نظارت بر بازار: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳٬۷۵۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ دسامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۸: خط ۱۸:
== نظارت بر [[رفتار]] متولی بازار ==
== نظارت بر [[رفتار]] متولی بازار ==
از گزارش‌های [[تاریخی]] و نیز [[اخبار]] و روایات به دست می‌آید که متولی بازار فقط مسؤول برقراری امنیت و [[آرامش]] نبوده است، بلکه [[اموال]] بازرگانان و پیشه‌وران بازار هم تحت نظر او بوده است، از همین رو علی {{ع}} [[رفتار]] خود متولیان بازار را هم به شدت کنترل می‌کرده است و اگر خطایی از آنان سر می‌زد به هیچ وجه چشم‌پوشی نمی‌کرد، چنان که [[علی بن اصمع]] را بر «برجاه» گماشت و چون [[خیانت]] کرد دستش را برید. این مرد، آن قدر زیست تا [[زمان]] [[حجاج]] را [[درک]] کرد. روزی به حجاج رو کرد و گفت: خانواده‌ام به من بدی کرده‌اند. چگونه؟ چون نام «علی» را بر من نهاده‌اند. چه [[زیبا]] گفتی! آن گاه [[امارت]] محلی را به او واگذار کرد و گفت: اگر مطلع شوم خیانتی کرده‌ای آن اندازه از دستت را که «علی» باقی گذاشته قطع می‌کنم<ref>الاشتقاق، ص۲۷۲؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۴۰۱.</ref>
از گزارش‌های [[تاریخی]] و نیز [[اخبار]] و روایات به دست می‌آید که متولی بازار فقط مسؤول برقراری امنیت و [[آرامش]] نبوده است، بلکه [[اموال]] بازرگانان و پیشه‌وران بازار هم تحت نظر او بوده است، از همین رو علی {{ع}} [[رفتار]] خود متولیان بازار را هم به شدت کنترل می‌کرده است و اگر خطایی از آنان سر می‌زد به هیچ وجه چشم‌پوشی نمی‌کرد، چنان که [[علی بن اصمع]] را بر «برجاه» گماشت و چون [[خیانت]] کرد دستش را برید. این مرد، آن قدر زیست تا [[زمان]] [[حجاج]] را [[درک]] کرد. روزی به حجاج رو کرد و گفت: خانواده‌ام به من بدی کرده‌اند. چگونه؟ چون نام «علی» را بر من نهاده‌اند. چه [[زیبا]] گفتی! آن گاه [[امارت]] محلی را به او واگذار کرد و گفت: اگر مطلع شوم خیانتی کرده‌ای آن اندازه از دستت را که «علی» باقی گذاشته قطع می‌کنم<ref>الاشتقاق، ص۲۷۲؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۴۰۱.</ref>
==[[نظارت]] بر اصناف و ضمانت‌های آنان==
[[امیرالمؤمنین]] بر اصناف مختلف [[شهر]] نظارت داشت و اگر ضرری به [[مردم]] می‌رساندند در مواردی که کوتاهی نکرده بودند، در پاره‌ای شغل‌ها آنان را ضامن می‌دانست.
===خیاط‌ها===
امیرالمؤمنین بر کار خیاط‌ها نظارت داشت و توصیه‌های لازم را به آنها می‌نمود. این [[دستورها]] برای انجام درست خیاطی و [[امانت داری]] در بازگرداندن بقیه پارچه‌های مردم است. نقل است حضرت به خیاطی توصیه کرد:ای خیاط! [[زنان]] داغ دار به عزایت بنشینند، محکم بدوز، دَرزها را با دقت بگیر و نزدیکِ هم سوزن بزن.<ref>{{متن حدیث|يَا خَيَّاطُ ثَكِلَتْكَ الثَّوَاكِلُ صَلِّبِ الْخُيُوطَ وَ دَقِّقِ الدُّرُوزَ وَ قَارِبِ الْغَرْزَ}}</ref>
سپس افزود: از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که فرمود: «[[خداوند]] خیاط [[خائن]] را [[روز قیامت]] با [[پوشیدن]] [[جامه]] و ردایی که دوخته و در آن [[خیانت]] کرده، [[محشور]] مینماید و فرادید تمام مردم [[رسوا]] می‌کند».
سپس فرمود: اضافات پارچه را برای خود نگه ندار که صاحبش سزاوار‌تر به آن است و آن را به صاحب پارچه بازگردان، مبادا برای دیگران قرار داده و بابتش مزد دریافت نمایی<ref>زمخشری، ربیع الابرار، ج۳، ص۱۰۷: «باب الصّناعات و الحِرَف»، ابنحمدون، التّذکرة الحمدونیه، ج۱، ص۸۲؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۱۱۱؛ ورّام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ج۱، ص۴۲ و نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۹۵: {{متن حدیث|فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ يَحْشُرُ اللَّهُ الْخَيَّاطَ الْخَائِنَ وَ عَلَيْهِ قَمِيصٌ وَ رِدَاءٌ مِمَّا خَاطَ وَ خَانَ فِيهِ [فَیَفتَضِحُ علی رُؤوسِ الاَشهادِ (تذکره)] وَ احْذَرُوا السُّقَاطَاتِ فَإِنَّ صَاحِبَ الثَّوْبِ أَحَقُّ بِهَا وَ لَا تَتَّخِذْ بِهَا الْأَيَادِي تُطْلَبِ الْمُكَافَأَةَ}}.</ref>.
در این [[سخنان امیرالمؤمنین]] علی{{ع}}، استاندارد دوخت درست را مطرح کرده و خیاط را به رعایت آن و امانت داری فرا می‌خواند. این دقت‌ها در هر [[شغل]] و حرفه‌ای باید باشد؛ چه روایتی خاص باشد یا خبری درباره آن نباشد.
===پزشکان===
پزشکان گروهی دیگر از اصناف بودند که طبابت می‌کردند. [[امام علی]]{{ع}} درباره آنان دستورهایی دارد که به نظر می‌رسد زیر نظر بودند:
#[[دعوت به تقوا]] هنگام درمان. از [[امیرالمؤمنین]] نقل است که فرمود:هر [[پزشک]] [[عرب]] یا غیر عرب لازم است هنگام درمان [[تقوای الهی]] را پیشه کند.<ref>{{متن حدیث|لیتقِ اللهَ کلّ طبیبٍ مِن عَربی و عَجمی إذا عالَجَ}}؛ ناصرالحق، کتاب الإحتساب، ص۶۶؛ مایکل - ساکت، شایست و ناشایست، ص۳۶۶ و۴۰۱.</ref> بدیهی است اگر [[پزشکی]] این توصیه را رعایت نکرد، بازخواست می‌شود. تعبیر عرب و [[عجم]] در سخن حضرت از آن روست که عده‌ای از [[بردگان]]، [[طبیب]] بودند مانند [[غلام]] [[رومی]] [[مقداد بن اسود]] که برای کاستن از وزن [[مقداد]] به مداوای او پرداخت و براثر این طبابت مقداد از [[دنیا]] رفت و جنازه‌اش را از ملکش در [[جرف]] به [[مدینه]] و [[بقیع]] آورده و در آنجا [[دفن]] کردند و غلام او گریخت<ref>ابنحجر، الإصابه، ج۶، ص۱۶۱؛ شیرازی مدنی، الدّرجات الرّفیعه، ص۲۲۵: مرگ وی را براثر خوردن روغن خِرْوَع (کرچک) دانسته که با هم منافاتی ندارد.</ref>. یا پزشکی را که برای مداوای [[حضرت علی]]{{ع}} آوردند به وی [[اثیر بن عمرو سکونی]] صاحب کسری می‌گفتند. او را جزو پزشکان غیرعرب دانسته‌اند<ref>ابو‌الفرج اصفهانی، مقاتل الطّالبیین، ص۵۱؛ ابنعبدالبر، الإستیعاب، ج۳، ص۱۱۲۸.</ref> که در منطقه [[عراق]] زیاد بودند.
#دستگیر و [[زندانی]] کردن پزشکان ناوارد که [[جان]] [[مردم]] را به خطر می‌اندازند. این دستور امیرالمؤمنین به کسانی است که [[روح]] و روان مردم را نیز در معرض خطر قرار می‌دادند:بر [[امام]] لازم است که [[دانشمندان]] [[فاسق]] و پزشکان [[نادان]] و کرایه دهندگان مفلس را به [[زندان]] اندازد.<ref>{{متن حدیث|يَجِبُّ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يَحْبِسَ الْفُسَّاقَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْجُهَّالَ مِنَ الْأَطِبَّاءِ وَ الْمَفَالِيسَ مِنَ الْأَكْرِيَاءِ}}؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۱؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۱۹.</ref>. مقصود از «[[علما]]» در این [[حدیث]] شاید عالم [[دینی]] باشد که ظاهرش همین است، یا به احتمال شامل دیگر دانشمندان هم که با مردم سر وکار دارند بشود. پزشکان ناوارد و ناشی نیز [[مجازات]] زندان دارند؛ کسانی که از این [[حرفه]] برای [[سود]] بیشتر استفاده می‌کنند و به مردم ضرر می‌رسانند.
#در [[دستوری]] دیگر حضرت می‌فرماید: [[طبیبان]] و دامپزشکان حاذق اگر هنگام انجام کار خسارت بزنند، ضامن هستند و باید جبران کنند، مگر این که از قبل [[امضا]] گرفته باشند. [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کندکه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود:کسی که طبابت می‌کند و یا به مداوای حیوانی میپردازد از ولی و مالک آن [[برائت]] بگیرد و در غیر این صورت ضامن است.<ref>{{متن حدیث|مَنْ تَطَبَّبَ أَوْ تَبَيْطَرَ فَلْيَأْخُذِ الْبَرَاءَةَ مِنْ وَلِيِّهِ وَ إِلَّا فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ}}؛ الکافی، ج۷، ص۳۶۴؛ ابناشعث، الجعفریات، ص۱۱۹؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۲۳۴.</ref>
این دستور در [[حکومت امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} صادر شده و امروزه هم در بیمارستان‌ها [[اجرا]] می‌شود که هم از خود [[بیمار]] و هم از [[ولیّ]] وی امضا و [[اجازه]] می‌گیرند.
در دعائم‌الاسلام این قید، تفصیلی را دارد که به نظر می‌رسد از نویسنده است: «ضامن است، درصورتی که ماهر نباشد»<ref>دعائم الأسلام، ج۲، ص۴۱۷: {{متن حدیث|مَنْ تَطَبَّبَ أَوْ تَبَيْطَرَ فَلْيَأْخُذِ الْبَرَاءَةَ مِمَّنْ يَلِي لَهُ ذَلِكَ وَ إِلَّا فَهُوَ ضَامِنٌ يَعْنِي إِذَا لَمْ يَكُنْ مَاهِراً}}.</ref> اما این دقیق به نظر نمی‌رسد؛ زیرا کسی که [[مهارت]] نداشته باشد، به فرموده حضرت باید [[زندانی]] و [[مجازات]] شود. منظور زمانی است که شاید یک تلاش [[پزشکی]] امکان ایجاد [[مشکلات]] دیگر یا عدم [[موفقیت]] در عمل را داشته باشد. در نقل مستدرک هم بیان شده: اگر ماهر نبود، ضامن است<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۸، ص۳۲۵: {{متن حدیث|ذَلِكَ وَ إِلَّا فَهُوَ ضَامِنٌ إِذَا لَمْ يَكُنْ مَاهِراً}}.</ref>.
افزون بر [[پزشک]] و دام پزشک در آن [[زمان]] [[شغل]] دیگری بوده که امروز به عهده پزشک است: کسانی که بچه‌ها را [[ختنه]] میکردند. [[امام علی]]{{ع}}، مرد ختنه کننده‌ای که آلت بچه را قطع کرده بود، ضامن دانست<ref>تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۲۳۴: {{متن حدیث|أَنَّ عَلِيّاً{{ع}} ضَمَّنَ خَتَّاناً قَطَعَ حَشَفَةَ غُلَامٍ}}.</ref>.
===ضمانت [[لباس]] شو و زرگر===
این نکته از حضرت در احادیثی بیان شده است. [[شیخ صدوق]] نقل می‌نماید:علی، گازر و زرگر را ضامن می‌دانست و هر کسی که چیزی گرفته که آن را [[اصلاح]] کند، اما خراب کرده، ضامن است.<ref>{{متن حدیث|كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} يُضَمِّنُ الْقَصَّارَ وَ الصَّائِغَ وَ كُلَّ مَنْ أَخَذَ شَيْئاً لِيُصْلِحَهُ فَأَفْسَدَهُ}}صدوق، المقنع، ص۳۸۷؛ وسائل الشّیعه، ج۱۹، ص۱۴۷.</ref>
ذیل [[حدیث]] که فقط در [[مقنع]] [[شیخ صدوق]] آمده بسیاری از شغل‌ها را دربر می‌گیرد. منظور از «صائغ» زرگر است؛ چه طلاساز یا [[نقره]] کاری یا سازنده دیگر زیورآلات.
در [[کافی]]، [[تهذیب]] با دو نقل و در [[استبصار]] [[حدیث]] مشابهی [[امام صادق]]{{ع}} از [[امام علی]]{{ع}} نقل کرده که ذیل متفاوتی دارد: و [[سیره امیرالمؤمنین]] این بود که گازر و زرگر را ضامن قرار می‌داد، برای احتیاطی که در [[حفظ]] [[اموال]] [[مردم]] داشت و پدرم ([[امام باقر]]{{ع}}) بر او [[تفضّل]] می‌کرد (و او را میبخشید) هرگاه شخصی [[امین]] بود.<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} يُضَمِّنُ الْقَصَّارَ وَ الصَّائِغَ احْتِيَاطاً لِلنَّاسِ وَ كَانَ أَبِي يَتَطَوَّلُ عَلَيْهِ إِذَا كَانَ مَأْمُوناً}}؛ الکافی، ج۵، ص۲۴۲؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۲۰؛ الإستبصار، ج۳، ص۱۳۳.</ref>
[[علامه مجلسی]] در تفاوت عملکرد [[امام علی]]{{ع}} و [[امام باقر]]{{ع}} می‌نویسد: در [[ولایت]] ظاهر که علی داشت [[وظیفه]] آن حضرت بود که مردم را [[تأدیب]] و به [[درستی]] [[تربیت]] کند یا مردم به کار مستحبی که حضرت انجام می‌داد [[استدلال]] کرده و [[واجب]] می‌دانستند. ولی امام باقر{{ع}} در [[زمان]] [[امامت]] خود برخی [[مستحبات]] را ترک می‌کرد<ref>مجلسی، مرآة العقول، ج۱۹، ص۲۹۶.</ref>.
این حدیث نشان می‌دهد [[حکومت اسلامی]] در مواردی می‌تواند کارهای [[مستحب]] و [[مکروه]] را الزام‌آور کند تا [[حقوق مردم]] حفظ شود. این نکته در بحث [[امور حسبه]] در مسائل [[اجتماعی]] بسیار مهم است. درباره ضمانت این دو گروه و برخی شغلهای دیگر حدیث دیگری هم وارد شده که به آن پرداخته خواهد شد.
درباره [[نظارت]] و ضمانت گازرها در کتاب معالم القربه نکات خوبی آمده است که او [[حق]] ندارد آن را بپوشد، یا [[رهن]] بدهد به کسی یا در [[اختیار]] دیگران قرار دهد و یا بدزدد پارچه‌های مردم را. و درباره ضمانت وی گوید: اگر آفت سماوی باشد، ضامن نیست و اگر به صورت دیگر بوده، ضامن هستند.<ref>ابناخوه، معالم القربه، ص۲۲۱.</ref>
===نجّارها===
[[شغل]] نجاری و خراطی از شغل‌های آن [[زمان]] بود. در کتاب‌های [[حسبه]]، بر [[نظارت]] بر کار آنان مطالبی آمده که نباید [[کارهای حرام]] انجام دهند. مانند ساختن ابزار [[لهو و لعب]] و امروز ساختن آرم‌هایی که نشانه فرقه‌های [[گمراه]] است. چنانچه نجاری در [[اصلاح]] [[کارها]] ضرر برساند، لازم است جبران نماید. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید:نزد [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[شکایت]] مردی رسید که شخصی را [[اجیر]] کرده بود دری را اصلاح کند و او با زدن میخی به در، آسیب رساند و آن را [[شکست]]. حضرت، نجّار را ضامن دانست.<ref>{{متن حدیث|أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} رُفِعَ إِلَيْهِ رَجُلٌ اسْتَأْجَرَ رَجُلًا لِيُصْلِحَ بَابَهُ فَضَرَبَ الْمِسْمَارَ فَانْصَدَعَ الْبَابُ فَضَمَّنَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}}}}الکافی، ج۵، ص۲۴۳؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۱۹؛ الإستبصار، ج۳، ص۱۳۲؛ وسائل الشّیعه، ج۱۹، ص۱۴۴.</ref>؛
===باربرها===
کسانی که [[وظیفه]] نقل و انتقال کالائی را به عهده میگیرند در برابر آسیب رساندن به آن ضامن هستند. در روایتی آمده است:هرکس [[اجاره]] شد بر انجام کاری پس آن را بخوبی انجام ندهد یا از بین ببرد، ضامن است.<ref>{{متن حدیث|مَنِ اسْتُؤْجِرَ عَلَى عَمَلٍ فَأَفْسَدَهُ أَوْ اسْتَهْلَكَهُ ضَمِنَ}}؛ دعائم الإسلام، ج۲، ص۷۵.</ref>
در ادامه نقل شده است: نزد [[امیر مؤمنان]] حمّالی را آوردند که اجاره شده بود برای حمل شیشه بزرگی از روغن که آن را شکست. حضرت نیز او را ضامن دانست. حضرت هماره اجیر را ضامن می‌دانست <ref>دعائم الإسلام، ج۲، ص۷۵: {{متن حدیث|أُتِيَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ{{ع}} بِحَمَّالٍ اسْتُؤْجِرَ عَلَى حَمْلِ قَارُورَةٍ عَظِيمَةٍ فِيهَا دُهْنٌ فَكَسَرَهَا فَضَمَّنَهُ وَ كَانَ يُضَمِّنُ الْأَجِيرَ}}.</ref>.
===ضمانت مرکب برای مستأجر===
نقل شده: مردی، مرکبی را که اجاره کرده بود، از بین رفت و مستأجر پذیرفت بیشتر از زمان اجاره از [[حیوان]] استفاده کرده است. امیرالمؤمنین، ضمانت حیوان را بر عهده مستأجر قرار داد و کرایه‌ای در نظر نگرفت.
[[شیخ طوسی]] پس از نقل این خبر می‌نویسد: این موافق [[عامه]] است و ما به آن عمل نمی‌کنیم؛ زیرا وقتی از زمان اجاره بگذرد، هم ضامن مرکب و هم ضامن کرایه است<ref>تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۲۳: {{متن حدیث|أَتَاهُ رَجُلٌ تَكَارَى دَابَّةً فَهَلَكَتْ فَأَقَرَّ أَنَّهُ جَازَ بِهَا الْوَقْتَ فَضَمَّنَهُ الثَّمَنَ وَ لَمْ يَجْعَلْ عَلَيْهِ كِرَاءً}}.</ref>.
در دعائم همین [[روایت]] را نقل کرده است و توضیح داده این که آمده کرایه‌ای بر او نیست؛ یعنی برای روزهای اضافی کرایه دریافت نمی‌کند<ref>دعائم الإسلام، ج۲، ص۷۹.</ref>. نه این که اصلاً کرایه نمیگیرد، با این توجیه، اشکال [[شیخ طوسی]] برطرف می‌شود.
=== موارد ضمانت و عدم ضمانت===
در [[روایات]]، مواردی دیگر از ضمانت برخی اصناف بیان شده و در خبری نیز مواردی از عدم ضمانت نیز مطرح است. این روایت در منابع اوّلیه [[شیعه]] است:[[سیره امیرمؤمنان]] این بود که ضامن قرار می‌داد [[جامه]] شو، رنگرز و زرگر را برای [[حفظ]] وسایل [[مردم]]، و ضمانت نمیکرد در [[غرق]] شدن، [[آتش]] سوزی و آنچه غالب می‌شود.<ref>{{متن حدیث|كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} يُضَمِّنُ الْقَصَّارَ وَ الصَّبَّاغَ وَ الصَّائِغَ احْتِيَاطاً عَلَى أَمْتِعَةِ النَّاسِ وَ كَانَ لَا يُضَمِّنُ{{ع}} مِنَ الْغَرَقِ وَ الْحَرَقِ وَ الشَّيْءِ الْغَالِبِ...}}؛ الکافی، ج۵، ص۲۴۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۵۶؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۱۹؛ الإستبصار، ج۳، ص۱۳۱.</ref>
در این سخن که [[امام صادق]]{{ع}} از روش [[حکومتی]] [[امیرالمؤمنین]] نقل کرده‌اند، قاعده‌ای بیان شده که اصناف را برای حفظ [[اموال]] مردم ضامن می‌دانست و [[حکم]] به [[ضمان]] می‌داد، مگر مواردی که معمولاً از محدوده [[قدرت]] افراد خارج است.
در روایتی دیگر درباره ضمانت [[شریک]] نیز به استثنای این چند مورد اشاره می‌کند و امام صادق{{ع}} گوید:امیرالمؤمنین فرمود: [[اجیر]] مشترک، ضامن است، مگر در مورد [[حیوان]] درنده، غرق شدن کشتی، آتش سوزی کالا، یا دزد سرسخت و زورگو.<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} الْأَجِيرُ الْمُشَارِكُ هُوَ ضَامِنٌ إِلَّا مِنْ سَبُعٍ أَوْ مِنْ غَرَقٍ أَوْ حَرَقٍ أَوْ لِصٍّ مُكَابِرٍ}}؛ الکافی، ج۵، ص۲۴۴؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۱۶-۲۱۷؛ وسائل الشّیعه، ج۱۹، ص۱۴۹.</ref>؛
{{متن حدیث|الْمُشَارِكُ}} به فتحِ «راء» یعنی کسی که برای همه اجیر می‌شود؛ فردی که تقبل می‌کند کالاهایی را برای جمعی به مقصد برساند. در وافی<ref>فیض کاشانی، الوافی، ج۱۸، ص۹۱۰: {{عربی|المشارکُ المشترکُ لا یَخُصّ بأحدٍ}}.</ref> و [[مرآة العقول]]<ref>مجلسی، ملاذ الأخیار، ج۱۱، ص۴۱۱.</ref> آن را به فتح دانسته‌اند و اگر به کسر باشد، ظاهراً ضامن نیست؛ زیرا [[امین]] محسوب می‌شود و ضمانت ندارد. به همین علت [[امام علی]]{{ع}}، حمامی را در صورت دزدیده شدن [[لباس]] واردین، ضامن نمی‌دانست، چون وی را امین فرض می‌کردند<ref>الکافی، ج۵، ص۲۴۲-۲۴۳؛ من لا‌یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۵۷؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۱۸-۲۱۹: {{متن حدیث|أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} أُتِيَ بِصَاحِبِ حَمَّامٍ وُضِعَتْ عِنْدَهُ الثِّيَابُ، فَضَاعَتْ، فَلَمْ يُضَمِّنْهُ، وَ قَالَ: إِنَّمَا هُوَ أَمِينٌ}}.</ref>.
البته این به آن معنا نیست که اگر کسی به عمد جایی را [[آتش]] زند ضامن نیست، چون در روایتی داریم چنین فردی ضامن است. خسارت [[اموال]] براثر آتش سوزیِ عمدی پرداخت می‌شود و نوعی [[فساد]] به شمار می‌آید که عامل آن هم کشته می‌شود<ref>من لا‌یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶۲؛ تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۲۳۱: {{متن حدیث|أَنَّ عَلِيّاً{{ع}} قَضَى فِي رَجُلٍ أَقْبَلَ بِنَارٍ فَأَشْعَلَهَا فِي دَارِ قَوْمٍ فَاحْتَرَقَتِ الدَّارُ وَ احْتَرَقَ أَهْلُهَا وَ احْتَرَقَ مَتَاعُهُمْ قَالَ يُغَرَّمُ قِيمَةَ الدَّارِ وَ مَا فِيهَا ثُمَّ يُقْتَلُ}}.</ref>.
خوک، [[حیوان]] [[نجس]] العین است و نزد [[مسلمانان]] قابل تملّک نیست، ولی اگر خوکِ فرد [[نصرانی]] را شخصی از بین ببرد، ضامن است و باید [[ارزش]] آن را به مالکش بدهد. در این باره دو [[روایت]] نقل شده است<ref>وسائل الشّیعه؛ ج۲۹؛ ص۲۶۲: {{متن حدیث|أَنَّ عَلِيّاً{{ع}} ضَمَّنَ رَجُلًا أَصَابَ خِنْزِيراً لِنَصْرَانِيٍّ}}.</ref>. و برای [[شکست]] بربط که آلت [[موسیقی]] است ضمانتی قائل نیست <ref>تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۳۰۹؛ وسائل الشّیعه، ج۲۹، ص۲۶۲: {{متن حدیث|عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} رُفِعَ إِلَيْهِ رَجُلٌ قَتَلَ خِنْزِيراً فَضَمَّنَهُ قِيمَتَهُ وَ رُفِعَ إِلَيْهِ رَجُلٌ كَسَرَ بَرْبَطاً فَأَبْطَلَهُ}}.</ref>. البته اگر کسی مدعی شود که آلات موسیقی امروز برای کارهای [[حلال]] هم قابل استفاده است، شاید بتوان قائل به ضمانت در این مورد شد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۴، ص 746 - 754.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش