/* اغراء به قبیح و منکرات!{{عربی|استدلّ بعض المحقّقین: بأنّ الإنسان مرکّب من نوازع مختلفه نوازع خیر و نوازع فساد، و بین تلک النوازع منازعه، و لایزال تخادع الأمیال و الأهواء مع دواع الخیر، من دون مساواه بینهما، فإنّ الأولی فعلیه بفعلیه أسبابها کدعوه الشیطان و من تبعه نحو الفساد، بخلاف الثانیه فإنّه لاسبب لفعلیّتها نوعا لو لم یکن نبی أو رسول أو إمام و من تبعهم، و من المعلوم أنّ وجود النبی أو الرّسول أو الإمام فی تلک المنازعه الغیر المتساویه من أوضح الألطاف، فإنّهم یزیدون فی معرفه الناس بالله و...
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(/* اغراء به قبیح و منکرات!{{عربی|استدلّ بعض المحقّقین: بأنّ الإنسان مرکّب من نوازع مختلفه نوازع خیر و نوازع فساد، و بین تلک النوازع منازعه، و لایزال تخادع الأمیال و الأهواء مع دواع الخیر، من دون مساواه بینهما، فإنّ الأولی فعلیه بفعلیه أسبابها کدعوه الشیطان و من تبعه نحو الفساد، بخلاف الثانیه فإنّه لاسبب لفعلیّتها نوعا لو لم یکن نبی أو رسول أو إمام و من تبعهم، و من المعلوم أنّ وجود النبی أو الرّسول أو الإمام فی تلک المنازعه الغیر المتساویه من أوضح الألطاف، فإنّهم یزیدون فی معرفه الناس بالله و...) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
همچنین لازمه دیگر این برهان آن است که «ولیِّ» حافظِ از جانب خداوند، باید صاحب [[معجزات]] و [[آیات]] بیّنات باشد تا اگر کسی از ارباب [[ملل]] و [[ادیان]] با او در امور [[دین]] رو در رو شود و در [[اثبات]] حقانیت این [[قواعد]] [[شرعی]]، از او [[معجزه]] بخواهند، از عهده اجرای آن بر آید، وگرنه در اثبات دین، [[شکست]] خورده و محکوم خواهد شد و آن موجب از میان رفتن اصل دین میگردد، چنان که [[خلفای غاصب]] هر گاه گرفتار میشدند، عبارت {{عربی|لولا عَلِىٌّ لَّهَلَكَ عُمَرٌ}} ستّار [[عیوب]] و کاشف کروب ایشان بود و با این عبارت، به پوشاندن نافهمی و [[ضلالت]] خود میپرداختند<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۰۹.</ref>. | همچنین لازمه دیگر این برهان آن است که «ولیِّ» حافظِ از جانب خداوند، باید صاحب [[معجزات]] و [[آیات]] بیّنات باشد تا اگر کسی از ارباب [[ملل]] و [[ادیان]] با او در امور [[دین]] رو در رو شود و در [[اثبات]] حقانیت این [[قواعد]] [[شرعی]]، از او [[معجزه]] بخواهند، از عهده اجرای آن بر آید، وگرنه در اثبات دین، [[شکست]] خورده و محکوم خواهد شد و آن موجب از میان رفتن اصل دین میگردد، چنان که [[خلفای غاصب]] هر گاه گرفتار میشدند، عبارت {{عربی|لولا عَلِىٌّ لَّهَلَكَ عُمَرٌ}} ستّار [[عیوب]] و کاشف کروب ایشان بود و با این عبارت، به پوشاندن نافهمی و [[ضلالت]] خود میپرداختند<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۰۹.</ref>. | ||
=== [[ضرورت]] [[هدایت]] انسان توسط خداوند=== | |||
خداوند حکیم، فعل [[عبث]] انجام نمیدهد و [[خلقت جهان]] و انسان هدفمند است. [[حکمت الهی]] ایجاب میکند انسان به [[هدف]] تعیین شده از خلقتش ـ که همانا عبودیّت است ـ نائل شود. بیتردید، [[پروردگار رحیم]]، انسان را به حال خود رها نمیکند تا در کوره راههای [[زندگی]] و تاریکیهای [[دنیا]] سرگردان بماند. لازمه نیل به [[هدف خلقت]] آن است که لوازم و بسترهای تحقق هدف مذکور فراهم باشد. بازخواست خداوند در [[روز قیامت]] نیز بر پایه همین [[اتمام حجّت]] است<ref>{{متن قرآن|وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا}} «و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.</ref>. بنابر برهان لطف، فراهم نمودن اسباب هدایت انسان بر خداوند حکیم واجب است (کبرای قیاس اول)؛ ولی این هدایت باید با اوصاف و ویژگیهای خاصّ انسان، از جمله [[عقل]] و [[اختیار]] او، سازگار باشد. این موضوع در صغرای استدلال تبیین میگردد. به دیگر سخن، در کبرای استدلال، سخن از هدایت خداوند است. میدانیم که خداوند حکیم فعل عبث انجام نمیدهد؛ لذا لوازم هدایت انسان را فراهم میسازد تا او بتواند از سر اختیار به سرمنزل مقصود، یعنی عبودیّت خداوند، نایل گردد و مراتب آن را طی کند. طی برهان لطف بیان شد که [[ارسال رسل]] و انزال [[کتب آسمانی]]، به منظور تحقّق امر هدایت است. بر همین منوال بیان گردید که به همان دلیل که [[ارسال رسل]] به لحاظ [[لطف]] بودن، بر [[خداوند]] [[واجب]] است، [[نصب امام]] نیز بر خداوند واجب است. آنچه در این [[برهان]] از کتاب مورد بررسی قرار میگیرد، بررسی [[ضرورت]] این موضوع از جهت [[اجتماعی]] است<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص۱۵.</ref>. | |||
=== اغراء به قبیح و منکرات!<ref>{{عربی|استدلّ بعض المحقّقین: بأنّ الإنسان مرکّب من نوازع مختلفه نوازع خیر و نوازع فساد، و بین تلک النوازع منازعه، و لایزال تخادع الأمیال و الأهواء مع دواع الخیر، من دون مساواه بینهما، فإنّ الأولی فعلیه بفعلیه أسبابها کدعوه الشیطان و من تبعه نحو الفساد، بخلاف الثانیه فإنّه لاسبب لفعلیّتها نوعا لو لم یکن نبی أو رسول أو إمام و من تبعهم، و من المعلوم أنّ وجود النبی أو الرّسول أو الإمام فی تلک المنازعه الغیر المتساویه من أوضح الألطاف، فإنّهم یزیدون فی معرفه الناس بالله و المعاد و المعارف الحقّه، إلی أن تصیر دواعی الخیر و الصلاح قبال نوازع الفساد، فعلیه معادله، و یؤکّدون ذلک بالتبشیر و التنذیر و الوعد و الوعید، و یثیرون الفطره و العقول من القوّه إلی الفعلیّه إلی أن لایسلک سبیل الفساد و الضلاله إلا الشقی. قال مولانا أمیرالمؤمنین {{ع}}: «فبعث فیهم رسله و واتر إلیهم أنبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته، و یذکّروهم منسی نعمته، و یحتجّوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول، و یروهم آیات المقدره من سقف فوقهم مرفوع و مهاد تحتهم موضوع» هذا مضافا إلی أنّ وجود الأنبیاء و الرّسل اُسوه فی الکمالات الانسانیه، و له سهم کبیر فی فعلیه دواعی الخیر فی نفوس الناس و جذبهم نحو السیر و السعی نحو الکمال، کما لایخفی}}.</ref> === | === اغراء به قبیح و منکرات!<ref>{{عربی|استدلّ بعض المحقّقین: بأنّ الإنسان مرکّب من نوازع مختلفه نوازع خیر و نوازع فساد، و بین تلک النوازع منازعه، و لایزال تخادع الأمیال و الأهواء مع دواع الخیر، من دون مساواه بینهما، فإنّ الأولی فعلیه بفعلیه أسبابها کدعوه الشیطان و من تبعه نحو الفساد، بخلاف الثانیه فإنّه لاسبب لفعلیّتها نوعا لو لم یکن نبی أو رسول أو إمام و من تبعهم، و من المعلوم أنّ وجود النبی أو الرّسول أو الإمام فی تلک المنازعه الغیر المتساویه من أوضح الألطاف، فإنّهم یزیدون فی معرفه الناس بالله و المعاد و المعارف الحقّه، إلی أن تصیر دواعی الخیر و الصلاح قبال نوازع الفساد، فعلیه معادله، و یؤکّدون ذلک بالتبشیر و التنذیر و الوعد و الوعید، و یثیرون الفطره و العقول من القوّه إلی الفعلیّه إلی أن لایسلک سبیل الفساد و الضلاله إلا الشقی. قال مولانا أمیرالمؤمنین {{ع}}: «فبعث فیهم رسله و واتر إلیهم أنبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته، و یذکّروهم منسی نعمته، و یحتجّوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول، و یروهم آیات المقدره من سقف فوقهم مرفوع و مهاد تحتهم موضوع» هذا مضافا إلی أنّ وجود الأنبیاء و الرّسل اُسوه فی الکمالات الانسانیه، و له سهم کبیر فی فعلیه دواعی الخیر فی نفوس الناس و جذبهم نحو السیر و السعی نحو الکمال، کما لایخفی}}.</ref> === |