هوشیاری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ آوریل ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - ':{{متن قرآن' به ': {{متن قرآن'
جز (جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق')
جز (جایگزینی متن - ':{{متن قرآن' به ': {{متن قرآن')
خط ۲۱: خط ۲۱:
*{{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ}}<ref>«همانا در این (داستان) برای نشانه‌شناسان نشانه‌هاست» سوره حجر، آیه ۷۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۶۸.</ref>.
*{{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ}}<ref>«همانا در این (داستان) برای نشانه‌شناسان نشانه‌هاست» سوره حجر، آیه ۷۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۶۸.</ref>.
*[[خداوند متعال]]، در همین [[کتاب آسمانی]] حکایاتی آورده، که به [[شرافت]] و رُتبَت والای این [[فضیلت]] اشاره می‌‌نماید. حکایت [[مادر حضرت]] [[موسی]]{{ع}} با دخترش و [[همسر فرعون]]، در همین شمار است: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ * فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ * وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ * وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ * وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد * آنگاه فرعونیان او را (از آب) گرفتند تا به فرجام، دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد؛ بی‌گمان فرعون و هامان و سپاه آن دو لغزشکار بودند * و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمی‌یافتند (که چه می‌کنند)* و دل مادر موسی خالی شد (چندان که) اگر دلش را استوار نمی‌داشتیم تا از باورکنندگان باشد به راستی نزدیک بود که آن (راز) را فاش کند * و به خواهر موسی گفت: او را دنبال کن! و از دور چشم بر او داشت و آنان درنمی‌یافتند * و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۷-۱۲.</ref>.
*[[خداوند متعال]]، در همین [[کتاب آسمانی]] حکایاتی آورده، که به [[شرافت]] و رُتبَت والای این [[فضیلت]] اشاره می‌‌نماید. حکایت [[مادر حضرت]] [[موسی]]{{ع}} با دخترش و [[همسر فرعون]]، در همین شمار است: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ * فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ * وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ * وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ * وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد * آنگاه فرعونیان او را (از آب) گرفتند تا به فرجام، دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد؛ بی‌گمان فرعون و هامان و سپاه آن دو لغزشکار بودند * و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمی‌یافتند (که چه می‌کنند)* و دل مادر موسی خالی شد (چندان که) اگر دلش را استوار نمی‌داشتیم تا از باورکنندگان باشد به راستی نزدیک بود که آن (راز) را فاش کند * و به خواهر موسی گفت: او را دنبال کن! و از دور چشم بر او داشت و آنان درنمی‌یافتند * و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۷-۱۲.</ref>.
*درنگ در این [[آیات]]، نشان از [[تیزهوشی]] این [[زنان]] [[مؤمن]] می‌دهد؛ چه آنان بدین‌گونه توانستند [[حضرت موسی]]{{ع}} را در حالی که طفلی بی‌دفاع بود، از مرگ وارهانند، و [[فرعون]] و [[خاندان]] او را بر [[حفاظت]] از او [[تشویق]] نمایند؛ گویا [[موسی]]{{ع}} خود جزئی از [[خانواده]] آنان بوده است!: {{متن قرآن|فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا}}<ref>«آنگاه فرعونیان او را (از آب) گرفتند تا به فرجام، دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد» سوره قصص، آیه ۸.</ref>. آن بانوان [[مؤمن]]، به‌واسطه [[تیزهوشی]] و فطانتی که داشتند، به مرتبه‌ای همچون مرتبه [[پیامبران]]{{عم}} دست یافتند، تا آنجا که خداوندْ عمل آنان را "[[وحی]]" خوانده است. پر واضح است که [[وحی]] از مراتبی چند برخوردار بوده، و هریک از آن مراتب فرادست کسی که [[شایستگی]] آن را داشته، می‌‌آمده است:{{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده» سوره قصص، آیه ۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۶۹-۱۷۰.</ref>.
*درنگ در این [[آیات]]، نشان از [[تیزهوشی]] این [[زنان]] [[مؤمن]] می‌دهد؛ چه آنان بدین‌گونه توانستند [[حضرت موسی]]{{ع}} را در حالی که طفلی بی‌دفاع بود، از مرگ وارهانند، و [[فرعون]] و [[خاندان]] او را بر [[حفاظت]] از او [[تشویق]] نمایند؛ گویا [[موسی]]{{ع}} خود جزئی از [[خانواده]] آنان بوده است!: {{متن قرآن|فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا}}<ref>«آنگاه فرعونیان او را (از آب) گرفتند تا به فرجام، دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد» سوره قصص، آیه ۸.</ref>. آن بانوان [[مؤمن]]، به‌واسطه [[تیزهوشی]] و فطانتی که داشتند، به مرتبه‌ای همچون مرتبه [[پیامبران]]{{عم}} دست یافتند، تا آنجا که خداوندْ عمل آنان را "[[وحی]]" خوانده است. پر واضح است که [[وحی]] از مراتبی چند برخوردار بوده، و هریک از آن مراتب فرادست کسی که [[شایستگی]] آن را داشته، می‌‌آمده است: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده» سوره قصص، آیه ۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۶۹-۱۷۰.</ref>.
*داستان [[حبیب نجّار]] نیز در همین شمار است. حبیب در [[روایات]] ما به نام [[مؤمن]] [[آل یس]] و [[صاحب]] [[یس]] مشهور شده است؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره او می‌‌فرمایند: "صدّیقان سه نفرند: حبیب نجّار، [[مؤمن]] آل‌یس، همان که گفت: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«ای قوم من، از این فرستادگان پیروی کنید» سوره یس، آیه ۲۰.</ref>، و حزقیل [[مؤمن آل فرعون]]، همان که گفت: {{متن قرآن|أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ}}<ref>«آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید: پروردگار من، خداوند است» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>، و [[امام علی|علیّ بن ابی طالب]]، و او [[افضل]] آنان است" <ref>{{متن حدیث|الصِّدِّيقُونَ ثَلَاثَةٌ حَبِيبٌ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آلِ يس- الَّذِي قَالَ‌: يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ وَ حِزْقِيلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ الَّذِي قَالَ‌: أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ أَفْضَلُهُمْ}}؛بحار الأنوار، ج۸۹، ص۲۹۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۷۰.</ref>.
*داستان [[حبیب نجّار]] نیز در همین شمار است. حبیب در [[روایات]] ما به نام [[مؤمن]] [[آل یس]] و [[صاحب]] [[یس]] مشهور شده است؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره او می‌‌فرمایند: "صدّیقان سه نفرند: حبیب نجّار، [[مؤمن]] آل‌یس، همان که گفت: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«ای قوم من، از این فرستادگان پیروی کنید» سوره یس، آیه ۲۰.</ref>، و حزقیل [[مؤمن آل فرعون]]، همان که گفت: {{متن قرآن|أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ}}<ref>«آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید: پروردگار من، خداوند است» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>، و [[امام علی|علیّ بن ابی طالب]]، و او [[افضل]] آنان است" <ref>{{متن حدیث|الصِّدِّيقُونَ ثَلَاثَةٌ حَبِيبٌ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آلِ يس- الَّذِي قَالَ‌: يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ وَ حِزْقِيلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ الَّذِي قَالَ‌: أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ أَفْضَلُهُمْ}}؛بحار الأنوار، ج۸۹، ص۲۹۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۷۰.</ref>.
*{{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ * إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ * وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ... * إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ * قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«و برای آنان از مردم آن شهر آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن * آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شده‌ایم * و از دورترین جای شهر مردی شتابان آمد؛ گفت: ای قوم من، از این فرستادگان پیروی کنید * من به پروردگار شما به راستی ایمان آورده‌ام پس (سخن) مرا بشنوید * گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) می‌دانستند * که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامی‌داشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۱۳-۲۷.</ref>
*{{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ * إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ * وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ... * إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ * قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«و برای آنان از مردم آن شهر آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن * آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شده‌ایم * و از دورترین جای شهر مردی شتابان آمد؛ گفت: ای قوم من، از این فرستادگان پیروی کنید * من به پروردگار شما به راستی ایمان آورده‌ام پس (سخن) مرا بشنوید * گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) می‌دانستند * که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامی‌داشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۱۳-۲۷.</ref>
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش