دلایل وجود امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۰ مارس ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن')
خط ۲۳: خط ۲۳:
::::::بعضى از مؤلفان، تعداد این احادیث را بیش از دویست و هفتاد، شمارش کرده‌‏اند که همگى از کتاب‌هاى معتبر [[شیعه]] و سنى از قبیل: صحیح البخارى‏<ref>ر. ک: البخارى، صحیح البخارى، ج ۳، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ص ۱۰۱،( بیروت، دار احیاء التراث العربى).</ref>، صحیح مسلم‏<ref>ر. ک: ناصف، منصور على، همان، ج ۳، ص ۴۰. نویسنده این کتاب به دنبال حدیث مزبور می‌گوید: آن را شیخان و ترمذى روایت کرده‏اند و در حاشیه کتاب می‌گوید: ابو داود در کتاب المهدى آن را به این‏صورت نقل کرده است: {{عربی|اندازه=155%|«لا یزال هذا الذین قائما حتى یکون علیکم اثنا عشر خلیفة»}}: این دین پیوسته پابرجاست تا دوازده خلیفه بر شما بیاید. ر. ک: ابو داود، سنن ابى داود ج ۲، ص ۲۰۷.</ref>، سنن ترمذى‏<ref>همان.</ref>، سنن ابى داود<ref>همان.</ref>، مسند احمد<ref>ر. ک: ابن حنبل، احمد، مسند امام احمد، ج ۵، ص ۹۳- ۱۰۰.</ref> و المستدرک على الصحیحین، حاکم نیشابورى‏<ref>ر. ک: الحاکم النیشابورى، محمد بن عبد اللّه، المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۶۱۸.</ref> نقل شده است.
::::::بعضى از مؤلفان، تعداد این احادیث را بیش از دویست و هفتاد، شمارش کرده‌‏اند که همگى از کتاب‌هاى معتبر [[شیعه]] و سنى از قبیل: صحیح البخارى‏<ref>ر. ک: البخارى، صحیح البخارى، ج ۳، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ص ۱۰۱،( بیروت، دار احیاء التراث العربى).</ref>، صحیح مسلم‏<ref>ر. ک: ناصف، منصور على، همان، ج ۳، ص ۴۰. نویسنده این کتاب به دنبال حدیث مزبور می‌گوید: آن را شیخان و ترمذى روایت کرده‏اند و در حاشیه کتاب می‌گوید: ابو داود در کتاب المهدى آن را به این‏صورت نقل کرده است: {{عربی|اندازه=155%|«لا یزال هذا الذین قائما حتى یکون علیکم اثنا عشر خلیفة»}}: این دین پیوسته پابرجاست تا دوازده خلیفه بر شما بیاید. ر. ک: ابو داود، سنن ابى داود ج ۲، ص ۲۰۷.</ref>، سنن ترمذى‏<ref>همان.</ref>، سنن ابى داود<ref>همان.</ref>، مسند احمد<ref>ر. ک: ابن حنبل، احمد، مسند امام احمد، ج ۵، ص ۹۳- ۱۰۰.</ref> و المستدرک على الصحیحین، حاکم نیشابورى‏<ref>ر. ک: الحاکم النیشابورى، محمد بن عبد اللّه، المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۶۱۸.</ref> نقل شده است.
::::::مسأله ویژه و قرینه مهم این است که بخارى که از ناقلان این حدیث است خود از معاصران [[امام]] نهم و دهم و یازدهم بوده است و این خیلى معنا دارد؛ زیرا نشان می‌دهد که این روایت قبل از اینکه مفاد و مضمون آن در خارج، تحقق پیدا کند و قبل از اینکه اندیشه دوازده امامى وجود و ظهور یابد از زبان پیامبر به ثبت رسیده است و این می‌رساند که نقل این حدیث، انعکاس یک پدیده خارجى نبوده است؛ چرا که معمولا احادیث ساختگى، به توجیه جریان‌هاى خارجى و وقوع‏ یافته، می‌پردازد.
::::::مسأله ویژه و قرینه مهم این است که بخارى که از ناقلان این حدیث است خود از معاصران [[امام]] نهم و دهم و یازدهم بوده است و این خیلى معنا دارد؛ زیرا نشان می‌دهد که این روایت قبل از اینکه مفاد و مضمون آن در خارج، تحقق پیدا کند و قبل از اینکه اندیشه دوازده امامى وجود و ظهور یابد از زبان پیامبر به ثبت رسیده است و این می‌رساند که نقل این حدیث، انعکاس یک پدیده خارجى نبوده است؛ چرا که معمولا احادیث ساختگى، به توجیه جریان‌هاى خارجى و وقوع‏ یافته، می‌پردازد.
::::::پس ما می‌توانیم با توجه به اینکه این حدیث قبل از تحقق کامل و پیدایش [[امامان]] دوازده‌‏گانه، ثبت شده است، تأکید کنیم این حدیث، توجیه نمى‏‌کند بلکه حقیقتى است که از زبان [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}؛ و کسى که جز از زبان [[وحى]] سخن نمى‌‏گوید<ref>اشاره است به آیه شریفه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن| وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَى }}﴾}}؛ و سخن از روى هوى نمى‏‌گوید. نیست این سخن جز آنچه بدو وحى می‌شود.( سوره نجم، آیه ۳- ۴).</ref>، بازگو شده است. ابتدا فرموده است: جانشینان من دوازده تن می‌باشند<ref>پیش از این مصادر این حدیث بیان شد.</ref> و سپس دوازده [[امام]] از [[امام علی|على]]{{ع}}، تا [[امام مهدی]]{{ع}}، آمده‌‏اند تا این حدیث شریف معنا و تفسیر واقعى‏<ref>علماى [[اهل سنت]] صحت روایت را پذیرفته‏‌اند ولى در تأویل آن اختلاف دارند. مصادیقى که براى دوازده نفر ذکر کرده‌‏اند براى ما قابل پذیرش نیست بلکه بعضى از این مصادیق غیرمعقول است مانند: یزید بن معاویه فردى که تجاهر به فسق می‌کرد و کسى که متهم به کفر و خروج از [[دین]] است. سید ثامر عمیدى در کتاب خود سخنان [[اهل سنت]] در این زمینه را نقل کرده و به صورتى کاملا علمى به پاسخگویى سخنان آنها پرداخته و تأویلات آنها را باطل ساخته است. ر. ک: دفاع عن الکافى، ج ۱، ص ۵۴۰ و بعد از آن.</ref> خود را باز یابد.
::::::پس ما می‌توانیم با توجه به اینکه این حدیث قبل از تحقق کامل و پیدایش [[امامان]] دوازده‌‏گانه، ثبت شده است، تأکید کنیم این حدیث، توجیه نمى‏‌کند بلکه حقیقتى است که از زبان [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}؛ و کسى که جز از زبان [[وحى]] سخن نمى‌‏گوید<ref>اشاره است به آیه شریفه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَى }}﴾}}؛ و سخن از روى هوى نمى‏‌گوید. نیست این سخن جز آنچه بدو وحى می‌شود.( سوره نجم، آیه ۳- ۴).</ref>، بازگو شده است. ابتدا فرموده است: جانشینان من دوازده تن می‌باشند<ref>پیش از این مصادر این حدیث بیان شد.</ref> و سپس دوازده [[امام]] از [[امام علی|على]]{{ع}}، تا [[امام مهدی]]{{ع}}، آمده‌‏اند تا این حدیث شریف معنا و تفسیر واقعى‏<ref>علماى [[اهل سنت]] صحت روایت را پذیرفته‏‌اند ولى در تأویل آن اختلاف دارند. مصادیقى که براى دوازده نفر ذکر کرده‌‏اند براى ما قابل پذیرش نیست بلکه بعضى از این مصادیق غیرمعقول است مانند: یزید بن معاویه فردى که تجاهر به فسق می‌کرد و کسى که متهم به کفر و خروج از [[دین]] است. سید ثامر عمیدى در کتاب خود سخنان [[اهل سنت]] در این زمینه را نقل کرده و به صورتى کاملا علمى به پاسخگویى سخنان آنها پرداخته و تأویلات آنها را باطل ساخته است. ر. ک: دفاع عن الکافى، ج ۱، ص ۵۴۰ و بعد از آن.</ref> خود را باز یابد.
::::::'''۲. دلیل علمى''' [تجربه‏‌اى که مدت زمان هفتاد سال گروهى از مردم با آن زندگى کردند]. دلیل علمى تجربه است، تجربه‏‌اى که مدت زمان هفتاد سال گروهى از مردم با آن زندگى کردند؛ یعنى غیبت صغرى که بایستى مختصرى درباره این غیبت‏<ref>ر. ک: الصدر، السید محمد، تاریخ الغیبة الصغرى. او در این کتاب به تفصیل در این زمینه سخن گفته است.</ref>، توضیح دهیم: غیبت صغرى مرحله اول [[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدى]]{{ع}}، بوده است. از ابتدا چنین مقدر بوده که آن حضرت پس از رسیدن به [[امامت]] می‌بایستى بلافاصله از دید عمومى پنهان شود و در ظاهر از آنچه در جامعه رخ می‌دهد فاصله بگیرد؛ اگرچه در واقع او از نزدیک همه وقایع را احساس و ادراک می‌کند. اما باید توجه داشت که اگر آن غیبت به یکباره رخ می‌داد ضربه سنگینى به پایگاه‌هاى مردمى و طرفداران [[امامت]] وارد می‌شد؛ زیرا مردم قبل از آن با [[امام]] خود ارتباط داشتند، در مشکلات به او رجوع می‌کردند و اگر ناگهان امام غایب می‌شد و امت احساس می‌کرد که دیگر دسترسى به رهبر فکرى و معنوى خود ندارد ممکن بود همه چیز از دست برود و آن جمع به تفرقه دچار شود.
::::::'''۲. دلیل علمى''' [تجربه‏‌اى که مدت زمان هفتاد سال گروهى از مردم با آن زندگى کردند]. دلیل علمى تجربه است، تجربه‏‌اى که مدت زمان هفتاد سال گروهى از مردم با آن زندگى کردند؛ یعنى غیبت صغرى که بایستى مختصرى درباره این غیبت‏<ref>ر. ک: الصدر، السید محمد، تاریخ الغیبة الصغرى. او در این کتاب به تفصیل در این زمینه سخن گفته است.</ref>، توضیح دهیم: غیبت صغرى مرحله اول [[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدى]]{{ع}}، بوده است. از ابتدا چنین مقدر بوده که آن حضرت پس از رسیدن به [[امامت]] می‌بایستى بلافاصله از دید عمومى پنهان شود و در ظاهر از آنچه در جامعه رخ می‌دهد فاصله بگیرد؛ اگرچه در واقع او از نزدیک همه وقایع را احساس و ادراک می‌کند. اما باید توجه داشت که اگر آن غیبت به یکباره رخ می‌داد ضربه سنگینى به پایگاه‌هاى مردمى و طرفداران [[امامت]] وارد می‌شد؛ زیرا مردم قبل از آن با [[امام]] خود ارتباط داشتند، در مشکلات به او رجوع می‌کردند و اگر ناگهان امام غایب می‌شد و امت احساس می‌کرد که دیگر دسترسى به رهبر فکرى و معنوى خود ندارد ممکن بود همه چیز از دست برود و آن جمع به تفرقه دچار شود.
::::::بنابراین لازم بود که براى این غیبت زمینه‌‏سازى شود تا مردم به‌تدریج با آن خو بگیرند و خود را براساس آن بسازند. با غیبت صغرى در واقع این زمینه‌‏سازى صورت گرفت. در این زمان [[امام مهدی]]{{ع}} از دیده‏‌ها پنهان بود ولى ایشان از طریق نمایندگان، وکیلان و یاران مورد وثوق که به منزله حلقه اتصال ایشان با مردم معتقد به طریق امامیه، بودند با شیعیان خود ارتباط داشتند.<ref>ر. ک: البحرانى، السید هاشم، تبصرة الولى فى من رأى القائم المهدى؛ العمیدى، ثامر هاشم، دفاع عن الکافى، ج ۱، ص ۵۶۸ و بعد از آن.</ref> در این مدت، چهار تن از پاکترین و باتقواترین مؤمنان نیابت و جانشینى آن حضرت را برعهده داشتند؛ بدین ترتیب:
::::::بنابراین لازم بود که براى این غیبت زمینه‌‏سازى شود تا مردم به‌تدریج با آن خو بگیرند و خود را براساس آن بسازند. با غیبت صغرى در واقع این زمینه‌‏سازى صورت گرفت. در این زمان [[امام مهدی]]{{ع}} از دیده‏‌ها پنهان بود ولى ایشان از طریق نمایندگان، وکیلان و یاران مورد وثوق که به منزله حلقه اتصال ایشان با مردم معتقد به طریق امامیه، بودند با شیعیان خود ارتباط داشتند.<ref>ر. ک: البحرانى، السید هاشم، تبصرة الولى فى من رأى القائم المهدى؛ العمیدى، ثامر هاشم، دفاع عن الکافى، ج ۱، ص ۵۶۸ و بعد از آن.</ref> در این مدت، چهار تن از پاکترین و باتقواترین مؤمنان نیابت و جانشینى آن حضرت را برعهده داشتند؛ بدین ترتیب: