←نفاق در قرآن و روایات
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
*در اینکه نفاق به عنوان اصطلاح [[اسلامی]] چه هنگام شکل گرفت، محل [[اختلاف]] است. نظریۀ مشهور آن است که جریان نفاق در [[مدینه]] پدید آمد و از آن هنگام رفته رفته اصطلاح نفاق نمودار گشت. [[مسلمانان]] در [[مکه]] [[قوت]] و کثرت نداشتند و در آغاز راه بودند و از این رو [[مبارزه]] با [[اسلام]] [[نیازمند]] [[پنهان]] کاری نبود. عامل شکلگیری جریان نفاق، [[قدرت]] و هیبت [[حکومت حق]] بود که در [[مدینه]] پدید آمد. با ورود [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] و [[حکومت]] یافتن [[اسلام]]، حرکتهای پنهانی منافقانه آغاز شدند و در جنگهای میان [[اسلام]] و [[کفر]] بروز و نمودی بیشتر یافتند. [[قرآن کریم]] نیز در آیاتی پرشمار از توطئهها و دسیسههای [[منافقان]] یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}«و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان میگفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی میکردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان میآورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷ و....</ref>. بنابراین ریشۀ نفاق، ستیزهجویی با [[حق]] و [[ترس]] و [[هراس]] از [[قدرت]] [[حکومت حق]] است یا عواملی همانند [[طمع]] رسیدن به [[قدرت]] و فرصتطلبی<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴۶ـ۴۴۷.</ref>. | *در اینکه نفاق به عنوان اصطلاح [[اسلامی]] چه هنگام شکل گرفت، محل [[اختلاف]] است. نظریۀ مشهور آن است که جریان نفاق در [[مدینه]] پدید آمد و از آن هنگام رفته رفته اصطلاح نفاق نمودار گشت. [[مسلمانان]] در [[مکه]] [[قوت]] و کثرت نداشتند و در آغاز راه بودند و از این رو [[مبارزه]] با [[اسلام]] [[نیازمند]] [[پنهان]] کاری نبود. عامل شکلگیری جریان نفاق، [[قدرت]] و هیبت [[حکومت حق]] بود که در [[مدینه]] پدید آمد. با ورود [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] و [[حکومت]] یافتن [[اسلام]]، حرکتهای پنهانی منافقانه آغاز شدند و در جنگهای میان [[اسلام]] و [[کفر]] بروز و نمودی بیشتر یافتند. [[قرآن کریم]] نیز در آیاتی پرشمار از توطئهها و دسیسههای [[منافقان]] یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}«و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان میگفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی میکردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان میآورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷ و....</ref>. بنابراین ریشۀ نفاق، ستیزهجویی با [[حق]] و [[ترس]] و [[هراس]] از [[قدرت]] [[حکومت حق]] است یا عواملی همانند [[طمع]] رسیدن به [[قدرت]] و فرصتطلبی<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴۶ـ۴۴۷.</ref>. | ||
==نفاق در [[قرآن]] و [[روایات]]== | ==نفاق در [[قرآن]] و [[روایات]]== | ||
*پدیدۀ نفاق و [[منافق]] در لابهلای [[آیات]] یازده [[سوره]] از [[قرآن کریم]] و یک سورۀ مستقل به نام سورۀ منافقون مطرح شده است. همچنین در [[بیان]] [[اهل بیت]]{{ع}} مورد توجه خاص قرار گرفته است. این امر نشان از نقش گستردۀ این رذیلۀ [[اخلاقی]] در [[تخریب]] شخصیت فرد [[منافق]] و انسانهای پیرامون او و [[جامعه]] دارد. [[امام علی]]{{ع}} از قول [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: | *پدیدۀ نفاق و [[منافق]] در لابهلای [[آیات]] یازده [[سوره]] از [[قرآن کریم]] و یک سورۀ مستقل به نام سورۀ منافقون مطرح شده است. همچنین در [[بیان]] [[اهل بیت]]{{ع}} مورد توجه خاص قرار گرفته است. این امر نشان از نقش گستردۀ این رذیلۀ [[اخلاقی]] در [[تخریب]] شخصیت فرد [[منافق]] و انسانهای پیرامون او و [[جامعه]] دارد. [[امام علی]]{{ع}} از قول [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود:"من بر امتم نه از [[مؤمن]] ترسم و نه از [[مشرک]]. اما [[مؤمن]] پس [[خداوند]] او را به [[برکت]] ایمانش نگه دارد و اما [[مشرک]] پس [[خداوند]] او را به سبب شرکش نابود سازد. ولی من بر شما از [[منافق]] ترسانم که زبانش برخلاف قلبش گوید. آنچه راشناسید بر زبان رانَد و به آنچه ناخوش دارید عمل کند"<ref>{{متن حدیث| إِنِّي لَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِكاً أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِيمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْكِهِ وَ لَكِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ يَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ يَفْعَلُ مَا تُنْكِرُونَ}}؛ نهج البلاغه، نامۀ.۲۷</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در روایتی دیگر، شدیدترین خطری که [[امت]] را تهدید میکند، [[لغزش]] [[عالمان]] و [[استدلال]] [[منافقان]] به [[قرآن]] (برای توجیه منویات خویش) و مطامع [[دنیوی]] اعلام میکند. [[امام علی]]{{ع}} در تمثیلی زیبا مَثَل [[منافق]] را مَثَل هندوانۀ بوجهل میداند که ظاهرش سبز ولی مزهاش تلخ است<ref>{{متن حدیث| مَثَلُ الْمُنَافِقِ كَالْحَنْظَلَةِ الْخَضِرَةِ أَوْرَاقُهَا الْمُرِّ مَذَاقُهَا}}؛ غررالحکم، ۲.</ref><ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۴۱.</ref>. | ||
==معنای نفاق در [[قرآن]] و [[سنت]]== | ==معنای نفاق در [[قرآن]] و [[سنت]]== | ||
*[[قرآن]] و [[سنت]] نفاق را در سه معنا به کار بردهاند: | *[[قرآن]] و [[سنت]] نفاق را در سه معنا به کار بردهاند: |