←محدود نبودن ذات خدا
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
[[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] از روشهای گوناگونی برای [[شناخت خداوند]] و [[تبیین]] صفات او بهره برده است. برخی از این روشها در قالب مشاهده آثار [[آفرینش جهان]] هستی، که [[انسانها]] با حوّاس خود آن را [[درک]] میکنند و نتیجهگیری از طریق [[عقل]] و روابط علّت و معلول بین پدیدهها میسر است. [[امام]] {{ع}} در بیان آثار [[آفرینش]] به کیفیت و چگونگی آن نظر دارد. [[هدف]] [[امام]] در بیان شگفتیهای [[آفرینش]] و بیان برخی جلوههای آن و بیان [[وحدت]] و [[نظم]] موجود در [[آفرینش]] الهی، در پی گشودن راهی بهسوی [[شناخت]] و پیبردن به وجود [[خداوند]] برآمده است، چنانکه فرمود: سپاس خداوندی را که به سبب [[آفرینش]] خود بر آفریدگانش تجلّی یافت و با [[دلایل]] روشن خود در دلهایشان نمودار شد. موجودات را بی آنکه [[فکر]] و اندیشهای به کار دارد، بیافرید، زیرا [[اندیشه]] تنها سزاوار کسانی است که دارای ضمیر باشند و در ذات او ضمیری نیست. [[علم]] او درون پردههای [[غیب]] را بشکافته و بر عقیدههای رازناک و مکنون احاطه دارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۷: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ؛ خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ، إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لَا تَلِيقُ إِلَّا بِذَوِي الضَّمَائِرِ وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِيرٍ فِي نَفْسِهِ، خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِيرَاتِ}}</ref>. در اینصورت، حصول [[شناخت]] و [[معرفت خداوند]] از راه تجلّی او در [[قوه]] عاقله [[آدمی]] صورت میگیرد و راه جدیدی در [[شناخت]]، فراروی [[آدمی]] باز میشود که در آن فقط بر ابزار مادی و حسی و بحثهای [[فلسفی]] و استدلالی تأکید نشده است<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 324.</ref>. | [[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] از روشهای گوناگونی برای [[شناخت خداوند]] و [[تبیین]] صفات او بهره برده است. برخی از این روشها در قالب مشاهده آثار [[آفرینش جهان]] هستی، که [[انسانها]] با حوّاس خود آن را [[درک]] میکنند و نتیجهگیری از طریق [[عقل]] و روابط علّت و معلول بین پدیدهها میسر است. [[امام]] {{ع}} در بیان آثار [[آفرینش]] به کیفیت و چگونگی آن نظر دارد. [[هدف]] [[امام]] در بیان شگفتیهای [[آفرینش]] و بیان برخی جلوههای آن و بیان [[وحدت]] و [[نظم]] موجود در [[آفرینش]] الهی، در پی گشودن راهی بهسوی [[شناخت]] و پیبردن به وجود [[خداوند]] برآمده است، چنانکه فرمود: سپاس خداوندی را که به سبب [[آفرینش]] خود بر آفریدگانش تجلّی یافت و با [[دلایل]] روشن خود در دلهایشان نمودار شد. موجودات را بی آنکه [[فکر]] و اندیشهای به کار دارد، بیافرید، زیرا [[اندیشه]] تنها سزاوار کسانی است که دارای ضمیر باشند و در ذات او ضمیری نیست. [[علم]] او درون پردههای [[غیب]] را بشکافته و بر عقیدههای رازناک و مکنون احاطه دارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۷: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ؛ خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ، إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لَا تَلِيقُ إِلَّا بِذَوِي الضَّمَائِرِ وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِيرٍ فِي نَفْسِهِ، خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِيرَاتِ}}</ref>. در اینصورت، حصول [[شناخت]] و [[معرفت خداوند]] از راه تجلّی او در [[قوه]] عاقله [[آدمی]] صورت میگیرد و راه جدیدی در [[شناخت]]، فراروی [[آدمی]] باز میشود که در آن فقط بر ابزار مادی و حسی و بحثهای [[فلسفی]] و استدلالی تأکید نشده است<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 324.</ref>. | ||
== محدود نبودن | == محدود نبودن ذات خدا == | ||
[[امام]] {{ع}} در عین اینکه از راه جنبههای حسی، افقی فراروی [[شناخت]] عقلانی [[پروردگار]] میگشاید، به نفی هرگونه تصویرگری، | [[امام]] {{ع}} در عین اینکه از راه جنبههای حسی، افقی فراروی [[شناخت]] عقلانی [[پروردگار]] میگشاید، به نفی هرگونه تصویرگری، تشبیه، [[ادراک]] و... و هر چیزی که وجود [[خداوند]] را دستخوش ترکیب، محدودیت و پدیده بودن کند، میپردازد. اگر [[آدمی]] تصوری از [[خداوند]] در ذهن داشته باشد، در واقع وجود نامحدود [[خداوند]] را محدود کرده است، زیرا وجود نامحدود در دایره محدود وهم و [[فکر]] [[بشر]] نمینشیند. از اینرو هرگونه کیفیّت و کمیّت و تصوری را باید از ذهن و [[اندیشه]] خود دور داشت<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 325-326.</ref>. | ||
تصور و کیفیت قائل شدن برای [[خداوند]] با [[حقیقت]] او منافات دارد. [[اندیشه]] [[بشر]] در تصویرگری، ویژگیهایی را از قبیل سطح، حجم، زوجیّت و فردیّت، یا خوّاص حسی مانند رنگ و بو یا سردی و گرمی و... برای [[خداوند]] تصور میکند. این کیفیات هرگز در ذات [[حضرت حق]] راه ندارد و جدا از وجود نامتناهی [[خداوند]] است. [[امام]] در این زمینه میفرماید: سپاس و [[ستایش]]، خدای را که حواس او را درنیابند، مکانی او را در بر نگیرد، هیچ دیدهای او را نبیند و هیچ حجابی او را نپوشد ...<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۷: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا تُدْرِكُهُ الشَّوَاهِدُ وَ لَا تَحْوِيهِ الْمَشَاهِدُ وَ لَا تَرَاهُ النَّوَاظِرُ وَ لَا تَحْجُبُهُ السَّوَاتِرُ}}</ref>. و در فرازی دیگر میفرماید: یکتایش ندانست آنکه برایش کیفیتی انگاشت و به حقیقتش نرسید آنکه برایش همانندی پنداشت. آنکه به چیزی همانندش ساخت، بدو نپرداخت و آنکه به او اشارت کرد یا در تصورش آورد، قصد او نکرد. هر چه کنه ذاتش شناخته آید، مصنوع است و هر چه قیامش به دیگری بود، معلول. [[خداوند]] فاعل است ولی نه با ابزار، تعیین کننده است ولی نه با جولان [[فکر]] و [[اندیشه]]، و بینیاز است نه آنکه از کسی سودی برده باشد. زمان همراه او نیست و ابزار و آلات به مددش برنیایند، هستی او بر زمانها پیشی دارد، وجودش بر عدم مقدّم است و ازلیّتش را آغازی نیست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۸: {{متن حدیث|مَا وَحَّدَهُ مَنْ كَيَّفَهُ، وَ لَا حَقِيقَتَهُ أَصَابَ مَنْ مَثَّلَهُ، وَ لَا إِيَّاهُ عَنَى مَنْ شَبَّهَهُ، وَ لَا صَمَدَهُ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ تَوَهَّمَهُ؛ كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُولٌ؛ فَاعِلٌ لَا بِاضْطِرَابِ آلَةٍ، مُقَدِّرٌ لَا بِجَوْلِ فِكْرَةٍ، غَنِيٌّ لَا بِاسْتِفَادَةٍ؛ لَا تَصْحَبُهُ الْأَوْقَاتُ وَ لَا تَرْفِدُهُ الْأَدَوَاتُ، سَبَقَ الْأَوْقَاتَ كَوْنُهُ وَ الْعَدَمَ وُجُودُهُ وَ الِابْتِدَاءَ أَزَلُهُ [أَوَّلُهُ]}}</ref><ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 326.</ref>. | تصور و کیفیت قائل شدن برای [[خداوند]] با [[حقیقت]] او منافات دارد. [[اندیشه]] [[بشر]] در تصویرگری، ویژگیهایی را از قبیل سطح، حجم، زوجیّت و فردیّت، یا خوّاص حسی مانند رنگ و بو یا سردی و گرمی و... برای [[خداوند]] تصور میکند. این کیفیات هرگز در ذات [[حضرت حق]] راه ندارد و جدا از وجود نامتناهی [[خداوند]] است. [[امام]] در این زمینه میفرماید: سپاس و [[ستایش]]، خدای را که حواس او را درنیابند، مکانی او را در بر نگیرد، هیچ دیدهای او را نبیند و هیچ حجابی او را نپوشد ...<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۷: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا تُدْرِكُهُ الشَّوَاهِدُ وَ لَا تَحْوِيهِ الْمَشَاهِدُ وَ لَا تَرَاهُ النَّوَاظِرُ وَ لَا تَحْجُبُهُ السَّوَاتِرُ}}</ref>. و در فرازی دیگر میفرماید: یکتایش ندانست آنکه برایش کیفیتی انگاشت و به حقیقتش نرسید آنکه برایش همانندی پنداشت. آنکه به چیزی همانندش ساخت، بدو نپرداخت و آنکه به او اشارت کرد یا در تصورش آورد، قصد او نکرد. هر چه کنه ذاتش شناخته آید، مصنوع است و هر چه قیامش به دیگری بود، معلول. [[خداوند]] فاعل است ولی نه با ابزار، تعیین کننده است ولی نه با جولان [[فکر]] و [[اندیشه]]، و بینیاز است نه آنکه از کسی سودی برده باشد. زمان همراه او نیست و ابزار و آلات به مددش برنیایند، هستی او بر زمانها پیشی دارد، وجودش بر عدم مقدّم است و ازلیّتش را آغازی نیست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۸: {{متن حدیث|مَا وَحَّدَهُ مَنْ كَيَّفَهُ، وَ لَا حَقِيقَتَهُ أَصَابَ مَنْ مَثَّلَهُ، وَ لَا إِيَّاهُ عَنَى مَنْ شَبَّهَهُ، وَ لَا صَمَدَهُ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ تَوَهَّمَهُ؛ كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُولٌ؛ فَاعِلٌ لَا بِاضْطِرَابِ آلَةٍ، مُقَدِّرٌ لَا بِجَوْلِ فِكْرَةٍ، غَنِيٌّ لَا بِاسْتِفَادَةٍ؛ لَا تَصْحَبُهُ الْأَوْقَاتُ وَ لَا تَرْفِدُهُ الْأَدَوَاتُ، سَبَقَ الْأَوْقَاتَ كَوْنُهُ وَ الْعَدَمَ وُجُودُهُ وَ الِابْتِدَاءَ أَزَلُهُ [أَوَّلُهُ]}}</ref><ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 326.</ref>. |