بحث:نظام اقتصادی
مبانی فلسفی نظام اقتصادی
جهانبینی حاکم بر رفتار اقتصادی، همان مبانی فلسفی نظام اقتصادی است و رفتار اقتصادی مطابق با آن شکل میگیرد که مشتمل بر قضایایی است که با کلمه «هست» یا «نیست» بیان میشود. موضوع آن خدا، انسان، جامعه و دنیای مادی و اخروی است[۱].
مبانی مکتبی نظام اقتصادی
مبانی مکتبی، مجموعهای از قضایای کلی دستوری (بایدی) است که ویژگیهای زیر را دارا است:
- زیربنای نظام و حقوق اقتصادی است؛
- برگرفته از مبانی فلسفی نظام اقتصادی است؛
- در تعیین عناصر نظام اقتصادی و چگونگی ارتباط بین آنها مؤثر است؛
- زمینهساز حرکت به سمت اهداف است[۲].
دو دیدگاه در نظام اقتصادی
بر اساس یک دیدگاه، بهترین و کاراترین نظام اقتصادی، در عالم خارج وجود دارد. وظیفه متفکران اقتصادی تنها درک و کشف آن و هماهنگ شدن با آن است، و باید از دخالتهای ناروایی که سبب اختلال کارکرد آن میشود، پرهیز کرد[۳]. آدام اسمیت، نفع شخصی مادی را در تئوری «دست نامرئی» مهمترین عامل ایجاد، حفظ و هماهنگی چنین نظام اقتصادی ای میشمارد و همچنین جست و جوی نفع شخصی را عامل اساسی در برطرف کردن تضاد منافع فرد و اجتماع میداند[۴].
بر اساس دیدگاه دوم که «اجتماعیون دولتی» آن را ارائه دادهاند، نظام اقتصادی بر حسب ضرورت طبیعی و غریزی شکل نمیگیرد؛ بلکه سازمانهای تاریخی با سازمان دادن به خود و وضع قوانین مناسب و اجرای مناسب آن، نقش مؤثری در ایجاد نظام اقتصادی دارند. به عبارت دیگر دولتها باید قوانین فعالیتهای افراد و سازمانها را وضع، اجرا و پاسداری کنند[۵].
تفاوت اساسی این دو دیدگاه آن است که بر اساس دیدگاه اول، طراحی نظام اقتصادی مطابق با مبانی فلسفی، مکتبی، اهداف و حقوق اقتصادی بیمعناست؛ زیرا نظام اقتصادی در عالم خارج وجود دارد. بنابراین نیازی به بررسی مقولههای فوق برای طراحی نظام اقتصادی نیست. پس طبق این دیدگاه، وظیفه متفکران اقتصادی تنها مطالعه آن به روش علمی برای شناسایی دقیقتر و رفع موانع کارکرد طبیعی آن است. ولی بر اساس دیدگاه دوم، نظام اقتصادی میتواند یک طرح جامع، به منظور دگرگونی عالم واقع باشد. این طرح جامع با استفاده از مبانی فلسفی، مکتبی، اهداف و حقوق اقتصادی خاصی امکانپذیر است.
این تفکیک در پژوهشهای اسلامی اهمیت ویژهای دارد. در این نوشتار، در پی نشان دادن تفاوت و تمایزهای مبانی فلسفی نظام اقتصادی از دیدگاه امام، که با دیدگاه دوم همخوانی دارد، با مبانی فلسفی نظام اقتصاد سرمایهداری، که با دیدگاه اول هماهنگ است، هستیم[۶].
اهداف نظام اقتصادی
این اهداف، مقاصدی است که نظام اقتصادی برای رسیدن به آن طراحی شده و برگرفته از مبانی فلسفی نظام اقتصادی است. به طور منطقی اهداف نظام باید با اهداف شرکت کنندگان در نظام هماهنگ باشد؛ برای مثال اگر هدف نظام اقتصادی رسیدن به رفاه مادی است، باید اهداف دولت و مردم نیز به نحوی باشد که فعالیت هر یک از آنها را در مسیر رفاه قرار دهد.
هرچند در این جا اهداف و مبانی مکتبی نظام اقتصادی مورد بحث ما نخواهد بود، برای نشان دادن اهمیت مبانی فلسفی نظام اقتصادی و ارتباط آن با اهداف و مبانی مکتبی، اشارهای کوتاه به آنها لازم مینمود[۷].
پانویس
- ↑ یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۱۵.
- ↑ یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۱۵.
- ↑ ژید، شارل، و ژیست، شارل، تاریخ عقاید اقتصادی، ترجمه کریم سنجابی، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ ژید، شارل، و ژیست، شارل، تاریخ عقاید اقتصادی، ترجمه کریم سنجابی، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ ژید، شارل، و ژیست، شارل، تاریخ عقاید اقتصادی، ترجمه کریم سنجابی، ج۲، ص۶۲ و ۶۷.
- ↑ یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۱۶.
- ↑ یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۱۵.