←کمال نهایی و سعادت حقیقی انسان
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
#چرا تنها [[دین]] میتواند چنین لوازم و شرایطی را داشته باشد و [[انسان]] را در وصول به چنین هدفی [[یاری]] نماید؟<ref>[[عباس جوارشکیان|جوارشکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|امامت سر خاتمیت]] ص ۵۰.</ref>. | #چرا تنها [[دین]] میتواند چنین لوازم و شرایطی را داشته باشد و [[انسان]] را در وصول به چنین هدفی [[یاری]] نماید؟<ref>[[عباس جوارشکیان|جوارشکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|امامت سر خاتمیت]] ص ۵۰.</ref>. | ||
==کمال نهایی و | ==کمال نهایی و سعادت حقیقی انسان== | ||
{{اصلی|کمال|سعادت}} | |||
اینکه برای انسان چه کمال نهاییای متصور شویم و برای او چه غایتی را [[سعادت]] بدانیم، [[تربیت]] معنا و مفهوم متفاوتی خواهد یافت. چه بسا در مواردی خود انسان نیز بتواند به آن غایات نایل شود و خودش را برای وصول به آن [[اهداف تربیت]] نماید؛ مثلاً اگر [[سعادت انسان]] را در [[رفاه]] مادی و [[لذتجویی]] و ارضای [[شهوات]] و [[تمایلات نفسانی]] بدانیم، یا کمال نهایی او را در تحصیل محفوظات و معلومات بیشتر و [[تسلط]] بر قوای طبیعی و نیروهای مادی عالم بدانید، یا از این قبیل اهداف، در این صورت، وصول بدانها کاری نیست که از [[قدرت]] و [[توانایی]] انسان خارج باشد. حتی مجهز شدن به نیروها و قدرتهای غیرمادی و [[روحی]] که در [[مرتاضان]] به چشم میخورد نیز از حوزه تواناییهای او خارج نیست. | |||
پس سعادت حقیقی انسان در چیست؟ سعادت حقیقی هر چیز همان وصول به کمال نهایی اوست؛ یعنی هر موجودی در کمال نهایی مربوط به خود اوست که [[احساس]] [[سعادتمندی]] و [[رضایت]] کامل میکند. از آنجا که در آخرین مرتبه وجودی هر موجودی که همه قوا و استعدادهای او به فعلیت میرسند، همه قوای وجودی به کمال استحقاقی و نهایی خود نایل شدهاند و همه [[تمایلات]] و [[گرایشها]] و تمنیات که به مبنای [[کمالجویی]] قوای مختلف یک موجود در او وجود دارند، به سبب وصول به مطلوب خود ارضا شدهاند و جایی برای کمترین تمایلی باقی نمانده است، نهایت [[خرسندی]] و [[سرور]] و ابتهاج و رضایت کامل؛ یعنی احساس سعادتمندی حاصل میگردد. | پس سعادت حقیقی انسان در چیست؟ سعادت حقیقی هر چیز همان وصول به کمال نهایی اوست؛ یعنی هر موجودی در کمال نهایی مربوط به خود اوست که [[احساس]] [[سعادتمندی]] و [[رضایت]] کامل میکند. از آنجا که در آخرین مرتبه وجودی هر موجودی که همه قوا و استعدادهای او به فعلیت میرسند، همه قوای وجودی به کمال استحقاقی و نهایی خود نایل شدهاند و همه [[تمایلات]] و [[گرایشها]] و تمنیات که به مبنای [[کمالجویی]] قوای مختلف یک موجود در او وجود دارند، به سبب وصول به مطلوب خود ارضا شدهاند و جایی برای کمترین تمایلی باقی نمانده است، نهایت [[خرسندی]] و [[سرور]] و ابتهاج و رضایت کامل؛ یعنی احساس سعادتمندی حاصل میگردد. | ||