|
|
خط ۴: |
خط ۴: |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"></div> | | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"></div> |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | ==چیستی فمینیسم== |
| *فمینیسم از مفاهیم غربی است که بر اندیشههای اومانیستی (انسانمحوری) [[استوار]] است. بنابر دیدگاه فمینیستی، [[زنان]] باید در همه جنبههای [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و غیره، به [[فرصتها]] و امتیازات برابر با مردان دست یابند<ref>فرهنگ واژهها، ۴۲۳.</ref>. فمینیست کسی است که [[معتقد]] است [[زنان]] به [[دلیل]] جنسیت خود دچار [[تبعیض]] هستند و نیازهای مشخصی دارند که نادیده گرفته شدهاند و لازمه برآوردن این نیازها، تغییر اساسی در نظامهای [[جامعه]]- همچون [[نظام حقوقی]]، [[نظام سیاسی]] و [[نظام]] [[فرهنگی]]- است<ref>مسئله زن، اسلام و فمینیسم، ۲۴۷.</ref>. هر چند آرا و گرایشهای [[فکری]] فمینیستی یکسان نیستند، همه آنها بر دو اصل پای میفشارند:
| | *"فمینیسم"، از ریشۀ "femin"، به معنای "زنانه"، لغتی است فرانسوی و به معنای [[زن]] و جنس مؤنث و حالات و کیفیات زنانه است. این لغت، بر جنبش [[زنان]] در امریکا و اروپا اطلاق شده و فرانسوی بودن آن، به خاطر آغاز [[انقلاب]] [[آزادی]] [[زنان]]، از [[کشور]] فرانسه است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۶.</ref>. |
| #[[زنان]] تحت [[ستم]] و تبعیضاند و این، ناشی از جنسیت آنها است؛
| | *فمینیسم، مفهوم غربی است که تعریف اصطلاحی واحدی ندارد؛ اما [[رفع ظلم]] و [[تبعیض]] نسبت به [[زنان]] را میتوان وجه مشترک همۀ رویکردهای آن دانست. فمینیسم [[معتقد]] است [[زنان]] باید به [[فرصتها]] و امکانات مساوی با مردان در تمام جنبههای [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] دست پیدا کنند. معادل آن در [[فارسی]]، زنگرایی، زنباوری و زنانهنگری و به عنوان جنبش [[اجتماعی]]، "[[نهضت]] [[زنان]]" یا "[[نهضت]] [[آزادی]] [[زنان]]" است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۶۷.</ref>. |
| #[[ستم]] و تبعیضی که به [[زنان]] روا میشود، اصالت ندارد و باید از میان برود<ref>فرهنگ واژهها، ۴۲۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 367.</ref>.
| |
| *موج نخست فمینیسم از [[جوامع]] [[مسیحی]] برخاست که نگاه سختگیرانه و تحقیرآمیزی به [[حقوق]] [[زنان]]- از جمله [[حقوق]] [[مالی]] و [[سیاسی]]- داشتند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 368.</ref>.
| |
| *[[تفکر]] فمینیستی در موج دوم روی به [[افراط]] نهاد و شعارهایی همانند [[زنان]] بدون مردان، تحسین تجرد و تقبیح [[ازدواج]] را برگزید که عملًا [[اخلاق]] فردی و [[اجتماعی]] را به چالش میکشاندند. پایفشاری فمینیسم در این دوره بیشتر بر ایفای نقش [[اجتماعی]] برای [[زنان]] بود. فمینیستها [[معتقد]] بودند ستمی که بر [[زنان]] میشود، تنها در وضع [[قوانین]] نیست؛ بلکه همه حوزههای حیات انسانی را در بر میگیرد و از این رو، لازم است تغییراتی اساسی انجام پذیرد و همه تمایزات میان موجود مؤنث و مذکر از میان برود. کار تا جایی پیش رفت که فمینیستها، به نوعی برترانگاری [[زنان]] [[اعتقاد]] یافتند<ref>کتاب نقد، ۱۷/ ۱۵۷؛ مسئله زن، اسلام و فمنیسم، ۲۵۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 368.</ref>.
| |
| *موج سوم فمنیسم، به [[میانهروی]] گرایید؛ ولی همچنان بر این [[باور]] ماند که با [[فرهنگ]] مردسالاری باید جنگید و راه جنگیدن با آن، قطع [[وابستگی]] [[زن]] از شوهر، [[پدر]] و [[برادر]] است و [[زنان]] باید زبان و شیوههای [[تفکر]] جدیدی برای [[هویت]] خویش بیابند و خویشتن را از زیر بار معانی ستمگرانه تحمیلی مردان، رها سازند<ref>مسئله زن، اسلام و فمنیسم، ۲۵۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 368.</ref>.
| |
| *فمنیستها برای رسیدن به اهداف خویش و رفع [[تبعیض]] از [[زنان]]، راهبردهایی عملی پیش کشیدهاند. برخی [[راهبرد]] مذکرمحورانه را برگزیدهاند به این معنا که [[زنان]] را [[تشویق]] میکنند صفاتی را در خویش بپرورانند که به گونه سنتی به مردان منسوب میشوند. برخی دیگر، [[راهبرد]] مذکر- مؤنث را برساختهاند. بر اساس آن، باید صفات منسوب به [[زنان]] و مردان، فارغ از [[تبعیض]] و سلسله مراتب، در هم آمیخته شوند. [[راهبرد]] سوم، مؤنثمحورانه است که صفات منسوب به [[زنان]] را [[برتر]] میداند و [[زنان]] را [[تشویق]] به حفظ آنها میکند. در واپسین [[راهبرد]]، برخی پای میفشارند که هر چند [[زنان]] و مردان با یکدیگر متفاوتاند، تفاوت آنها گونهای حُسن است و نباید در پی [[انکار]] آن برآمد و این دو موجود با هم برابرند<ref>ایدئولوژی سیاسی، ۳۴۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 368.</ref>.
| |
| ==دیدگاه [[اسلام]]==
| |
| *بنابر آموزههای [[دین اسلام]]، [[زن]] و مرد در [[آفرینش]] از یک گوهرند و مردان از این لحاظ هیچ مزیتی بر [[زنان]] ندارند<ref>زن در آیینه جلال و جمال، ۳۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 369.</ref>.
| |
| *ملاک [[برتری]] در [[آیین اسلام]]، تنها [[پرهیزگاری]] است<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ }}؛ سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>.[[زن]] از نظر [[شرافت]] و حیثیت انسانی با مرد برابر است؛ اما از نظر [[طبیعت]] و [[خلقت]] تفاوتهایی با او دارد. این تفاوتها موجب میشود که [[تکالیف]]، [[حقوق]] و برخی مسائل مربوط به او متفاوت گردند. البته تفاوت میان [[زن]] و مرد، تفاوت به [[نقص]] و کمال نیست<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 369.</ref>.
| |
| *[[خداوند]] از گذر این تفاوت، مرد و [[زن]] را برای [[زندگی]] با یکدیگر آماده ساخته است<ref>نظام حقوق زن در اسلام، ۱۲۶- ۱۰۹؛ ۱۶۹، ۱۷۰.</ref>. فمنیستها بر خلاف جریان [[فطرت]] و [[طبیعت]]، خواهان برقراری تشابه و یکنواختی [[حقوق]] و مسائل [[زن]] و مردند و از این رو، نه تنها [[توفیق]] نیافتهاند ستمی را از [[زنان]] دفع کنند، بلکه خود بر آنان [[ستم]] روا داشتهاند؛ زیرا خواسته یا ناخواسته باری را بر دوش [[زنان]] نهادهاند که آنان از نظر طبیعی [[توانایی]] برداشتن آن را ندارند<ref>کتاب نقد، ۱۷/ ۱۵۲ و ۱۵۳.</ref>. [[اسلام]] بر آن است که [[عدالت]] [[راستین]] در [[حق]] [[زن]]، آن گاه برقرار خواهد شد که طبق [[سرشت]] و خلقتش با او [[رفتار]] کنند و چیزی بیشتر از تواناییها و ظرفیتهایش از او نخواهند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۶۹.</ref>.
| |
| | |
| ==فمینیسم در فرهنگ اصطلاحات علم کلام==
| |
| *"فمینیسم"، از ریشه "femin"، به معنای "زنانه"، لغتی است فرانسوی و در منابع به معنای [[زن]] و جنس مؤنث است و همچنین بر حالات و کیفیات زنانه اطلاق میشود. | |
| *این لغت، از اوایل قرن نوزدهم به عنوان اصطلاحی عام برای آنچه در اروپا و [[آمریکا]] تحت عنوان جنبش [[زنان]] اطلاق شد، به کار رفت<ref>جگر، چهار تلقی از فمینیسم، ص۲۰.</ref>.
| |
| *فرانسوی بودن این لغت، همانگونه که خواهد آمد، باید بدینجهت باشد که [[انقلاب]] [[آزادی]] [[زنان]]، از [[کشور]] فرانسه آغاز شد و سپس به [[انگلستان]]، [[آمریکا]] و دیگر کشورهای اروپایی راه یافت.
| |
| *در تعریف اصطلاحی فمینیسم، باید گفت، منابع مربوط تعریف واحدی از آن ارائه نمیدهند و حتی به خاطر تنوع گرایشهای فمینیسمی، برخی به جای این کلمه، از عبارت "فمینیسمها" استفاده میکنند؛ اما از آنجا که [[رفع ظلم]] و [[تبعیض]] نسبت به [[زنان]]، یکی از محوریترین شعارها و [[علت]] رویش و پیدایش مجموعه نگرشهای فمنیستی بوده، همین جنبه را میتوان وجه مشترک همه رویکردهای آن دانست<ref>ویلفورد نیز همین نگاه را عامترین و مبناییترین تعریف از نظر گروههای مختلف فمینیستی ارائه میدهد. (ویلفورد، فمینیسم، مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی، ص۳۴۶)</ref>. | |
| *همچنین میتوان گفت فمینیسم نظریهای است که [[معتقد]] است [[زنان]] باید به [[فرصتها]] و امکانات مساوی با مردان در تمام جنبههای [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] دست پیدا کنند. معادل آن در [[فارسی]]، واژههایی مانند زنگرایی، زنباوری و زنانهنگری است و به عنوان جنبش [[اجتماعی]]، معادل [[فارسی]] آن میتواند "[[نهضت]] [[زنان]]" یا "[[نهضت]] [[آزادی]] [[زنان]]" باشد<ref>کرمی، «فمینیسم»، مجموعه مقالات فرهنگ واژه ها، ص۴۲۳.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۴۶.</ref>.
| |
| | |
| ==امواج فمینیسم== | | ==امواج فمینیسم== |
| *آغاز تا پایان فمینیسم، دو قرن به طول انجامید که در قالب امواج<ref>Waves feminism.</ref> سهگانه<ref>استفاده از تعبیر موج برای اشاره به جزر و مدهایی است که در تاریخ فمینیسم پدید آمده است. (علاسوند، زن در اسلام، ج۱، ص۱۵۷)</ref> با خواستههایی متفاوت سر برآورد<ref>معمولاً فمینیسم را به دو قالب موجها و گرایشها تقسیم میکنند که اولی بیشتر به دوره زمانی و دیگری به مبانی فکری آنها ناظر است.</ref>. تقسیم بندی امواج سهگانه از نظر جامعهشناسان است و محور و ویژگیهای این تقسیم، [[تاریخی]] بودن آن است که هرکدام از این سه موج، مقطع [[تاریخی]] خاصی را دربرمی گیرد. البته هر موج شامل [[گرایشها]] و نظریات متعدد فمینیستی است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۴۷.</ref>. | | *فمینیسم، در طول دو قرن به لحاظ [[تاریخی]] از نظر جامعهشناسان به امواج سهگانه تقسیم میشود که هر موج شامل [[گرایشها]] و نظریات متعدد فمینیستی است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۷.</ref>. |
| *'''موج اول: جنبش [[حق]] [[رأی]] ۱۹۲۰ م. - ۱۸۰۰ م:''' این موج که بر [[لیبرالیسم]] مبتنی بود، [[معتقد]] بودند [[زنان]] باید از [[حقوق]] و آزادیهای مردان، به خصوص امتیازات [[سیاسی]] برخوردار باشند. درعین حال، در این مرحله، برخی انگیزههای چالشبرانگیز، مانند [[ستیز]] با نقشهای مادری و همسری کمتر به چشم میخورد؛ حتی در عین [[باور]] به تساوی [[زن]] و مرد، به این نقشها [[اعتقاد]] داشتند<ref>جگر، چهار تلقی از فمینیسم، ص۲۰.</ref>. اینها، مهمترین انگیزههای پیدایش موج اول بود که از نتایج آن، میتوان به دست یافتن به [[حق]] [[رأی]] [[زنان]] در برخی از کشورهای غربی اشاره کرد. در [[آمریکا]] نیز به [[زنان]] در سال ۱۹۲۰ م.، پس از کشورهایی مانند نیوزیلند، فنلاند و [[انگلستان]] [[حق]] [[رأی]] اعطا شد<ref>حق شرکت در انتخابات در نیوزیلند در سال ۱۸۹۳ م.، فنلاند ۱۹۰۶ م. و انگلستان ۱۹۱۸ م. داده شد. (جیمز، فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ص۸۲)</ref>. در این مرحله، کسانی همچون فرانسیس ویلارد، در زمینه [[حق]] [[رأی]] و [[مبارزه]] با الکل<ref>زیرا آنها یکی از علل اصلی خشونت علیه زنان را استفاده از الکل توسط مردان میدانستند. (بنگرید به: پاسنو، فمینیسم، راه با بیراه، ص۲۲)</ref> کوشش فراوان کردند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۴۷.</ref>.
| | #موج اول: جنبش [[حق]] [[رأی]] (۱۹۲۰م ـ ۱۸۰۰م): این موج در اثر نگاه سختگیرانه و تحقیرآمیز [[جوامع]] [[مسیحی]] به [[حقوق]] [[زنان]] برخاست و بر [[لیبرالیسم]] مبتنی بود که [[زنان]] باید از [[حقوق]] و آزادیهای مردان، به خصوص امتیازات [[سیاسی]] برخوردار باشند. آنها در عین [[باور]] به تساوی [[زن]] و مرد، به نقشهای مادری و همسری [[اعتقاد]] داشتند. از نتایج موج اول، دست یافتن [[زنان]] به [[حق]] [[رأی]] در برخی از کشورهای غربی بود<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۷؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۶۸.</ref>. |
| *'''موج دوم: تساوی شغلی ۱۹۷۰ م. - ۱۹۶۰ م:''' این موج که در فضای فمینیسم رادیکال سربرآورد، با [[شعار]] [[برابری]] کامل [[زن]] و مرد در تمام زمینههای [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] بود. در این مرحله، [[زنان]] به برخی اهداف در [[حوزه]] [[استقلال]] [[مالی]] و کاری خود دست یافتند.
| | #موج دوم: تساوی شغلی (۱۹۷۰م ـ ۱۹۶۰م): این موج که در فضای افراطی فمینیسم سربرآورد، با [[شعار]] [[زنان]] بدون مردان، تحسین تجرد و تقبیح [[ازدواج]] و [[برابری]] کامل [[زن]] و مرد در تمام زمینههای [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] بود که عملًا [[اخلاق]] فردی و [[اجتماعی]] را به چالش کشاند و کار تا جایی پیش رفت که فمینیستها، به نوعی برترانگاری [[زنان]] [[اعتقاد]] یافتند. در این مرحله، [[زنان]] به برخی اهداف در حوزۀ [[استقلال]] [[مالی]] و کاری خود دست یافتند<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۶۸.</ref>. |
| *'''موج سوم: [[مخالفت]] با مدرنیته ۱۹۹۰ م. - ۱۹۷۰ م:''' پیدایش این موج در فضای پستمدرن و در [[مخالفت]] با نظریهپردازی عامگرایانه مدرنیسم و با مبنای نسبیگرایی [[اخلاقی]] و معرفتی که خاص این دوران است، به وجود آمد. ازاینرو، جهت [[فهم]] درست موج سوم<ref>اگر بتوان آن را یک موج و نظریه مستقل نامید.</ref> لازم است از فمینیسم پستمدرن [[تبیین]] صحیح و منطقی صورت گیرد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۴۸.</ref>.
| | #موج سوم: [[مخالفت]] با مدرنیته (۱۹۹۰م ـ ۱۹۷۰م): پیدایش این موج در فضای پستمدرن و در [[مخالفت]] با نظریهپردازی عامگرایانۀ مدرنیسم و با مبنای نسبیگرایی [[اخلاقی]] و معرفتی به وجود آمد که [[معتقد]] بودند راه جنگیدن با [[فرهنگ]] مردسالاری، قطع [[وابستگی]] [[زن]] از شوهر، [[پدر]] و [[برادر]] است و [[زنان]] باید خویشتن را از زیر بار معانی ستمگرانۀ تحمیلی مردان رها سازند. جهت [[فهم]] درست موج سوم لازم است از فمینیسم پستمدرن [[تبیین]] صحیح و منطقی صورت گیرد<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۶۸.</ref>. |
| | |
| ==فمینیسم پستمدرن==
| |
| *از آنجا که "پستمدرن"، با ارائه هرگونه دیدگاههای مطلقانگاری و عام مدرنیته، درباره [[زنان]] مخالف است؛ [[معتقد]] است به تعداد [[زنان]]، [[جهان]] فمینیسم وجود دارد<ref>مکنزی، مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی، ص۳۸۳.</ref>.
| |
| *در این مرحله، از آنجا که فمنیستها اساس ستمهای واردشده بر [[زنان]] را از [[ناحیه]] وجود [[فرهنگ]] مردسالاری میدانستند و [[عقیده]] آنها این بود که برای [[نجات]] از این [[فرهنگ]]، باید با نگاه [[زنان]] به [[جهان]] نگریسته شود و از [[جهان]]، تفسیری زنانه ارائه گردد، ازاینرو بود که مطالعه و تحقیقات، با رویکرد فمینیسمی آغاز شد و پیدایش گرایشهای خاص فمینیسمی مانند فمینیسم سیاه، فمینیسم صلحطلب، اکوفمینیسم، و فمینیسم [[اسلامی]] را باعث شد.
| |
| *فمینیسم پستمدرن، باعث افول فمینیسم در اواخر قرن بیستم شد<ref>ازاینرو، فمینیسم پست مدرن با واکنش منفی دیگر گرایشهای فمینیستی مواجه شد.</ref>؛ چه آنکه فروکاستن این نظریه به گستره وسیعی از نگرشهای زنانه، بدون یک<ref>هر چند فمینیسم در قالبهای دیگری مانند کنوانسیون محو اشکال تبعیض علیه زنان ادامه حیات داد.</ref> محور بنیادی و اساسی به [[شکست]] تدریجی [[تفکر]] فراگیر فمینیسم انجامید<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۴۸.</ref>.
| |
| | |
| ==گرایشهای فمینیسم== | | ==گرایشهای فمینیسم== |
| *"فمینیسم"، در کلیت خود، نوعی جریان و رویکرد است؛ اما با توجه به زمان، جغرافیا و [[فرهنگ]] پیدایش و تفاوتهایی که در مبانی [[فکری]] آنها دیده میشود، دارای تشتت و تکثر آشکاری است تا جایی که برخی به جای واژه "فمینیسم"، از عبارت "فمینیسمها" استفاده کردند. | | *"پستمدرن" با ارائۀ هرگونه دیدگاههای مطلقانگاری و عام مدرنیته دربارۀ [[زنان]] مخالف است؛ [[معتقد]] است به تعداد [[زنان]] [[جهان]]، فمینیسم وجود دارد و اساس ستمهای وارد شده بر [[زنان]] از [[فرهنگ]] مردسالاری است و برای [[نجات]] از این [[فرهنگ]]، باید با نگاه [[زنان]] به [[جهان]] نگریسته و تفسیری زنانه از آن ارائه گردد، ازاینرو گرایشهای خاص فمینیسمی مانند فمینیسم سیاه، فمینیسم صلحطلب، اکوفمینیسم، و فمینیسم [[اسلامی]] به وجود آمد<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۸.</ref>. |
| *با وجود همه اختلافاتی که در گرایشهای متعدد فمینیسمی به چشم میخورد، آنان دو سؤال مشترک دارند: نخست آنکه چرا [[زنان]] در [[تاریخ]] فروتر از مردان بودهاند و دیگر آنکه راهکار [[نجات]] از این وضعیت چیست؟ آنان با تمام [[توان]] درصدد جواب این دو سؤال هستند.
| | *فمینیسم پستمدرن، باعث افول فمینیسم در اواخر قرن بیستم شد؛ چون فروکاستن این نظریه به گسترۀ وسیعی از نگرشهای زنانه، بدون یک محور بنیادی و اساسی به [[شکست]] تدریجی [[تفکر]] فراگیر فمینیسم انجامید<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۸.</ref>. |
| *جواب پرسش اول در اندیشههای فمینیستی این است که زنها به خاطر جنسیت به [[تبعیض]] گرفتار شدهاند و در جواب به سؤال دوم معتقدند که با [[اصلاح]] [[نظام اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]]، باید این فروتری را از بین برد<ref>مکنزی و دیگران، مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی، ص۳۴۶.</ref>. در [[حقیقت]]، تمام گرایشهای برآمده از [[دل]] فمینیسم، با وجود تمام [[اختلافات]]، در این دو اصل اشتراک دارند یا به عبارتی، همه در این دو راهحل، هم عقیدهاند.
| | *"فمینیسم" نوعی جریان و رویکرد است؛ اما با توجه به زمان، جغرافیا و [[فرهنگ]] پیدایش و تفاوت در مبانی [[فکری]]، دارای تشتت و تکثر آشکاری است تا جایی که برخی به جای واژه "فمینیسم"، از عبارت "فمینیسمها" استفاده کردند و تا امروز *پنج [[گرایش]] فمینیسمی سر برآورده است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۸.</ref>: |
| *تا امروز پنج [[گرایش]] فمینیسمی<ref>این تعداد گرایش با احتساب فمینیسم پستمدرن است که در موجهای سهگانه از آن بحث شد.</ref>، سر برآورده که اگر فمینیسم [[اسلامی]] را هم به عنوان رویکردی مستقل بدانیم، به شش [[گرایش]] میرسند:
| | #فمینیسم [[لیبرال]]: این [[تفکر]] بر این اساس پدید آمد که [[زنان]] به [[علت]] جنسیت گرفتار تبعیضاند. |
| #'''فمینیسم [[لیبرال]]:''' [[تفکر]] "فمینیسم [[لیبرال]]"، بر این اساس پدید آمد که [[زنان]] به [[علت]] جنسیت گرفتار [[تبعیض]] اند<ref>مکنزی و دیگران، مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی، ص۳۴۶.</ref>. از چهرههای برجسته این نوع [[بینش]] میتوان به "استوارت میل"، نویسنده کتاب [[انقیاد]] [[زنان]]، "ماری ولستن کرافت"، نویسنده کتاب استیفای [[حقوق]] [[زنان]] و "بتی فریدان"، نویسنده کتاب [[راز]] و رمز زنانگی و بنیانگذار سازمان ملی [[زنان]] (NOW)، بزرگترین و فعالترین سازمان بینالمللی [[زنان]] اشاره کرد. | | #فمینیسم مارکسیستی: ترکیبی از تفکرات فمینیسم و مارکسیست با نگاه نفی [[سرمایهداری]]؛ جامعۀ طبقاتی را موجب [[ستم]] بر [[زنان]] میدانست. |
| #'''فمینیسم مارکسیستی:''' ترکیبی از تفکرات فمینیسم و مارکسیست و با نگاه نفی [[سرمایهداری]] در رسیدن به اهداف فمینیسمی سر برآورد؛ زیرا به نظر "فردریش انگلس"، از بنیانگذاران این نظریه، [[جامعه]] طبقاتی موجب [[ستم]] بر [[زنان]] است<ref>جگر، چهار تلقی از فمینیسم، مجله زنان، ش۲۸، ص۵۱.</ref>. از شخصیتهای آنان "رزالو گزامبورگ" از [[رهبران]] جنبش [[زنان]] کارگر لهستانی و از بنیانگذاران آن "[[کارل مارکس]]" و "فردریش انگلس" را که در قرن نوزدهم بودند، میتوان نام برد. انگلس در آن عصر، با [[نوشتن]] کتاب منشأ [[خانواده]]، مالکیت خصوصی و [[دولت]] به تحلیل [[علت]] فرودستی [[زنان]] در [[جوامع]] [[سرمایهداری]] پرداخت<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۴۹.</ref>. | | #فمینیسم رادیکال: این نظریه، براساس نفی جنسیتی و مردسالاری شکل گرفته و [[معتقد]] است هیچ انسانی [[زن]] یا مرد متولد نشده؛ بلکه [[هویت]] زنانه و مردانه را در طول [[تاریخ]] کسب میکنند. ازاینرو، تقسیم [[وظایف]] به زنانه و مردانه معنا ندارد. [[آرمان]] بنیانگذاران آن، تحقق جامعۀ فاقد جنسیت است. |
| #'''فمینیسم رادیکال:''' این نظریه، براساس نفی جنسیتی و مردسالاری شکل گرفته است. "سیمون دوبوار" دراینباره میگوید: "[[طبیعت]]، [[زن]] و مرد ندارد و هیچ انسانی [[زن]] یا مرد متولد نشده است؛ بلکه [[هویت]] زنانه و مردانه را در طول [[تاریخ]] کسب میکنند. ازاینرو، تقسیم [[وظایف]] به زنانه و مردانه معنا ندارد"<ref>دوبوار، جنس دوم، ص۶۵.</ref>. [[آرمان]] بنیانگذاران آن، تحقق [[جامعه]] فاقد جنسیت است<ref>مکنزی، مقدمهای بر ایدئوژیهای سیاسی، ص۳۷۱.</ref>. از نظریهپردازان سرشناس این رویکرد، سیمون دوبوار، بنیانگذار موج دوم و "شولا میت فایرستون" نویسنده کتاب دیالکتیک جنسیت را میتوان نام برد. | | #سوسیال فمینیسم: این [[گرایش]] مرکب از دو دیدگاه مارکسیسم و رادیکال فمینیسم به وجود آمد و سردمداران آن بر این [[عقیده]] بودند که هم [[نظام اقتصادی]] [[سرمایهداری]] و هم جنسیتی پدرسالارانه [[علت]] [[ستم]] و [[سرکوب]] [[زنان]] است. از نظر آنها، تا زمانی که [[زنان]] [[برابری]] [[اجتماعی]] به دست نیاورند، کسب [[حقوق]] برابر بیمعناست. |
| #'''سوسیال فمینیسم:''' این [[گرایش]] مرکب از دو دیدگاه مارکسیسم و رادیکال فمینیسم به وجود آمده است؛ یعنی سردمداران آن بر این [[عقیده]] بودند که هم [[نظام اقتصادی]] [[سرمایهداری]] و هم جنسیتی پدرسالارانه [[علت]] [[ستم]] و [[سرکوب]] [[زنان]] است. از نظر آنها، تا زمانی که [[زنان]] [[برابری]] [[اجتماعی]] به دست نیاورند، کسب [[حقوق]] برابر بیمعناست<ref>مکنزی، مقدمهای بر ایدئوژیهای سیاسی، ص۳۷۴.</ref>. | | #فمینیسم [[اسلامی]]: این [[گرایش]] در [[کشورهای اسلامی]] به ویژه در میان دگراندیشان [[ایران]] بر مبنای تفکرات سکولاریستی پدید آمد که [[اسلام]] فقاهتی را با توجه به [[مرد بودن]] همۀ [[مراجع]]، "[[اسلام]] مردسالارانه" میداند و باید پیرایههای مردسالارانه را از شیوههای اجتهادی بزداییم<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۹.</ref>. |
| *از نظریهپردازان آنها، هایدی هارتمن و جولیت میچل [[انگلیسی]]، نویسنده کتاب [[جایگاه]] طبقاتی [[زن]] است که هر دو، مردان و [[سرمایهداران]] را سوداگران [[ظلم]] به [[زنان]] میداند.
| | ==اصول [[جهانبینی]] فمینیسم== |
| #'''فمینیسم [[اسلامی]]:''' بر اساس قرائت پستمدرن و راهی میان شریعتمداری و فمینیسم غربی است. این [[گرایش]]، از فمینیسم در [[کشورهای اسلامی]]، به ویژه در میان دگراندیشان [[ایران]] پدید آمد که حدود دو دهه از [[عمر]] آن میگذرد. | | *اصول [[جهانبینی]] و [[معرفتشناسی]] فمینیسم، منشأ پیدایش و پیامدهای چالشبرانگیزی بوده که اهم بنمایههای [[فکری]] آن عبارت اند: |
| *این جریان که بر مبنای تفکرات سکولاریستی شکل گرفت، [[اسلام]] فقاهتی را با توجه به اینکه [[مراجع]] همه مرد بودند، "[[اسلام]] مردسالارانه" میخوانند و معتقدند که باید پیرایههای مردسالارانه را از شیوههای اجتهادی بزداییم.
| | #[[سکولاریسم]]: بر مبنای دنیازدگی، دینزدایی و نفی [[حکومت دینی]] باعث کنار رفتن اصول [[اخلاقی]] مربوط به مادری و همسری و [[مخالفت]] با [[حقوق]] و [[تکالیف]] اختصاصی [[زنان]]، مانند [[ارث]] و دیه. |
| *از نظر آنها، [[دینداری]] الزاماً به معنای [[حاکمیت]] [[دین]] در [[شئون]] [[اجتماعی]] [[بشر]] نیست و [[سکولاریسم]] جایگزین شایستهای برای [[دینداری]] است. ازاینرو، [[دفاع]] از [[حقوق]] [[زنان]]، از هیچ الگوی ثابتی تأثیر نمیپذیرد<ref>توحیدی، فمینیسم اسلامی، ص۱۰۶ و ۱۰۸.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵۰-۲۵۱.</ref>.
| | #[[اومانیسم]]: [[انسان]] مادی و زمینی را معیار و مقیاس همه چیز میداند که لازمۀ آن لذتگرایی جنسی و عدم [[حرمت]] هر نوع روابط [[زن]] و مرد است |
| | | #[[لیبرالیسم]]: مبنای این نظریه، [[آزادی]] و اصالت فرد است و نتیجه آن [[حاکمیت]] امیال و آزادیبخشی بیمبنا به [[زنان]]، از نظر [[مدیریت]] [[اجتماعی]] است. |
| ==مبانی فمینیسم== | | #نسبیگرایی [[اخلاقی]]: در این نگرش، هیچ اصل و [[قانون]] [[اخلاقی]] مطلق و ثابتی وجود ندارد که نتیجه آن بیاعتنایی به [[اخلاق الهی]]، اصل بودن روابط آزاد [[زن]] و مرد و ناسازگاری عفاف و [[حیا]] میان [[زن]] و مرد با [[روح]] فمینیسم است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۹.</ref>. |
| *اصول [[جهانبینی]] و [[معرفتشناسی]] فمینیسم، منشأ پیدایش و پیامدهای چالشبرانگیزی بوده است. ازاینرو، در این قسمت در [[مقام]] نقد و تحلیل به اهم بنمایههای [[فکری]] فمینیسم پرداخته خواهد شد. | | ==دیدگاه [[اسلام]]== |
| #'''[[سکولاریسم]]:''' بر مبنای دنیازدگی، دینزدایی و نفی [[حکومت دینی]] است که نتیجه آن، جمله [[معروف]] [[انجیل]] است که "[[مال]] [[قیصر]] را به [[قیصر]] واگذارید و [[مال]] [[خدا]] را به [[خدا]]" باعث پیدایش رویکردهای زیر شد: | | *بنابر آموزههای [[دین اسلام]]، [[زن]] و مرد در [[آفرینش]] و حیثیت انسانی از یک گوهرند و ملاک [[برتری]] تنها [[پرهیزگاری]] است<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>، اما از نظر [[طبیعت]] و [[خلقت]] تفاوتهایی باهم دارند و این تفاوتها موجب میشود [[تکالیف]]، [[حقوق]] و برخی مسائل مربوط به آنها متفاوت گردد. [[خداوند]] از گذر این تفاوت ها، مرد و [[زن]] را برای [[زندگی]] با یکدیگر آماده ساخته است ولی فمنیستها بر خلاف جریان [[فطرت]] و [[طبیعت]]، خواهان برقراری تشابه و یکنواختی [[حقوق]] و مسائل [[زن]] و مردند و از این رو نتوانستند ستمی را از [[زنان]] دفع کنند، بلکه خواسته یا ناخواسته باری را بر دوش [[زنان]] نهادهاند که آنان از نظر طبیعی [[توانایی]] برداشتن آن را ندارند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۶۹.</ref>. |
| ##کنار رفتن اصول [[اخلاقی]] مربوط به مادری و همسری؛
| |
| ##[[مخالفت]] با [[حقوق]] و [[تکالیف]] اختصاصی [[زنان]]، مانند [[ارث]] و دیه.
| |
| #'''[[اومانیسم]]:''' که در [[حقیقت]] مبناییترین [[تفکر]] در دنیای [[غرب]] است، [[انسان]] مادی و زمینی را معیار و مقیاس همه چیز میداند که لازمه آن پیدایش این تفکرات است: | |
| ##عدم توجه به [[حقیقت]] [[علوی]] و [[روحانی]] [[انسان]]، به عنوان موجودی خدایی و آسمانی؛
| |
| ##مبنا بودن لذتگرایی جنسی و [[هدف]] قرار دادن [[شادمانی]] و عدم [[حرمت]] هر نوع روابط [[زن]] و مرد؛
| |
| ##تلاش برای کسب موافقت [[دین]] با [[خواستهها]] و هوای نفسانی و حیوانی [[انسان]]. | |
| #'''[[لیبرالیسم]]:''' مبنای این نظریه، [[آزادی]] و اصالت فرد است که نتایج زیر را خواهد داشت:
| |
| ##پیدایش رویکرد [[تساهل]]، [[تسامح]] و [[حاکمیت]] امیال؛
| |
| ##آزادیبخشی بیمبنا به [[زنان]]، از نظر [[مدیریت]] [[اجتماعی]]؛
| |
| ##[[حاکمیت]] [[اراده]] شخصی و [[انتخاب]] بیقید و شرط.
| |
| #'''نسبیگرایی [[اخلاقی]]:''' در این نگرش، هیچ اصل و [[قانون]] [[اخلاقی]] مطلق و ثابتی که در همه زمانها و مکانها و بین همه افراد و [[جوامع]] قابل [[تمسک]] باشد، وجود ندارد. نتایج فمینیسمی آن عبارت است از:
| |
| ##فردگرایی و عدم توجه به [[حقوق]] دیگران، مانند [[حق حیات]] برای جنین؛
| |
| ##اصالت دادن به صفات مردانه، در حالی که ویژگی مردان خود متغیر و غیرثابت است؛
| |
| ##بیتوجهی به اصول ثابت [[اخلاقی]] و [[الهی]] غیر متغیر؛
| |
| ##بیاعتنایی به [[اخلاق الهی]] و اینکه اصل بر روابط آزاد [[زن]] و مرد است و صحبت از عفاف و [[حیا]] میان [[زن]] و مرد با [[روح]] فمینیسم ناسازگار است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵۱-۲۵۲.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |