←تولی و تبری، ریشۀ ارکان انتظار
(←پانویس) |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
==پاسخ تفصیلی== | ==پاسخ تفصیلی== | ||
==[[تولی]] و [[تبری]]، ریشۀ ارکان [[انتظار]]== | ==[[تولی]] و [[تبری]]، ریشۀ ارکان [[انتظار]]== | ||
*در [[فرهنگ اسلامی]]، [[جهان]] عرصۀ تقابل و هم آوردی در [[ولایت]] است؛ [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] او از یک سو و [[ولایت]] [[شیطان]] و [[طاغوت]] و [[پیروان]] او از سوی دیگر. در این [[فرهنگ]]، [[انسانها]] یا در خط [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] [[خدا]] هستند که [[خدا]]، آنها را از تاریکیهای [[نادانی]] و [[گمراهی]]، خارج و به روشنای [[دانایی]] و [[رستگاری]] داخل میکند یا در خط [[ولایت]] [[شیطان]] و [[دوستان]] [[شیطان]] قرار دارند که اولیای آنان، آنها را از [[روشنایی]] [[هدایت]] به سوی تاریکیهای [[ضلالت]] میکشانند: {{متن قرآن|اللَّهُ | *در [[فرهنگ اسلامی]]، [[جهان]] عرصۀ تقابل و هم آوردی در [[ولایت]] است؛ [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] او از یک سو و [[ولایت]] [[شیطان]] و [[طاغوت]] و [[پیروان]] او از سوی دیگر. در این [[فرهنگ]]، [[انسانها]] یا در خط [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] [[خدا]] هستند که [[خدا]]، آنها را از تاریکیهای [[نادانی]] و [[گمراهی]]، خارج و به روشنای [[دانایی]] و [[رستگاری]] داخل میکند یا در خط [[ولایت]] [[شیطان]] و [[دوستان]] [[شیطان]] قرار دارند که اولیای آنان، آنها را از [[روشنایی]] [[هدایت]] به سوی تاریکیهای [[ضلالت]] میکشانند: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref> <ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref> | ||
*بر اساس این نگرش، در [[آموزههای اسلامی]]، به نقش [[ولایت]] در [[زندگی]] [[انسانها]] توجه ویژهای شده است و همۀ اهل [[ایمان]] موظفند از یکسو، سر در گرو [[ولایت]] [[حق]] و [[پیروان]] آن داشته باشند و از سوی دیگر، از [[ولایت]] [[شیطان]] و [[پیروان]] او بیزاری جویند. این همان [[حقیقت]] [[تولی]] و "[[تبری]]" است که در [[مکتب]] [[تشیع]] به عنوان [[فروع دین]] بر آن بسیار تأکید شده است. ولی از مجموعه [[معارف اسلامی]]، به ویژه آموزههای [[مکتب اهل بیت]]{{ع}} چنین بر میآید که این دو موضوع، نه فرع [[دین]]، بلکه همۀ [[دین]] و تمامیت [[ایمان]] هستند و به بیان دیگر، [[دین]] و [[ایمان]] چیزی جز [[دوستی]] ورزیدن و [[بیزاری جستن]] (دوری گزیدن) به خاطر [[خدا]] نیست. [[فضیل بن یسار]]، یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند: از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: آیا [[دوستی]] و [[دشمنی]] از [[ایمان]] است؟ فرمود: «آیا [[ایمان]] جز [[دوستی]] و [[دشمنی]] است؟<ref>الکلینی، محمد، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵.</ref>»<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref> در [[روایت]] دیگری، [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «آن کس که برای [[خدا]] [[دوستی]] بورزد، برای [[خدا]] [[دشمنی]] کند و برای [[خدا]] ببخشد، از کسانی است که [[ایمان]] او کامل شده است<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۴، ح ۱.</ref>». و باز میفرماید: «کسی که [[دوستی]] و دشمنیاش بر اساس [[دین]] نباشد، [[دین]] ندارد<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۷، ح ۱۶.</ref>». همچنین از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است: «[[رسول خدا]]{{صل}} به یارانش فرمود: «استوارترین دستآویزهای [[ایمان]] کدام است؟ گفتند: [[خدا]] و رسولش بهتر میدانند. بعضی گفتند: [[نماز]]، بعضی گفتند: [[زکات]]، بعضی گفتند: [[روزه]]، بعضی گفتند: [[حج]] و [[عمره]] و بعضی گفتند: [[جهاد]]. [[پیامبر خدا]] فرمود: برای همه آنچه گفتید فضیلتی است، ولی استوارترین دستآویز [[ایمان]]، [[دوستی]] در [[راه خدا]]، [[پیروی]] کردن از [[اولیای خدا]] و [[بیزاری جستن از دشمنان]] خداست<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج ۲، صص ۱۲۵ و ۱۲۶، ح ۶.</ref>».<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref> | *بر اساس این نگرش، در [[آموزههای اسلامی]]، به نقش [[ولایت]] در [[زندگی]] [[انسانها]] توجه ویژهای شده است و همۀ اهل [[ایمان]] موظفند از یکسو، سر در گرو [[ولایت]] [[حق]] و [[پیروان]] آن داشته باشند و از سوی دیگر، از [[ولایت]] [[شیطان]] و [[پیروان]] او بیزاری جویند. این همان [[حقیقت]] [[تولی]] و "[[تبری]]" است که در [[مکتب]] [[تشیع]] به عنوان [[فروع دین]] بر آن بسیار تأکید شده است. ولی از مجموعه [[معارف اسلامی]]، به ویژه آموزههای [[مکتب اهل بیت]]{{ع}} چنین بر میآید که این دو موضوع، نه فرع [[دین]]، بلکه همۀ [[دین]] و تمامیت [[ایمان]] هستند و به بیان دیگر، [[دین]] و [[ایمان]] چیزی جز [[دوستی]] ورزیدن و [[بیزاری جستن]] (دوری گزیدن) به خاطر [[خدا]] نیست. [[فضیل بن یسار]]، یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند: از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: آیا [[دوستی]] و [[دشمنی]] از [[ایمان]] است؟ فرمود: «آیا [[ایمان]] جز [[دوستی]] و [[دشمنی]] است؟<ref>الکلینی، محمد، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵.</ref>»<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref> در [[روایت]] دیگری، [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «آن کس که برای [[خدا]] [[دوستی]] بورزد، برای [[خدا]] [[دشمنی]] کند و برای [[خدا]] ببخشد، از کسانی است که [[ایمان]] او کامل شده است<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۴، ح ۱.</ref>». و باز میفرماید: «کسی که [[دوستی]] و دشمنیاش بر اساس [[دین]] نباشد، [[دین]] ندارد<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۷، ح ۱۶.</ref>». همچنین از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است: «[[رسول خدا]]{{صل}} به یارانش فرمود: «استوارترین دستآویزهای [[ایمان]] کدام است؟ گفتند: [[خدا]] و رسولش بهتر میدانند. بعضی گفتند: [[نماز]]، بعضی گفتند: [[زکات]]، بعضی گفتند: [[روزه]]، بعضی گفتند: [[حج]] و [[عمره]] و بعضی گفتند: [[جهاد]]. [[پیامبر خدا]] فرمود: برای همه آنچه گفتید فضیلتی است، ولی استوارترین دستآویز [[ایمان]]، [[دوستی]] در [[راه خدا]]، [[پیروی]] کردن از [[اولیای خدا]] و [[بیزاری جستن از دشمنان]] خداست<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج ۲، صص ۱۲۵ و ۱۲۶، ح ۶.</ref>».<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref> | ||
*این همه نیست مگر به [[دلیل]] آنکه دوستیها و دشمنیهای [[آدمی]] مبدأ همه کنشها و واکنشها و اثرگذاری و اثرپذیریهای او و تعیین کننده منش و روش او در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] است. [[نجات]] و [[رستگاری]] یا سقوط و [[گمراهی]] هر انسانی نیز بستگی تام و تمامی به این موضوع دارد که او در [[زندگی]] خود به چه کسی یا چه چیزی [[دل]] بسته و به [[ولایت]] که سرسپرده است<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | *این همه نیست مگر به [[دلیل]] آنکه دوستیها و دشمنیهای [[آدمی]] مبدأ همه کنشها و واکنشها و اثرگذاری و اثرپذیریهای او و تعیین کننده منش و روش او در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] است. [[نجات]] و [[رستگاری]] یا سقوط و [[گمراهی]] هر انسانی نیز بستگی تام و تمامی به این موضوع دارد که او در [[زندگی]] خود به چه کسی یا چه چیزی [[دل]] بسته و به [[ولایت]] که سرسپرده است<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
*بنابراین، برای همۀ کسانی که طالب [[هدایت]] و رستگاریاند، به ویژه برای کسانی که سر در گرو [[ولایت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[اولیای خدا]]، [[حضرت مهدی]]{{ع}} دارند، ضروری است [[دوستان]] و [[دشمنان]] اهل [[ایمان]] را بشناسند. اینان تا [[ولایت مهدوی]] را که استمرار [[ولایت الهی]]، [[ولایت محمدی]] و [[ولایت علوی]] است و نیز کسانی را که در تقابل با جریان [[ولایت مهدوی]] هستند، چنانکه بایسته است، نشناسند، نمیتوانند چنانکه [[شایسته]] است، به ریسمان [[ولایت مهدوی]] در آویزند و از [[دشمنان]] این [[ولایت]] بیزاری جویند<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | *بنابراین، برای همۀ کسانی که طالب [[هدایت]] و رستگاریاند، به ویژه برای کسانی که سر در گرو [[ولایت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[اولیای خدا]]، [[حضرت مهدی]]{{ع}} دارند، ضروری است [[دوستان]] و [[دشمنان]] اهل [[ایمان]] را بشناسند. اینان تا [[ولایت مهدوی]] را که استمرار [[ولایت الهی]]، [[ولایت محمدی]] و [[ولایت علوی]] است و نیز کسانی را که در تقابل با جریان [[ولایت مهدوی]] هستند، چنانکه بایسته است، نشناسند، نمیتوانند چنانکه [[شایسته]] است، به ریسمان [[ولایت مهدوی]] در آویزند و از [[دشمنان]] این [[ولایت]] بیزاری جویند<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | ||
*با توجه به مطالب یاد شده میتوان گفت [[ولایتورزی]] و [[برائتجویی]] دو ریشۀ اساسی ارکان [[انتظار]] هستند و تنها کسانی را میتوان از جملۀ [[منتظران واقعی]] برشمرد که در [[دوران غیبت]] [[تولی]] و [[تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | *با توجه به مطالب یاد شده میتوان گفت [[ولایتورزی]] و [[برائتجویی]] دو ریشۀ اساسی ارکان [[انتظار]] هستند و تنها کسانی را میتوان از جملۀ [[منتظران واقعی]] برشمرد که در [[دوران غیبت]] [[تولی]] و [[تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | ||
==رکن اول [[انتظار]]: [[اعتراض]] به وضع موجود== | ==رکن اول [[انتظار]]: [[اعتراض]] به وضع موجود== | ||
*اما بعد از ریشه اساسی [[انتظار]]، [[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمیپیوندد مگر در صورتی که چند رکن اساسی در آن محقق گردد<ref>ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶.</ref>: | *اما بعد از ریشه اساسی [[انتظار]]، [[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمیپیوندد مگر در صورتی که چند رکن اساسی در آن محقق گردد<ref>ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶.</ref>: |