ابوذر غفاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:
در این هنگام علی{{ع}} وارد شد و عثمان به ایشان گفت: «یا علی! این مرد [[سفیه]] و [[نادان]] را از ما دور کن». [[حضرت]] فرمود: «سفیه کیست؟» عثمان گفت: «ابوذر!» [[امام]]{{ع}} فرمود: او سفیه نیست؛ از [[پیامبر]] شنیدم که فرمود: «آسمان سایه نیفکند و [[زمین]] حمل نکرد کسی را که از ابوذر راستگوتر باشد. او را به منزله [[مؤمن آل فرعون]] قرار بده، اگر [[دروغ]] بگوید دروغش علیه اوست و اگر راست بگوید بیشتر از آنچه از [[عذاب]] به شما [[وعده]] می‌دهد، خواهید دید«<ref>الأمالی، شیخ طوسی، ص۷۱۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۴۰۵.</ref>.<ref>[[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۳۹.</ref>
در این هنگام علی{{ع}} وارد شد و عثمان به ایشان گفت: «یا علی! این مرد [[سفیه]] و [[نادان]] را از ما دور کن». [[حضرت]] فرمود: «سفیه کیست؟» عثمان گفت: «ابوذر!» [[امام]]{{ع}} فرمود: او سفیه نیست؛ از [[پیامبر]] شنیدم که فرمود: «آسمان سایه نیفکند و [[زمین]] حمل نکرد کسی را که از ابوذر راستگوتر باشد. او را به منزله [[مؤمن آل فرعون]] قرار بده، اگر [[دروغ]] بگوید دروغش علیه اوست و اگر راست بگوید بیشتر از آنچه از [[عذاب]] به شما [[وعده]] می‌دهد، خواهید دید«<ref>الأمالی، شیخ طوسی، ص۷۱۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۴۰۵.</ref>.<ref>[[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۳۹.</ref>


====== [[نامه]] به [[حذیفه]] ======
====== نامه به [[حذیفه]] ======
هنگامی که ابوذر در [[ربذه]] تنها بود و به [[غربت]]، فقر، [[تنهایی]] و [[مرگ]] فرزند دچار شده بود نامه‌ای بدین مضمون به [[حذیفه]] نوشت: «به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[بخشاینده]]؛ برادرم! آن چنان از [[خدا]] بترس که [[اشک]] چشمت زیاد گردد و قلبت را [[آتش]] بزند؛ [[خواب]] [[شب]] را از چشمانت دور سازد و بدنت را در [[اطاعت خدا]] آزرده سازد؛ آری، برای کسی که می‌داند [[آتش جهنم]] جایگاه کسانی است که خدا بر ایشان [[خشم]] گرفته، سزاوار است که گریه‌اش طولانی شود و آنقدر [[زحمت]] [[عبادت]] و [[بیداری]] شب را [[تحمل]] کند تا [[یقین]] کند خدا از او [[راضی]] است.
هنگامی که ابوذر در [[ربذه]] تنها بود و به غربت، فقر، تنهایی و [[مرگ]] فرزند دچار شده بود نامه‌ای بدین مضمون به [[حذیفه]] نوشت: «به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] بخشاینده؛ برادرم! آن چنان از [[خدا]] بترس که [[اشک]] چشمت زیاد گردد و قلبت را [[آتش]] بزند؛ [[خواب]] شب را از چشمانت دور سازد و بدنت را در [[اطاعت خدا]] آزرده سازد؛ آری، برای کسی که می‌داند [[آتش جهنم]] جایگاه کسانی است که خدا بر ایشان [[خشم]] گرفته، سزاوار است که گریه‌اش طولانی شود و آنقدر [[زحمت]] [[عبادت]] و [[بیداری]] شب را [[تحمل]] کند تا [[یقین]] کند خدا از او [[راضی]] است.


و برای کسی که یقین دارد [[بهشت]] جاویدان مخصوص کسانی است که خدا از ایشان راضی است، سزاوار است آنقدر به خدا روی آورد که [[رستگار]] گردد تا گذشت از [[مال]] و فرزند و [[همسر]] و [[روزه]] و [[شب زنده‌داری]] و [[مبارزه]] با [[ستمکاران]] در [[راه خدا]] بر او آسان باشد تا آنکه یقین کند بهشت بر او [[واجب]] شده است و یقین حاصل نخواهد کرد تا وقتی خدا را [[ملاقات]] کند.
و برای کسی که یقین دارد [[بهشت]] جاویدان مخصوص کسانی است که خدا از ایشان راضی است، سزاوار است آنقدر به خدا روی آورد که [[رستگار]] گردد تا گذشت از [[مال]] و فرزند و [[همسر]] و [[روزه]] و [[شب زنده‌داری]] و [[مبارزه]] با [[ستمکاران]] در [[راه خدا]] بر او آسان باشد تا آنکه یقین کند بهشت بر او [[واجب]] شده است و یقین حاصل نخواهد کرد تا وقتی خدا را [[ملاقات]] کند.
۱۱۵٬۹۶۳

ویرایش