←منابع
(←پانویس) |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
[[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[مناسک]] [[عمره]] و [[حج]] را به اتفاق علی {{ع}} انجام داد و در [[ارتباط]] با [[قربانی]] فرمود: همه [[سرزمین منی]]، [[قربانگاه]] به شمار میآید و با دست [[مبارک]] خویش ۶۳ و علی {{ع}} ۳۷ شتر، جمعا صد شتر قربانی کردند و سپس [[مردم]] گرد هم آمده و [[رسول خدا]] {{صل}} با آنان مشروحا سخن گفت و [[مسلمانان]] را [[پند]] و [[موعظه]] نمود<ref>سیره حلبی، ج۳، ص۲۸۳؛ سیره نبوی ابن کثیر، ج۴، ص۲۹۱.</ref>. | [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[مناسک]] [[عمره]] و [[حج]] را به اتفاق علی {{ع}} انجام داد و در [[ارتباط]] با [[قربانی]] فرمود: همه [[سرزمین منی]]، [[قربانگاه]] به شمار میآید و با دست [[مبارک]] خویش ۶۳ و علی {{ع}} ۳۷ شتر، جمعا صد شتر قربانی کردند و سپس [[مردم]] گرد هم آمده و [[رسول خدا]] {{صل}} با آنان مشروحا سخن گفت و [[مسلمانان]] را [[پند]] و [[موعظه]] نمود<ref>سیره حلبی، ج۳، ص۲۸۳؛ سیره نبوی ابن کثیر، ج۴، ص۲۹۱.</ref>. | ||
[[رسول اکرم]] {{صل}} همراه با مسلمانان [[اعمال]] خود را در [[منی]] به پایان رسانده و به مکه بازگشت و وارد [[مسجد الحرام]] شد و [[طواف]] [[وداع]] انجام داد و سپس راهی [[مدینه]] گردید<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۱۴۱.</ref>. | [[رسول اکرم]] {{صل}} همراه با مسلمانان [[اعمال]] خود را در [[منی]] به پایان رسانده و به مکه بازگشت و وارد [[مسجد الحرام]] شد و [[طواف]] [[وداع]] انجام داد و سپس راهی [[مدینه]] گردید<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۱۴۱.</ref>. | ||
==[[حجة الوداع]]== | |||
[[رسول اکرم]]{{صل}} در اواخر [[سال دهم]] [[اراده]] کرد که [[حج]] به جای آورد و [[احکام]] این [[فریضه]] را برای [[مردمان]] باز نماید. قصد خود را به [[آگاهی]] [[مردم]] رساند و همه [[مسلمانان]] را از دورترین [[سرزمینها]] فراخواند تا با آن حضرت حج گزارند. در پی این [[دعوت]] مردم آماده شدند و از اطراف و حوالی و نزدیکیهای [[مدینه]] مردمی بسیار به این [[شهر]] آمدند و آماده حرکت با [[پیغمبر]] [[خدا]]{{صل}} شدند. رسول اکرم{{صل}} در بیست و پنجم [[ذی قعده]] از مدینه خارج شد و به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که در [[مأموریت]] [[یمن]] به سر میبرد، نوشت که برای انجام حج از یمن به [[مکه]] بیاید و برای او نوع حج خود را ذکر نفرمود. | |||
امیرمؤمنان{{ع}} با سپاهی از یمن به سوی مکه حرکت کرد؛ در حالی که حلههایی را که بابت [[جزیه]] از [[اهل نجران]] گرفته بود، با خود داشت. علی{{ع}} برای [[دیدار رسول خدا]]{{صل}} از [[سپاه]] خود پیش افتاد و شخصی را به جای خویش گمارد و هنگامی که [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} به مکه رسید، امیرمؤمنان{{ع}} نیز به آن حضرت رسید و [[سلام]] گفت و گزارشی از مأموریت خویش را در یمن و حلههایی که آورده بود، به آگاهی آن حضرت رسانید و گفت که برای دیدار رسول خدا{{صل}} پیش از آمدن سپاه، شتابان آمده است. پیغمبر [[خشنود]] شد و به او فرمود: «ای علی، به چه [[نیت]] [[احرام]] بستی؟» علی{{ع}} گفت: «یا [[رسول الله]]، به من ننوشته بودی که چگونه احرام میبندی و من نیز از راه دیگری از نیت تو [[آگاه]] نبودم. بنابراین هنگام تلبیه و احرام، نیت خود را به نیت تو پیوند زدم و گفتم: بار خدایا، احرام میبندم مانند احرامی که پیغمبرت بسته است و سی و چهار شتر برای [[قربانی]] با خود آوردهام». [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: «[[الله اکبر]]! من شصت و شش شتر برای قربانی آوردهام و تو در حج و [[مناسک]] قربانی با من [[شریک]] هستی. اکنون بر [[احرام]] خود باش و به سوی [[سپاه]] بازگرد و با [[شتاب]] آنان را به من برسان تا به خواست [[خدای تعالی]] در [[مکه]] به هم رسیم». | |||
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} با [[رسول خدا]]{{صل}} [[وداع]] کرد و به سوی سپاه بازگشت. علی{{ع}} دریافت که آنان حلههایی را که با خود داشتهاند، به تن کردهاند. بر این کار [[عیب]] گرفت و به [[جانشین]] خود فرمود: «وای بر تو! چه چیز تو را واداشت که این حلهها را پیش از آنکه به رسول خدا{{صل}} باز دهیم، به اینان ببخشی؟ او گفت: «از من درخواستند که با حلهها احرام بندند و خود را [[زینت]] دهند و سپس به من بازگردانند». امیرمؤمنان{{ع}} حلهها را از تن ایشان بیرون آورد و در جوالها نهاد. [[سپاهیان]] از این کار علی{{ع}} [[خشمگین]] شدند و چون به مکه رسیدند، از او به رسول خدا{{صل}} [[شکایت]] کردند. [[پیغمبر]] دستور داد منادی در میان [[مردم]] نداد در دهد که «زبانهای خود را از [[طعن]] علی کوتاه کنید؛ زیرا او در کار [[خدا]] سختگیر است و در [[دین]] [[سازش]] نمیکند». [[جماعت]] از بیان شکایت خودداری کردند و [[جایگاه علی]]{{ع}} نزد رسول خدا{{صل}} و [[خشم]] آن حضرت بر عیبجویان او را دانستند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۴۹؛ شیخ مفید، الارشاد ج۱، ص۱۵۹.</ref>. | |||
رسول خدا{{صل}} [[مناسک حج]] را به جا آورد و علی{{ع}} را در [[قربانی]] خود [[شریک]] ساخت و در [[اجتماع]] مردم [[احکام]] و سفارشهایی را بازگفت. آنگاه با مردمی که همراهش بودند، از مکه به قصد [[مدینه]] خارج شد. همین که به [[غدیر خم]] رسید با [[وحی الهی]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}} «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> باز ایستاد و فرود آمد. سبب فرود آمدن آن حضرت این بود که با [[نزول]] این [[آیه]]، [[دستور الهی]] بر [[ابلاغ]] [[نصب]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[جانشینان]] او به [[خلافت]] صادر شده بود. پیشتر در این باره به آن حضرت [[وحی]] شده بود، ولی زمانی برای اعلام و ابلاغش در [[وحی الهی]] تعیین نگردیده بود. از اینرو، [[رسول خدا]]{{صل}} این کار را به تأخیر انداخت و موکول به زمانی کرد که از [[اختلاف]] و دو دستگی [[مردم]] [[آسوده]] خاطر باشد. | |||
[[پیغمبر اکرم]]{{صل}} [[فرمان]] داد همه باز ایستند و آنان که پیش رفتهاند، بازگردند و [[منتظر]] مانند. در هوای گرم و سوزان پس از [[اقامه نماز]] ظهر جمعیتی بیش از صدهزار نفر، [[هیجان]] زده، [[انتظار]] میکشیدند که رسول خدا{{صل}} از چه کار مهمی سخن خواهد گفت. [[رسول اکرم]]{{صل}} از منبری بالا رفت که با جهاز ساخته بودند و پس از [[حمد]] و ثنای [[پروردگار]] و [[گواهی]] گرفتن از مردم بر یکتایی [[خداوند]] و [[بندگی]] و [[رسالت]] خود و [[حقانیت]] [[بهشت و دوزخ]] و [[روز قیامت]] فرمود: «ای مردم، من به زودی از میان شما خواهم رفت و دو ثقل برایتان بر جای میگذارم که اگر به آنها چنگ زنید، هرگز [[گمراه]] نخواهید شد. این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا کنار [[حوض کوثر]] بر من درآیند. پس بنگرید با آنها چگونه [[رفتار]] میکنید و آیا [[حق]] مرا درباره آنها مراعات خواهید کرد!» یکی از حاضران پرسید: «یا [[رسول الله]]، این دو ثقل کدامند؟» پیغمبر اکرم{{صل}} فرمود: «[[ثقل اکبر]]، [[کتاب خدا]] است که یک سویش به [[دست خدا]] و سوی دیگر آن به دست شما است. [[ثقل اصغر]]، [[عترت]] من است. پس به آن دو چنگ زنید تا گمراه نشوید و بر آن دو پیشی نگیرید که هلاک خواهید شد و درباره آن دو کوتاهی نکنید که نابود میگردید». آنگاه رسول خدا{{صل}} با بلندترین صدا فرمود: «آیا من سزاوارتر از شما به خود شما نیستم؟» [[مردم]] گفتند: «آری، [[سوگند]] به [[خدا]]». پس بیدرنگ دست علی{{ع}} را گرفت و چونان بلند کرد که سفیدی زیر بغل هر دو پیدا شد. سپس فرمود: {{متن حدیث|فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}؛ «پس هر که من مولا و [[سرپرست]] اویم، این علی مولا و سرپرست او است. خدایا، [[دوست]] بدار هر کس را که او را دوست بدارد و [[دشمن]] بدار هر کس را که او را دشمن میدارد و [[یاری]] کن هر کس را که او را یاری کند و رها کن هرکس را که او را واگذارد». در پایان فرمود: «هر کس در اینجا حاضر است، باید این [[پیام]] را به آنکه غایب است، برساند». سپس از [[منبر]] فرود آمد. آنگاه [[نماز ظهر]] را با مردم خواند و در [[خیمه]] خود نشست و به علی{{ع}} فرمود در خیمهای برابر خیمه او بنشیند و به [[مسلمانان]] [[فرمان]] داد دسته دسته نزد علی{{ع}} آیند و [[نصب]] او را به این [[مقام]] [[تهنیت]] گویند و به او به عنوان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[سلام]] کنند. مردم به سوی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[هجوم]] آوردند و [[بیعت]] کردند. [[مراسم]] بیعت و تبریک تا [[غروب]] [[آفتاب]] ادامه یافت. پیشاپیش کسانی که به امیرمؤمنان{{ع}} تبریک گفتند، [[ابوبکر]] و [[عمر]] بودند که هر یک میگفتند: «به! به! ای فرزند [[ابوطالب]]، از این پس در هر [[صبح و شام]] سرپرست من و اختیاردار هر مرد و [[زن]] مؤمنی». هنوز مردم پراکنده نشده بودند که این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref><ref>ر.ک: شیخ مفید، الارشاد ج۱، ص۱۶۴؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۹؛ احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۱. همچنین پیرامون حدیث غدیر و نزول آیات تبلیغ و اکمال در این خصوص و راویان آن به نقل از منابع معتبر سنی نگاه کنید به: شرفالدین عاملی، سید عبدالحسین، المراجعات نامههای ۵۸ و ۵۶ و ۵۴. و ری شهری، محمد، موسوعة الامام علی{{ع}}، ج۲، ص۳۱۰ – ۲۵۱.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی|رجبی، محمد حسین]]، [[امام علی در عهد پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در عهد پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]] ص ۲۱۴.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:151916.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۲''']] | # [[پرونده:151916.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۲''']] | ||
# [[پرونده:1368106.jpg|22px]] [[محمد حسین رجبی|رجبی، محمد حسین]]، [[امام علی در عهد پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در عهد پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۸''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||