عدل الهی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی')
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۲۲: خط ۲۲:
*مسئلۀ [[عدل الهی]] دارای اهمیتی خاص و موقعیتی بی‌نظیر است و همین اهمیت باعث شده [[علمای اسلامی]] ([[شیعه]] و [[معتزله]]) [[عدل]] را در ردیف "ریشه‌های [[دین]]" قرار دهند و دومین اصل از اصول پنج‌گانۀ [[دین]] بشناسند و [[علت]] اصلی از منظر [[شیعه]] که [[عدل]] از [[اصول دین]] شمرده شد این است که [[شیعه]] با [[اهل سنت]] در سایر [[صفات ]] [[خداوند]] اختلافی نداشتند و اگر هم اختلافی وجود داشت چندان مطرح نبود ولی در مسئلۀ [[عدل]]، اختلافی شدید داشتند به طوری که [[اعتقاد]] و عدم [[اعتقاد]] به [[عدل]]، علامت و معیار "[[مذاهب]]" شمرده می‌‌شد به این نحو که بر مبنای چگونگی [[اعتقاد]] شخص به [[عدل خداوند]] مشخص می‌‌شد مثلاً شخص، [[شیعه]] است یا [[سنی]] و اگر [[سنی]] است معتزلی است یا [[اشعری]]<ref>ر.ک: مطهری، عدل الهی، ص۸۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۰.</ref>   
*مسئلۀ [[عدل الهی]] دارای اهمیتی خاص و موقعیتی بی‌نظیر است و همین اهمیت باعث شده [[علمای اسلامی]] ([[شیعه]] و [[معتزله]]) [[عدل]] را در ردیف "ریشه‌های [[دین]]" قرار دهند و دومین اصل از اصول پنج‌گانۀ [[دین]] بشناسند و [[علت]] اصلی از منظر [[شیعه]] که [[عدل]] از [[اصول دین]] شمرده شد این است که [[شیعه]] با [[اهل سنت]] در سایر [[صفات ]] [[خداوند]] اختلافی نداشتند و اگر هم اختلافی وجود داشت چندان مطرح نبود ولی در مسئلۀ [[عدل]]، اختلافی شدید داشتند به طوری که [[اعتقاد]] و عدم [[اعتقاد]] به [[عدل]]، علامت و معیار "[[مذاهب]]" شمرده می‌‌شد به این نحو که بر مبنای چگونگی [[اعتقاد]] شخص به [[عدل خداوند]] مشخص می‌‌شد مثلاً شخص، [[شیعه]] است یا [[سنی]] و اگر [[سنی]] است معتزلی است یا [[اشعری]]<ref>ر.ک: مطهری، عدل الهی، ص۸۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۰.</ref>   
*[[علت]] بنیادی اهمیت [[عدل]] در [[تعالیم]] و [[عقاید]] [[شیعی]] آموزه‌های [[قرآنی]] و [[روایی]] است که [[عدل]] را محور و اساس [[توحید]] و [[معاد]] و [[نبوت]] و دیگر آرمان‌های فردی و [[اجتماعی]] می‌‌دانند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref>. [[قرآن کریم]] با صراحت، [[نظام هستی]] را بر [[عدل]] و درستی و توازن و استحقاق‌ها و قابلیت‌های آفریدگان [[استوار]] می‌داند<ref>{{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}«خداحكم كرد- و فرشتگان و دانشمندان نيز- كه هيچ خدايى بر پاى دارنده عدل جز او نيست. خدايى جز او نيست كه پيروزمند و حكيم است» سوره آل عمران، آیه ۱۸؛ {{متن قرآن|وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ}}«و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت» سوره الرحمن، آیه ۷.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: «خداوندی که در وعده‌های خود راست‌گفتار است و از [[ستم]] کردن به [[بندگان]] به ‌دور، میان مخلوقات به [[عدل و داد]] و در [[حکم]] خود بر آنان به [[عدل]] [[رفتار]] می‌کند»<ref>{{متن حدیث|الَّذِی صَدَقَ فِی مِیعَادِهِ وَ ارْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبَادِهِ وَ قَامَ بِالْقِسْطِ فِی خَلْقِهِ وَ عَدَلَ عَلَیْهِمْ فِی حُکْمِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۵۹.</ref>
*[[علت]] بنیادی اهمیت [[عدل]] در [[تعالیم]] و [[عقاید]] [[شیعی]] آموزه‌های [[قرآنی]] و [[روایی]] است که [[عدل]] را محور و اساس [[توحید]] و [[معاد]] و [[نبوت]] و دیگر آرمان‌های فردی و [[اجتماعی]] می‌‌دانند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref>. [[قرآن کریم]] با صراحت، [[نظام هستی]] را بر [[عدل]] و درستی و توازن و استحقاق‌ها و قابلیت‌های آفریدگان [[استوار]] می‌داند<ref>{{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}«خداحكم كرد- و فرشتگان و دانشمندان نيز- كه هيچ خدايى بر پاى دارنده عدل جز او نيست. خدايى جز او نيست كه پيروزمند و حكيم است» سوره آل عمران، آیه ۱۸؛ {{متن قرآن|وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ}}«و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت» سوره الرحمن، آیه ۷.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: «خداوندی که در وعده‌های خود راست‌گفتار است و از [[ستم]] کردن به [[بندگان]] به ‌دور، میان مخلوقات به [[عدل و داد]] و در [[حکم]] خود بر آنان به [[عدل]] [[رفتار]] می‌کند»<ref>{{متن حدیث|الَّذِی صَدَقَ فِی مِیعَادِهِ وَ ارْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبَادِهِ وَ قَامَ بِالْقِسْطِ فِی خَلْقِهِ وَ عَدَلَ عَلَیْهِمْ فِی حُکْمِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۵۹.</ref>
*در [[آیات]] [[قرآن‌کریم]]، [[عادل]] بودن جزء صفات ثبوتیۀ [[خداوند]] است، یعنی در [[قرآن]] تنها به تنزیه [[خداوند]] از [[ظلم و ستم]] [[قناعت]] نشده بلکه به طور مستقیم، صفت [[عدالت]] برای [[خداوند]] اثبات شده است؛ بنابراین [[عدالت]] از صفاتی است که باید [[خداوند]] را به آن [[وصف]] کرد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۵۹.</ref>. [[عدالت]] از [[شئون]] فاعلیت [[خداوند]] و از [[صفات فعل]] است نه از صفات ذات و با صفت‌های [[علم]] و [[اراده]] ارتباطی ندارد. [[خداوند متعال]] برای [[اجرای عدالت]] در میان [[بندگان]]، آنها را مورد [[آزمایش]] قرار می‌دهد. یکی از [[اهداف ]] [[آزمایش الهی]]، [[تربیت]] و پرورش استعدادهای [[بندگان]] است. [[خداوند]] استعدادها، امکانات، [[کمالات]] و [[فضایل اخلاقی]] را به ‌صورت نهفته در وجود [[انسان‌ها]] قرار داده است، این [[کمالات]] به‌ وسیلۀ آزمایش‌ [[الهی]] زمینۀ بروز می‌یابند. [[خداوند]] [[بندگان]] را می‌آزماید تا آنچه در درون دارند در عمل [[آشکار]] کنند، استعدادها را از [[قوه]] به فعل برسانند و مستحق [[پاداش]] و [[کیفر]] شوند؛ البته مقصود از [[امتحان]] [[بندگان]] به این معنا نیست که همه می‌توانند صفات انسانی و [[ملکات اخلاقی]] را در [[اعمال]] خویش نمایان کنند، بلکه مقصود این است، [[امتحان]] [[خداوند]] زمینه‌های [[تربیت]] و پرورش را به ‌وجود می‌آورد و گروهی که خواهان سعادت‌اند پرورش می‌یابند اما برخی نمی‌توانند از این زمینه بهره برگیرند و صفات بد در آنها نمایان می‌شود و در [[اعمال بد]] بروز می‌یابد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۲.</ref>. در منظر [[امام علی]]{{ع}}، شدت و [[جدیت]] [[خداوند]] در [[اجرای عدالت]] به حدی است که ایشان در [[مقام]] [[دعا]] خواستار [[رفتار]] کریمانه [[الهی]] با خود می‌شود و می‌فرماید: «خدایا، کار مرا به [[بخشایش]] خود واگذار کن نه به [[عدالت]] (خویش)»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ احْمِلْنِی عَلَی عَفْوِکَ وَ لَا تَحْمِلْنِی عَلَی عَدْلِک}}؛‏ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۲۷.</ref>. اهمیت [[عدل]] تا آنجاست که بدون [[عدل]] نه [[دین]] تمام است و نه به نحو قطعی می‌‌توان راستگو بودن [[پیامبری]] را [[باور]] داشت؛ زیرا تمام قواعد و [[احکام اسلامی]] بر اصل [[عدل]] [[استوار]] است<ref>. ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref>.
*در [[آیات]] [[قرآن‌کریم]]، [[عادل]] بودن جزء صفات ثبوتیۀ [[خداوند]] است، یعنی در [[قرآن]] تنها به تنزیه [[خداوند]] از [[ظلم و ستم]] [[قناعت]] نشده بلکه به طور مستقیم، صفت [[عدالت]] برای [[خداوند]] اثبات شده است؛ بنابراین [[عدالت]] از صفاتی است که باید [[خداوند]] را به آن [[وصف]] کرد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۵۹.</ref>. [[عدالت]] از [[شئون]] فاعلیت [[خداوند]] و از [[صفات فعل]] است نه از صفات ذات و با صفت‌های [[علم]] و [[اراده]] ارتباطی ندارد. [[خداوند متعال]] برای [[اجرای عدالت]] در میان [[بندگان]]، آنها را مورد [[آزمایش]] قرار می‌دهد. یکی از [[اهداف ]] [[آزمایش الهی]]، [[تربیت]] و پرورش استعدادهای [[بندگان]] است. [[خداوند]] استعدادها، امکانات، [[کمالات]] و [[فضایل اخلاقی]] را به ‌صورت نهفته در وجود [[انسان‌ها]] قرار داده است، این [[کمالات]] به‌ وسیلۀ آزمایش‌ [[الهی]] زمینۀ بروز می‌یابند. [[خداوند]] [[بندگان]] را می‌آزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشکار کنند، استعدادها را از [[قوه]] به فعل برسانند و مستحق [[پاداش]] و [[کیفر]] شوند؛ البته مقصود از [[امتحان]] [[بندگان]] به این معنا نیست که همه می‌توانند صفات انسانی و [[ملکات اخلاقی]] را در [[اعمال]] خویش نمایان کنند، بلکه مقصود این است، [[امتحان]] [[خداوند]] زمینه‌های [[تربیت]] و پرورش را به ‌وجود می‌آورد و گروهی که خواهان سعادت‌اند پرورش می‌یابند اما برخی نمی‌توانند از این زمینه بهره برگیرند و صفات بد در آنها نمایان می‌شود و در [[اعمال بد]] بروز می‌یابد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۲.</ref>. در منظر [[امام علی]]{{ع}}، شدت و [[جدیت]] [[خداوند]] در [[اجرای عدالت]] به حدی است که ایشان در [[مقام]] [[دعا]] خواستار [[رفتار]] کریمانه [[الهی]] با خود می‌شود و می‌فرماید: «خدایا، کار مرا به [[بخشایش]] خود واگذار کن نه به [[عدالت]] (خویش)»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ احْمِلْنِی عَلَی عَفْوِکَ وَ لَا تَحْمِلْنِی عَلَی عَدْلِک}}؛‏ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۲۷.</ref>. اهمیت [[عدل]] تا آنجاست که بدون [[عدل]] نه [[دین]] تمام است و نه به نحو قطعی می‌‌توان راستگو بودن [[پیامبری]] را [[باور]] داشت؛ زیرا تمام قواعد و [[احکام اسلامی]] بر اصل [[عدل]] [[استوار]] است<ref>. ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۵.</ref>.
==اقسام عدل الهی==
==اقسام عدل الهی==
*[[عدل]] دارای اقسامی است که عبارتند از:
*[[عدل]] دارای اقسامی است که عبارتند از:
خط ۴۴: خط ۴۴:
*باید توجه داشت [[عدل الهی]] با سایر [[اصول دین]] ارتباط دارد که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود:
*باید توجه داشت [[عدل الهی]] با سایر [[اصول دین]] ارتباط دارد که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود:
#ارتباط [[عدل]] با [[توحید]]: [[عدل الهی]] آنجا که به [[توحید]] یا [[معاد]] مربوط می‌شود در نگرش [[انسان]] به هستی و آفرینندۀ آن و در [[جهان‌بینی]] او تأثیرگذار است. [[امام علی]]{{ع}} در ارتباط با [[عدل]] و [[توحید]] می‌فرماید: «و او را از [[توحید]] و [[عدل]] پرسیدند، فرمود: [[توحید]] این است [[خدا]] را به تصور در نیاوری و [[عدل]] این است [[خدا]] را متهم نسازی»<ref>{{متن حدیث|التَّوْحِیدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه‏}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰.</ref>. [[خداوند]] بر مبنای صفت [[عدل]] خویش و وعده‌ای که در [[قرآن کریم]] به [[بندگان]] داده است، [[پاداش]] و [[کیفر]] [[اعمال انسان]] را هر چند به اندازۀ ذره‌ای، بی‌کم و کاست [[اعمال]] می‌کند<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}«پس هر کس همسنگ  ذره‌ای نیکی ورزد، آن را خواهد دید، و هر کس همسنگ  ذره‌ای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷ و ۸</ref>. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: «[[خداوند]] بر اطاعتش "[[پاداش]]" مقرر فرموده و بر مخالفتش "[[عذاب]]" تا بندگانش را از سقوط در [[آتش]] [[خشم]] خود باز دارد و به [[بهشت]] رهنمون شود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَی طَاعَتِهِ وَ الْعِقَابَ عَلَی مَعْصِیَتِهِ ذِیَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیَاشَةً لَهُمْ إِلَی جَنَّتِه‏"}} نهج البلاغه، حکمت ۳۶۸.</ref>.<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۴۳.</ref>
#ارتباط [[عدل]] با [[توحید]]: [[عدل الهی]] آنجا که به [[توحید]] یا [[معاد]] مربوط می‌شود در نگرش [[انسان]] به هستی و آفرینندۀ آن و در [[جهان‌بینی]] او تأثیرگذار است. [[امام علی]]{{ع}} در ارتباط با [[عدل]] و [[توحید]] می‌فرماید: «و او را از [[توحید]] و [[عدل]] پرسیدند، فرمود: [[توحید]] این است [[خدا]] را به تصور در نیاوری و [[عدل]] این است [[خدا]] را متهم نسازی»<ref>{{متن حدیث|التَّوْحِیدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه‏}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰.</ref>. [[خداوند]] بر مبنای صفت [[عدل]] خویش و وعده‌ای که در [[قرآن کریم]] به [[بندگان]] داده است، [[پاداش]] و [[کیفر]] [[اعمال انسان]] را هر چند به اندازۀ ذره‌ای، بی‌کم و کاست [[اعمال]] می‌کند<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}«پس هر کس همسنگ  ذره‌ای نیکی ورزد، آن را خواهد دید، و هر کس همسنگ  ذره‌ای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷ و ۸</ref>. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: «[[خداوند]] بر اطاعتش "[[پاداش]]" مقرر فرموده و بر مخالفتش "[[عذاب]]" تا بندگانش را از سقوط در [[آتش]] [[خشم]] خود باز دارد و به [[بهشت]] رهنمون شود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَی طَاعَتِهِ وَ الْعِقَابَ عَلَی مَعْصِیَتِهِ ذِیَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیَاشَةً لَهُمْ إِلَی جَنَّتِه‏"}} نهج البلاغه، حکمت ۳۶۸.</ref>.<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۴۳.</ref>
#ارتباط [[عدل]] با [[معاد]]: [[امام علی]]{{ع}} دربارۀ ارتباط [[عدل]] و [[معاد]] می‌فرماید: «بی‌شک [[خدای متعال]] از شما درباره بندگانش بازخواست کند و از کردارهای کوچک و بزرگ و [[آشکار]] و پنهانشان پرسید. پس اگر [[عذاب]] کند شما ستم‌کارترید و اگر ببخشاید او بزرگوارتر است»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُسَائِلُکُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِیرَةِ مِنْ أَعْمَالِکُمْ وَ الْکَبِیرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَةِ فَإِنْ یُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ وَ إِنْ یَعْفُ فَهُوَ أَکْرَمُ}}؛ نهج البلاغه، نامۀ ۲۷.</ref> و نیز می‌فرماید: «نه در [[آسمان]] و نه در [[زمین]] به اندازۀ ذره‌ای که در چشم آید یا صدای پایی که شنیده شود در [[عدالت]] [[الهی]] خدشه وارد نیاید و جز [[حق]] و [[حق]] داوریِ [[عدل]] نباشد»<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۲۳۳.</ref>.  
#ارتباط [[عدل]] با [[معاد]]: [[امام علی]]{{ع}} دربارۀ ارتباط [[عدل]] و [[معاد]] می‌فرماید: «بی‌شک [[خدای متعال]] از شما درباره بندگانش بازخواست کند و از کردارهای کوچک و بزرگ و آشکار و پنهانشان پرسید. پس اگر [[عذاب]] کند شما ستم‌کارترید و اگر ببخشاید او بزرگوارتر است»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُسَائِلُکُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِیرَةِ مِنْ أَعْمَالِکُمْ وَ الْکَبِیرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَةِ فَإِنْ یُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ وَ إِنْ یَعْفُ فَهُوَ أَکْرَمُ}}؛ نهج البلاغه، نامۀ ۲۷.</ref> و نیز می‌فرماید: «نه در [[آسمان]] و نه در [[زمین]] به اندازۀ ذره‌ای که در چشم آید یا صدای پایی که شنیده شود در [[عدالت]] [[الهی]] خدشه وارد نیاید و جز [[حق]] و [[حق]] داوریِ [[عدل]] نباشد»<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۲۳۳.</ref>.  
#ارتباط [[عدل]] با [[نبوت]]: در ارتباط [[عدل]] با [[نبوت]] باید دانست [[عدل]] آنجا که به [[نبوت]] و [[تشریع]] و [[قانون]] مربوط می‌شود، یک مقیاس و معیار قانون‌شناسی است. به عبارت دیگر، [[عدل الهی]] اقتضا می‌کند [[خداوند]] [[زمین]] را خالی از [[حجت]] خود باقی نگذارد و به ‌وسیلۀ [[ارسال پیامبران]]، [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کند. همچنین [[عدل الهی]] اقتضا می‌کند [[امت پیامبر]]{{صل}} پس از ایشان بی‌سرپرست رها نشوند تا به [[هلاکت]] و [[ضلالت]] افتند. [[امام علی]]{{ع}} در این‌باره می‌فرماید: «[[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در میان شما [[مردم]] جانشینانی برگزید که تمام [[پیامبران]] گذشته برای امت‌های خود برگزیدند؛ زیرا آنها هرگز [[انسان‌ها]] را سرگردان رها نکردند و بدون معرفی راه‌های روشن و نشان‌های [[استوار]] از میان [[مردم]] نرفتند»<ref>{{متن حدیث|خَلَّفَ فِیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِیَاءُ فِی أُمَمِهَا إِذْ لَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَلًا بِغَیْرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۱.</ref>  
#ارتباط [[عدل]] با [[نبوت]]: در ارتباط [[عدل]] با [[نبوت]] باید دانست [[عدل]] آنجا که به [[نبوت]] و [[تشریع]] و [[قانون]] مربوط می‌شود، یک مقیاس و معیار قانون‌شناسی است. به عبارت دیگر، [[عدل الهی]] اقتضا می‌کند [[خداوند]] [[زمین]] را خالی از [[حجت]] خود باقی نگذارد و به ‌وسیلۀ [[ارسال پیامبران]]، [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کند. همچنین [[عدل الهی]] اقتضا می‌کند [[امت پیامبر]]{{صل}} پس از ایشان بی‌سرپرست رها نشوند تا به [[هلاکت]] و [[ضلالت]] افتند. [[امام علی]]{{ع}} در این‌باره می‌فرماید: «[[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در میان شما [[مردم]] جانشینانی برگزید که تمام [[پیامبران]] گذشته برای امت‌های خود برگزیدند؛ زیرا آنها هرگز [[انسان‌ها]] را سرگردان رها نکردند و بدون معرفی راه‌های روشن و نشان‌های [[استوار]] از میان [[مردم]] نرفتند»<ref>{{متن حدیث|خَلَّفَ فِیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِیَاءُ فِی أُمَمِهَا إِذْ لَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَلًا بِغَیْرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۱.</ref>  
#رابطه [[عدل]] با [[قضا و قدر]]: [[خدای متعال]] برای هر پدیده‌ای کم و کیف و زمان و مکان خاص قرار داده است که تحت تأثیر [[علل]] و عوامل به ‌تدریج تحقق می‌یابد و منظور از [[قضای الهی]] این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط، آن را به مرحلۀ نهایی و حتمی می‌رساند. [[شیعه]] در مسئلۀ [[قضا و قدر]] [[معتقد]] است [[انسان]] نه به ‌صرف قادریت و [[صاحب]] [[اختیار]] دانستن [[خداوند]]، خویشتن را مجبور می‌بیند و نه به ‌واسطۀ مختار دانستن خود در امور، [[خداوند]] را از [[سلطنت]] و قادریت برکنار می‌داند، بلکه نگرش او جامع هر دو است. [[خداوند متعال]] [[انسان‌ها]] را مجبور به انجام کاری نمی‌کند تا اینکه به ‌دلیل انجام آن عمل آنها را [[عذاب]] کند و کار را به [[بندگان]] هم واگذار نکرده است چرا که اگر آنها را به خود واگذاشته بود آنان را با [[امر و نهی]] محصور نمی‌کرد، بلکه [[اختیار انسان]] "[[امر بین الامرین]]" است<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۱ ـ۵۶۲.</ref>. عمل اختیاری [[انسان‌ها]] به ‌نوعی بر خواست و ارادۀ [[خداوند]] متکی است. در عین‌ حال [[سرنوشت]] را [[انسان]] خودش رقم می‌زند. [[انسان]] مجبور آفریده نشده است و می‌تواند در چارچوب [[قوانین]] و سنت‌های [[حاکم]] بر هستی، [[سرنوشت]] خود را بسازد و در هر جهت که [[اراده]] کند، پیش [[رود]]<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۲.</ref>.
#رابطه [[عدل]] با [[قضا و قدر]]: [[خدای متعال]] برای هر پدیده‌ای کم و کیف و زمان و مکان خاص قرار داده است که تحت تأثیر [[علل]] و عوامل به ‌تدریج تحقق می‌یابد و منظور از [[قضای الهی]] این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط، آن را به مرحلۀ نهایی و حتمی می‌رساند. [[شیعه]] در مسئلۀ [[قضا و قدر]] [[معتقد]] است [[انسان]] نه به ‌صرف قادریت و [[صاحب]] [[اختیار]] دانستن [[خداوند]]، خویشتن را مجبور می‌بیند و نه به ‌واسطۀ مختار دانستن خود در امور، [[خداوند]] را از [[سلطنت]] و قادریت برکنار می‌داند، بلکه نگرش او جامع هر دو است. [[خداوند متعال]] [[انسان‌ها]] را مجبور به انجام کاری نمی‌کند تا اینکه به ‌دلیل انجام آن عمل آنها را [[عذاب]] کند و کار را به [[بندگان]] هم واگذار نکرده است چرا که اگر آنها را به خود واگذاشته بود آنان را با [[امر و نهی]] محصور نمی‌کرد، بلکه [[اختیار انسان]] "[[امر بین الامرین]]" است<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۱ ـ۵۶۲.</ref>. عمل اختیاری [[انسان‌ها]] به ‌نوعی بر خواست و ارادۀ [[خداوند]] متکی است. در عین‌ حال [[سرنوشت]] را [[انسان]] خودش رقم می‌زند. [[انسان]] مجبور آفریده نشده است و می‌تواند در چارچوب [[قوانین]] و سنت‌های [[حاکم]] بر هستی، [[سرنوشت]] خود را بسازد و در هر جهت که [[اراده]] کند، پیش [[رود]]<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۲.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش