هویت اجتماعی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۴: خط ۲۴:
==[[اندیشمندان]] [[اسلامی]] و ماهیت [[جامعه]]==
==[[اندیشمندان]] [[اسلامی]] و ماهیت [[جامعه]]==
بر اساس [[آیات قرآن]] و [[احادیث]]، [[اجتماع]] از یک وجود [[عینی]] برخوردار است. زیرا، [[قرآن]] برای "امت‌‌ها" (جامعه‌ها) [[سرنوشت]] مشترک، [[نامه عمل]] مشترک، [[فهم]] و [[شعور]]، عمل، [[طاعت]] و [[عصیان]] قائل است<ref>مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.</ref>. [[بدیهی]] است که "[[امت]]"، اگر وجود [[عینی]] نداشته باشد، [[سرنوشت]]، [[فهم]]، [[شعور]]، [[طاعت]] و [[عصیان]] معنی ندارد؛ بنابراین، می‌‌توان گفت، از منظر [[قرآن کریم]]، وجود [[حیات]] جمعی یک [[حقیقت]] است، همچنان که [[مرگ]] جمعی نیز یک [[حقیقت]] است؛ زیرا می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ}}<ref>«و هر امّتی را زمانه‌ای  است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند  و نه پیش می‌افتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.</ref>. در این [[آیه]]، [[سخن]] از یک [[حیات]] و [[زندگی]] است که لحظه پایان دارد و تخلف‌ناپذیر است، نه پیش‌افتادنی است و نه پس افتادنی؛ این [[حیات]] به "[[امت]]" تعلق دارد نه به افراد<ref>مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.</ref>. در [[حقیقت]]، از واژۀ  "[[امت]]"، به عنوان یک واحد کلان [[اجتماعی]]، یاد می‌شود که از یک سو، [[توانایی]] هویت‌سازی بادوام را دارد و از سوی دیگر هویتی واقعی را برای آنان [[خلق]] می‌کند؛ به نحوی که، هویت‌های کم رنگتر همچون [[هویت]] منطقه‌ای، ملی، قومی و نژادی را با خود هم جهت خواهد کرد<ref>ر.ک: فوزی، یحیی، «امام خمینی و هویت ملی در ایران»، فصلنامۀ مطالعات ملی، سال اول، ش ۴، ص۷۳.</ref>.   
بر اساس [[آیات قرآن]] و [[احادیث]]، [[اجتماع]] از یک وجود [[عینی]] برخوردار است. زیرا، [[قرآن]] برای "امت‌‌ها" (جامعه‌ها) [[سرنوشت]] مشترک، [[نامه عمل]] مشترک، [[فهم]] و [[شعور]]، عمل، [[طاعت]] و [[عصیان]] قائل است<ref>مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.</ref>. [[بدیهی]] است که "[[امت]]"، اگر وجود [[عینی]] نداشته باشد، [[سرنوشت]]، [[فهم]]، [[شعور]]، [[طاعت]] و [[عصیان]] معنی ندارد؛ بنابراین، می‌‌توان گفت، از منظر [[قرآن کریم]]، وجود [[حیات]] جمعی یک [[حقیقت]] است، همچنان که [[مرگ]] جمعی نیز یک [[حقیقت]] است؛ زیرا می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ}}<ref>«و هر امّتی را زمانه‌ای  است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند  و نه پیش می‌افتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.</ref>. در این [[آیه]]، [[سخن]] از یک [[حیات]] و [[زندگی]] است که لحظه پایان دارد و تخلف‌ناپذیر است، نه پیش‌افتادنی است و نه پس افتادنی؛ این [[حیات]] به "[[امت]]" تعلق دارد نه به افراد<ref>مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.</ref>. در [[حقیقت]]، از واژۀ  "[[امت]]"، به عنوان یک واحد کلان [[اجتماعی]]، یاد می‌شود که از یک سو، [[توانایی]] هویت‌سازی بادوام را دارد و از سوی دیگر هویتی واقعی را برای آنان [[خلق]] می‌کند؛ به نحوی که، هویت‌های کم رنگتر همچون [[هویت]] منطقه‌ای، ملی، قومی و نژادی را با خود هم جهت خواهد کرد<ref>ر.ک: فوزی، یحیی، «امام خمینی و هویت ملی در ایران»، فصلنامۀ مطالعات ملی، سال اول، ش ۴، ص۷۳.</ref>.   
از سوی دیگر، شواهد فراوانی در [[کتاب و سنت]] هست که اصل تاثیر [[فرد]] بر [[جامعه]] مورد [[تأیید]] قرار می‌‌گیرد؛ زیرا این شواهد از یک سو، دلالت بر [[سلسله]] [[انبیای الهی]] می‌کند که هیچ [[جامعه بشری]] از تأثیر آن بی بهره نبوده است و از سوی دیگر، دال بر وجود [[مستکبران]] [[ستمگری]] همانند [[فرعون]] است که منشا آثاری منفی و نامطلوب می‌شده‌اند. به همین سبب [[قرآن کریم]] از دو دسته [[پیشوا]] و [[رهبر]] یاد می‌کند: [[ائمه هدی]] و [[ائمه]] ضلال؛ که هر یک از این دو دسته هم در [[دنیا]]، در [[سرنوشت]] [[پیروان]] و [[رهبران]] خود موثرند و هم در [[آخرت]] و این نشانه عمق و وسعت تاثیری است که در امور و [[شئون]] [[حیات]] فردی و جمعی [[تابعان]] خود دارند<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۸۴-۱۰۹.</ref>. همچنان که در [[نهج‌البلاغه]] چنین آمده است: «هان ای [[مردم]]! آنچه [[مردم]] را گرد هم می‌آورد، [[خرسندی]] و [[نارضایتی]] است. ناقۀ [[ثمود]] را یک نفر (نه بیشتر) پی نمود، ولی [[خداوند]]، همه را [[کیفر]] کرد؛ زیرا همه آنان از کار او [[خرسند]] و [[راضی]] بودند، لذا [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ﴾}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.</ref>. بر این اساس [[رضایتمندی]] از یک [[رفتار اجتماعی]] به معنای [[پیوستن]] به جمع عاملانِ آن [[رفتار]] تلقی شده است به نحوی که [[هویت]] هر [[جامعه]] با [[رضایت]] مندی و [[نارضایتی]] یا موضع‌ گیری‌ها شکل می‌گیرد<ref>ر.ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۲-۷۵.</ref>.  
از سوی دیگر، شواهد فراوانی در [[کتاب و سنت]] هست که اصل تاثیر [[فرد]] بر [[جامعه]] مورد [[تأیید]] قرار می‌‌گیرد؛ زیرا این شواهد از یک سو، دلالت بر [[سلسله]] [[انبیای الهی]] می‌کند که هیچ [[جامعه بشری]] از تأثیر آن بی بهره نبوده است و از سوی دیگر، دال بر وجود [[مستکبران]] [[ستمگری]] همانند [[فرعون]] است که منشا آثاری منفی و نامطلوب می‌شده‌اند. به همین سبب [[قرآن کریم]] از دو دسته [[پیشوا]] و [[رهبر]] یاد می‌کند: [[ائمه هدی]] و [[ائمه]] ضلال؛ که هر یک از این دو دسته هم در [[دنیا]]، در [[سرنوشت]] [[پیروان]] و [[رهبران]] خود موثرند و هم در [[آخرت]] و این نشانه عمق و وسعت تاثیری است که در امور و [[شئون]] [[حیات]] فردی و جمعی [[تابعان]] خود دارند<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۸۴-۱۰۹.</ref>. همچنان که در [[نهج‌البلاغه]] چنین آمده است: «هان ای [[مردم]]! آنچه [[مردم]] را گرد هم می‌آورد، [[خرسندی]] و [[نارضایتی]] است. ناقۀ [[ثمود]] را یک نفر (نه بیشتر) پی نمود، ولی [[خداوند]]، همه را [[کیفر]] کرد؛ زیرا همه آنان از کار او [[خرسند]] و [[راضی]] بودند، لذا [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ﴾}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.</ref>. بر این اساس [[رضایتمندی]] از یک [[رفتار اجتماعی]] به معنای [[پیوستن]] به جمع عاملانِ آن [[رفتار]] تلقی شده است به نحوی که [[هویت]] هر [[جامعه]] با [[رضایت]] مندی و [[نارضایتی]] یا موضع‌ گیری‌ها شکل می‌گیرد<ref>ر.ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۲-۷۵.</ref>.  
بنابراین، دربارۀ ماهیت [[جامعه]] و رابطۀ [[فرد]] با آن، که از جمله مباحث بنیادین در [[شناخت]] [[هویت]] [[اجتماعی]] است، می‌‌توان گفت از نظر [[منابع اسلامی]]، [[اجتماع]] از یک سو، دارای وجود [[عینی]] است و از سوی دیگر، افراد در [[جامعه]] تأثیر گذار هستند؛ این تأثیرگذاری تا جایی است که [[قرآن کریم]] از دو دسته [[پیشوا]] یاد می‌‌کند؛ [[امامان]] [[هدایت]] و [[ائمه]] ضلال.
بنابراین، دربارۀ ماهیت [[جامعه]] و رابطۀ [[فرد]] با آن، که از جمله مباحث بنیادین در [[شناخت]] [[هویت]] [[اجتماعی]] است، می‌‌توان گفت از نظر [[منابع اسلامی]]، [[اجتماع]] از یک سو، دارای وجود [[عینی]] است و از سوی دیگر، افراد در [[جامعه]] تأثیر گذار هستند؛ این تأثیرگذاری تا جایی است که [[قرآن کریم]] از دو دسته [[پیشوا]] یاد می‌‌کند؛ [[امامان]] [[هدایت]] و [[ائمه]] ضلال.
==معنای [[هویت]] [[اجتماعی]] از دیدگاه [[اسلام]]==
==معنای [[هویت]] [[اجتماعی]] از دیدگاه [[اسلام]]==
[[هویت]] [[اجتماعی]]، یعنی اینکه [[فرد]] نقش‌ها و [[وظایف اجتماعی]] خود را بشناسد و انتظارات [[جامعه]] را از خود بداند<ref>ر.ک: صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «هویت»، مجلۀ دیدار آشنا، شهریور ۱۳۸۱، ش ۲۷، ص ۳۷.</ref>. بر اساس [[منابع اسلامی]]، [[هویت جامعۀ اسلامی]] به دو عنصر اساسیِ [[تعهد]] به [[آرمان‌های اسلامی]] و [[اطاعت از رهبری]] [[جامعه]] بستگی دارد. از این رو، [[هویت]] [[اجتماعی]] هیچ‌گاه از [[رهبری]] [[جامعه]] قابل تفکیک نیست و به همین [[دلیل]] در متون [[اسلامی]]، [[شناخت]] [[رهبر]] ملاک [[مسلمانی]] شناخته شده و کسی که بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، فاقد [[هویت اسلامی]] شمرده شده است<ref>ر.ک. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۸۳.</ref>. در نتیجه، اگر [[جامعه]] ای از [[امام حق]]، [[تبعیت]] کند، دارای [[هویت]] [[اجتماعی]] سالم است و در صورت [[پیروی از امام]] ناحق و [[شیطانی]]، [[هویت]] [[اجتماعی]] آن [[جامعه]]، شکل [[ناهنجار]] به خود می‌‌گیرد.
[[هویت]] [[اجتماعی]]، یعنی اینکه [[فرد]] نقش‌ها و [[وظایف اجتماعی]] خود را بشناسد و انتظارات [[جامعه]] را از خود بداند<ref>ر.ک: صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «هویت»، مجلۀ دیدار آشنا، شهریور ۱۳۸۱، ش ۲۷، ص ۳۷.</ref>. بر اساس [[منابع اسلامی]]، [[هویت جامعۀ اسلامی]] به دو عنصر اساسیِ [[تعهد]] به [[آرمان‌های اسلامی]] و [[اطاعت از رهبری]] [[جامعه]] بستگی دارد. از این رو، [[هویت]] [[اجتماعی]] هیچ‌گاه از [[رهبری]] [[جامعه]] قابل تفکیک نیست و به همین [[دلیل]] در متون [[اسلامی]]، [[شناخت]] [[رهبر]] ملاک [[مسلمانی]] شناخته شده و کسی که بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، فاقد [[هویت اسلامی]] شمرده شده است<ref>ر.ک. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۸۳.</ref>. در نتیجه، اگر [[جامعه]] ای از [[امام حق]]، [[تبعیت]] کند، دارای [[هویت]] [[اجتماعی]] سالم است و در صورت [[پیروی از امام]] ناحق و [[شیطانی]]، [[هویت]] [[اجتماعی]] آن [[جامعه]]، شکل [[ناهنجار]] به خود می‌‌گیرد.
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش