←منابع
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قاسطین | عنوان مدخل = قاسطین | مداخل مرتبط = قاسطین در تاریخ اسلامی - قاسطین در نهج البلاغه - قاسطین در فقه سیاسی - قاسطین در معارف و سیره علوی | پرسش مرتبط = }} ==قاسطین و دشواریهای حکومت علوی== با گذشت ۲۵ سا...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
البته به طور کلی وقوع فتنههایی پس از پیامبر خدا قابل [[پیشبینی]] بود؛ زیرا هر انقلابی پس از [[مرگ]] [[رهبر]] اصلی آن، در درون خود دچار تنشهایی میشود. گروهی با [[افزونطلبی]]، خواهانِ سهم بیشتری میشوند و گروهی که از روی [[اجبار]]، ارزشهای [[انقلاب]] را پذیرفته بودند، با بهانههایی در نابودی آن میکوشند، و گروهی نیز در [[تفسیر]] آن دچار [[اشتباه]] میشوند. طبیعی بود که [[اسلام]] نیز پس از [[رحلت پیامبر]] با چنین گروههایی رو به رو شود و [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} برای [[حفظ اسلام]] و زدودن [[انحرافات]] از چهره آن، مجبور بود که با این گروهها بجنگد؛ زیرا او [[نماینده]] [[اسلام راستین]] و [[جانشین]] [[حقیقی]] پیامبر بود؛ همانگونه که در تفسیر این [[آیه شریفه]] به آن تأکید شده است: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ}}<ref>«پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست (مانند کسی است که چنین نیست)؟» سوره هود، آیه ۱۷.</ref>. | البته به طور کلی وقوع فتنههایی پس از پیامبر خدا قابل [[پیشبینی]] بود؛ زیرا هر انقلابی پس از [[مرگ]] [[رهبر]] اصلی آن، در درون خود دچار تنشهایی میشود. گروهی با [[افزونطلبی]]، خواهانِ سهم بیشتری میشوند و گروهی که از روی [[اجبار]]، ارزشهای [[انقلاب]] را پذیرفته بودند، با بهانههایی در نابودی آن میکوشند، و گروهی نیز در [[تفسیر]] آن دچار [[اشتباه]] میشوند. طبیعی بود که [[اسلام]] نیز پس از [[رحلت پیامبر]] با چنین گروههایی رو به رو شود و [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} برای [[حفظ اسلام]] و زدودن [[انحرافات]] از چهره آن، مجبور بود که با این گروهها بجنگد؛ زیرا او [[نماینده]] [[اسلام راستین]] و [[جانشین]] [[حقیقی]] پیامبر بود؛ همانگونه که در تفسیر این [[آیه شریفه]] به آن تأکید شده است: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ}}<ref>«پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست (مانند کسی است که چنین نیست)؟» سوره هود، آیه ۱۷.</ref>. | ||
طبق روایات بسیاری در این [[آیه]] منظور از کسی که دلیل روشنی از پروردگارش دارد، پیامبرخدا، و مراد از شاهدی که او را دنبال میکند، علی بن ابیطالب{{ع}} است<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۵۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۳۲۴؛ شیخ مفید، الامالی، ص۹۴؛ اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۳۱۵.</ref>. بنابراین، جنگهای [[امیرالمؤمنین]] با مخالفانِ خود به طور کلی قابل [[پیشبینی]] بود؛ ولی جزئیاتی که در [[اخبار]] [[پیامبر]] آمده، گونهای از [[اعجاز]] [[محمدی]] است.<ref>[[یعقوب جعفری|جعفری، یعقوب]]، [[قاسطین (مقاله)| مقاله «قاسطین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص ۱۳۶.</ref> | طبق روایات بسیاری در این [[آیه]] منظور از کسی که دلیل روشنی از پروردگارش دارد، پیامبرخدا، و مراد از شاهدی که او را دنبال میکند، علی بن ابیطالب{{ع}} است<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۵۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۳۲۴؛ شیخ مفید، الامالی، ص۹۴؛ اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۳۱۵.</ref>. بنابراین، جنگهای [[امیرالمؤمنین]] با مخالفانِ خود به طور کلی قابل [[پیشبینی]] بود؛ ولی جزئیاتی که در [[اخبار]] [[پیامبر]] آمده، گونهای از [[اعجاز]] [[محمدی]] است.<ref>[[یعقوب جعفری|جعفری، یعقوب]]، [[قاسطین (مقاله)| مقاله «قاسطین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص ۱۳۶.</ref> | ||
==[[جهاد]] [[امیرالمؤمنین]] با [[قاسطین]]== | |||
منظور از قاسطین معاویه و طرفداران او هستند. «قاسطین» جمع «[[قاسط]]» به معنای [[ستمگر]] و تجاوزکننده از [[حق]] است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۷، ص۳۷۸؛ محمدمرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۱۰، ص۳۸۰.</ref>؛ چون معاویه، حق حضرت را نپذیرفت و به [[امام]] [[ستم]] کرد و با ایشان جنگید. [[شیخ صدوق]] بیان میکند کتابی در وصف قاسطینِ در [[صفین]]، داشته و اخباری دراینباره آورده است<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰.</ref>؛ اما متأسفانه کتاب ایشان مفقود شده است. | |||
این [[جنگ]] که در منطقه صفینِ [[شام]] واقع شد و به [[جنگ صفین]] [[شهرت]] یافت، در صفر سال ۳۷ رخ داد<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۰۳؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۴۱۴.</ref> و جمع زیادی از [[جنگجویان]] دو طرف در آن کشته شدند. یکی از آن [[شهیدان]] [[عمار یاسر]] بود که [[رسول خدا]]{{صل}} دربارهاش فرموده بود: تو را گروه [[باغی]] میکشند<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۹۲؛ شیخ طوسی، الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد، ص۱۸۱: {{متن حدیث|يَا عَمَّارُ تَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ}}.</ref>. زمانی که معاویه در آستانه [[شکست]] قرار گرفت، قرآنها را بر سر نیزه کرد که ما [[راضی]] به [[حکم]] [[قرآن]] هستیم<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۹۰.</ref>. علی{{ع}} این کار معاویه را [[حیله]] دانست؛ ولی یارانش گفتند باید پیشنهاد معاویه را بپذیری<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۹۰؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه و الإشراف، ص۲۵۶؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۴۱۴.</ref>. او بناچار پذیرفت و بعد جمعی از [[سپاهیان]]، علی{{ع}} را به جهت پذیرش [[حکمیت]]، به [[کفر]] متهم کردند و از ایشان [[برائت]] جستند<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۱۷.</ref> و اینجا [[خوارج]] ظهور کردند. امیرالمؤمنین{{ع}} توضیح داد ما قرآن را حکَم قرار دادهایم نه افراد را و فرمود: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا حَكَّمْتُ مَخْلُوقاً وَ لَکِنِّي حَكَّمْتُ کِتَابَ اللهِ}}<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ج۶، ص۱۲۰؛ سیدمرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۵۳.</ref>: «به [[خدا]] [[سوگند]] مخلوقی را حکم قرار ندادم، بلکه [[کتاب خدا]] را حکم قرار دادم».<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۴۷</ref>. | |||
==اخباری دربارۀ معاویه== | |||
در [[کتب اربعه]] درباره معاویه، [[رهبر]] [[قاسطین]]، [[اخبار]] مختلفی نقل شده است که در [[سیره اجتماعی]] به بخشی از آن اشاره شد. اینک مواردی دیگر بیان میشود. این مطلب دربارۀ معاویه و نقد عملکرد اوست و بخشی که مربوط به [[برخورد با اسیران]] [[صفین]] است، بیان خواهد شد. | |||
۱. '''[[گرفتاری]] [[امام علی]]{{ع}} به معاویه و [[امام حسین]]{{ع}} به یزید''': در [[کتاب کافی]] خبری درباره گرفتاری و درگیری امام علی{{ع}} و امام حسین{{ع}} با قدرتطلبان عصرشان آمده است. [[عبدالله بن سنان]] گوید: شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} میفرمود: سه چیز است که باعث [[افتخار]] [[مؤمن]] و [[زینت]] وی در [[دنیا]] و [[آخرت]] است: ۱. [[نماز]] در آخر شب؛ ۲. [[ناامیدی]] از آنچه در [[اختیار]] [[مردم]] است؛ ۳. [[ولایت]] امامِ از [[آلمحمد]] و سه کس از شرار [[خلق]] هستند که [[برگزیدگان]] خلق به آنها دچار شدهاند؛ [[ابوسفیان]] یکی از آنان است که با [[پیامبر]]{{صل}} جنگید و [[دشمنی]] کرد، معاویه با علی{{صل}} جنگید و با او دشمنی نمود و [[یزید بن معاویه]] - که [[لعنت خدا]] بر او باد - با [[حسین بن علی]]{{ع}} جنگید و با او دشمنی کرد تا او را کشت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۳۴.</ref>. | |||
مشابه آن را با تفاوتهایی، [[صدوق]] نقل کرده است<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۳۴۶.</ref>. | |||
۲. '''در گذاشتنِ معاویه برای خانههای [[مکه]]''': در [[روایات]] عملکرد معاویه در گذاشتنِ در برای خانههای مکه نقد شده است. کسانی که به مکه برای [[حج]] و [[عمره]] میآمدند، میتوانستند در ایام حج در خانههای مردم مکه سکونت گزینند، ولی [[حق]] [[اخراج]] صاحبخانه را نداشتند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۵۲.</ref> و دریافت کرایه از [[حاجیان]] منع شده بود. [[رسول خدا]]{{صل}} از دریافت کرایه و قراردادن در، بر خانههای مکه منع کرده بودند<ref>ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۱۰۸: {{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} نَهَى أَهْلَ مَكَّةَ أَنْ يُؤَاجِرُوا دُورَهُمْ، وَ أَنْ يُعَلِّقُوا عَلَيْهَا أَبْوَاباً}}.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در نامهای به [[حاکم]] خود در [[مکه]]، با اشاره به [[آیه قرآن]] {{متن قرآن|سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ}}<ref>«بیگمان به کسانی که کفر ورزیدهاند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم- باز میدارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک میچشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.</ref><ref>برخی مانند ابنعباس منظور از «فیه» را کل حرم و مکه میدانند (ابوبکر احمد بن علی رازی جصاص، أحکام القرآن، ج۱، ص۹۰) و برخی فقط مسجدالحرام. گروه دوم تساوی را در استفاده از مسجدالحرام مطرح کردهاند (ابوعبدالله محمد بن عبدالله فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۳، ص۲۱۶).</ref> میفرماید: و دستور بده که کسی از [[مردم]] مکه از [[حاجیان]] وارد بر آن اجرتی دریافت نکند<ref>نهج البلاغه، ص۴۵۷، ن۶۷: {{متن حدیث|وَ مُرْ أَهْلَ مَكَّةَ أَلَّا يَأْخُذُوا مِنْ سَاكِنٍ أَجْراً فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ فَالْعَاكِفُ الْمُقِيمُ بِهِ وَ الْبَادِي الَّذِي يَحُجُّ إِلَيْهِ مِنْ غَيْرِ أَهْلِهِ}}.</ref>. حضرت دریافت [[اجرت]] را برای خانههای مکه روا نمیدانستند<ref>ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۱۴۰.</ref>. عمر [[نهی]] کرد که مردم مانع ورود [[زائران]] [[خانه خدا]] به خانههایشان بشوند<ref>بدرالدین عینی، عمدة القاری، ج۹، ص۲۲۸.</ref>. تا [[زمان]] [[خلافت معاویه]] خانههای مکه بدون در بود<ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۵، ص۱۴۷: {{عربی|لقد استخلف معاوية و ما لدار بمكة باب}}.</ref> و افراد در ایام [[حج]] در منازل مختلف سکونت میگزیدند تا اینکه معاویه برای اولین بار، بر درِ منزلی که سکونت داشت، دو لنگه در گذاشت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۴۳-۲۴۴؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۲۰.</ref> و برای خانههای مکه در گذاشت<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۱۹۴؛ همو، علل الشرائع، ج۲، ص۳۹۶.</ref> و زمینه برای دریافت کرایه از زائران [[خانۀ خدا]] فراهم شد. دریافت کرایه را برخی فقهای [[عامه]] [[حرام]] و برخی [[مکروه]] میدانند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۵۲؛ شیخ طوسی، الخلاف، ج۳، ص۱۸۸.</ref>. | |||
۳. '''نصفکردن [[زکات فطره]]''': یکی از زکاتهای [[واجب]] زکات فطره است که آن را [[زکات ابدان]] نیز میگویند. بر همه افراد، اعم از کوچک و بزرگ، واجب است یک من گندم، جو و خرما یا قوت غالب یا به مقدار [[ارزش]] و مبلغ آن، به [[فقیر]] بدهد. کسانی که مستقل هستند خود زکات فطره میدهند. [[زکات]] [[زنان]] و [[فرزندان]] بر عهده [[سرپرست]] [[خانواده]] است<ref>ر.ک: شیخ صدوق، المقنع، ص۲۱۰؛ همو، الهدایة فی الأصول و الفروع، ص۲۰۳؛ همو، من لایحضره الفقیه، ج، ص۵۱۷؛ شیخ طوسی، الخلاف، ج، ص۱۰۳؛ رسالههای عملیه.</ref>. این حکمی است که همه آن را قبول دارند؛ ولی از اخباری استفاده میشود که معاویه پرداخت آن را از گندم به نصف تقلیل داده است و این کار خلاف وی در [[کتب اربعه]] نقد شده است. [[امام صادق]]{{ع}} بیان میکند مقدار زکات فطره بر هر کوچک و بزرگ، [[آزاد]] و برده، [[زن]] و مرد، یک من از خرما، کشمش، جو یا ذرت بود. وقتی دوران [[حکومت معاویه]] رسید و [[مردم]] در فراوانی بودند، از آن مقدار به نصف صاع از گندم [[عدول]] کردند<ref>شیخ طوسی، الإستبصار، ج۲، ص۴۸؛ همو، تهذیب الأحکام، ج۴، ص۸۳.</ref> یا به تعبیر برخی [[روایات]]، معاویه آن را نصف صاع از گندم قرار داد<ref>شیخ طوسی، الإستبصار، ج۲، ص۴۹.</ref>. مقدار یک صاع گندم یا طعام برای زکات فطره در کتب [[عامه]] از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده است<ref>عبدالرزاق ابوبکر صنعانی، المصنف، ج۳، ص۳۱۶؛ مالک بن انس، الموطأ مالک، ج۱، ص۲۸۴؛ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۲، ص۵۴۸؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۷۸؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۵۶۹؛ علی بن عمر دارقطنی، سنن الدارقطنی، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. | |||
در [[نقلی]] از ابنعمر، [[پیامبر]]{{صل}} یک صاع (من) از خرما، کشمش و مانند آن برای زکات فطره قرار داده است<ref>محمد بن ادریس شافعی، الأم، ج۲، ص۶۲؛ بدرالدین محمود عینی، عمدة القاری، ج۹، ص۱۱۳؛ شیخ طوسی، الخلاف، ج، ص۱۰۳.</ref>. برخی این را به جهت وضعیت نامناسب [[مردم]] دانستهاند<ref>بدرالدین محمود عینی، عمدة القاری، ج۹، ص۱۱۳.</ref> تا اینکه معاویه آن را نصف صاع قرار داد. بعد که وضع آنان بهتر شد و گندم فراوان گردید، آن را نیممن از گندم قرار دادند و مدعی هستند که این نظر [[صحابه]]<ref>بدرالدین محمود عینی، عمدة القاری، ج۹، ص۱۱۳.</ref> و فتوای [[فقهای اهل سنت]] است<ref>ابنحجر، فتح الباری، ج۳، ص۳۷۴.</ref>. معاویه مدعی بود نیممن گندم [[شام]] برابر با یک من خرماست<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۲، ص۵۴۸.</ref>. [[نووی]] در کتاب المجموع دراینباره مینویسد: [[واجب]] [[زکات فطره]]، یک من است و از [[پیامبر]]{{صل}} نصف من از گندم نقل نشده است و آنچه از معاویه نقل شده، [[اجتهاد]] اوست و [[روایات]] آن نیز [[ضعیف]] است<ref>ابوزکریا یحیی بن شرف نووی، المجموع (دارالفکر)، ج۶، ص۱۴۳: {{عربی|فرض صدقة الفطرة صاعا.. الحديث و حديث معاوية اجتهاد له لا يعادل النصوص و لم يثبت عن النبي{{صل}} نصف صاع من برّ والمروي في ذلك ضعيف ولم يصح فيه إلا اجتهاد معاوية}}.</ref>. این گزارش نووی خبر ذکرشده از [[منابع شیعه]] را [[تأیید]] میکند که معاویه زکات فطره را نصف صاع گندم قرار داد. | |||
۴. '''پناهبردن افراد به معاویه''': [[عدالت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در دوران حکومتش باعث شد برخی متخلفان که از [[بیتالمال]] [[سوءاستفاده]] کرده بودند، در شام به معاویه بپیوندند و از بخششها و انعامهای وی بهرهمند شوند؛ مانند یزید بن حُجَیَّه<ref>ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ص۳۵۷.</ref> و [[قعقاع]] بن شَوْر<ref>ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ص۳۶۵.</ref>. [[اعمش]] گوید: علی{{ع}} افراد را بر [[ولایت]] و [[اعمال]] [[شهرها]] میگمارد. آنان [[اموال]] بیتالمال را برمیداشتند و به سوی معاویه [[فرار]] میکردند<ref>ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ص۳۵۷: {{متن حدیث|كَانَ عَلِيٌّ{{ع}} يُوَلِّيهِمُ الْوِلَايَاتِ وَ الْأَعْمَالَ فَيَأْخُذُونَ الْأَمْوَالَ وَ يَهْرُبُونَ إِلَى مُعَاوِيَةَ}}.</ref>. افرادی نیز به جهت زیادهطلبی [[مالی]] که حضرت با آن [[مخالفت]] میکرد، این مسیر کج را [[انتخاب]] کردند که جمعی [[عقیل]] را از این گروه دانستهاند<ref>ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ص۴۱.</ref>. در کافی نمونهای از این زیادهخواهان که با [[مخالفت]] [[امام علی]]{{ع}} روبرو شده بودند، گزارش شده است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} غلامی داشت که [[درخواست مال]] اضافی کرد؛ حضرت فرمود: وقتی که عطایم را بدهند، با تو تقسیم میکنم. [[غلام]] گفت: آن برای من کافی نیست. غلام به سوی معاویه رفت و به او [[صله]] داد و او را گرامی داشت. غلام نامهای به امیرالمؤمنین{{ع}} نوشت و از مقدار [[مالی]] که به دست آورده سخن گفت. حضرت در پاسخ وی این [[نامه]] را نوشت: | |||
اما بعد، بدان این مالی که اکنون در دست توست پیش از تو در دست دیگران بوده و پس از تو نیز به دست دیگری میرسد و تنها آن مقدار از این [[مال]] بهره توست که به وسیله آن برای خویش کاری آماده کنی؛ پس خود را بر فرزندانت در آنچه به کار آنها میخورد، مقدم دار؛ زیرا (اگر فرزندانت را در نظر داشته باشی و به وسیله آن برای خود کاری صورت ندهی در این صورت) برای یکی از دو نفر مال جمع کردهای: مردی که (پس از تو) آن مال را در راه [[اطاعت خدا]] [[مصرف]] کند و او [[سعادتمند]] شده، ولی تو [[بدبخت]] گشته ای و مردی که آن را به مصرف [[گناه]] و [[نافرمانی خدا]] برساند و به وسیله مالی که تو برای او جمعآوری کردهای، بدبخت شود و هیچ یک از این دو دسته شایسته آن نیستند که تو آنها را بر خویشتن مقدم داری و به خاطر این مال، بار خودت را سنگین مکن؛ پس نسبت به آنچه گذشته، به [[رحمت خدا]] [[امیدوار]] باش و برای آنکه به جای مانده، به روزی [[خدا]] [[اعتماد]] کن<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۷۲؛ سیدهاشم رسولی محلاتی، ترجمۀ الروضة من الکافی، ج۱، ص۱۰۲: {{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَا فِي يَدِكَ مِنَ الْمَالِ قَدْ كَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَكَ وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلِهِ بَعْدَكَ وَ إِنَّمَا لَكَ مِنْهُ مَا مَهَّدْتَ لِنَفْسِكَ فَآثِرْ نَفْسَكَ عَلَى صَلَاحِ وُلْدِكَ فَإِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ وَ لَيْسَ مِنْ هَذَيْنِ أَحَدٌ بِأَهْلٍ أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ وَ لَا تُبَرِّدَ لَهُ عَلَى ظَهْرِكَ فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللَّهِ وَ ثِقْ لِمَنْ بَقِيَ بِرِزْقِ اللَّهِ}}.</ref>. | |||
از [[نامه]] استفاده میشود این [[غلام]] دارای فرزند و عائلهمند و نیازمند بوده است؛ در عین [[حال]] [[حضرت حق]] اضافهای از [[بیتالمال]] به وی نداد؛ همانگونه که به [[اعتراض]] بر [[تقسیم مساوی]]<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۸۲.</ref> و درخواست سهم بیشتر [[عقیل]]، برادرش که دارای [[فرزندان]] متعدد بود، بیاعتنایی کرد و سهمی اضافی از بیتالمال [[مسلمین]] به او نداد<ref>نهج البلاغه، ص۳۴۶، خ۲۲۴.</ref>. | |||
۵. '''نقد [[کارگزار معاویه]]''': معاویه بعد از [[امام حسن]]{{ع}} [[خلافت]] را به دست گرفت و [[کارگزاران]] خود را به مناطق مختلف اعزام کرد. او [[مروان بن حکم]] را بر [[مدینه]] گمارد و به او دستور داد [[حقوقی]] برای [[جوانان]] [[قریش]] قرار دهد. او نیز چنین کرد. [[علی بن الحسین]]{{ع}} گوید: من نزد [[مروان]] رفتم؛ از من پرسید: نامت چیست؟ گفتم: علی بن الحسین{{ع}}. پرسید: نام برادرت چیست؟ گفتم: علی. گفت: علی، علی؛ پدرت چه منظوری دارد که تمام بچههایش را علی مینامد؟ آنگاه برای من مقداری [[حقوق]] از بیتالمال تعیین کرد، سپس به سوی پدرم بازگشتم و ایشان را از اظهارات مروان [[آگاه]] کردم. حضرت فرمود: وای بر فرزند زرقاء که پوست دباغی میکرد. اگر برای من صد پسر متولد شود، دوست دارم نامی جز علی بر آنان ننهم<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۹: {{متن حدیث|فَقَالَ الْحُسَيْنِ{{ع}}: وَيْلِي عَلَى ابْنِ الزَّرْقَاءِ دَبَّاغَةِ الْأَدَمِ لَوْ وُلِدَ لِي مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِيّاً}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۴۸</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1368107.jpg|22px]] [[یعقوب جعفری|جعفری، یعقوب]]، [[قاسطین (مقاله)| مقاله «قاسطین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۹''']] | # [[پرونده:1368107.jpg|22px]] [[یعقوب جعفری|جعفری، یعقوب]]، [[قاسطین (مقاله)| مقاله «قاسطین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۹''']] | ||
# [[پرونده:1100521.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|'''سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |