←راه بدست آوردن یقین
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
* [[راغب اصفهانی]] در [[کتاب ]]"مفردات ألفاظ القرآن [[کریم]] " خویش، درباره [[یقین]] مینویسد: "[[یقین]]... سکون [[فهم]] بههمراه [[ثبات]] [[حکم]] در [[عقل]] است، [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۱-۲۷۲.</ref>. | * [[راغب اصفهانی]] در [[کتاب ]]"مفردات ألفاظ القرآن [[کریم]] " خویش، درباره [[یقین]] مینویسد: "[[یقین]]... سکون [[فهم]] بههمراه [[ثبات]] [[حکم]] در [[عقل]] است، [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۱-۲۷۲.</ref>. | ||
==راه | ==راه بهدست آوردن [[یقین]]== | ||
*در غیر امور [[معنوی]]، [[یقین]] تنها از راه [[حس]] | *در غیر امور [[معنوی]]، [[یقین]] تنها از راه [[حس]] بهدست میآید. از اینرو هر [[علمی]] که به [[حس]] ختم شده و بهوسیله آن [[ادراک]] شود، [[یقینی]] بوده از تردید برکنار خواهد ماند. [[علم]] [[انسان]] به آنکه دو امر متناقض امکان [[اجتماع]] با یکدیگر را نخواهند داشت، در همین شمار است. نیز در [[قرآن کریم]] به همین مناسبت بارها از [[مرگ]] به عنوان [[یقین]] یاد شده است: {{متن قرآن|حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ}}<ref>«تا آنکه مرگ به سراغ ما آمد پس دیگر میانجیگری میانجیها برای آنها سودی ندارد » سوره مدثر، آیه ۴۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۲.</ref>. | ||
*در معنویات امّا، [[یقین]] تنها از راه دوری کردن از محرّمات و مکروهات و امور شُبهه برانگیز، و نیز انجام [[واجبات]] و مستحبّات حاصل میشود. ستردن | *در معنویات امّا، [[یقین]] تنها از راه دوری کردن از [[محرّمات]] و مکروهات و امور شُبهه برانگیز، و نیز انجام [[واجبات]] و مستحبّات حاصل میشود. ستردن [[رذائل]] از نفس و پیراستن آن به [[فضائل]]، راهی است که هم انجام [[واجبات]] و ترک [[محرّمات]] را برای [[آدمی]] میسر میسازد، و هم او را به مرتبه [[یقین]] میرساند. | ||
*[[قرآن کریم]] خود در آیاتی چند به این مسأله اشاره فرموده است؛ به این [[آیات]] بنگرید: {{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}}<ref>«و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا}}<ref>« اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی مینهد » سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید» سوره حدید، آیه ۲۸.</ref>؛ {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زندهاش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه میرود، چون داستان کسی است در تیرگیها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدینگونه آنچه کافران میکردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد » سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref>؛ {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۲-۲۷۳.</ref>. | * [[قرآن کریم]] خود در آیاتی چند به این مسأله اشاره فرموده است؛ به این [[آیات]] بنگرید: {{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}}<ref>«و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا}}<ref>« اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی مینهد » سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید» سوره حدید، آیه ۲۸.</ref>؛ {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زندهاش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه میرود، چون داستان کسی است در تیرگیها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدینگونه آنچه کافران میکردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد » سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref>؛ {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۲-۲۷۳.</ref>. | ||
*سرّی که در این مطلب نهفته است، آنست که از سوئی [[افاضه]] [[الهی]] [[نیازمند]] به استعداد و قابلیّتی است که [[ | *سرّی که در این مطلب نهفته است، آنست که از سوئی [[افاضه]] [[الهی]] [[نیازمند]] به استعداد و قابلیّتی است که توان [[پذیرش]] این [[افاضه]] را داشته باشد؛ و از سوئی دیگر نفس با نزدیک شدن به [[حضرت حق]]، از اتّساع وجودی و قابلیّت بیش از پیش بهرهمند شده، توان [[پذیرش]] این [[افاضه]] را مییابد؛ و نیز چون از بارگاہ [[ربوبی]] دوری گزیند، استعداد دریافت این افاضات را از دست خواهد داد؛ از اینرو، نفسی که بهوسیله [[رذائل]] [[نفسانی]] به [[ظلمت]] [[آلوده]] شود، [[شایستگی]] آنکه محلّ افاضات [[حضرت حق]] شود را از دست خواهد داد؛ و بدین ترتیب نمیتواند [[هدایت]] خاصّ او را پذیرفته [[نور]] او را پذیرا شود. از اینرو، نفس با ستردن [[رذائل]] از خود و آنگاه با آراستن خویش به [[فضائل]] - که از سوئی با [[تقوا]]، و از سوئی دیگر با [[اعمال شایسته]] حاصل میشود-، مستعدّ پیشواز از افاضات خاصّة [[حضرت حق]] شده [[هدایت]] او را دریافت مینماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۴.</ref>. | ||
*بدین ترتیب، نفسْ مدارج دریافت افاضات [[الهی]] را طی میکند، تا به [[مقام]] لقا رسیده خود به معدن [[نور الهی]] تبدیل شود؛ در اینحال میتواند [[برتری]] مطلق او و فروماندگی و [[ضعف]] تمامی آنچه جز اوست را، [[ادراک]] نماید. در [[حدیثی]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} چنین به این مطلب اشاره شده است: "اگر چنین نبود که [[شیاطین]] گرداگر قلبهای آدمیزادگان حرکت میکردند، آنان میتوانستند به [[ملکوت]] آسمانها و [[زمین]] نظر کنند"<ref>{{متن حدیث| لَوْ لَا أَنَّ الشَّيَاطِينَ يَحُومُونَ عَلَى قُلُوبِ بَنِي آدَمَ لَنَظَرُوا إِلَى مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ}}؛ جامع السّعادات، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref>؛ و باز در این [[آیه شریفه]]، به همین [[مرتبت]] والا اشاره شده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۴.</ref>. | *بدین ترتیب، نفسْ مدارج دریافت افاضات [[الهی]] را [[طی]] میکند، تا به [[مقام]] لقا رسیده خود به معدن [[نور الهی]] تبدیل شود؛ در اینحال میتواند [[برتری]] مطلق او و فروماندگی و [[ضعف]] تمامی آنچه جز اوست را، [[ادراک]] نماید. در [[حدیثی]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} چنین به این مطلب اشاره شده است: "اگر چنین نبود که [[شیاطین]] گرداگر قلبهای آدمیزادگان حرکت میکردند، آنان میتوانستند به [[ملکوت]] [[آسمانها]] و [[زمین]] نظر کنند"<ref>{{متن حدیث| لَوْ لَا أَنَّ الشَّيَاطِينَ يَحُومُونَ عَلَى قُلُوبِ بَنِي آدَمَ لَنَظَرُوا إِلَى مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ}}؛ جامع السّعادات، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref>؛ و باز در این [[آیه شریفه]]، به همین [[مرتبت]] والا اشاره شده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۴.</ref>. | ||
*براساس آنچه | *براساس آنچه [[گذشت]]، دریافتیم که: | ||
#این صفت در شمار [[برترین]] صفات انسانی و والاترین آنها قرار دارد، بلکه میتوان گفت که دیگر صفات انسانی بر حصول این صفت توقّف دارد. [[حدیث شریف]] [[امام صادق]]{{ع}}: [[ایمان]] [[برتر]] از [[اسلام]]، و [[یقین]] [[برتر]] از [[ایمان]] است، و هیچ چیزی کمیابتر و پربهاتر از [[یقین]] نیست"<ref>{{متن حدیث| إِنَّ الْإِيمَانَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِسْلَامِ، وَ إِنَّ الْيَقِينَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِيمَانِ، وَ مَا مِنْ شَيْءٍ أَعَزَّ مِنَ الْيَقِينِ}}؛ بحار الأنوار، ج ۷، ص ۱۳۵.</ref>؛ نیز، به همین مطلب اشاره میکند. | #این صفت در شمار [[برترین]] [[صفات انسانی]] و والاترین آنها قرار دارد، بلکه میتوان گفت که دیگر [[صفات انسانی]] بر حصول این صفت توقّف دارد. [[حدیث شریف]] [[امام صادق]]{{ع}}: [[ایمان]] [[برتر]] از [[اسلام]]، و [[یقین]] [[برتر]] از [[ایمان]] است، و هیچ چیزی کمیابتر و پربهاتر از [[یقین]] نیست"<ref>{{متن حدیث| إِنَّ الْإِيمَانَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِسْلَامِ، وَ إِنَّ الْيَقِينَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِيمَانِ، وَ مَا مِنْ شَيْءٍ أَعَزَّ مِنَ الْيَقِينِ}}؛ بحار الأنوار، ج ۷، ص ۱۳۵.</ref>؛ نیز، به همین مطلب اشاره میکند. | ||
#[[یقین]] را پهنهای بلند و مراتبی گوناگون است، بگونهای که در برخی از [[روایات]]، مراتب آن را هفت و در برخی دیگر نُه و در برخی دیگر ده و در برخی دیگر مراتب آن را غیر قابل شمارش و نامتناهی دانستهاند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۵.</ref>. | # [[یقین]] را پهنهای بلند و مراتبی گوناگون است، بگونهای که در برخی از [[روایات]]، مراتب آن را هفت و در برخی دیگر نُه و در برخی دیگر ده و در برخی دیگر مراتب آن را غیر قابل شمارش و نامتناهی دانستهاند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۵.</ref>. | ||
*با اینحال امّا، [[اهل دل]] به تبعیّت از [[قرآن کریم]]، یکصدا آن را به سه بخش: | *با اینحال امّا، [[اهل دل]] به تبعیّت از [[قرآن کریم]]، یکصدا آن را به سه بخش: | ||
#[[علم الیقین]]؛ | # [[علم الیقین]]؛ | ||
#و عین الیقین؛ | #و عین الیقین؛ | ||
#و [[حقّ]] الیقین، تقسیم کردهاند. | #و [[حقّ]] الیقین، تقسیم کردهاند. | ||
*مراد آنان از "[[علم الیقین]]"، یقینی است که بواسطه مشاهدات حسّی و استدلالات اینگونه | *مراد آنان از "[[علم الیقین]]"، [[یقینی]] است که بواسطه مشاهدات حسّی و استدلالات اینگونه بهدست میآید. در این شمار است [[یقین]] به [[مرگ]]، که بواسطه مردن افراد بهدست میآید؛ و نیز [[یقین]] به وجود [[آتش]] در مکانی خاص، که در نتیجه دیدن [[دود]] در آن نقطه حاصل میشود. نیز مراد آنان از "عین الیقین"، [[یقینی]] است که بواسطه دیدن به چشم یا [[بصیرت]] [[انسانی]] حاصل میشود. [[یقین]] به [[مرگ]] در اثر دیدن صحنه [[احتضار]]، و [[یقین]] به وجود [[آتش]] در اثر دیدن حسّی خود [[آتش]]، نمونههای اینگونه از [[یقین]] است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۵.</ref>. | ||
*"[[حقّ]] الیقین" امّا، یقینی است که با درگیر شدن خود [[انسان]] با موضوع | *"[[حقّ]] الیقین" امّا، [[یقینی]] است که با درگیر شدن خود [[انسان]] با موضوع [[یقین]]، حاصل میشود. [[یقین]] به [[مرگ]] برای [[انسانی]] که خود طعم آن را چشیده، و نیز [[یقین]] به [[آتش]] برای کسی که خود در میانه آن افتاده است، [[حقّ]] ال[[یقین]] نامیده میشود. اضافه میکنیم که این مراتب سه گانه را نیز، مراتب دیگری است که نشان از [[قوّت]] و [[ضعف]] آن [[یقین]] دارد. بدین ترتیب - همانگونه که [[گذشت]] -، مراتب [[یقین]] را پایانی نیست و پهنه بلند آن را کناری نمیباشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۶.</ref>. | ||
*این مراتب سهگانه، در برخی از [[آیات قرآن کریم]] نیز مورد اشاره واقع شده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟ آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است » سوره فصلت، آیه ۵۳-۵۴.</ref>. صدر آیۀ نخست به [[علم الیقین]]، و ذیل آن به عین ال[[یقین]] اشاره مینماید؛ و [[آیه]] دوّم نیز حقّ ال[[یقین]] را به نمایش گذارده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۶.</ref>. | *این مراتب سهگانه، در برخی از [[آیات قرآن کریم]] نیز مورد اشاره واقع شده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟ آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است » سوره فصلت، آیه ۵۳-۵۴.</ref>. [[صدر]] آیۀ نخست به [[علم الیقین]]، و ذیل آن به عین ال[[یقین]] اشاره مینماید؛ و [[آیه]] دوّم نیز حقّ ال[[یقین]] را به نمایش گذارده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۶.</ref>. | ||
==فوائد [[یقین]]== | ==فوائد [[یقین]]== |