زکات در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۳: خط ۶۳:
وجوب زکات در نقدین (طلا و نقره) علاوه بر شرایط عمومی پیش گفته منوط به شرایطی خاص است که عبارت‌اند از:
وجوب زکات در نقدین (طلا و نقره) علاوه بر شرایط عمومی پیش گفته منوط به شرایطی خاص است که عبارت‌اند از:


۱. رسیدن به حدّ نصاب: در طلا دو نصاب است؛ نخست بیست دینار (بیست مثقال [[شرعی]]) که [[زکات]] آن نصف دینار (ده قیراط) می‌‏باشد و دوم چهار دینار که زکاتش دو قیراط است. بنابر این، [[زکات]] ۲۴ دینار، نصف دینار و دو قیراط خواهد بود. در افزون بر ۲۴ دینار، در هر چهار دینار افزایش، دو قیراط به زکات آن افزوده می‏‌شود تا به چهل دینار برسد که زکات آن یک دینار است. از برخی قدما نقل شده که نصاب اول، چهل دینار است و در نتیجه قبل از رسیدن به آن، زکات [[واجب]] نخواهد بود<ref>مستمسک العروة، ج ۹، ص۱۱۵ ـ ۱۱۹.</ref>.
۱. '''رسیدن به حدّ نصاب:''' در طلا دو نصاب است؛ نخست بیست دینار (بیست مثقال [[شرعی]]) که [[زکات]] آن نصف دینار (ده قیراط) می‌‏باشد و دوم چهار دینار که زکاتش دو قیراط است. بنابر این، [[زکات]] ۲۴ دینار، نصف دینار و دو قیراط خواهد بود. در افزون بر ۲۴ دینار، در هر چهار دینار افزایش، دو قیراط به زکات آن افزوده می‏‌شود تا به چهل دینار برسد که زکات آن یک دینار است. از برخی قدما نقل شده که نصاب اول، چهل دینار است و در نتیجه قبل از رسیدن به آن، زکات [[واجب]] نخواهد بود<ref>مستمسک العروة، ج ۹، ص۱۱۵ ـ ۱۱۹.</ref>.


نقره نیز دو نصاب دارد؛ نخست دویست درهم که زکات آن پنج درهم، و دوم چهل درهم که زکات آن یک درهم است. بنابر این، زکات ۲۴۰ درهم شش درهم می‏‌شود. و در افزون بر ۲۴۰ درهم، در هر چهل درهم افزایش، یک درهم به زکات آن افزوده می‏‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۱۷۲؛ مستمسک العروة، ج ۹، ص۱۱۹ ـ ۱۲۰.</ref>.
نقره نیز دو نصاب دارد؛ نخست دویست درهم که زکات آن پنج درهم، و دوم چهل درهم که زکات آن یک درهم است. بنابر این، زکات ۲۴۰ درهم شش درهم می‏‌شود. و در افزون بر ۲۴۰ درهم، در هر چهل درهم افزایش، یک درهم به زکات آن افزوده می‏‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۱۷۲؛ مستمسک العروة، ج ۹، ص۱۱۹ ـ ۱۲۰.</ref>.


۲. مسکوک بودن: زکات به طلا و نقره‏ای تعلّق می‌‏گیرد که به سکه [[معامله]] ضرب شده باشد. البته در طلا و نقره مسکوک، [[استمرار]] معامله با آن شرط نیست؛ بلکه رواج معامله با آن در گذشته نیز کفایت می‏‌کند<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۱۸۰ ـ ۱۸۱.</ref>. بنابر این، زکات به [[زیور]] آلات تعلّق نمی‏گیرد. البته چنانچه از طلای مسکوک جهت [[زینت]] استفاده گردد، بنابر تصریح برخی، زکات آن ساقط نمی‏‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۱۸۲ ـ ۱۸۳.</ref>، مگر آنکه معامله با آن از رواج بیفتد که در این صورت برخی، زکات آن را واجب ندانسته‌‏اند<ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۵۶.</ref>.
۲. '''مسکوک بودن:''' زکات به طلا و نقره‏ای تعلّق می‌‏گیرد که به سکه معامله ضرب شده باشد. البته در طلا و نقره مسکوک، [[استمرار]] معامله با آن شرط نیست؛ بلکه رواج معامله با آن در گذشته نیز کفایت می‏‌کند<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۱۸۰ ـ ۱۸۱.</ref>. بنابر این، زکات به [[زیور]] آلات تعلّق نمی‏گیرد. البته چنانچه از طلای مسکوک جهت [[زینت]] استفاده گردد، بنابر تصریح برخی، زکات آن ساقط نمی‏‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۱۸۲ ـ ۱۸۳.</ref>، مگر آنکه معامله با آن از رواج بیفتد که در این صورت برخی، زکات آن را واجب ندانسته‌‏اند<ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۵۶.</ref>.


هرگاه بر اثر استفاده زیاد نقش سکه از بین برود، لکن معامله با آن رایج باشد، زکات ساقط نمی‏‌شود<ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۵۶.</ref>، اما اگر از ابتدا به سکه معامله منقوش نباشد، زکات به آن تعلّق نمی‏‌گیرد؛ هرچند [[معامله]] با آن رایج باشد<ref>جامع المقاصد، ج ۳، ص۱۳؛ غایة المراد، ج ۱، ص۲۴۷؛ مدارک الأحکام، ج ۵، ص۱۱۶.</ref>. برخی در صورت محو تمامی نقش سکه، [[زکات]] را ساقط دانسته‏‌اند، هرچند معامله با آن رایج باشد<ref>مستند الشیعة، ج ۹، ص۱۵۱.</ref>، چنان که برخی در صورت رواج معامله سکه‏‌ای که از ابتدا به سکه معامله منقوش نیست، [[احتیاط]] را در [[پرداخت زکات]] آن دانسته‏‌اند<ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۵۶.</ref>.
هرگاه بر اثر استفاده زیاد نقش سکه از بین برود، لکن معامله با آن رایج باشد، زکات ساقط نمی‏‌شود<ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۵۶.</ref>، اما اگر از ابتدا به سکه معامله منقوش نباشد، زکات به آن تعلّق نمی‏‌گیرد؛ هرچند معامله با آن رایج باشد<ref>جامع المقاصد، ج ۳، ص۱۳؛ غایة المراد، ج ۱، ص۲۴۷؛ مدارک الأحکام، ج ۵، ص۱۱۶.</ref>. برخی در صورت محو تمامی نقش سکه، [[زکات]] را ساقط دانسته‏‌اند، هرچند معامله با آن رایج باشد<ref>مستند الشیعة، ج ۹، ص۱۵۱.</ref>، چنان که برخی در صورت رواج معامله سکه‏‌ای که از ابتدا به سکه معامله منقوش نیست، [[احتیاط]] را در [[پرداخت زکات]] آن دانسته‏‌اند<ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۵۶.</ref>.


۳. گذشت [[سال]]: سپری شدن سال به معنای گذشتن یازده ماه قمری و دخول در ماه دوازدهم، شرط [[وجوب]] [[زکات]] نقدین است. بنابر این، چنانچه در اثنای سال اخلالی در یکی از شرایط پدید آید، سال به هم می‏‌خورد و در نتیجه زکات [[واجب]] نمی‏‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۱۸۲؛ العروة الوثقی، ج ۴، ص۵۷.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۴، صفحه ۲۳۷ - ۲۵۵.</ref>
۳. '''گذشت [[سال]]:''' سپری شدن سال به معنای گذشتن یازده ماه قمری و دخول در ماه دوازدهم، شرط [[وجوب]] [[زکات]] نقدین است. بنابر این، چنانچه در اثنای سال اخلالی در یکی از شرایط پدید آید، سال به هم می‏‌خورد و در نتیجه زکات [[واجب]] نمی‏‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۱۸۲؛ العروة الوثقی، ج ۴، ص۵۷.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۴، صفحه ۲۳۷ - ۲۵۵.</ref>


=== [[غلات]] اربع ===
=== [[غلات]] اربع ===
۱۱۳٬۱۲۴

ویرایش