بحث:علم من الكتاب
تفسیر نمونه (منبع یافت شود)
در آیات مورد بحث، درباره کسی که تخت «ملکه سبأ» را در کمترین مدت نزد حضرت سلیمان(ع) آورد، به عنوان ﴿﴿الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ﴾﴾ [۱] تعبیر شده است، در حالی که در سوره رعد آیه ۴۳ در مورد پیامبر(ص) و گواهان بر حقانیت او، چنین آمده است: ﴿﴿ قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾ [۲] در حدیثی از ابو سعید خدری از پیامبر(ص) چنین آمده است: ابو سعید میگوید: من از معنی ﴿﴿ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ﴾﴾ "که در داستان سلیمان آمده" از محضرش سؤال کردم، فرمود: او وصی برادرم سلیمان بن داود(ع) بود، عرض کردم از چه کسی سخن میگوید؟ فرمود: «او برادرم علی بن ابیطالب(ع) است»!. توجه به تفاوت «عِلْمٌ مِنَ الْکِتابُ» که «علم جزئی» را میگوید، و «عِلْمُ الْکِتابُ» که «علم کلی» را بیان میکند، روشن میسازد: میان آصف بن برخیا و علی(ع) چه اندازه تفاوت بوده است؟! لذا در روایات بسیاری میخوانیم: اسم اعظم الهی هفتاد و سه حرف است، یک حرف آن نزد آصف بن برخیا بود، و چنان خارق عادتی را انجام داد، و نزد امامان اهل بیت(ع) هفتاد و دو حرف آن است، و یک حرف آن مخصوص به ذات پاک خدا است[۳].
مقاله قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن
- برخی از آیات قرآن کریم، اشاره به علومیویژه برای غیر پیامبران دارند. نمونه این علوم ویژه، دانش جناب آصف بن برخیا است که وصی حضرت سلیمان(ع) بوده است. داستان هدهد، ملکه سبا و ایمان آوردن او به خداوند و پیامبرش حضرت سلیمان(ع)، بخشهایی از داستان حضرت سلیمان(ع) است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. در این داستان آمده است که سلیمان نبی(ع) در جمع بزرگان دربار خود فرمود: ﴿﴿ قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ﴾﴾ [۴] یکی از قدرتمندترین جنّیان گفت: ﴿﴿ قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴾﴾ [۵] در این هنگام فردی که دانشی از کتاب نزد او بود گفت: ﴿﴿ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ﴾﴾ [۶][۷].
- بی تردید آن فرد از قدرت و توان شگرفی برخوردار بوده که توانسته است تخت بزرگ بلقیس را از سرزمین سبا در چشم برهم زدنی جابجا کرده و نزد آن حضرت حاضر کند. روشن است که این قدرت و توان، جسمانی نبوده است؛ زیرا ایشان برای این کار حرکت نکرد و تخت را خود بدانجا حمل نکرد؛ علاوه بر آن که حمل چنان تختی کار یک نفر و یک لحظه نبود؛ بلکه به تعدادی افراد قوی، وسایل و زمانی طولانی نیاز داشت[۸].
- در این که آن فرد چه کسی بوده است، سخنان مختلفی نقل شده است. برخی او را از جنیان دانسته؛ برخی او را خود حضرت سلیمان(ع) و برخی حضرت خضر(ع) دانستهاند و ...؛ اما مشهور آن است که آن فرد، جناب آصف بن برخیا، وصی و جانشین حضرت سلیمان(ع) بوده است[۹] روایات ائمه اهل بیت(ع) نیز این قول را تأیید میکنند[۱۰]. قرآن کریم آصف بن برخیا را فردی معرفی میکند که دانشی از کتاب را داشت: ﴿﴿الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ﴾﴾ این توصیف قرآن از ایشان و به دنبال آن نقل توانایی او در جابجایی تخت بلقیس نشان دهنده آن است که این صفت علت توانمندی او بر این کار بوده است.[۱۱] اینک جای این پرسش است که علم الکتاب چه دانشی است که دانستن بخشی از آن: ﴿﴿عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ﴾﴾ چنین توانایی شگرفی را به جناب آصف داده بود؟[۱۲].
- کتاب، در لغت در اصل، مصدر و به معنای نوشتن است؛ اما به مرور در معنای اسم مفعول آن یعنی « نوشته» به کار گرفته شده است. [۱۳] بنابراین جناب آصف به نوشتهای خاص آگاهی داشته است که آن دانش، موجب توانایی ویژه او شده بود. کاربردهای قرآنی «الکتاب» مختلف است. بیشترین کاربرد این واژه در قرآن برای اشاره به کتابهای آسمانی است. در دهها آیه مراد از «الکتاب» کتابهای آسمانی است. [۱۴] اما در مواردی قرآن از «لوح محفوظ»؛ [۱۵] « کتاب مکنون»، [۱۶] « امام مبین»[۱۷] یا «ام الکتاب» [۱۸] نیز سخن گفته است که به منبع یا منابعی از علم الهی اشاره دارند. در شش آیه از قرآن کریم بر این نکته تأکید شده است که هیچ امری در عالم وجود ندارد و محقق نمیشود، مگر آن که در « کتاب مبین» ثبت شده است.[۱۹] به عبارت دیگر منبع علمی تمام علوم و حوادث جهان، کتاب مبین است[۲۰].
- کدام یک از معانی یاد شده، مورد نظر آیه کریمه مورد بحث است؟ دیدگاههای متعددی از سوی مفسران درباره دانش علم الکتاب که جناب آصف به گوشهای از آن دست یافته بود، ابراز شده است. بعضی این دانش را آگاهی از اسم اعظم الهی دانستهاند و حتی مصادیقی برای اسم اعظم بیان کردهاند.[۲۱] البته برخی از مفسران فرمودهاند، اسم اعظم تنها چند یا چند کلمه نیست؛ بلکه منظور آن است که فرد از نظر کمالات وجودی به درجه ای برسد که مظهری برای بزرگترین نامهای خداوند باشد. او در این حالت به اذن الهی توان تصرف در جهان را دارد. [۲۲] حتی اگر اسم اعظم را از سنخ حروف یا کلمات بدانیم، باز این معنا، با معنای کتاب تطبیق نمیکند؛ زیرا به یک یا چند کلمه، کتاب گفته نمیشود؛ مگر آن که اسم اعظم را بخشی از حقایق و معارف کتاب بدانیم که در این صورت ابهام اصلی که شناخت حقیقت آن کتاب است، باقی میماند[۲۳].
- برخی دیگر از مفسران، کتاب را به کتابهای پیامبران تفسیر کرده و علم الکتاب را آگاهی از کتابهای پیامبران دانستهاند.[۲۴] اگر مراد از چنین دانشی، علم عادی به محتوای این کتابها باشد، انسانهای بسیاری چنین دانشی را کسب کردند. مفسران بسیاری در علوم قرآن یا دیگر کتابهای آسمانی تتبع کردهاند؛ اما تواناییهای ویژهای مانند قدرت آصف را نداشتهاند؛ بنابراین مراد از علم الکتاب، چنین دانشی نمیتواند باشد؛ مگر آن که مراد از علم به کتابهای آسمانی را آگاهی خاص از باطن این کتابها بدانیم که ملازم با رسیدن به درجات بالای کمال است. چنین معنایی از کتاب قابل قبول است[۲۵].
- احتمال دیگر آن است که مراد از علم الکتاب، علم به کتاب مبین باشد.[۲۶] گفته شد که هیچ امری در عالم وجود ندارد و محقق نمیشود، مگر آن که در « کتاب مبین» ثبت شده است.[۲۷] کسی که به این منبع علمی دست یابد، در حقیقت به تمام اسرار و حقایق عالم دست یافته است و میتواند به اذن الهی از علومیکه برای دیگران ناشناخته است، بهره برده و در جهان تصرفاتی انجام دهد. به نظر میرسد نامهای مختلف لوح محفوظ[۲۸]؛ « کتاب مکنون»[۲۹]، « امام مبین» [۳۰] یا « ام الکتاب»[۳۱] به ویژگیهای مختلف یک حقیقت اشاره دارند. مثلا آن حقیقت علمی گویا از آن جا که منبع و منشأ کتابهای آسمانی است، ام الکتاب و از آن جهت که علوم آن گرفتار تغییر، تحریف و سوء استفاده نااهلان نمیشود، لوح محفوظ و به جهت آن که حقایق آن روشن و دقیق است، کتاب مبین و بدان جهت که مقتدای همه است، امام مبین نامیده شده است[۳۲][۳۳].
- قرآن کریم و کتابهای پیامبران از حقایق لوح محفوظ یا کتاب مبین سرچشمه گرفتهاند. به همین جهت در شش آیه، قرآن کریم به عنوان کتاب مبین معرفی شده است[۳۴]. قرآن از یک سو ظاهری آسان دارد که هر کس میتواند به مراتبی از معارف آن دست یابد[۳۵]. و از سوی دیگر منشأیی الهی نزد خداوند دارد. قرآن کریم خود از آن بعد پنهانی که نزد خداوند است، به « ام الکتاب»[۳۶]. یا « کتاب مکنون»[۳۷]. تعبیر کرده است. در آیه دیگر به صراحت بیشتری بیان شده است که حقایق باطنی قرآن در لوح محفوظ سرچشمه دارد[۳۸]. بنابراین علم به حقایق و باطن کتابهای آسمانی با علم به لوح محفوظ یا همان کتاب مبین تطبیق میکند. با این تبیین، تفسیر دوم و سوم که علم الکتاب را بر علم به کتابهای آسمانی و علم به کتاب مبین تفسیر میکردند، قابل جمع است[۳۹].
- البته کتابهای انبیاء سطوح معرفتی مختلفی دارند و تردیدی نیست که قرآن جامع ترین و کامل ترین کتاب الهی است. به همین جهت است که قرآن کریم بر کتاب مبین و لوح محفوظ تطبیق شده است؛ [۴۰] اما میتوان مدعی شد که کتابهای سایر پیامبران بخشی از حقایق هستی و « علم الکتاب» بوده است. به همین جهت دقیقتر به نظر میرسد اگر مراد از کتاب را، همان کتاب مبین یا لوح محفوظ بدانیم که بندگان برگزیدهای مانند جناب آصف بن برخیا به بخشی از علم آن از طریق آگاهی از کتابهای الهی دست یافته بودند که تعبیر « علم من الکتاب» بیانگر این حقیقت است؛ البته میتوان احتمال داد که جناب آصف به حقیقت همان کتابهای آسمانی در دسترسشان آگاهی کامل نداشته و این تعبیر درباره او نشانه ضعف آگاهی او نسبت به حقایق آن کتاب یا کتابهای الهی است؛ اما با توجه به نکته یاد شده درباره جامع و کامل نبودن کتابهای انبیای گذشته احتمال پیشین نیز صحیح به نظر میرسد. به هر حال تعبیر « علم من الکتاب» نشانه کامل نبودن دانش جناب آصف بن برخیا است؛ اما همین دانش اندک از علم الکتاب، چنان شریف و عظیم بود که به ایشان توانایی جابه جایی تخت بزرگ بلقیس را در چشم برهم زدنی عنایت کرد[۴۱].
- جالب است که در آیهای دیگر از قرآن کریم فردی به عنوان صاحب « عِلمُ الکِتاب» معرفی شده است. در این آیه کریمه در مقابل سخنان کفار که نبوت پیامبر گرامی(ص) را انکار میکردند، خداوند به پیامبرش میفرماید: ﴿﴿ وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾ [۴۲][۴۳].
- در این آیه کریمه ﴿﴿عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾ با شهادت بر نبوت پیامبر خدا(ص) گره خورده است. اگر چه در تفسیر این آیه نیز احتمالاتی مطرح شده است؛[۴۴]. اما به نظر میرسد، تفسیر صحیح همان تفسیری است که در آیه پیشین بیان شد؛ یعنی مراد از « الْكِتَابِ» گویا لوح محفوظ، قرآن کریم و کتابهای پیامبران گذشته باشد؛ زیرا چنان که گفته شد، قرآن و کتاب مبین لوح محفوظ قابل تطبیق برهم هستند. معارف کتابهای پیامبران الهی نیز به عنوان بخشی از حقایق عالم، در علم الکتاب ریشه دارند. بنابراین کسی که از تمام حقایق قرآن آگاه است، به علم الکتاب نیز دسترسی دارد. البته تأکید میشود که علم الکتاب تنها علم به ظواهر قرآن و کتاب های آسمانی نیست؛ بلکه کسی که علم الکتاب نزد او است، به باطن و معارف عمیق الهی آنها نیز آگاهی کامل دارد. چنین فردی که مقامی بسیار بالا دارد، شاهدی بر درستی نبوت پیامبر اکرم(ص) است[۴۵].
- بیان این گونه شهادتها در واقع تذکر و هشداری به کفار و اتمام حجت بر آنان است که متوجه باشند که اگر چه در این دنیا، بر اساس امور دنیوی و ظاهری میتوانند معجزات و دلایل روشن پیامبری آن حضرت را نپذیرند؛ اما بدانند که خداوند و کسانی که بر حقایق جهان، آگاهند، گواه راستی نبوت ایشان بوده و در قیامت علیه آنان شهادت خواهند داد. بنابراین، این گونه شهادتها، در واقع هشداری به کفار و تأییدی برای پیامبر(ص) است تا از انکارهای آنان، ملول نشده و با دلی آرام به رسالت خود ادامه دهند[۴۶].
- این آیه خطاب به پیامبر اکرم(ص) است. بنابراین صاحب علم الکتاب را باید در میان مسلمانان جستجو کرد. چه کس یا کسانی به تمام حقایق ظاهر و باطن قرآن و لوح محفوظ دسترسی دارند؟[۴۷].
- در میان پیشوایان اهل سنت نمیتوان چنین فردی را یافت. البته آنان این تفسیر را برای آیه کریمه نمیپذیرند و عموماً آن را بر علمای اهل کتاب تطبیق میکنند؛ اما چنین معنایی درست نیست؛ زیرا این سوره و آیه مکی است و در مکه هیچ یک از علمای اهل کتاب به آن حضرت ایمان نیاورده بودند تا بر درستی نبوت پیامبر خدا(ص) گواهی بدهند. علاوه بر آن، علمای اهل کتاب، احاطه کامل بر ظاهر و باطن کتابهای آسمانی ندارند؛ بلکه حداکثر میتوان آنان را دارای علمیبه کتاب دانست: « علم من الکتاب»؛ در حالی که اطلاق علم الکتاب، تمام علوم کتاب مورد نظر را میرساند[۴۸].
- بنابراین تبیین صحیح همان است که روایات امامان اهل بیت(ع) نیز مؤید آن است. در روایات تفسیری متعددی امیرالمؤمنین، امام علی(ع) به عنوان کسی که دارای علم الکتاب بوده و شاهد راستی نبوت ایشان است، معرفی شده است[۴۹]. چنان که در روایات تفسیری ذیل آیه کریمه﴿﴿ أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ﴾﴾ [۵۰] نیز از آن حضرت به عنوان شاهد بر رسالت پیامبر اکرم(ص) یاد شده است[۵۱]. در منابع شیعه و اهل سنت، نیز آن حضرت به عنوان اعلم اصحاب به قرآن کریم و آگاه به ظاهر و باطن قرآن، معرفی شده است[۵۲][۵۳].
- البته این عنوان منحصر به ایشان نیست؛ بلکه امیرالمؤمنین(ع)، افضل صاحبان علم الکتاب در میان امامان معصوم(ع) است و سائر ائمه(ع) نیز مصادیق دیگری از صاحبان علم الکتاب میباشند. در روایات امامان اهل بیت(ع) این مطلب به صراحت بیان شده است[۵۴][۵۵].
- اشاره شد آیات قرآن بیان میکنند که هیچ امری نیست، مگر آن که در کتاب مبین یا همان لوح محفوظ باشد. بنابراین کسی که علم الکتاب نزد اوست، به تمام حقایق پیدا و پنهان جهان آگاه است. البته در برخی روایات برخی علوم مختص خداوند متعال معرفی شده است[۵۶]. غیر از این گونه موارد خاص، که با دلایلی از قلمرو این علم خارج میشوند، تمام معارف و اسرار هستی در قلمرو علم الکتاب جای میگیرد[۵۷].
منابع
- تفسیر نمونه
- قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن
پانویس
- ↑ آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت؛ سوره نمل، آیه: ۴۰.
- ↑ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۴۷۳ - ۴۷۴
- ↑ (سلیمان) گفت: ای سرکردگان! کدام یک از شما پیش از آنکه (آنان) گردن نهاده نزد من آیند اورنگ آن زن را پیش من میآورد؟؛ سوره نمل، آیه: ۳۸.
- ↑ دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت میآورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم؛ سوره نمل، آیه: ۳۹.
- ↑ آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است؛ سوره نمل، آیه: ۴۰.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۳۴۹/۷؛ صادقی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ۲۰۱/۲۲؛ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۹۲/۹؛ رازی، روض الجنان و روح الجنان، ۴۶/۱۵؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۲۰۴/۱۴؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۹۸/۱۰؛ حقی بروسوی، روح البیان، ۳۴۹/۶.
- ↑ ابن بابویه، امالی، ۵۶۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۸۸/۲۷؛ مفید، اختصاص، ۹۰ و ۹۳؛ قمی، تفسیر، ۲۳۶/۲؛ عروسی، نورالثقلین، ۸۷/۴؛ قمی، مشهدی، کنز الدقائق، ۵۶۲/۹.
- ↑ مفسران نیز همین نکته را از این تعبیر قرآنی برداشت کردهاند ( طباطبایی، المیزان، ۳۶۳/۱۵؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۴۶۹/۱۵؛ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۹۳/۹؛ نجفی، خمینی، تفسیر آسان، ۶۸/۱۵؛ رازی، مفاتیح الغیب، ۵۵۷/۲۴؛ زمخشری، کشاف، ۳۶۷/۳؛ زحیلی، تفسیر المنیر، ۳۰۳/۱۹ و...).
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ راغب، مفردات، ۶۹۹؛ ابن منظور ، لسان العرب، ۶۹۸/۱؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۲۱/۱۰.
- ↑ بقره/ ۵۳، ۸۷، ۱۰۱، ۱۱۳، ۱۲۱، ۱۲۹، ۱۴۴، ۱۴۵، ۱۴۶، ۱۵۶، ۱۷۱ و ۲۱۳؛ آل عمران/ ۳، ۷، ۱۹، ۲۰، ۴۸، ۷۹، ۱۰۰، ۱۶۴، ۱۸۶، ۱۸۷؛ نساء/ ۴۷، ۵۴، ۱۰۵، ۱۱۳، ۱۳۱ و...
- ↑ بروج/ ۲۲.
- ↑ واقعه/ ۷۷-۷۹.
- ↑ یس/ ۱۲.
- ↑ رعد/ ۳۹.
- ↑ الانعام/ ۵۹؛ همچنین ر.ک: یونس/۶۱؛ هود/۶؛ نمل/۱ و ۷۵؛ سبأ/۳.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۳۴۹/۷؛ طبری، جامع البیان، ۱۰۲/۱۹؛ قرطبی، الجامع الأحکام القرآن، ۲۰۴/۱۴؛ زمخشری، کشاف، ۳۶۷/۳؛ حقی بروسوی، روح البیان، ۳۴۹/۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴۷۰/۱۵؛ طباطبایی، همان، ۳۶۳/۱۵؛ صادقی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ۲۰۶/۲۲.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ طباطبایی، همان، ۳۶۳/۱۵؛ مکارم شیرازی، همان، ۴۶۹؛ نجفی، خمینی، تفسیر آسان، ۶۸/۱۵؛ سبزواری، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ۲۳۷/۵؛ شبر، القرآن الکریم، ۳۶۵.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ طباطبایی، همان: طبری، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳۴۹/۷؛ مکارم شیرازی، همان؛ حسینی، تفسیر اثناعشری، ۴۰۷/۶؛ قرشی، تفسیر أحسن الحدیث، ۴۶۰/۷.
- ↑ الأنعام/ ۵۹؛ همچنین ر.ک: یونس/ ۶۱؛ هود/۶؛ نمل/۷۵؛ سبأ/۳.
- ↑ بروج/ ۲۲.
- ↑ واقعه/ ۷۷-۷۹.
- ↑ یس/۱۲.
- ↑ رعد/ ۳۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۶۷/۱۷؛ قرشی، قاموس قرآن، ۸۶/۶؛ طیب، أطیب البیان، ۷/۱؛ قرائنی، تفسیر نور، ۵۲۶/۹.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ مائده/ ۱۵؛ همچنین ر.ک: یوسف/۱؛ شعراء/۲؛ قصص/۲؛ زخرف/۲؛ دخان/۲.
- ↑ قمر/۱۷؛ همچنین ر.ک: قمر/۲۲، ۳۲ و ۴۰.
- ↑ زخرف/ ۳-۴. برای مطالعه بیشتر ر.ک: طباطبایی، المیزان، ۸۳/۱۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۶۰/۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۹/۲۱.
- ↑ واقعه/ ۷۷-۷۹. برای مطالعه بیشتر ر.ک: طباطبایی، همان، ۱۳۷/۱۹؛ طبرسی، همان، ۳۴۱؛ مکارم شیرازی، همان، ۲۶۷/۲۳.
- ↑ بروج/ ۲۱-۲۲. برای مطالعه بیشتر ر.ک: مکارم شیرازی، همان، ج ۳۵۳/۲۶؛ طبرسی، همان، ۷۱۱/۱۰؛ زمخشری، کشاف، ۷۳۳/۴.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ ر.ک: مائده/ ۱۵؛ یوسف/ ۱؛ شعراء/۲؛ قصص/۲، زخرف/۲؛ دخان/۲؛ بروج/۲۱-۲۲؛ واقعه/ ۷۷-۷۹.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۳۸۵/۱۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۴۶۲/۶؛ قرشی، تفسیر أحسن الحدیث، ۲۵۹/۵.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ ابن بابویه، امالی، ۵۶۴؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ۲۱۲-۲۱۶؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۴۰۰/۱-۴۰۵.
- ↑ پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ سوره هود، آیه: ۱۷.
- ↑ کلینی، کافی، ۹۰/۱؛ طوسی، امالی، ۳۷۱ و ۵۶۱؛ مفید، امالی، ۱۴۵؛ صفار قمی، همان، ۱۳۲؛ عیاشی، تفسیر، ۱۴۳/۲؛ بحرانی، برهان، ۹۰/۳.
- ↑ کلینی، کافی، ۲۲۸/۱؛ صفار قمی، همان، ۱۹۳-۱۹۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۴۶۲/۶؛ شوشتری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ۴۲۳/۱۷؛ میر حامد حسین، عبقات الانوار، ۸۹/۲۰؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۳۷/۳؛ ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، ۴۶۲/۱؛ ازرقی، اخبار مکه، ۵۰/۱.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ کلینی، همان، ۲۲۹؛ همچنین ر.ک: همان، ۲۵۷؛ صفار قمی، همان، ص ۲۱۲-۲۱۶.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.
- ↑ کلینی، کافی، ۲۵۶/۱؛ همچنین ر.ک: همان، ۱۴۷؛ صفار قمی، همان، ۱۰۹.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، شماره ۱۴ ص ۱۱۱.