جز
جایگزینی متن - '<ref>مجتبی تونهای، [[موعودنامه' به '<ref>تونهای، مجتبی، [[موعودنامه'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>مجتبی تونهای، [[موعودنامه' به '<ref>تونهای، مجتبی، [[موعودنامه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
*در توقیع [[امام زمان]] {{ع}} به آخرین نائب خود-[[علی بن محمد سمری]]-آمده است که: "هرکس در دوران [[غیبت کبری]]، ادّعای دیدن امام زمان نماید، دروغگو و تهمتزننده است". از طرف دیگر حکایات متواتری با سندهای معتبر، در آنها بیان شده که عدّهای از اشخاص و علمای مورد وثوق و اعتماد، به خدمت حضرت مشرّف شده و او را دیدهاند. [[علامه مجلسی]] در دو جای "بحار الانوار" برای از بین بردن این تعارض تلاش کرده است<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۱ و ج ۵۳، ص ۳۱۸.</ref> و علمای متأخّر نیز در رفع تعارض از او استفاده کردهاند. پاسخ این است: چنانکه بعضی بزرگان هم فرمودهاند، ممکن است مراد از اینکه مدّعی مشاهده، کذّاب و مفتری خوانده شده است، کسانی باشند که ادّعای نیابت کنند و بخواهند با دعوی مشاهده و شرفیابی، خود را واسطه بین امام و مردم معرفی نمایند، و همین حکایات و وقوع تشرّف اشخاص به خدمت آن حضرت هم، قرینه و دلیل است بر اینکه در این توقیع، نفی مطلق مشاهده و شرفیابی مراد نیست، بلکه مقصود، نفی ادعایی است که دلیل بر تعیین شخص خاصی، به نیابت باشد. و ممکن است مراد از توقیع مذکور، نفی ادّعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباطی باشد... اجمالا با این توقیع، در آنهمه حکایات و وقایع مشهور و متواتر نمیتوان خدشه نمود، و بر حسب سند نیز، ترجیح با این حکایات است. بنابراین، هم شرفیابی اشخاص به حضور آن حضرت ثابت است و هم کذب و بطلان ادّعای کسانی که در غیبت کبری، ادّعای سفارت و نیابت خاصّه و وساطت بین آن حضرت و مردم را مینمایند، معلوم است<ref>امامت و مهدویت، لطف اللّه صافی، ج ۲، ص ۴۷۴.</ref>. | *در توقیع [[امام زمان]] {{ع}} به آخرین نائب خود-[[علی بن محمد سمری]]-آمده است که: "هرکس در دوران [[غیبت کبری]]، ادّعای دیدن امام زمان نماید، دروغگو و تهمتزننده است". از طرف دیگر حکایات متواتری با سندهای معتبر، در آنها بیان شده که عدّهای از اشخاص و علمای مورد وثوق و اعتماد، به خدمت حضرت مشرّف شده و او را دیدهاند. [[علامه مجلسی]] در دو جای "بحار الانوار" برای از بین بردن این تعارض تلاش کرده است<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۱ و ج ۵۳، ص ۳۱۸.</ref> و علمای متأخّر نیز در رفع تعارض از او استفاده کردهاند. پاسخ این است: چنانکه بعضی بزرگان هم فرمودهاند، ممکن است مراد از اینکه مدّعی مشاهده، کذّاب و مفتری خوانده شده است، کسانی باشند که ادّعای نیابت کنند و بخواهند با دعوی مشاهده و شرفیابی، خود را واسطه بین امام و مردم معرفی نمایند، و همین حکایات و وقوع تشرّف اشخاص به خدمت آن حضرت هم، قرینه و دلیل است بر اینکه در این توقیع، نفی مطلق مشاهده و شرفیابی مراد نیست، بلکه مقصود، نفی ادعایی است که دلیل بر تعیین شخص خاصی، به نیابت باشد. و ممکن است مراد از توقیع مذکور، نفی ادّعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباطی باشد... اجمالا با این توقیع، در آنهمه حکایات و وقایع مشهور و متواتر نمیتوان خدشه نمود، و بر حسب سند نیز، ترجیح با این حکایات است. بنابراین، هم شرفیابی اشخاص به حضور آن حضرت ثابت است و هم کذب و بطلان ادّعای کسانی که در غیبت کبری، ادّعای سفارت و نیابت خاصّه و وساطت بین آن حضرت و مردم را مینمایند، معلوم است<ref>امامت و مهدویت، لطف اللّه صافی، ج ۲، ص ۴۷۴.</ref>. | ||
*و اما برخی تشرّفات: [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در شهر [[سامرا]] با "[[اسماعیل هرقلی]]" دیدار میکند و بیماری او را شفا میبخشد و به او خبر میدهد که به زودی خلیفه ستمکار عباسی، به او مبلغ بزرگی خواهد داد و به او هشدار میدهد که نپذیرد. حضرت، در نجف اشرف، مرد مسلول و گرفتاری را به دیدار خویش مفتخر میسازد، اندکی از قهوه او مینوشد و به وسیله بقیه آن، بیماری سخت او را برطرف میسازد و به او خبر میدهد که به آرزوی خویش در مورد آن دختر دلخواه خواهد رسید و میرسد. حضرت در بحرین، "محمد بن عیسی" را به دیدار خود مفتخر میسازد و راز انار و نقشه شوم وزیر بداندیش را برملا ساخته و همه را نجات میدهد و جایگاه آن قالب را نیز به آن مرد شایسته خبر میدهد. حضرت در راه کربلا، کنار چادرهای آن عشیره یاغی و غارتگر که راه را بر روی زائران بسته بودند، میرود و هراس بر دل آنان میافکند، به گونهای که وحشتزده و ترسان، منطقه را ترک میکنند و راه را بدینوسیله برای زائران [[امام حسین]] {{ع}} باز میکند. حضرت در شهر حلّه، به "حاج علی" از ضرری که در تجارت برده است و به کسی نگفته سخن میگوید و به او نوید میدهد که اوضاع اقتصادی و تجارتش بهبود مییابد. باز هم در حلّه در خانه آیت الله قزوینی حاضر میشود و خبر میدهد که دیروز از سلیمانیه خارج شده و از اوضاع و احوال آنجا و فتح سلیمانیه خبر میدهد و غایب میگردد و آنگاه پس از ده روز، این خبر به حکام "حلّه" میرسد. و بالاخره حضرت، در مجالس و محافل شیعیان و دوستداران [[اهل بیت]] {{عم}} که برای زنده نگهداشتن نام و راه و رسم [[امامان]] نور {{عم}} برپا میشود، حاضر میگردد<ref>امام مهدی از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۴۴۰.</ref>. کسانی که در دوران غیبت طولانی آن حضرت به دیدارش مفتخر شدهاند، بسیارند. برشمردن نام و نشان همه آنان ممکن نیست. علامه مجلسی در کتاب خود<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۷۷-۱.</ref>، نام گروهی را که در [[غیبت کبری]] به دیدار حضرت نایل آمدهاند، برشمرده است. مرحوم نوری نیز در کتاب خود<ref>نجم الثاقب، باب هفتم.</ref>، داستان یکصد تن از آنان را که بدین افتخار نایل شدهاند، آورده و آنگاه از این یکصد داستان،٥٨ سرگذشت دیدار را برگزیده و در کتاب دیگرش که "جنّة المأوی" نام دارد، آورده است. | *و اما برخی تشرّفات: [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در شهر [[سامرا]] با "[[اسماعیل هرقلی]]" دیدار میکند و بیماری او را شفا میبخشد و به او خبر میدهد که به زودی خلیفه ستمکار عباسی، به او مبلغ بزرگی خواهد داد و به او هشدار میدهد که نپذیرد. حضرت، در نجف اشرف، مرد مسلول و گرفتاری را به دیدار خویش مفتخر میسازد، اندکی از قهوه او مینوشد و به وسیله بقیه آن، بیماری سخت او را برطرف میسازد و به او خبر میدهد که به آرزوی خویش در مورد آن دختر دلخواه خواهد رسید و میرسد. حضرت در بحرین، "محمد بن عیسی" را به دیدار خود مفتخر میسازد و راز انار و نقشه شوم وزیر بداندیش را برملا ساخته و همه را نجات میدهد و جایگاه آن قالب را نیز به آن مرد شایسته خبر میدهد. حضرت در راه کربلا، کنار چادرهای آن عشیره یاغی و غارتگر که راه را بر روی زائران بسته بودند، میرود و هراس بر دل آنان میافکند، به گونهای که وحشتزده و ترسان، منطقه را ترک میکنند و راه را بدینوسیله برای زائران [[امام حسین]] {{ع}} باز میکند. حضرت در شهر حلّه، به "حاج علی" از ضرری که در تجارت برده است و به کسی نگفته سخن میگوید و به او نوید میدهد که اوضاع اقتصادی و تجارتش بهبود مییابد. باز هم در حلّه در خانه آیت الله قزوینی حاضر میشود و خبر میدهد که دیروز از سلیمانیه خارج شده و از اوضاع و احوال آنجا و فتح سلیمانیه خبر میدهد و غایب میگردد و آنگاه پس از ده روز، این خبر به حکام "حلّه" میرسد. و بالاخره حضرت، در مجالس و محافل شیعیان و دوستداران [[اهل بیت]] {{عم}} که برای زنده نگهداشتن نام و راه و رسم [[امامان]] نور {{عم}} برپا میشود، حاضر میگردد<ref>امام مهدی از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۴۴۰.</ref>. کسانی که در دوران غیبت طولانی آن حضرت به دیدارش مفتخر شدهاند، بسیارند. برشمردن نام و نشان همه آنان ممکن نیست. علامه مجلسی در کتاب خود<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۷۷-۱.</ref>، نام گروهی را که در [[غیبت کبری]] به دیدار حضرت نایل آمدهاند، برشمرده است. مرحوم نوری نیز در کتاب خود<ref>نجم الثاقب، باب هفتم.</ref>، داستان یکصد تن از آنان را که بدین افتخار نایل شدهاند، آورده و آنگاه از این یکصد داستان،٥٨ سرگذشت دیدار را برگزیده و در کتاب دیگرش که "جنّة المأوی" نام دارد، آورده است. | ||
*علاوه بر اینها، دانشمندان پیشین و معاصر نیز کتابهای جداگانهای پیرامون داستان کسانی که به دیدار آن حضرت مفتخر شدهاند، به رشته تحریر در آوردهاند. از جمله آنهاست: تبصرة الولی فیمن رأی القائم المهدی، سید هاشم بحرانی -تذکرة الطالب فیمن رأی الامام المهدی الغائب، میثمی عراقی -دار السّلام فیمن فاز بسلام الامام، مرحوم نوری -بدائع الکلام فیمن اجتمع بالامام، سید جمال الدین محمد طباطبایی- البهجة فیمن فاز بلقاء الحجّة، میرزا محمّد نقی الماسی اصفهانی، العبقری الحسان، علی اکبر نهاوندی<ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی | *علاوه بر اینها، دانشمندان پیشین و معاصر نیز کتابهای جداگانهای پیرامون داستان کسانی که به دیدار آن حضرت مفتخر شدهاند، به رشته تحریر در آوردهاند. از جمله آنهاست: تبصرة الولی فیمن رأی القائم المهدی، سید هاشم بحرانی -تذکرة الطالب فیمن رأی الامام المهدی الغائب، میثمی عراقی -دار السّلام فیمن فاز بسلام الامام، مرحوم نوری -بدائع الکلام فیمن اجتمع بالامام، سید جمال الدین محمد طباطبایی- البهجة فیمن فاز بلقاء الحجّة، میرزا محمّد نقی الماسی اصفهانی، العبقری الحسان، علی اکبر نهاوندی<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۲۲۳.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{پرسشهای وابسته}} | {{پرسشهای وابسته}} |