شناخت اولو الامر: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۶۵: خط ۱۶۵:
بر این اساس، همه [[پیروان]] [[پیامبر]]{{صل}} در همه زمان‌ها و مکان‌ها تا [[قیامت]] [[وظیفه]] دارند در [[رهبری سیاسی]] کلان [[جامعه اسلامی]]، در هر زمانی، [[خلیفه]] و امامی قرشی داشته باشند؛ او را به [[درستی]] بشناسند و [[بیعت]] او را بر گردن داشته باشند، تا بدین وسیله به [[سنت رسول خدا]]{{صل}} عمل کرده و [[وظیفه دینی]] خویش را به انجام رسانند.
بر این اساس، همه [[پیروان]] [[پیامبر]]{{صل}} در همه زمان‌ها و مکان‌ها تا [[قیامت]] [[وظیفه]] دارند در [[رهبری سیاسی]] کلان [[جامعه اسلامی]]، در هر زمانی، [[خلیفه]] و امامی قرشی داشته باشند؛ او را به [[درستی]] بشناسند و [[بیعت]] او را بر گردن داشته باشند، تا بدین وسیله به [[سنت رسول خدا]]{{صل}} عمل کرده و [[وظیفه دینی]] خویش را به انجام رسانند.
همچنین به اقتضای روایات یاد شده، باید در همه زمان‌ها چنین امامی در جهان وجود داشته باشد؛ زیرا اگر چنین شخصی وجود نداشته باشد، هم روایات رسول خدا{{صل}} تکذیب خواهد شد و هم [[تکلیف به محال]] پیش خواهد آمد؛ چراکه رسول خدا{{صل}} از همه [[مسلمانان]] در همه زمان‌ها خواسته است از خلیفه‌ای قرشی [[پیروی]] کنند، حال آنکه بر اساس راه و روشی که [[اهل سنت]] در پیش گرفته‌اند قرن‌هاست که برای آنان، چنین خلیفه و امامی وجود خارجی ندارد و این تکلیف به محال است و ساحت [[رسول گرامی اسلام]] [[منزه]] از آن است که مسلمانان را به [[تکالیف]] محال موظف نماید؛ پس برای اینکه [[روایات صحیح]] رسول خدا تکذیب نشود و تکلیف به محال پیش نیاید، باید پذیرفت که چنان‌که [[روایات]] یاد شده نشان می‌دهد، چنین [[خلیفه]] و امامی تا [[قیامت]] در [[جهان]] وجود دارد گرچه غایب و از دیده‌ها پنهان باشد.<ref>[[غلامحسین زینلی|زینلی، غلامحسین]]، [[آیه اولی الامر (کتاب)|آیه اولی الامر]]، ص ۱۵۵.</ref>.
همچنین به اقتضای روایات یاد شده، باید در همه زمان‌ها چنین امامی در جهان وجود داشته باشد؛ زیرا اگر چنین شخصی وجود نداشته باشد، هم روایات رسول خدا{{صل}} تکذیب خواهد شد و هم [[تکلیف به محال]] پیش خواهد آمد؛ چراکه رسول خدا{{صل}} از همه [[مسلمانان]] در همه زمان‌ها خواسته است از خلیفه‌ای قرشی [[پیروی]] کنند، حال آنکه بر اساس راه و روشی که [[اهل سنت]] در پیش گرفته‌اند قرن‌هاست که برای آنان، چنین خلیفه و امامی وجود خارجی ندارد و این تکلیف به محال است و ساحت [[رسول گرامی اسلام]] [[منزه]] از آن است که مسلمانان را به [[تکالیف]] محال موظف نماید؛ پس برای اینکه [[روایات صحیح]] رسول خدا تکذیب نشود و تکلیف به محال پیش نیاید، باید پذیرفت که چنان‌که [[روایات]] یاد شده نشان می‌دهد، چنین [[خلیفه]] و امامی تا [[قیامت]] در [[جهان]] وجود دارد گرچه غایب و از دیده‌ها پنهان باشد.<ref>[[غلامحسین زینلی|زینلی، غلامحسین]]، [[آیه اولی الامر (کتاب)|آیه اولی الامر]]، ص ۱۵۵.</ref>.
===عدد خلفای قرشی‌تبار [[پیامبر]]{{صل}} تا [[پایان جهان]] [[دوازده نفر]]===
در منابع دست اول [[اهل سنت]] مانند: [[صحاح]] و [[سنن]]، روایاتی از [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[جانشینان]] آن حضرت نقل شده است. در این [[روایات]] گرچه به نام [[خلفای دوازده‌گانه]]، اشاره‌ای نشده، اما به عدد و اوصاف آنان پرداخته شده است.
شمار این [[احادیث]]، طبق آخرین بررسی‌های صورت گرفته سه [[حدیث]] است.<ref>[[غلامحسین زینلی|زینلی، غلامحسین]]، [[آیه اولی الامر (کتاب)|آیه اولی الامر]]، ص ۱۵۷.</ref>.
===نمونه‌های [[روایات خلفای اثناعشر]]===
====حدیث [[جابر بن سمره]]====
این حدیث را بسیاری از [[حافظان بزرگ حدیث]]، با سندهای متعدد و عبارات گوناگون در آثارشان ثبت کرده‌اند؛ از جمله:
# [[محمد بن اسماعیل بخاری]] (م ۲۵۶ق) این حدیث را دو بار با دو سند از طریق [[صحابی پیامبر]]{{صل}} جابر بن سمره، از رسول خدا{{صل}} نقل کرده است. در [[صحیح بخاری]] به نقل از رسول خدا آمده است: {{متن حدیث|يَكُونَ اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً... كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، کتاب احکام، باب ۵۱؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج١، ص۱۵۳؛ احمد بن حنبل، المسند، ج۵، صص ۹۰، ۹۳ و ۹۵؛ احمد بن حسین بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة، ج۶، ص۵۶۹؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص٢٧٧.</ref>.
[[بخاری]] در اثر دیگرش «التاریخ [[الکبیر]]» حدیث یادشده را با سند دیگری نقل کرده است. در این نقل آمده است: {{متن حدیث|لا يزال الأمر قائماً حتى يكون اثنا عشر أميرا}}<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، ج۳، ص۱۸۵.</ref>. همواره امر [[خلافت]] [[استوار]] و پا برجاست تا آن‌که [[دوازده امیر]] وجود داشته باشند.
# [[مسلم بن حجاج قشیری]] [[نیشابوری]] (م ۲۶۱ق) این حدیث را با هشت [[سند معتبر]] در کتاب صحیح خود نقل کرده است. در یکی از نقل‌های مسلم، جابر بن سمره از رسول خدا{{صل}} نقل می‌کند که فرمود: {{متن حدیث|لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، کتاب اماره، باب ۱۰.</ref>. همواره [[دین خدا]] استوار و پا برجاست تا آن‌که [[قیامت]] به پا شود یا [[دوازده نفر خلیفه]] برای شما وجود داشته باشند که همگیِ آنان از قریش‌اند.
# [[ترمذی]] (م ۲۷۹ق) نیز [[حدیث]] [[جابر بن سمره]] را در [[سنن]] خود از دو طریق نقل کرده است. در یکی از این دو طریق، به نقل از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است: {{متن حدیث|يَكُونُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن ترمذی کتاب الفتن، باب ۴۶؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۱۴؛ احمد بن حنبل، المسند، ج۵، ص۹۹.</ref>. پس از من [[دوازده امیر]] خواهند بود که همه آنان از قریش‌اند.
# [[ابی داوود سجستانی]] (م ۲۷۵ق) حدیث یادشده را در سنن خود از سه طریق نقل نموده و از جابر بن سمره نقل کرده که گفته است: از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود:
{{متن حدیث|لَا يَزَالُ هَذَا الدِّينُ قَائِماً حَتَّى يَكُونَ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً... كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>سلیمان بن اشعث ابی داوود سجستانی، سنن ابی داود، کتاب المهدی، ح۱؛ جلال الدین سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص١٨.</ref>: همواره [[دین خدا]] [[استوار]] و پا برجاست تا آن‌که [[دوازده نفر خلیفه]] برای شما وجود داشته باشند که همگیِ آنان از قریش‌اند.
به جز افراد یاد شده، جمع کثیر دیگری از [[عالمان اهل سنت]] نیز حدیث فوق را با [[سند صحیح]] در آثارشان ثبت کرده‌اند. از آن جمله‌اند: [[حاکم نیشابوری]]، [[سیوطی]]، [[خطیب بغدادی]]، [[ابونعیم اصفهانی]]، [[بیهقی]]، منصور علی ناصف، [[ابوالقاسم طبرانی]]، [[ابن حجر عسقلانی]]، [[خطیب تبریزی]]، [[ناصرالدین البانی]]<ref>آثارشان به ترتیب عبارت است از: محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک الصحیحین، ج۳، ص۶۱۸؛ جلال الدین سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص١٠؛ احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۳۵۳ و ج۶، ص۲۶۳؛ ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانی، حلیة الأولیاء، ج۴، ص۳۳۳؛ احمد بن حسین بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة، ج۶، ص۵۲۰؛ التاج الجامع للاصول، ج۳، ص۳۹؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۹۵؛ احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۱؛ محمد بن عبدالله خطیب تبریزی، مشکاة المصابیح، ح۵۹۷۴؛ محمد ناصر الدین البانی، سلسلة الصحیحة، ح۱۰۷۵.</ref> و شماری دیگر. [[حدیث]] یاد شده مورد قبول [[دانشمندان]] [[فریقین]] است. بررسی‌های صورت گرفته نشان می‌دهد تا کنون کسی به هر دلیلی، مطلبی در [[تضعیف]] این حدیث ننوشته است؛ بلکه [[محدثان]] و دیگر [[دانشمندان اهل سنت]]، حدیث یاد شده را در آثارشان نقل کرده و بر [[صحت]] آن تأکید کرده‌اند. بررسی‌های صورت گرفته نشان می‌دهد تمامی [[رجال]] [[سند حدیث]]، از محدثان و فقهای طراز اول عصر خویش بوده‌اند. [[ترمذی]] در [[سنن]] خود پس از [[نقل حدیث]] می‌نویسد: «حدیث [[نیکو]] و صحیحی است»<ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن ترمذی، کتاب الفتن، باب ۴۶.</ref> و [[ناصرالدین البانی]] پس از نقل حدیث می‌نویسد: «سند حدیث سند نیکویی است و رجال آن مورد اعتمادند»<ref>محمد ناصرالدین البانی، سلسلة الصحیحة، ح۱۰۷۵، ج۳، ص۶۳.</ref>.<ref>[[غلامحسین زینلی|زینلی، غلامحسین]]، [[آیه اولی الامر (کتاب)|آیه اولی الامر]]، ص ۱۵۸.</ref>.
====حدیث ابو جُحیفه<ref>ابو جحیفه که نامش «وهب بن عبدالله سؤالی کوفی» می‌باشد از صحابه پیامبر است و در سال ۷۴ ق درگذشته است (شمس الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۰۲ - ۲۰۳).</ref>====
[[صحابی پیامبر]]، [[ابو جحیفه]] از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده است که فرمود:
{{متن حدیث|لَا يَزَالُ أَمْرُ أُمَّتِي صَالِحاً حَتَّى يَمْضِيَ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۴۱۱؛ محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک الصحیحین، ج۳، ص۶۱۸؛ علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۴۵؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۲۰؛ همو، معجم اوسط، ج۷، ص۱۱۸؛ مبارکفوری، تحفة الأحوذی، ج۶، ص۴۷۲؛ احمدبن علی ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۱؛ علی متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۳۲؛ ابونعیم اصفهانی، اخبار اصفهان، ج۲، ص۱۶۷.</ref> همواره امر [[خلافت]] و [[امامت]] در میان امتم به نحو شایسته‌ای ادامه دارد تا آنکه دوران خلافت [[دوازده نفر خلیفه]] سپری شود که همه آنان از قریش‌اند. این حدیث نیز به لحاظ [[سند صحیح]] است و بسیاری از [[محدثان اهل سنت]] آن را در آثارشان نقل کرده و بر صحت آن تأکید نموده‌اند. [[هیثمی]] در [[مجمع الزوائد]] پس از [[نقل حدیث]] می‌نویسد: «[[رجال]] [[سند حدیث]]، رجال صحیح است»<ref>علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۴۵.</ref>.
دیگر [[حافظان حدیث]] نیز، [[حدیث]] یادشده را در آثارشان به نشانه قبول نقل کرده و مطلبی که بیانگر [[ضعف حدیث]] باشد بیان نکرده‌اند.<ref>[[غلامحسین زینلی|زینلی، غلامحسین]]، [[آیه اولی الامر (کتاب)|آیه اولی الامر]]، ص ۱۶۰.</ref>.
====حدیث [[عبدالله بن مسعود]]====
[[مسروق بن أجدع]]<ref>وی از بزرگان تابعین است که در زمان حیات پیامبر، اسلام آورده است. ذهبی با تعبیرهایی چون «الإمام»، «القدوة»، «العلم» از او یاد کرده است. گفته‌اند: وی به قدری عبادت می‌کرد که پاهایش متورم می‌شد (شمس الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۶۴-۶۷).</ref> که خود از [[محدثان]] و فقهای بزرگ [[تابعین]] است می‌گوید: در ([[مسجد]]) نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم و او برای ما [[قرآن]] [[تلاوت]] می‌کرد. مردی از او پرسید: ای ابا عبدالرحمن، آیا از [[رسول خدا]]{{صل}} که چند نفر [[خلیفه]] بر این [[امت]] [[خلافت]] خواهند کرد؟ عبدالله بن مسعود گفت: از وقتی که وارد [[عراق]] شده‌ام تا کنون کسی درباره این مطلب از من سؤال نکرده است. سپس گفت: بله، ما از رسول خدا{{صل}} پرسیدیم، [[پیامبر]] فرمود: {{متن حدیث|اثْنَا عَشَرَ كَعِدَّةِ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ‌}}<ref>احمد بن حنبل، المسند، ج۲، ص۵۵؛ محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک الصحیحین، ج۴، ص۵۰۱؛ شمس الدین ذهبی، تلخیص المستدرک، ج۴، ص۵۰۱؛ علی بن ابی‌بکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۴۴؛ احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۲؛ احمد بن علی التمیمی، مسند ابی یعلی موصلی، ج۸، ص۴۴۴ و ج۹، ص۲۲۲؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۵۸؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۳۴؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۶۷؛ ابن حجر هیثمی مکی، الصواعق المحرقة، ص٢٠؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۵، ص۱۱۸؛ نقبای بنی اسرائیل به تصریح قرآن کریم دوازده نفرند: {{متن قرآن|وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا}} «و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref> [[دوازده نفر]] به عدد [[نقبای بنی اسرائیل]].
رجال سند این حدیث، همگی افرادی مورد اعتمادند، به جز یکی از آنها که در سال‌های آخر عمرش دچار [[ضعف حافظه]] شده، برخی [[عالمان اهل سنت]] او را [[توثیق]] کرده و شماری نیز او را به دلیل عارضه فوق، [[تضعیف]] کرده‌اند. اینان به همین دلیل، [[سند حدیث]] یادشده را «حسن» دانسته‌اند. [[ابن حجر عسقلانی]] می‌نویسد: {{عربی|و عن ابن مسعود بسند حسن}}<ref>احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۳، ص۱۸۳.</ref> [[ابن حجر]] مکی می‌نویسد: {{عربی|و بسند حسن عن ابن مسعود}}<ref>ابن حجر هیثمی مکی، الصواعق المحرقة، ص٢٠.</ref>.
اما بررسی‌های صورت گرفته نشان می‌دهد، سند [[حدیث صحیح]] است. از جمله آقای عبدالله محمد الدرویش، محقق کتاب [[مجمع الزوائد]] [[هیثمی]] می‌نویسد: راویی که در اواخر عمرش دچار ضعف حافظه شده، مجالد بن سعید است و راوی‌ای که [[حدیث]] را از او نقل کرده، [[حماد بن زید]] است و [[حماد]] از کسانی است که پیش از آنکه مجالد دچار ضعف حافظه شود، حدیث را از او شنیده است<ref>علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۴۴ ذیل صفحه.</ref>.
بنابراین حدیث [[ابن مسعود]] نیز [[حدیثی]] صحیح و خالی از ایراد است<ref>حدیث ابن مسعود گرچه در صحاح نیامده، اما در دیگر منابع معتبر و قدیمی اهل سنت مانند: مسند احمد (م۲۴۱ق)، مسند ابی‌یعلی موصلی (م۳۰۷ق)، معجم کبیر طبرانی (م۳۶۰ق) و... آمده است.</ref>. در توضیح سخن آقای عبدالله محمد الدرویش لازم است این نکته را اضافه کنم که «حماد بن زید» که حدیث را از «مجالد بن سعید» نقل کرده، از برجسته‌ترین [[محدثان]] و [[حافظان حدیث]] در عصر خویش بوده است<ref>یوسف مزی، تهذیب الکمال، ج۷، ص۲۴۵-۲۴۸.</ref>، چنان‌که برخی [[رجال‌شناسان]] او را با [[محمد بن ادریس شافعی]] قابل مقایسه دانسته‌اند.
و بسیار بعید است که [[محدث]] برجسته‌ای مانند او، از شخصی که [[حافظه]] خود را از دست داده، حدیث نقل کرده باشد. اینجاست که [[اطمینان]] پیدا می‌کنیم به اینکه «حمّاد» حدیث را قبل از آنکه «مجالد» دچار ضعف حافظه شود، از او نقل کرده است.
از مباحث گذشته روشن شد [[اعتقاد]] به وجود [[دوازده امام]] یا [[خلیفه]]، پس از [[درگذشت پیامبر]]{{صل}}، به عنوان [[جانشینان]] آن حضرت و [[رهبران]] [[امت اسلامی]]، مسئله‌ای است که از [[سخنان رسول خدا]]{{صل}} نشئت گرفته و پایه‌گذار این اصل شخص [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است، این اصل در مرتبه اعتقاد مورد قبول تمام [[دانشمندان]] [[مسلمان]] بوده و از اصول مشترک آنان به شمار می‌آید. هر چند در مرتبه عمل، فقط [[دانشمندان شیعه]] [[امامیه]] و پیروانشان به آن ملتزم‌اند و [[پیروان]] دیگر مذاهبِ [[اسلامی]]، عملاً خود را به آن ملتزم نمی‌دانند.
چنان‌که پیش‌تر اشاره شد، [[خلفای دوازده‌گانه]]، به [[زمان]] و مکان خاصی اختصاص ندارند، بلکه خلفای کل امت اسلامی هستند؛ یعنی بلافاصله پس از [[پیامبر]]{{صل}} تا [[پایان جهان]]. این [[حقیقت]] را از چند جای [[روایات]] یادشده می‌توان به خوبی استفاده کرد.
نخست از کلمه «[[امّت]]» که در تمام روایات مورد نظر به کار رفته است و استعمال این کلمه آن هم به صورت مطلق، همه پیروان پیامبر{{صل}} را تا [[قیامت]] شامل می‌شود.
در یکی از تعبیرهای [[حدیث]] [[جابر بن سمره]]، به نقل از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است: {{متن حدیث|يَكُونُ لِهَذِهِ الأُمَّةِ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً...}}<ref>احمد بن حنبل، المسند، ج۵ ص۱۰۶؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۹۸؛ علی متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۳۳.</ref> برای این [[امت]] [[دوازده نفر خلیفه]] وجود خواهند داشت.
در حدیث [[ابن مسعود]] آمده است: {{متن حدیث|انه سئل كم يملك هذه الأمة من خليفة قال: اثناعشر...}}<ref>احمد بن حنبل، المسند، ج۲، ص۵۵؛ محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک الصحیحین، ج۴، ص۵۰۱؛ علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۴۴؛ احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۲؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۶۷.</ref>. سؤال شد چند نفر خلیفه بر این امت [[خلافت]] خواهند کرد؛ پیامبر فرمود: [[دوازده نفر]]....
در حدیث [[ابو جحیفه]] آمده است:
{{متن حدیث|لَا يَزَالُ أَمْرُ أُمَّتِي صَالِحاً حَتَّى يَمْضِيَ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک الصحیحین، ج۳، ص۶۱۸؛ علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج۵، ص۱۹۰؛ محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۴۱۱؛ احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۱.</ref>:
همواره امر [[خلافت]] در میان امتم به [[شایستگی]] ادامه دارد تا دوران خلافت [[دوازده نفر خلیفه]] سپری گردد.... که همه آنان از قریش‌اند.
دوم از واژه «لا یزال» که در اکثر نقل‌های این [[روایات]] به کار رفته و مفید استمرار است و نشان می‌دهد تا [[دین]] باقی است، از [[خلفای دوازده‌گانه]] نیز کسی وجود دارد تا [[جهان]] به پایان رسد؛ بنابراین خلفای دوازده‌گانه، چنان که [[عالمان اهل سنت]] پنداشته‌اند، خلفای [[امت اسلامی]] در [[قرن اول]] یا دوم نیستند، بلکه آنان، طبق [[نص]] روایات فوق، خلفای کل امت اسلامی اند و تا [[امت]] باقی است، همواره یکی از آنان باقی است تا امت بدون [[امام]] و [[پیشوا]] نباشد. در یکی از نقل‌های [[روایت]] [[جابر بن سمره]] آمده است:
{{متن حدیث|لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ وَ يَكُونَ عَلَيْكُمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، کتاب اماره باب، سلیمان بن اشعث ابی داوود سجستانی، سنن ابی داود، کتاب المهدی، ح۱؛ احمدبن حسین بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة، ج۶، ص۵۲۰؛ احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۲؛ جلال الدین سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص١٨.</ref>:
همواره [[دین خدا]] [[استوار]] و پابرجاست تا [[قیامت]] به پا شود یا آنکه دوازده نفر خلیفه بر شما خلافت کنند که همگی آنان از قریش‌اند.
از [[حدیث]] فوق به وضوح استفاده می‌شود که دوران خلافت خلفای دوازده‌گانه تا قیامت استمرار دارد.
سومین تعبیری که در روایات یادشده وجود دارد و نشان می‌دهد آنان خلفای کل امت‌اند، تعبیر «من بعدی» است. [[پیامبر]]{{صل}} اعلام داشته‌اند پس از ایشان دوازده نفر خلیفه وجود خواهند داشت.
{{متن حدیث|يَكُونُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً... كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، کتاب اماره، باب ۱؛ احمدبن حنبل، المسند، ج۵، صص۹۰، ۹۳، ۹۵ و ۱۰۶؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۷۷؛ جلال الدین سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۱۸.</ref>.
و قید {{متن حدیث|مِنْ بَعْدِي}} یا {{متن حدیث|بَعْدِي}} همه دوران‌های پس از [[پیامبر]]{{صل}} تا [[قیامت]] را شامل می‌شود، چون تعبیر {{متن حدیث|مِنْ بَعْدِي}} به صورت مطلق استعمال شده و هیچ قید محدودکننده‌ای برای آن بیان نشده است.<ref>[[غلامحسین زینلی|زینلی، غلامحسین]]، [[آیه اولی الامر (کتاب)|آیه اولی الامر]]، ص ۱۶۱.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۶۹۳

ویرایش