رفتار با اسیران: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۷: خط ۴۷:
بیشتر گذشت‌های پیامبر، آثار و برکت‌های بی‌شماری در پی داشت. گروهی از اسیران، وقتی بخشش کریمانه پیامبر را دیدند، به [[اسلام]] علاقه‌مند شدند و پس از چندی در اردوگاه مسلمانان سر بر خاک می‌ساییدند. معمولاً اولین اصل پیامبر، بخشش اسیران بود، ولی این بخشش‌ها به بهانه‌های گوناگون انجام می‌شد. اکنون سبب پاره‌ای از گذشت‌های پیامبر را برمی‌شماریم:
بیشتر گذشت‌های پیامبر، آثار و برکت‌های بی‌شماری در پی داشت. گروهی از اسیران، وقتی بخشش کریمانه پیامبر را دیدند، به [[اسلام]] علاقه‌مند شدند و پس از چندی در اردوگاه مسلمانان سر بر خاک می‌ساییدند. معمولاً اولین اصل پیامبر، بخشش اسیران بود، ولی این بخشش‌ها به بهانه‌های گوناگون انجام می‌شد. اکنون سبب پاره‌ای از گذشت‌های پیامبر را برمی‌شماریم:


====[[پاسداشت]] [[اخلاق پسندیده]]====
====پاسداشت [[اخلاق پسندیده]]====
[[پیامبر خدا]] به اسیرانی که [[اخلاق]] کریمانه‌ای داشتند یا از خانواده‌های [[شریف]] بودند، [[احترام]] می‌گذاشتند. با بررسی [[تاریخی]] اسلام درمی‌یابیم که دشمنان نیز از [[سیره پیامبر]] [[آگاه]] بودند؛ زیرا هرگاه فردی از خانواده‌های شریف [[اسیر]] می‌شد، خود را به پیامبر می‌رساند و [[نسب]] خویش را بیان می‌کرد و [[آگاهی پیامبر]] از اوصاف چنین اسیرهایی، برای [[آزادی]] ایشان کافی بود.
[[پیامبر خدا]] به اسیرانی که [[اخلاق]] کریمانه‌ای داشتند یا از خانواده‌های [[شریف]] بودند، [[احترام]] می‌گذاشتند. با بررسی [[تاریخی]] اسلام درمی‌یابیم که دشمنان نیز از [[سیره پیامبر]] [[آگاه]] بودند؛ زیرا هرگاه فردی از خانواده‌های شریف [[اسیر]] می‌شد، خود را به پیامبر می‌رساند و [[نسب]] خویش را بیان می‌کرد و [[آگاهی پیامبر]] از اوصاف چنین اسیرهایی، برای [[آزادی]] ایشان کافی بود.
«در [[سال نهم هجری]]، [[امام علی]]{{ع}} از سوی پیامبر [[مأموریت]] یافت بت‌های [[قبیله طی]] را نابود کند. امام علی{{ع}} به همراه پنجاه نفر از [[مسلمان]] به این [[سریّه]] اعزام شد. پس از پایان [[نبرد]]، غنیمت‌ها و اسیران بسیاری نصیب مسلمانان گردید. هنگامی که [[اسیران]] را به [[مدینه]] نزد [[پیامبر]] آوردند، زنی از میان آنها برخاست و چنین گفت: ای محمد! من دختر بزرگ [[قوم]] خویش هستم. پدرم صفات پسندیده‌ای داشت. او از اطرافیان و [[خانواده]] خویش به بهترین وجه [[حمایت]] می‌کرد. اسیران را [[آزاد]] و گرسنگان را [[سیر]] می‌کرد. برهنگان را می‌پوشاند و [[اطعام]] بسیار می‌کرد. او [[سلام]] را [[ترویج]] می‌کرد و همیشه نیاز حاجتمند را برآورده می‌ساخت. من دختر [[حاتم طایی]]، بزرگ [[مرد]] [[بخشنده]] [[عرب]] هستم؛ همو که در [[کرم]] و [[بخشش]] ضرب المثل است. وقتی سخن او به اینجا رسید، آثار [[اندوه]] بر سیمای [[پیامبر خدا]] آشکار شد. سپس فرمود: «ای بانو! اینها به [[یقین]] از [[صفات مؤمنین]] است».
«در [[سال نهم هجری]]، [[امام علی]]{{ع}} از سوی پیامبر [[مأموریت]] یافت بت‌های [[قبیله طی]] را نابود کند. امام علی{{ع}} به همراه پنجاه نفر از [[مسلمان]] به این [[سریّه]] اعزام شد. پس از پایان [[نبرد]]، غنیمت‌ها و اسیران بسیاری نصیب مسلمانان گردید. هنگامی که [[اسیران]] را به [[مدینه]] نزد [[پیامبر]] آوردند، زنی از میان آنها برخاست و چنین گفت: ای محمد! من دختر بزرگ [[قوم]] خویش هستم. پدرم صفات پسندیده‌ای داشت. او از اطرافیان و [[خانواده]] خویش به بهترین وجه [[حمایت]] می‌کرد. اسیران را [[آزاد]] و گرسنگان را [[سیر]] می‌کرد. برهنگان را می‌پوشاند و [[اطعام]] بسیار می‌کرد. او [[سلام]] را [[ترویج]] می‌کرد و همیشه نیاز حاجتمند را برآورده می‌ساخت. من دختر [[حاتم طایی]]، بزرگ [[مرد]] [[بخشنده]] [[عرب]] هستم؛ همو که در [[کرم]] و [[بخشش]] ضرب المثل است. وقتی سخن او به اینجا رسید، آثار [[اندوه]] بر سیمای [[پیامبر خدا]] آشکار شد. سپس فرمود: «ای بانو! اینها به [[یقین]] از [[صفات مؤمنین]] است».
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش