←دیدگاه مفسران دربارۀ "الکتاب" در "علم من الکتاب"
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
# برخی، منظور از آن را [[اسم اعظم]] میدانند، در این صورت اسم اعظم چه از سنخ کلمات باشد یا از سنخ مَظهر [[کمالات]] واقع شدن<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج ۷، ص۳۴۹؛ طبری، جامع البیان، ج ۱۹، ص۱۰۲؛ قرطبی، الجامع الأحکام القرآن، ج ۱۴، ص۲۰۴؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج ۱۵، ص۴۷۰؛ زمخشری، کشاف، ج ۳، ص۳۶۷؛ حقی بروسوی، روح البیان، ج ۶۶، ص۳۴۹.</ref> تطبیق بر کتاب نمیکند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص۴۷۰؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص۳۶۳؛ صادقی، الفرقان، ج ۲۲، ص۲۰۶.</ref>. | # برخی، منظور از آن را [[اسم اعظم]] میدانند، در این صورت اسم اعظم چه از سنخ کلمات باشد یا از سنخ مَظهر [[کمالات]] واقع شدن<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج ۷، ص۳۴۹؛ طبری، جامع البیان، ج ۱۹، ص۱۰۲؛ قرطبی، الجامع الأحکام القرآن، ج ۱۴، ص۲۰۴؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج ۱۵، ص۴۷۰؛ زمخشری، کشاف، ج ۳، ص۳۶۷؛ حقی بروسوی، روح البیان، ج ۶۶، ص۳۴۹.</ref> تطبیق بر کتاب نمیکند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص۴۷۰؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص۳۶۳؛ صادقی، الفرقان، ج ۲۲، ص۲۰۶.</ref>. | ||
# برخی دیگر کتاب را به کتابهای [[پیامبران]] [[تفسیر]] کرده و [[علم الکتاب]] را آگاهی از کتابهای پیامبران دانستهاند. در این صورت هم [[علم عادی]] نمیتواند چنین توانایی به [[انسان]] بدهد، مگر اینکه مراد از علم به کتابهای آسمانی را آگاهی خاص از [[باطن]] این کتابها بدانیم که ملازم با رسیدن به درجات بالای [[کمال]] است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص۳۶۳؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج ۱۵، ص۴۶۹ و...</ref>. | # برخی دیگر کتاب را به کتابهای [[پیامبران]] [[تفسیر]] کرده و [[علم الکتاب]] را آگاهی از کتابهای پیامبران دانستهاند. در این صورت هم [[علم عادی]] نمیتواند چنین توانایی به [[انسان]] بدهد، مگر اینکه مراد از علم به کتابهای آسمانی را آگاهی خاص از [[باطن]] این کتابها بدانیم که ملازم با رسیدن به درجات بالای [[کمال]] است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص۳۶۳؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج ۱۵، ص۴۶۹ و...</ref>. | ||
# عدهایی دیگر مراد از علم الکتاب را [[علم]] به کتاب مبین میدانند. کسی که به این منبع علمی دست یابد، در [[حقیقت]] به تمام [[اسرار]] و [[حقایق]] عالم[[دست]] یافته است و میتواند به [[اذن الهی]] از علومیکه برای دیگران ناشناخته است، بهره برده و در [[جهان]] تصرفاتی انجام دهد<ref>طباطبایی، المیزان، ج ۱۷، ص۶۷؛ قرشی، قاموس قرآن، ج ۶، ص۸۶؛ طیب، أطیب البیان، ج ۱، ص۷.</ref>. | # عدهایی دیگر مراد از علم الکتاب را [[علم]] به کتاب مبین میدانند. کسی که به این منبع علمی دست یابد، در [[حقیقت]] به تمام [[اسرار]] و [[حقایق]] عالم [[دست]] یافته است و میتواند به [[اذن الهی]] از علومیکه برای دیگران ناشناخته است، بهره برده و در [[جهان]] تصرفاتی انجام دهد<ref>طباطبایی، المیزان، ج ۱۷، ص۶۷؛ قرشی، قاموس قرآن، ج ۶، ص۸۶؛ طیب، أطیب البیان، ج ۱، ص۷.</ref>. | ||
کتابهای [[انبیاء]] سطوح [[معرفتی]] مختلفی دارند و تردیدی نیست، [[قرآن]] جامعترین و کاملترین کتاب الهی است، به همین جهت [[قرآن کریم]] بر "[[کتاب مبین]]" و "[[لوح محفوظ]]" تطبیق شده است. اما میتوان مدعی شد، کتابهای سایر [[پیامبران]] بخشی از [[حقایق]] هستی و "[[علم الکتاب]]" بوده است؛ لذا به نظر میرسد اگر مراد از کتاب را، "کتاب مبین" یا "لوح محفوظ" بدانیم که [[بندگان]] برگزیدهای مانند [[آصف بن برخیا]] به بخشی از [[علم]] آن از طریق [[آگاهی]] از کتابهای [[الهی]] دست یافته بودند و تعبیر «علم من الکتاب» بیانگر این [[حقیقت]] است بهتر است. | کتابهای [[انبیاء]] سطوح [[معرفتی]] مختلفی دارند و تردیدی نیست، [[قرآن]] جامعترین و کاملترین کتاب الهی است، به همین جهت [[قرآن کریم]] بر "[[کتاب مبین]]" و "[[لوح محفوظ]]" تطبیق شده است. اما میتوان مدعی شد، کتابهای سایر [[پیامبران]] بخشی از [[حقایق]] هستی و "[[علم الکتاب]]" بوده است؛ لذا به نظر میرسد اگر مراد از کتاب را، "کتاب مبین" یا "لوح محفوظ" بدانیم که [[بندگان]] برگزیدهای مانند [[آصف بن برخیا]] به بخشی از [[علم]] آن از طریق [[آگاهی]] از کتابهای [[الهی]] دست یافته بودند و تعبیر «علم من الکتاب» بیانگر این [[حقیقت]] است بهتر است. |