شناخت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۲۶۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
*[[قرآن کریم]] اساس [[حیات]] فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] را بر [[شناخت]] و [[آگاهی]] او قرار داده و [[تقلید]] را جز در برخی از [[فروع]] متکی بر [[تحقیق]] و [[شناخت]] [[نفی]] می‌کند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۰۹.</ref>. [[شناخت]] [[تقلیدی]] [[پذیرش]] گفتار، [[کردار]] و [[رفتار]] و [[فکر]] دیگران است، بی‌آنکه شخص [[دلیل]] آن را بداند<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۱۲۷.</ref>.
*[[قرآن کریم]] اساس [[حیات]] فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] را بر [[شناخت]] و [[آگاهی]] او قرار داده و [[تقلید]] را جز در برخی از [[فروع]] متکی بر [[تحقیق]] و [[شناخت]] [[نفی]] می‌کند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۰۹.</ref>. [[شناخت]] [[تقلیدی]] [[پذیرش]] گفتار، [[کردار]] و [[رفتار]] و [[فکر]] دیگران است، بی‌آنکه شخص [[دلیل]] آن را بداند<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۱۲۷.</ref>.
*بی‌تردید [[تقلید]] در [[جهان‌بینی]] ناصواب و نزد [[دانشمندان]] [[علوم]] [[الهی]]<ref>الذخیره، ص۱۶۴ - ۱۶۵.</ref> مردود و نظر و بررسی و [[تفکر]] لازم است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۱.</ref>. [[مشرکان]] در [[بت‌پرستی]]، بی‌دلیل از [[پدران]] خود [[پیروی]] می‌کردند: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>، چنان‌که دسته‌ای از [[مردم]] بدون [[شناخت]] و [[آگاهی]] درباره [[خدا]] [[جدل]] و ستیزه و از [[شیطان]] [[پیروی]] می‌کنند و در نتیجه گرفتار [[گمراهی]] و [[عذاب الهی]] می‌شوند. {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و از مردم کسی است که بی‌هیچ دانشی درباره خداوند چالش می‌ورزد و از هر شیطان گردنکشی پیروی می‌کند بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش می‌کند و او را به عذاب آتش رهنمون می‌شود» سوره حج، آیه ۳-۴.</ref> شناختی که در مراجعه [[جاهل]] به عالم، در [[امور دینی]] به دست می‌آید، به یکی از ادلّه [[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]] مستند است. اصل [[تقلید]] و [[پیروی]] را با در نظر گرفتن امکانات و استعدادها باید ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دانست؛ ولی تعمیم [[تقلید]] درباره همه مسائل و موضوعات و نیز [[تقلید]] [[جاهل]] از [[جاهل]] مردود است، در حالی که [[تقلید]] [[جاهل]] از عالم سرانجام او را به [[دانش]] و [[هدایت]] می‌رساند<ref>المیزان، ج۶، ص۱۵۹.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*بی‌تردید [[تقلید]] در [[جهان‌بینی]] ناصواب و نزد [[دانشمندان]] [[علوم]] [[الهی]]<ref>الذخیره، ص۱۶۴ - ۱۶۵.</ref> مردود و نظر و بررسی و [[تفکر]] لازم است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۱.</ref>. [[مشرکان]] در [[بت‌پرستی]]، بی‌دلیل از [[پدران]] خود [[پیروی]] می‌کردند: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>، چنان‌که دسته‌ای از [[مردم]] بدون [[شناخت]] و [[آگاهی]] درباره [[خدا]] [[جدل]] و ستیزه و از [[شیطان]] [[پیروی]] می‌کنند و در نتیجه گرفتار [[گمراهی]] و [[عذاب الهی]] می‌شوند. {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و از مردم کسی است که بی‌هیچ دانشی درباره خداوند چالش می‌ورزد و از هر شیطان گردنکشی پیروی می‌کند بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش می‌کند و او را به عذاب آتش رهنمون می‌شود» سوره حج، آیه ۳-۴.</ref> شناختی که در مراجعه [[جاهل]] به عالم، در [[امور دینی]] به دست می‌آید، به یکی از ادلّه [[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]] مستند است. اصل [[تقلید]] و [[پیروی]] را با در نظر گرفتن امکانات و استعدادها باید ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دانست؛ ولی تعمیم [[تقلید]] درباره همه مسائل و موضوعات و نیز [[تقلید]] [[جاهل]] از [[جاهل]] مردود است، در حالی که [[تقلید]] [[جاهل]] از عالم سرانجام او را به [[دانش]] و [[هدایت]] می‌رساند<ref>المیزان، ج۶، ص۱۵۹.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
==شرایط [[شناخت]]==
برای دستیابی به [[معرفت حقیقی]]، شرایط و زمینه‌هایی لازم‌اند؛ مانند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
===[[ایمان]]===
گرچه [[شناخت]] خود مقدمه [[ایمان]] است، از سویی [[ایمان کامل]] نیز شرط [[شناخت]] [[حقیقی]] و درست است. [[انسان]] باایمان تحت [[ولایت الهی]] قرار گرفته و از تاریکی‌های [[جهل]] و [[گمراهی]] به [[نور]] [[معرفت]] و [[هدایت]] می‌رسد: «اللّهُ ولِیُّ الَّذینَ ءامَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمـتِ اِلَی النُّورِ» (بقره / ۲، ۲۵۷) و دری از [[ملکوت]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] بر روی او گشوده می‌شود تا حقایقی را ببیند که دیگران توان دیدن آن را ندارند، چنان‌که [[ابراهیم]]{{ع}}به این مرحله رسیده بود. (انعام / ۶، ۷۵) [[ایمان]] و [[قیام]] [[اصحاب کهف]] برای [[خدا]] نیز [[زمینه‌ساز]] [[بصیرت]]<ref>کشف الاسرار، ج۵، ص۶۵۷؛ تفسیر سمرقندی، ج۲، ص ۳۳۹.</ref> و [[شناخت]] [[حقیقی]] و [[هدایت]] افزون‌تر آنان شد: «اِنَّهُم فِتیَةٌ ءامَنوا بِرَبِّهِم و زِدنـهُم هُدًی». (کهف / ۱۸، ۱۳) [[قرآن کریم]]، گمراهانی را که با [[پذیرش حق]] و [[ایمان]] به [[معرفت]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۴۷۹.</ref> رسیده و [[تغییر]] مسیر داده‌اند، به مرده‌ای [[تشبیه]] می‌کند که به [[اراده]] و [[فرمان خدا]] زنده شده است: «اَوَ مَن کانَ مَیتًا فَاَحیَینـهُ و جَعَلنا لَهُ نورًا یَمشی بِهِ فِی النّاسِ کَمَن مَثَلُهُ فِیالظُّلُمـتِ.».. (انعام / ۶، ۱۲۲)<ref>نمونه، ج۵، ص۴۲۵.</ref>، چنان‌که [[مسلمانان]]، پیش از [[اسلام]] دچار [[گمراهی]] و سردرگمی بودند و با [[گرایش]] به [[اسلام]]، [[نور ایمان]] [[قلب]] آنان را روشن کرد؛ به گونه‌ای که هم افق دید خودشان روشن شد، هم با [[نور ایمان]] راه دیگران را روشن کردند<ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۲۰۱.</ref>. در مقابلْ [[مشرکان]] که از سر [[لجاجت]] بر [[شرک]] و [[انکار حق]] [[اصرار]] می‌ورزند و آن را نمی‌پذیرند، [[قدرت]] [[شناخت]] حقایق را از دست داده‌اند. این درحالی است که [[قرآن]] را می‌شنوند و این [[محرومیت]] از [[فهم]] تا آنجاست که توان [[شناخت]] هیچ [[آیه]] و نشانه‌ای [[الهی]] را ندارند: «و مِنهُم مَن یَستَمِعُ اِلَیکَ و جَعَلنا عَلی قُلوبِهِم اَکِنَّةً اَن یَفقَهوهُ و فیءاذانِهِم وَقرًا و اِن یَرَوا کُلَّ ءَایَةٍ لا یُؤمِنوا بِها.».. (انعام / ۶، ۲۵) و از این‌رو [[ایمان کامل]] شرط اصلی [[شناخت]] [[حقیقی]] و [[بی‌ایمانی]] با کوری و [[گمراهی]] مساوی دانسته شده است: «و ما اَنتَ بِهـدِ العُمی عَن ضَلـلَتِهِم اِن تُسمِعُ اِلاّ مَن یُؤمِنُ بِـآیـتِنا فَهُم مُسلِمون». ([[روم]] / ۳۰، ۵۳)<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[عمل صالح]]===
در [[آیات]] فراوانی به رابطه عمیق میان [[معرفت حقیقی]] با [[عمل صالح]] اشاره شده است: «رَسولاً یَتلوا عَلَیکُم ءایـتِ [[اللّه]] مُبَیِّنـتٍ لِیُخرِجَ الَّذینَ ءامَنوا و عَمِلُوا الصّـلِحـتِ مِنَ الظُّلُمـتِ اِلَی النّورِ». ([[طلاق]] / ۶۵، ۱۱) مراد از «[[ظلمات]]»، [[تاریکی]] [[کفر]] و [[جهل]] و مقصود از «[[نور]]»، [[ایمان و علم]] و [[معرفت]] است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۱۷۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[تقوا]]===
از شرایط مهم [[شناخت]]، تقواست. [[شناخت]] درست که مساوی [[نور]] است، برای کسی حاصل نمی‌شود، جز آنکه [[رفتار]] خود را [[اصلاح]] کند. [[قرآن کریم]] از [[اصلاح]] [[رفتار]] با واژه [[تقوا]] یاد کرده: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ و ءامِنوا بِرَسولِهِ یُؤتِکُم کِفلَینِ مِن رَحمَتِهِ و یَجعَل لَکُم نورًا تَمشونَ بِهِ» ([[حدید]] / ۵۷، ۲۸) و [[تقوا]] را [[وسیله]] [[هوشیاری]] و بازشناسی خیر از [[شرّ]] و [[حق]] از [[باطل]] دانسته است: «اِن تَتَّقوا اللّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا». ([[انفال]] / ۸، ۲۹؛ [[طلاق]] / ۶۵، ۲)<ref>نک: المیزان، ج۹، ص۵۶.</ref> این [[آیه]] به صورت عام [[تقوا]] را شرط [[معرفت]] [[عرفانی]] و [[شناخت]] برهانی دانسته است؛ یعنی [[تقوا]] در فهمِ [[عقل]] و نیز در [[شهود]] مؤثر است و [[ادراک]] مفاهیم [[ذهنی]] و دیدن حقایق [[عینی]] در پرتو [[تقوا]] حاصل می‌شود<ref>شناخت‌شناسی در قرآن، جوادی آملی، ص۴۴۰.</ref>. [[تقوا]] سبب [[شرح صدر]] و از میان رفتن تیرگی‌ها از [[قلب]] می‌شود و در پی آن [[ظلمت]] از میان می‌رود و [[نور]] ظاهر می‌شود<ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۴۹۹.</ref>. [[انسان]] باتقوا، [[حق]] را از [[باطل]] تشخیص می‌دهد: «ومَن یَتَّقِ اللّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجا». ([[طلاق]] / ۶۵، ۲)<ref>الفواتح الالهیه، ج۲، ص۴۲۲؛ روح البیان، ج۳، ص۳۳۷؛ المیزان، ج۹، ص۵۶.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش