نظام اقتصادی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
== مبانی نظام اقتصادی اسلام ==
== مبانی نظام اقتصادی اسلام ==
{{اصلی|مبانی نظام اقتصادی}}
{{اصلی|مبانی نظام اقتصادی}}
مبانی بینشی [[نظام اقتصادی]] از اهمیت به‌سزایی برخوردار است؛ زیرا ریشه تفاوت در نظام‌های مختلف در آن نهفته است. مبانی نظام اقتصادی مشتمل بر بخش‌های [[معرفت‌شناختی]]، خداشناختی، [[جهان‌شناختی]]، [[انسان‌شناختی]] و جامعه‌شناختی است. هر چند مباحث معرفتی‌شناختی به لحاظ رتبه، مقدم بر مباحث [[هستی‌شناختی]] است و لکن [[فلاسفه]] [[مسلمان]] به دلیل [[ارزش]] دادن به مباحث خداشناختی ذیل مباحث [[هستی‌شناسی]] این مباحث را پیش از مباحث معرفت‌شناختی مطرح می‌کنند.
مبانی بینشی نظام اقتصادی از اهمیت به‌سزایی برخوردار است؛ زیرا ریشه تفاوت در نظام‌های مختلف در آن نهفته است. مبانی نظام اقتصادی مشتمل بر بخش‌های [[معرفت‌شناختی]]، خداشناختی، [[جهان‌شناختی]]، [[انسان‌شناختی]] و جامعه‌شناختی است. هر چند مباحث معرفتی‌شناختی به لحاظ رتبه، مقدم بر مباحث [[هستی‌شناختی]] است و لکن [[فلاسفه]] [[مسلمان]] به دلیل [[ارزش]] دادن به مباحث خداشناختی ذیل مباحث [[هستی‌شناسی]] این مباحث را پیش از مباحث معرفت‌شناختی مطرح می‌کنند.
# '''مبانی خداشناختی:''' مبانی خداشناختی<ref>تقریرات فلسفه (امام خمینی)، ج۲، مقصد سوم: الهیات.</ref> نظام اقتصادی روابط مؤثر [[اقتصادی]] [[خداوند]] با [[جهان]]، طبیعت و [[انسان]] اطلاق می‌گردد. در [[بینش]] اسلامی خداوند دارای دو نوع صفات ذات و فعل است. به نظر می‌رسد از این دو دسته صفت آنچه با نظام اقتصادی ارتباط مستقیم دارد، صفات فعل است. این دسته صفات نیز به دو دسته ارتباط با هستی و ارتباط با انسان اشاره دارد. در نگرش [[اسلامی]] صفات [[فعل خداوند]] چون خالقیت، رازقیت، [[مالکیت]]، [[ولایت]] و [[هدایت]] بیشترین ارتباط را با [[نظام اقتصادی اسلام]] پیدا می‌کنند این صفات با نشانگر رابطه خدا با [[جهان هستی]] بوده یا از رابطه خدا با [[انسان]] حکایت دارد<ref>جهت اطلاع بیشتر، رک: میرمعزی، سید حسین، نظام اقتصادی اسلام، ۱۳۹۱.</ref>.
# '''مبانی خداشناختی:''' مبانی خداشناختی<ref>تقریرات فلسفه (امام خمینی)، ج۲، مقصد سوم: الهیات.</ref> نظام اقتصادی روابط مؤثر [[اقتصادی]] [[خداوند]] با [[جهان]]، طبیعت و [[انسان]] اطلاق می‌گردد. در [[بینش]] اسلامی خداوند دارای دو نوع صفات ذات و فعل است. به نظر می‌رسد از این دو دسته صفت آنچه با نظام اقتصادی ارتباط مستقیم دارد، صفات فعل است. این دسته صفات نیز به دو دسته ارتباط با هستی و ارتباط با انسان اشاره دارد. در نگرش [[اسلامی]] صفات [[فعل خداوند]] چون خالقیت، رازقیت، [[مالکیت]]، [[ولایت]] و [[هدایت]] بیشترین ارتباط را با [[نظام اقتصادی اسلام]] پیدا می‌کنند این صفات با نشانگر رابطه خدا با [[جهان هستی]] بوده یا از رابطه خدا با [[انسان]] حکایت دارد<ref>جهت اطلاع بیشتر، رک: میرمعزی، سید حسین، نظام اقتصادی اسلام، ۱۳۹۱.</ref>.
# '''مبانی جهان‌شناختی:''' حوزه مبانی جهان‌شناختی [[نظام اقتصادی]] از دیدگاه اسلام دارای مشخصه‌هایی است مانند اینکه: خدا [[خالق]] و مالک [[حقیقی]] جهان بوده و همه امور جهان بسته به [[اراده]] اوست<ref>تفسیر سوره حمد، ص۳ و ۳۴.</ref>؛ جهان قانون‌مند و هدفدار به سمت خداست؛ [[شناخت جهان]] تنها با [[حس]] و [[عقل]] کافی نبوده و به منبع [[وحی]] نیازمندیم؛ جهان تنها محدود به جهان مادی نبوده و [[خداوند]] می‌تواند از [[خزائن]] [[غیب]]<ref>{{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ}} «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> به منابع بالفعل محدود آن بیافزاید<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۳۸۷؛ شرح چهل حدیث، ص۶۳۴ و ۶۱۰.</ref>. البته این دو [[جهان]] در ارتباط کامل با یکدیگر بوده و از همدیگر تأثیر و تأثر می‌پذیرند.
# '''مبانی جهان‌شناختی:''' حوزه مبانی جهان‌شناختی نظام اقتصادی از دیدگاه اسلام دارای مشخصه‌هایی است مانند اینکه: خدا [[خالق]] و مالک [[حقیقی]] جهان بوده و همه امور جهان بسته به [[اراده]] اوست<ref>تفسیر سوره حمد، ص۳ و ۳۴.</ref>؛ جهان قانون‌مند و هدفدار به سمت خداست؛ [[شناخت جهان]] تنها با [[حس]] و [[عقل]] کافی نبوده و به منبع [[وحی]] نیازمندیم؛ جهان تنها محدود به جهان مادی نبوده و [[خداوند]] می‌تواند از [[خزائن]] [[غیب]]<ref>{{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ}} «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> به منابع بالفعل محدود آن بیافزاید<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۳۸۷؛ شرح چهل حدیث، ص۶۳۴ و ۶۱۰.</ref>. البته این دو [[جهان]] در ارتباط کامل با یکدیگر بوده و از همدیگر تأثیر و تأثر می‌پذیرند.
# '''مبانی انسان‌شناختی:''' مبانی انسان‌شناختی نظام اقتصادی اسلام بر پایه [[جهان‌بینی اسلامی]] و در تقابل کامل با [[لیبرالیسم]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۱.</ref>. این مبانی عبارت‌اند از: [[سعادت انسان]] و [[قرب الهی]]؛ ابعاد گوناگون انسان؛ [[ابدیت]] انسان؛ [[اختیار]]؛ اصل [[آزادی]] [[انسان‌ها]]؛ انسان دارای [[مسئولیت]] است و اینکه [[عقل انسان]] برای [[شناخت]] راه [[سعادت]] کافی نیست.
# '''مبانی انسان‌شناختی:''' مبانی انسان‌شناختی نظام اقتصادی اسلام بر پایه [[جهان‌بینی اسلامی]] و در تقابل کامل با [[لیبرالیسم]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۱.</ref>. این مبانی عبارت‌اند از: [[سعادت انسان]] و [[قرب الهی]]؛ ابعاد گوناگون انسان؛ [[ابدیت]] انسان؛ [[اختیار]]؛ اصل [[آزادی]] [[انسان‌ها]]؛ انسان دارای [[مسئولیت]] است و اینکه [[عقل انسان]] برای [[شناخت]] راه [[سعادت]] کافی نیست.
# '''مبانی جامعه‌شناختی:''' [[قرآن]] برای [[امت‌ها]] ـ جامعه‌ها ـ [[سرنوشت]] مشترک، کارنامه مشترک، فهم و شعور، عمل، [[طاعت]] و [[عصیان]] قائل است. برخی از مبانی جامعه‌شناختی [[اسلام]] عبارت‌اند از: اصالت فرد و [[جامعه]] و [[سنت‌های الهی]] در جوامع.
# '''مبانی جامعه‌شناختی:''' [[قرآن]] برای [[امت‌ها]] ـ جامعه‌ها ـ [[سرنوشت]] مشترک، کارنامه مشترک، فهم و شعور، عمل، [[طاعت]] و [[عصیان]] قائل است. برخی از مبانی جامعه‌شناختی [[اسلام]] عبارت‌اند از: اصالت فرد و [[جامعه]] و [[سنت‌های الهی]] در جوامع.
# '''مبانی [[معرفت‌شناختی]]:''' مباحث معرفت‌شناختی به دو بخش [[هستی‌شناختی]] [[معرفت]] یعنی [[اثبات]] اصل و وجود [[علم]]، بیان تجرد و تقسیم آن به ذهنی و خارجی و... همچنین مباحث شناخت‌شناختی [[معرفت]] که به امکان [[شناخت]]، [[ارزش]]، ابزار، ملاک صحت و سقم و... تقسیم می‌شود. [[ابزار شناخت]] در نظام رایج، [[عقل]] [[حسی]] یا تجربی است و چیزی را که محسوس نباشد از [[قلمرو علم]] بیرون می‌دانند؛ این در حالی است که اسلام [[ابزارهای شناخت]] را تنها در [[حس]] محدود نکرده و راه‌های حس، [[قلب]] و [[شهود]] را مکمل هم قرار داده است<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۲۳.</ref>. در حوزه روش نیز روشی که بر [[اقتصاد]] امروز [[غلبه]] دارد اصل ابطال‌پذیری است. این اصل معیاری برای شناخت علمی است. اشکال این روش این است که در آن احراز مطابقت تئوری ذهنی با واقعیت خارجی امکان ندارد<ref>[[احمد رضا صفا|صفا، احمد رضا]]، [[نظام اقتصاد اسلامی - صفا (مقاله)| مقاله «نظام اقتصاد اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۶۲۳ ـ ۶۳۱.</ref>.
# '''مبانی [[معرفت‌شناختی]]:''' مباحث معرفت‌شناختی به دو بخش [[هستی‌شناختی]] [[معرفت]] یعنی [[اثبات]] اصل و وجود [[علم]]، بیان تجرد و تقسیم آن به ذهنی و خارجی و... همچنین مباحث شناخت‌شناختی [[معرفت]] که به امکان [[شناخت]]، [[ارزش]]، ابزار، ملاک صحت و سقم و... تقسیم می‌شود. [[ابزار شناخت]] در نظام رایج، [[عقل]] [[حسی]] یا تجربی است و چیزی را که محسوس نباشد از [[قلمرو علم]] بیرون می‌دانند؛ این در حالی است که اسلام [[ابزارهای شناخت]] را تنها در [[حس]] محدود نکرده و راه‌های حس، [[قلب]] و [[شهود]] را مکمل هم قرار داده است<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۲۳.</ref>. در حوزه روش نیز روشی که بر [[اقتصاد]] امروز [[غلبه]] دارد اصل ابطال‌پذیری است. این اصل معیاری برای شناخت علمی است. اشکال این روش این است که در آن احراز مطابقت تئوری ذهنی با واقعیت خارجی امکان ندارد<ref>[[احمد رضا صفا|صفا، احمد رضا]]، [[نظام اقتصاد اسلامی - صفا (مقاله)| مقاله «نظام اقتصاد اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۶۲۳ ـ ۶۳۱.</ref>.


== اصول راهبردی [[نظام اقتصادی]] ==
== اصول راهبردی نظام اقتصادی ==
مقصود از اصول راهبردی [[نظام اقتصادی اسلام]]، قواعدی کلی است که جهت رسیدن به [[اهداف]] نظام اقتصادی بر اساس مبانی بینشی و مکتبی [[اسلام]] وضع گردیده است. این اصول مجموعه‌ای از رویکردهای [[حاکم]] و جهت‌دهنده [[تدابیر]] و رفتارهای [[اقتصادی]] است که از مبانی گرفته می‌شود<ref>سید حسین میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ص۲۱۱؛ احمدعلی یوسفی، نظام اقتصادی علوی، ص۳۳۹.</ref>. از این رو نقطه افتراق این اصول با نظام‌های دیگر مثل [[نظام سرمایه‌داری]]<ref>راهبردهای نظام سرمایه‌داری متناسب با مبانی و اهداف آن نظام عبارت است از: ۱- حاکمیت مصرف‌کننده؛ ۲- دولت محدود؛ ۳- آزادی؛ ۴- مالکیت خصوصی؛ ۵- قواعد توزیع درآمد و ثروت؛ ۶- تجویز بهره؛ ر.ک: سید حسین میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ص۲۱۱.</ref> در مبانی بینشی و اهداف آن نظام اقتصادی است.
مقصود از اصول راهبردی [[نظام اقتصادی اسلام]]، قواعدی کلی است که جهت رسیدن به [[اهداف]] نظام اقتصادی بر اساس مبانی بینشی و مکتبی [[اسلام]] وضع گردیده است. این اصول مجموعه‌ای از رویکردهای [[حاکم]] و جهت‌دهنده [[تدابیر]] و رفتارهای [[اقتصادی]] است که از مبانی گرفته می‌شود<ref>سید حسین میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ص۲۱۱؛ احمدعلی یوسفی، نظام اقتصادی علوی، ص۳۳۹.</ref>. از این رو نقطه افتراق این اصول با نظام‌های دیگر مثل [[نظام سرمایه‌داری]]<ref>راهبردهای نظام سرمایه‌داری متناسب با مبانی و اهداف آن نظام عبارت است از: ۱- حاکمیت مصرف‌کننده؛ ۲- دولت محدود؛ ۳- آزادی؛ ۴- مالکیت خصوصی؛ ۵- قواعد توزیع درآمد و ثروت؛ ۶- تجویز بهره؛ ر.ک: سید حسین میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ص۲۱۱.</ref> در مبانی بینشی و اهداف آن نظام اقتصادی است.
# '''اصل [[حاکمیت]] [[مصالح]]:''' [[مصلحت]] در لغت، به معنای سود است و در برابر مفسده به کار برده می‌شود<ref>لسان العرب، ماده صلح.</ref>. در [[حکومت اسلامی]] «[[مصلحت عمومی]]» در چارچوب مقاصد و [[موازین]] اساسی [[دین]]، مدار تمامی [[احکام حکومتی]] است و اختیارات [[ولایت فقیه]] و [[دولت اسلامی]] در وضع [[قوانین]] لازم برای اداره جامعه اسلامی فراتر از احکام اولیه و ثانویه به معنای مصطلح آن می‌باشد. کلیه [[احکام اسلام]] بر مبنای [[حاکمیت]] مصالح<ref>تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۲۷؛ تهذیب الأصول، ج۲، ص۲۵۷؛ صحیفه امام، ج۷، ص۳۱۳؛ ج۲۱، ص۳۳۳.</ref> بوده، منتها این مصالح تنها در مصالح فردی یا [[رفاه]] مادی خلاصه نشده و شامل مصالح فردی و [[اجتماعی]]، مادی و [[معنوی]] می‌شود. بر این اساس مصلحت [[اقتصادی]] به معنای منافعی است که مستقیم یا غیر مستقیم به جامعه باز می‌گردد. مصلحت اقتصادی قلمرو وسیعی داشته و شامل منافع دنیوی، [[اخروی]] و [[فرهنگی]]، اقتصادی، [[سیاسی]] و... می‌شود<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۱؛ ج۱۹، ص۶۷.</ref>.
# '''اصل [[حاکمیت]] [[مصالح]]:''' [[مصلحت]] در لغت، به معنای سود است و در برابر مفسده به کار برده می‌شود<ref>لسان العرب، ماده صلح.</ref>. در [[حکومت اسلامی]] «[[مصلحت عمومی]]» در چارچوب مقاصد و [[موازین]] اساسی [[دین]]، مدار تمامی [[احکام حکومتی]] است و اختیارات [[ولایت فقیه]] و [[دولت اسلامی]] در وضع [[قوانین]] لازم برای اداره جامعه اسلامی فراتر از احکام اولیه و ثانویه به معنای مصطلح آن می‌باشد. کلیه [[احکام اسلام]] بر مبنای [[حاکمیت]] مصالح<ref>تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۲۷؛ تهذیب الأصول، ج۲، ص۲۵۷؛ صحیفه امام، ج۷، ص۳۱۳؛ ج۲۱، ص۳۳۳.</ref> بوده، منتها این مصالح تنها در مصالح فردی یا [[رفاه]] مادی خلاصه نشده و شامل مصالح فردی و [[اجتماعی]]، مادی و [[معنوی]] می‌شود. بر این اساس مصلحت [[اقتصادی]] به معنای منافعی است که مستقیم یا غیر مستقیم به جامعه باز می‌گردد. مصلحت اقتصادی قلمرو وسیعی داشته و شامل منافع دنیوی، [[اخروی]] و [[فرهنگی]]، اقتصادی، [[سیاسی]] و... می‌شود<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۱؛ ج۱۹، ص۶۷.</ref>.
# '''اصل [[استقلال اقتصادی]]:''' استقلال اقتصادی از جمله اهداف عملیاتی [[نظام اقتصادی اسلام]]<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۳۳.</ref> به معنای قطع [[وابستگی]] [[اقتصادی]] و تأمین نیازهای ضروری اقتصادی در جهت افزایش [[قدرت]] چانه‌زنی با دیگر کشورهاست. از این رو یکی از دلائل نابسامانی اقتصادی می‌تواند وابستگی اقتصادی باشد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۹۶.</ref>.
# '''اصل [[استقلال اقتصادی]]:''' استقلال اقتصادی از جمله اهداف عملیاتی [[نظام اقتصادی اسلام]]<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۳۳.</ref> به معنای قطع [[وابستگی]] [[اقتصادی]] و تأمین نیازهای ضروری اقتصادی در جهت افزایش [[قدرت]] چانه‌زنی با دیگر کشورهاست. از این رو یکی از دلائل نابسامانی اقتصادی می‌تواند وابستگی اقتصادی باشد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۹۶.</ref>.
# '''اصل آزادی اقتصادی مسئولانه:''' یکی از مسائل مهم در [[نظام اقتصادی]] تعیین مفهوم و قلمرو [[آزادی]] و [[مسئولیت]] [[مردم]] در حوزه [[رفتار]] و مناسبت‌های [[اقتصادی]] است، لذا [[حق]] [[مالکیت]] و تصرف مردم بر [[اموال]] خود در حیطه قانون و شرع [[آزاد]] است<ref>{{عربی|فإن قاعدة السلطنة قاعدة عقلائية هي من أحكام المالكية عند العقلاء، فإن المالك للشيء مسلط عليه بأنحاء التسلط عندهم، و قد أمضاها الشارع و أنفذها بقوله في النبوي المشهور: (الناس مسلطون على أموالهم) و قاعدة حرمة المال عبارة عن كونه في حريم المملوكية و محترماً، لا يجوز لأحد التصرف فيه بلا إذن من مالكه، و مع الاتلاف كان ضامناً}}؛ بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر، ص۱۲۶.</ref> و [[دولت]]<ref>حتی در مواردی که تصرف بنا به مصلحت نظام است و مال مشکل شرعی و قانونی ندارد، دولت تنها با پرداخت عوض آن مجاز به تصرف است؛ ر.ک: صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۸۷.</ref> یا افراد دیگر<ref>استفتائات، ج۲، ص۵۱۶.</ref> نسبت به [[اموال]] یکدیگر [[مسئول]] و [[حق]] [[تعدی]] ندارند وگرنه نسبت به آن ضامن هستند<ref>امام در ضمن تشریح قاعده احترام مال مؤمن به این نکته اشاره می‌کند؛ کتاب البیع، ج۱، ص۴۱۷.</ref>. در قبال این آزادی همه افراد در [[نظام اقتصادی اسلام]] [[مسئولیت]] دارند و [[وظیفه]] اصلی [[مردم]] [[تبعیت]] از [[شرع]] و [[قوانین]] اقتصادی [[حکومت]] و کمک به تحقق اهداف عالیه [[نظام]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۴۳۵.</ref>.  
# '''اصل آزادی اقتصادی مسئولانه:''' یکی از مسائل مهم در نظام اقتصادی تعیین مفهوم و قلمرو [[آزادی]] و [[مسئولیت]] [[مردم]] در حوزه [[رفتار]] و مناسبت‌های [[اقتصادی]] است، لذا [[حق]] [[مالکیت]] و تصرف مردم بر [[اموال]] خود در حیطه قانون و شرع [[آزاد]] است<ref>{{عربی|فإن قاعدة السلطنة قاعدة عقلائية هي من أحكام المالكية عند العقلاء، فإن المالك للشيء مسلط عليه بأنحاء التسلط عندهم، و قد أمضاها الشارع و أنفذها بقوله في النبوي المشهور: (الناس مسلطون على أموالهم) و قاعدة حرمة المال عبارة عن كونه في حريم المملوكية و محترماً، لا يجوز لأحد التصرف فيه بلا إذن من مالكه، و مع الاتلاف كان ضامناً}}؛ بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر، ص۱۲۶.</ref> و [[دولت]]<ref>حتی در مواردی که تصرف بنا به مصلحت نظام است و مال مشکل شرعی و قانونی ندارد، دولت تنها با پرداخت عوض آن مجاز به تصرف است؛ ر.ک: صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۸۷.</ref> یا افراد دیگر<ref>استفتائات، ج۲، ص۵۱۶.</ref> نسبت به [[اموال]] یکدیگر [[مسئول]] و [[حق]] [[تعدی]] ندارند وگرنه نسبت به آن ضامن هستند<ref>امام در ضمن تشریح قاعده احترام مال مؤمن به این نکته اشاره می‌کند؛ کتاب البیع، ج۱، ص۴۱۷.</ref>. در قبال این آزادی همه افراد در [[نظام اقتصادی اسلام]] [[مسئولیت]] دارند و [[وظیفه]] اصلی [[مردم]] [[تبعیت]] از [[شرع]] و [[قوانین]] اقتصادی [[حکومت]] و کمک به تحقق اهداف عالیه [[نظام]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۴۳۵.</ref>.  
# '''اصل حضور مسئولانه دولت:''' در نظام اقتصادی اسلام هدف غایی جهت رسیدن به [[سعادت]]، تحقق [[رفاه عمومی]]<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۳۷.</ref> همراه با [[برپایی عدالت]]، [[امنیت]]، [[استقلال]] و... [[اقتصادی]] اهداف در [[جامعه]] [[نظام]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۲۰۱؛ ج۷، ص۱۰۱.</ref>. از این رو [[دولت اسلامی]] [[وظیفه]] دارد برنامه عملی تحقق [[اهداف]] [[نظام اقتصادی اسلام]] را بر پایه مبانی و [[احکام اسلامی]] با توجه به شرایط زمانی و مکانی فراهم آورد<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۷۲.</ref>.
# '''اصل حضور مسئولانه دولت:''' در نظام اقتصادی اسلام هدف غایی جهت رسیدن به [[سعادت]]، تحقق [[رفاه عمومی]]<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۳۷.</ref> همراه با [[برپایی عدالت]]، [[امنیت]]، [[استقلال]] و... [[اقتصادی]] اهداف در [[جامعه]] [[نظام]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۲۰۱؛ ج۷، ص۱۰۱.</ref>. از این رو [[دولت اسلامی]] [[وظیفه]] دارد برنامه عملی تحقق [[اهداف]] [[نظام اقتصادی اسلام]] را بر پایه مبانی و [[احکام اسلامی]] با توجه به شرایط زمانی و مکانی فراهم آورد<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۷۲.</ref>.
# '''اصل [[توزیع عادلانه ثروت]] و درآمد:''' مقتضای تحقق [[عدالت اقتصادی]] در [[نظام اقتصادی اسلام]]، توزیع عادلانه ثروت و درآمد در [[جامعه اسلامی]] است. بر این اساس اسلام اصولی را برای تحقق این امر طراحی نموده که عبارت‌اند از: اصل [[تساوی]] همه در استفاده از [[ثروت‌ها]]؛ اصل کار مفید منشأ پیدایش [[حق]] در [[ثروت]] و درآمدهای [[جامعه]]؛ اصل نیاز منشأ توزیع مجدد درآمدها و تعدیل ثروت‌ها.
# '''اصل [[توزیع عادلانه ثروت]] و درآمد:''' مقتضای تحقق [[عدالت اقتصادی]] در [[نظام اقتصادی اسلام]]، توزیع عادلانه ثروت و درآمد در [[جامعه اسلامی]] است. بر این اساس اسلام اصولی را برای تحقق این امر طراحی نموده که عبارت‌اند از: اصل [[تساوی]] همه در استفاده از [[ثروت‌ها]]؛ اصل کار مفید منشأ پیدایش [[حق]] در [[ثروت]] و درآمدهای [[جامعه]]؛ اصل نیاز منشأ توزیع مجدد درآمدها و تعدیل ثروت‌ها.
# '''اصل [[سلامت]] در روابط مالی:''' نظام اقتصادی اسلام [[احکام]] و قواعدی را در جهت سلامت روابط مالی وضع نموده است. از جمله این امور [[تحریم]] [[ربا]]، تحریم اکل [[مال]] به [[باطل]]، تحریم معاملات ضرری و غرری و... است<ref>المکاسب المحرمه و کتاب البیع.</ref>.
# '''اصل [[سلامت]] در روابط مالی:''' نظام اقتصادی اسلام [[احکام]] و قواعدی را در جهت سلامت روابط مالی وضع نموده است. از جمله این امور [[تحریم]] [[ربا]]، تحریم اکل [[مال]] به [[باطل]]، تحریم معاملات ضرری و غرری و... است<ref>المکاسب المحرمه و کتاب البیع.</ref>.
# '''اصل [[مالکیت]] مختلط:''' رابطه تنگاتنگ بین مالکیت ـ ماهیت، حدود و ویژگی ـ و [[نظام اقتصادی]] منجر به شکل‌گیری نظام‌های متفاوت گردیده است. از این رو یکی از اختلاف‌های [[نظام اقتصادی اسلام]] با نظام‌های رقیب در [[قواعد]] اساسی و [[حقوق]] مالکیت است. نظام اقتصادی اسلام نه مانند [[نظام]] سوسیالیستی فرد را از داشتن حق مالکیت [[محروم]] و نه مثل [[نظام سرمایه‌داری]] [[معتقد]] به [[آزادی]] بی‌قید و شرط مالکیت فرد است، بلکه قواعد و قوانینی برای تعدیل مالکیت<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۹۱.</ref> و [[مصالح عمومی]]<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۸۱.</ref> وضع کرده است. نظام اقتصادی اسلام سه نوع مالکیت؛ خصوصی، عمومی<ref>تحریر الوسیلة (ترجمه فارسی)، ج۱، ص۴۱۶.</ref> و دولتی<ref>ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، ص۳۱.</ref> را به رسمیت می‌شمرد<ref>[[احمد رضا صفا|صفا، احمد رضا]]، [[نظام اقتصاد اسلامی - صفا (مقاله)| مقاله «نظام اقتصاد اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۶۳۹ ـ ۶۴۸.</ref>.
# '''اصل [[مالکیت]] مختلط:''' رابطه تنگاتنگ بین مالکیت ـ ماهیت، حدود و ویژگی ـ و نظام اقتصادی منجر به شکل‌گیری نظام‌های متفاوت گردیده است. از این رو یکی از اختلاف‌های [[نظام اقتصادی اسلام]] با نظام‌های رقیب در [[قواعد]] اساسی و [[حقوق]] مالکیت است. نظام اقتصادی اسلام نه مانند [[نظام]] سوسیالیستی فرد را از داشتن حق مالکیت [[محروم]] و نه مثل [[نظام سرمایه‌داری]] [[معتقد]] به [[آزادی]] بی‌قید و شرط مالکیت فرد است، بلکه قواعد و قوانینی برای تعدیل مالکیت<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۹۱.</ref> و [[مصالح عمومی]]<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۸۱.</ref> وضع کرده است. نظام اقتصادی اسلام سه نوع مالکیت؛ خصوصی، عمومی<ref>تحریر الوسیلة (ترجمه فارسی)، ج۱، ص۴۱۶.</ref> و دولتی<ref>ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، ص۳۱.</ref> را به رسمیت می‌شمرد<ref>[[احمد رضا صفا|صفا، احمد رضا]]، [[نظام اقتصاد اسلامی - صفا (مقاله)| مقاله «نظام اقتصاد اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۶۳۹ ـ ۶۴۸.</ref>.


== نهادهای [[اقتصادی]] ==
== نهادهای [[اقتصادی]] ==
۱۱۰٬۷۱۷

ویرایش