نفاق: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۵۷۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ مارس ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
===معنای [[نفاق]]===
*نفاق از ریشه "نفق" به معنای پوشیده و [[پنهان]] داشتن است. نفاق در اصطلاح به معنای تفاوت در ظاهر و [[باطن]] است. کسی را که نفاق در [[دل]] دارد [[منافق]] گویند. [[منافق]] در [[دل]] به‌گونه‌ای، اما در ظاهر به‌گونه‌ای دیگر است. پدیده نفاق در [[دل]] [[منافق]] به دو گونه نمود می‌یابد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 839.</ref>:
*[[نفاق]] از ریشۀ "نفق" به معنای پوشیده و [[پنهان]] داشتن است. این ماده در زبان [[عربی]] معانی متعددی دارد از جمله: فانی شدن، از میان رفتن، [[فرورفتن]] و برآمدن<ref>العین‌، ج۵، ص۱۷۷؛ مختار الصحاح‌، ج۴، ص۱۵۶۰؛ القاموس المحیط، ج۳، ص۲۸۶؛ تاج العروس‌، ج۱۳، ص۴۶۳.</ref> و در اصطلاح [[دینی]] به معنای تفاوت در ظاهر و [[باطن]] است<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۳۹.</ref> و به کسی که [[نفاق]] دارد [[منافق]] می‌‌گویند. "[[نفاق]]" اصطلاحی [[قرآنی]] است و پیش از [[اسلام]] هیچ گاه بدین معنا به کار نرفته است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴۵ـ۴۴۶.</ref>.
# نفاق در [[عقیده]] که شخص [[منافق]] در [[دل]] [[معتقد]] به موضوعی نباشد، ولی در ظاهر خود را [[معتقد]] به موضوعی نباشد، ولی در ظاهر خود را [[معتقد]] نشان دهد. بدترین نوع نفاق اظهار [[ایمان]] به [[خداوند]] در ظاهر و نبود [[ایمان]] در [[دل]] است که از [[اقسام کفر]] به حساب می‌آید، زیرا افزون بر [[کفر]] [[باطنی]]، شامل رذیلت‌هایی چون مکر، [[حیله]] و خدعه نیز می‌شود. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: به زبان خویش چیزی می‌گفتند که در دل‌هاشان نبود<ref>{{متن قرآن| وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُواْ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لاَّتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۱۶۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 839.</ref>.
===انواع [[نفاق]]===
# نفاق [[اخلاقی]]، یعنی [[منافق]] در [[باطن]] متخلق به [[اخلاق]] [[ناپسند]] باشد، ولی در ظاهر خود را دارای [[اخلاق پسندیده]] نشان دهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 839.</ref>.
*[[نفاق]] انواعی دارد مانند: ریاکاری و اظهار دروغین [[دوستی]]؛ [[نیکو]] جلوه دادن ظاهر اما [[صالح]] نبودن؛ نوع نخست ویژۀ روزگار [[صدر اسلام]] و نوع دوم ویژۀ روزگار متأخر و معاصر است. [[امام علی]]{{ع}} [[راویان حدیث از پیامبر]] اکرم{{صل}} را که به عمد بر [[پیامبر]] [[دروغ]] می‌بندند در دستۀ [[منافقان]] و [[منحرف]] کنندگان از [[دین]] برمی‌شمرد: «جز این نیست که آورندۀ [[حدیث]] از چهار صورت خارج نیست و پنجمی هم ندارد: نخست منافقی که به [[ایمان]] [[تظاهر]] کند و [[اسلام]] را به خود بندد و از هیچ [[جرم]] و گناهی [[پروا]] نکند و عمداً از قول [[رسول خدا]]{{صل}} [[دروغ]] گوید. پس اگر [[مردم]] بدانند که او [[دروغ‌گو]] و [[منافق]] است از او نپذیرید و سخن او را [[تصدیق]] نکنند.»..<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۲۰۱.</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۴۲.</ref>
# نفاق در [[اعمال]]، به این معنا که [[رفتار]] [[منافق]] در خلوت و جلوت متفاوت باشد.<ref>این مسئله با پنهان داشتن گناه متفاوت است، زیرا منافق در حالی‌که از انجام گناه در خلوتگاه خویش لذت می‌برد و هیچ قصدی باری ترک گناه ندارد، اما در جَلوَت، خود را فردی مهذب و پیراسته از گناه نشان می‌دهد.</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 839.</ref>.
===زمان شکل گیری [[نفاق]]===
*پدیده نفاق و [[منافق]] در لابه‌لای [[آیات]] یازده سوره از [[قرآن کریم]] و یک سوره مستقل به‌نام سوره منافقون مطرح شده است. هم‌چنین در بیان [[اهل بیت]] {{عم}} مورد توجه خاص قرار گرفته است. این امر نشان از نقش گسترده این [[رذیلت اخلاقی]] در [[تخریب]] شخصیت فرد و [[جامعه]] دارد. [[امام علی]] {{ع}} از قول [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: من بر امتم نه از [[مؤمن]] ترسم و نه از [[مشرک]]. اما [[مؤمن]]، پس [[خداوند]] او را به [[برکت]] ایمانش نگه دارد و اما [[مشرک]]، پس [[خداوند]] او را به سبب شرکش نابود سازد. ولی من بر شما از [[منافق]] ترسانم که زبانش برخلاف قلبش گوید. آنچه را شناسید بر زبان رانَد و به آنچه ناخوش دارید عمل کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 839.</ref>.
*در اینکه [[نفاق]] به عنوان اصطلاح [[اسلامی]] چه هنگام شکل گرفت، محل [[اختلاف]] است. نظریۀ مشهور آن است که جریان [[نفاق]] در [[مدینه]] پدید آمد و از آن هنگام رفته رفته‌ اصطلاح [[نفاق]] نمودار گشت. [[مسلمانان]] در [[مکه]] [[قوت]] و کثرت نداشتند و در آغاز راه بودند و از این رو [[مبارزه]] با [[اسلام]] [[نیازمند]] [[پنهان]] کاری نبود. عامل شکل‌گیری جریان [[نفاق]]، [[قدرت]] و هیبت [[حکومت حق]] بود که در [[مدینه]] پدید آمد. با ورود [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] و [[حکومت]] یافتن [[اسلام]]، حرکت‌های پنهانی منافقانه آغاز شدند و در جنگ‌های میان [[اسلام]] و [[کفر]] بروز و نمودی بیش‌تر یافتند. [[قرآن کریم]] نیز در آیاتی پرشمار از توطئه‌ها و دسیسه‌های [[منافقان]] یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}«و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان می‌گفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷ و....</ref>. بنابراین ریشۀ [[نفاق]]، ستیزه‌جویی با [[حق]] و [[ترس]] و [[هراس]] از [[قدرت]] [[حکومت حق]] است یا عواملی همانند [[طمع]] رسیدن به [[قدرت]] و فرصت‌طلبی<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴۶ـ۴۴۷.</ref>.  
*این [[هشدارها]] هم شخص [[منافق]] و انسان‌های پیرامون او و هم جامعه‌ای را که در تماس با این‌گونه افراد است و از وجود آن‌ها آسیب می‌بیند، مورد توجه قرار می‌دهد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در روایتی دیگر، شدیدترین خطری که [[امت]] را تهدید می‌کند، [[لغزش]] [[عالمان]] و [[استدلال]] [[منافقان]] به [[قرآن]] (برای توجیه منویات خویش) و مطامع دنیوی اعلام می‌کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
===[[نفاق]] در [[قرآن]] و [[روایات]]===
 
*پدیدۀ [[نفاق]] و [[منافق]] در لابه‌لای [[آیات]] یازده [[سوره]] از [[قرآن کریم]] و یک سورۀ مستقل به نام سورۀ منافقون مطرح شده است. همچنین در [[بیان]] [[اهل بیت]]{{ع}} مورد توجه خاص قرار گرفته است. این امر نشان از نقش گستردۀ این رذیلۀ [[اخلاقی]] در [[تخریب]] شخصیت فرد [[منافق]] و انسان‌های پیرامون او و [[جامعه]] دارد. [[امام علی]]{{ع}} از قول [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: «من بر امتم نه از [[مؤمن]] ترسم و نه از [[مشرک]]. اما [[مؤمن]] پس [[خداوند]] او را به [[برکت]] ایمانش نگه دارد و اما [[مشرک]] پس [[خداوند]] او را به سبب شرکش نابود سازد. ولی من بر شما از [[منافق]] ترسانم که زبانش برخلاف قلبش گوید. آنچه را‌شناسید بر زبان رانَد و به آنچه ناخوش دارید عمل کند»<ref>{{متن حدیث|إِنِّی لَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِیمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْکِهِ وَ لَکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَفْعَلُ مَا تُنْکِرُون}}؛‏ نهج البلاغه، نامۀ.۲۷</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در روایتی دیگر، شدیدترین خطری که [[امت]] را تهدید می‌کند، [[لغزش]] [[عالمان]] و [[استدلال]] [[منافقان]] به [[قرآن]] (برای توجیه منویات خویش) و مطامع [[دنیوی]] اعلام می‌کند. [[امام علی]]{{ع}} در تمثیلی زیبا مَثَل [[منافق]] را مَثَل هندوانۀ بوجهل می‌داند که ظاهرش سبز ولی مزه‌اش تلخ است<ref>{{متن حدیث|مَثَلُ الْمُنَافِقِ کَالْحَنْظَلَةِ الْخَضِرَةِ أَوْرَاقُهَا الْمُرِّ مَذَاقُهَا}}؛ غررالحکم، ۲.</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۴۱.</ref>
==[[عوامل نفاق]]==
===معنای [[نفاق]] در [[قرآن]] و [[سنت]]===
==[[اوصاف منافقان]]==
*[[قرآن]] و [[سنت]] [[نفاق]] را در سه معنا به کار برده‌اند:
*خصوصیات [[منافقان]] در شمار قابل توجهی از [[آیات]] و [[روایات]] یاد شده است. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] [[آیه]] ۵۴ سوره [[توبه]] در [[وصف]] [[منافقان]] که می‌فرماید "هیچ‌چیز منانع قبول انفاق‌هایشان نشده، مگر آن‌که به [[خدا]] و پیامبرش [[ایمان]] نیاورده‌اند و جز با بی‌میلی به [[نماز]] حاضر نمی‌شوند و به جز کراهت [[انفاق]] نمی‌کنند" می‌نویسد: "در آن، [[کفر به خدا]] و [[رسول]] او و کسالت و بی‌میلی در [[نماز خواندن]] و کراهت در [[انفاق]] از ارکان نفاق آنان شمرده شده است"<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
#[[نفاق]] در [[عقیده]]: گاه متعلق [[نفاق]]، [[دین]] است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴۶.</ref>. یعنی شخص [[منافق]] در [[دل]] [[معتقد]] به موضوعی نباشد ولی در ظاهر خود را [[معتقد]] نشان دهد. اینرا "[[نفاق]] [[اعتقادی]]" گویند. بدترین نوع [[نفاق]] اظهار [[ایمان]] به [[خداوند]] در ظاهر و نبود [[ایمان]] در [[دل]] است که از [[اقسام کفر]] به حساب می‌آید؛ زیرا افزون بر [[کفر]] [[باطنی]]، شامل رذیلت‌هایی چون [[مکر]]، [[حیله]] و [[خدعه]] نیز می‌شود. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>. مراد [[قرآن]] در بیش‌تر کاربردها همین است. [[قرآن]] از این [[منافقان]] با عنوان "[[فاسقان]]" نیز یاد می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«بی‌گمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۳۹.</ref>
*[[امام صادق]] {{ع}} نیز ضمن روایتی چهار شاخصه از نفاق برمی‌شمرد که توجه به آن‌ها [[علائم]] نفاق را در [[دل]] [[آشکار]] می‌سازد. این [[علائم]] عبارت‌اند از: [[قساوت قلب]]، خشکی چشم، [[اصرار]] بر [[گناه]]، [[حرص]] [[دنیا]]<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
#[[نفاق]] [[اخلاقی]]: گاه متعلق [[نفاق]]، ملکات و [[فضایل اخلاقی]] است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴۶.</ref>، یعنی [[منافق]] در [[باطن]] متخلق به [[اخلاق]] [[ناپسند]] باشد ولی در ظاهر خود را دارای [[اخلاق پسندیده]] نشان دهد<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۳۹.</ref>. [[پایبندی]] به [[دین]] هنگام سخن و [[سستی]] و [[بی‌وفایی]] هنگام عمل. اینرا "[[نفاق]] [[اخلاقی]]" گویند. روایاتی پرشمار از بزرگان [[معصوم]]{{ع}} بدین معنا نظر دارند و به [[سختی]] آن را نکوهیده‌اند. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: «از میان [[مردم]] کسی نفاقش آشکارتر است که دیگران را به [[طاعت]] [[خدا]] خوانَد و خود به آن تن ندهد و از [[گناه]] [[نهی]] کند و خود از آن دور نشود»<ref>غرر الحکم‌، ۳۲۱۴.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند: «چون [[خشوع]] تن افزون‌تر از [[خشوع]] [[دل]] شود ما آن را [[نفاق]] خوانیم»<ref>"مَا زَادَ خُشُوعُ الْجَسَدِ عَلَی مَا فِی الْقَلْبِ فَهُوَ عِنْدَنَا نِفَاقٌ"؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج۲، ص۳۹۶.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲۹.</ref>
*دیگر ویژگی‌های [[منافقان]] عبارت‌اند از: دروغ‌گویی<ref>{{متن قرآن| إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}؛ سوره منافقون، آیه۱</ref>؛ [[سوگند]] خوردن دروغین برای [[گمراه]] ساختن [[مردم]]<ref>{{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}؛ ؛ سوره منافقون، آیه2</ref>؛ دارای ظاهری آراسته و [[باطنی]] زشت<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}؛ سوره منافقون، آیه ۴</ref>؛ [[متکبر]] و گردن‌کش در برابر سخن [[حق]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ}}؛ سوره منافقون، آیه 5</ref>؛ سود و منفعتی از آن‌ها [[انتظار]] نمی‌رود، بلکه [[مردمان]] را به ترک [[کار خیر]] [[تشویق]] می‌کنند<ref>{{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ}}؛ سوره منافقون، آیه ۷</ref>؛ [[خیانت‌کار]] و [[دشمن]] مردمان‌اند<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}؛ سوره منافقون، آیه ۴</ref>؛ [[بدکردار]] و فاسق‌اند و از [[هدایت الهی]] به دور<ref>{{متن قرآن|سَوَاء عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}؛ سوره منافقون، آیه ۶</ref>؛ از روی [[کبر]] [[مردمان]] [[نیک]] را ذلیل می‌پندارند و نسبت به آن‌ها سوءنیت دارند و آنان را به دیده [[تحقیر]] می‌نگرند<ref>{{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الأَعَزُّ مِنْهَا الأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ }}؛ سوره منافقون، آیه ۸</ref>؛ خود را عزیز می‌پندارند و دیگران را ذلیل؛ آن‌ها آمران به منکر و ناهیان از معروف‌اند، دستشان را از [[انفاق]] باز می‌دارند و [[خداوند سبحان]] را از یاد برده و روی [[زمین]] به [[فسق]] و [[فجور]] مشغول‌اند<ref>{{متن قرآن| الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}؛ سوره توبه، آیه ۶۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
#[[نفاق]] در [[اعمال]]: گاه متعلق [[نفاق]]، [[اعمال]] صالحه و [[مناسک]] [[الهی]] و گاه امور متعارف و عادی است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴۶.</ref>، به این معنا که [[رفتار]] [[منافق]] در خلوت و جلوت متفاوت باشد<ref>این مسئله با پنهان داشتن گناه متفاوت است؛ زیرا منافق در حالی‌که از انجام گناه در خلوتگاه خویش لذت می‌برد و هیچ قصدی برای ترک گناه ندارد اما در جَلوَت خود را فردی مهذب و پیراسته از گناه نشان می‌دهد.</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۳۹. </ref>
*[[امام علی]] {{ع}} نیز در فرازهایی صفات [[منافقان]] را برمی‌شمرد که با [[آیات الهی]] هماهنگی دارد؛ صفاتی چون: مکار، زیان‌زننده، بدگمان<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، [[متملق]]، [[چاپلوس]] و بدبخت<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، [[گمراه]] و [[گمراه‌کننده]] و لغزاننده<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، دارای دل‌های [[ناپاک]]، اما ظاهری [[فریبنده]]<ref>غرر الحکم، ۱</ref>؛ [[شک]] بر دل‌هایشان چیره گشته<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، بدگمان نسبت به دیگران<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، [[روی‌گردان از حق]]<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، دل‌هایشان هرگز [[حکمت]] را تاب نمی‌آورد و پذیرنده [[حکمت]] نیستند<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، [[علم]] تنها در زبانشان جاری است و در عمل فاقد علم‌اند<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، غیبت‌کننده و سخن چین‌اند<ref>غرر الحکم، ۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
===ویژگی‌های [[منافقان]]===
*[[امام علی]] {{ع}} در تمثیلی زیبا مَثَل [[منافق]] را مَثَل هندوانه بوجهل می‌داند که ظاهرش سبز ولی مزه‌اش تلخ است<ref>غررالحکم، ۲</ref>. در [[نهج البلاغه]] نیز در فرازهایی از [[منافق]] یاد کرده و چهره برخی [[منافقان]] زمان خویش را بر [[مردمان]] [[آشکار]] کرده است، چنان‌که می‌فرماید: بی‌شک زبان [[مؤمن]] در پشت [[قلب]] اوست و [[قلب]] [[منافق]] در پشت زبانش، زیرا [[مؤمن]] پیش از سخن گفتن آن را می‌سنجد و بررسی می‌کند، اگر خیر و مفید بود می‌گوید و اگر [[شر]] و [[ناپسند]] بود [[سکوت]] می‌کند، اما [[منافق]] هرچه به زبانش آید گوید، نمی‌داند کدام‌یک مفید به [[مصلحت]] است و کدام‌یک زیان‌بخش و مفسده‌انگیز. در حالی‌که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "[[ایمان]] هیچ بنده‌‌ای پا نگیرد و به ثمر نرسد مگر آن‌که [[قلب]] او [[استوار]] و پایدار شود و [[قلب]] او به [[استقامت]] و [[پایداری]] نرسد مگر آن‌که زبان او [[استوار]] و مستقیم باشد"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 841.</ref>.
====ویژگی‌های [[منافقان]] [[اعتقادی]] و [[سیاسی]]====
 
*ویژگی‌های [[منافق]] [[اعتقادی]] و [[سیاسی]] عبارتند از:
==[[رفتارهای منافقانه]]==
#[[شک و تردید]]: [[منافقان]] از آن رو که از نظر [[فکری]] و [[اعتقادی]] به [[یقین]] و [[علم]] نرسیده‌اند، در وادی [[حیرت]] و دو دلی سرگردان‌اند و در پی [[فریب]] دیگران‌اند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲۹.</ref>.
*[[پارسایی]] و [[ورع]] [[منافق]] [[حقیقت]] ندارد و جز بر زبان او ظاهر نشود<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۷</ref>؛ عمل [[منافق]] همراه با [[شک]] و [[تردید]] است<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۶</ref>؛ [[منافق]] در [[رفتار]] فردی [[بی‌شرم]] است، گرچه در برابر فرادستان [[تملق]] و [[چاپلوسی]] می‌کند<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۵</ref>؛ او در ظاهر [[شادی]] آفرین، اما در [[حقیقت]] زیان‌رسان است<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۵</ref>؛ [[منافق]] بسیار غیبت‌کننده و [[سخن‌چین]] است<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۲۶۳</ref>؛ او هرگز از [[دانش]] بهره‌مند نمی‌شود و آنچه از [[کمالات]] می‌داند، او را سود نمی‌بخشد، زیرا در [[مقام]] عمل قرار نمی‌گیرد<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۷۸۶</ref>؛ به [[راستی]] که [[مؤمن]] یقینش به [[خدا]] و [[قیامت]] در کارش دیده می‌شود و [[منافق]] انسانی شکاک است و [[شک]] او در کردارش هویداست<ref>نک: غررالحکم، ۱ / ۲۳۴</ref>. [[امام]] {{ع}} نسبت به [[منافق]] و عملکرد آسیب‌زای او در [[جامعه]] می‌فرماید: اگر با این شمشیرم بر فرق [[مؤمن]] زنم که مرا [[دشمن]] دارد هرگز نخواهد داشت و نیز، اگر همه [[دنیا]] را به کام [[منافق]] ریزم که مرا [[دوست]] بدارد نپذیرد. این، از آن روست که چنین رقم زده شده و بر زبان [[پیامبر]] امی {{صل}} جاری گشته است که فرمود: "[[یا علی]]، فرد با [[ایمان]] تو را [[دشمن]] نگیرد و [[منافق]] هم تو را [[دوست]] نبیند"<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 842.</ref>.
#[[علم]] بی‌عمل: [[منافق]] می‌داند، اما عمل نمی‌کند و بار [[گناه]] خویش را سنگین می‌کند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲۹.</ref>.
*[[امام]] {{ع}} ضمن پرهیز [[مردم]] از [[منافقان]] و [[نکوهش]] آنان و شناسایی این [[مردمان]] زشت [[سیرت]]، در فرازی [[راویان حدیث]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را در چهار سلک دسته‌بندی می‌کند که در این میان، کسانی را که به عمد بر [[پیامبر]] [[دروغ]] می‌بندند، در دسته [[منافقان]] قرار می‌دهد و به عبارتی آنان را [[منحرفان]] در [[دین]] و [[منحرف]] کننده از [[دین]] برمی‌شمرد: جز این نیست که آورنده [[حدیث]] از چهار صورت خارج نیست و پنجمی هم ندارد: نخست منافقی که به [[ایمان]] [[تظاهر]] کند و [[اسلام]] را به خود بندد و از هیچ [[جرم]] و گناهی [[پروا]] نکند و عمداً از قول [[رسول خدا]] {{صل}} [[دروغ]] گوید. پس اگر [[مردم]] بدانند که او [[دروغ‌گو]] و [[منافق]] است، از او نپذیرید و سخن او را [[تصدیق]] نکنند، اما گویند او از [[یاران پیامبر]] {{صل}} است و حضرتش را دیده و از او شنیده و مستقیم از او دریافت کرده است، پس از او پذیرند و به سخن او [[اعتماد]] کنند، در حالی که [[خداوند]] تو را از [[منافقان]] در [[قرآن]] خبر داده و شرح حالشان را بیان کرده است. آنان پس از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} زنده ماندند و به [[پیشوایان]] [[گمراهی]] و دعوتگران به [[آتش]] و [[تباهی]] با [[دروغ]] و بهتان نزدیک شدند و آن‌ها هم به این حدیث‌فروشان دروغ‌پرداز پُست و [[مقام]] دادند تا بر گرده [[مردم]] سوارشان کردند و آن‌ها نیز به‌وسیله ان زمام داران، [[دنیا]] را بلعیدند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 842.</ref>.
#زهدنمایی: [[منافق]] به ظاهر از [[دنیا]] روی می‌گرداند و در [[باطن]] سخت بدان مشتاق است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲۹.</ref>. و ویژگی‌های دیگری مانند: وسیله ساختن [[دینداری]] برای دنیاداری و بی‌پروایی زبان<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۳۰. دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۴۱.</ref>.
*در نحوه برخورد با [[منافقان]]، [[خداوند سبحان]] می‌فرماید: [[خداوند]] از دل‌هایشان [[آگاه]] است. از آنان اعراض کن و اندرزشان بده به چنان سخنی که در وجودشان کارگر افتد<ref>{{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغًا}}؛ سوره نساء، آیه ۶۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 842.</ref>.
====ویژگی‌های [[منافقان]] [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]]====
*بنابراین در برابر [[منافقان]] روش اعراض و [[نصیحت]] را باید پیش گرفت. هرگز نباید با آن‌ها گشاده‌رویی کرد، اما باید با [[پند]] و [[اندرز]]، [[رفتار]] مشرکانه و منافقانه را یادآور شد و با [[انذار]] آن‌ها [[عاقبت]] خطیر و نافرجامی را که در انتظارشان است به یادشان آورد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 842.</ref>.
*ویژگی‌های [[منافقان]] [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] عبارتند از:
#[[پلیدی]] [[باطنی]] و [[پاکی]] ظاهری: [[منافق]] ظاهر را می‌آراید و از درون غلفت می‌ورزد؛ خود را متخلق به [[اخلاق]] [[نیک]] نشان می‌دهد و [[پلیدی]] درون را بدین طریق می‌پوشاند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۳۰. دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۴۱.</ref>.
#[[چاپلوسی]]: منا‌‌فق برای رسیدن به [[قدرت]] و [[ثروت]]، [[قدر]] خویش را نیز نگاه نمی‌‌دارد و خود را پیش [[مردم]] [[خوار]] می‌‌سازد و به [[چاپلوسی]] و [[تملق]] و خو‌‌ش ز‌‌بانی می‌‌آلاید<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۳۰. دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۴۱.</ref>.
#سخت‌گیری بر دیگران و آسان گرفتن بر خویش: [[منافق]] [[زشتی‌ها]] و عیب‌های بزرگ‌ خود را نمی‌بیند و تنها دیگران را زیر ذره‌بین نقد می‌گیرد. بر [[مردم]] سخت می‌گیرد ولی خود را [[پاک]] می‌بیند و از پلیدی‌های خویش درمی‌گذرد<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۳۰. دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۴۱.</ref>. و... <ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۳۰. دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۴۰.</ref>.
===نحوۀ برخورد با [[منافقان]]===
*در نحوۀ برخورد با [[منافقان]]، [[خداوند سبحان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا}}<ref>«آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند می‌داند؛ از آنان دوری گزین و پندشان ده و به آنان سخنی رسا که در دلشان جایگیر شود، بگوی» سوره نساء، آیه ۶۳.</ref>. بنابراین در برابر [[منافقان]] روش اعراض و [[نصیحت]] را باید پیش گرفت. هرگز نباید با آنها گشاده‌رویی کرد اما باید با [[پند]] و [[اندرز]]، [[رفتار]] مشرکانه و منافقانه را یادآور شد و با [[انذار]] آنها، [[عاقبت]] خطیر و نافرجامی را که در انتظارشان است به یادشان آورد<ref>ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۴۲.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۲٬۳۴۹

ویرایش