←جستارهای وابسته
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
#در [[اعمال]]، نیکوکار باشد: {{متن قرآن|وَهُوَ مُحْسِنٌ}}، و اعمال، اعم از [[عبادی]] محض و غیر آن است، و [[نیکوکاری]]، آنجا محقق میشود که عامل، [[خدا]] را ناظر بر اعمال خود ببیند، و این معنا برداشت از این فرموده [[حضرت رسول]]{{صل}} است: {{متن حدیث|أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ}}؛ یعنی خدای تعالی را آنچنان [[عبادت]] کن که گویی تو او را میبینی؛ پس اگر تو او را نمیبینی، مسلم بدان که او تو را میبیند. البته، آنکه نفس و ذاتش را تسلیم خدای تعالی کند و در اعمال، نیکوکار باشد: اولاً، به دستاویز محکم و امیدوارکنندهای چنگ زده: {{متن قرآن|وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}}<ref>«و هر که روی (دل) خویش به سوی خداوند نهد و نکوکار باشد بیگمان به دستاویز اس[[تورات]]ر چنگ زده است و سرانجام کارها با خداوند است» سوره لقمان، آیه ۲۲.</ref>، و ثانیاً، پاداش بیکران او نزد پروردگارش میباشد، و علاوه بر آن، [[خوف]] و اندوهی برای او نخواهد بود: {{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بیگمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است. و بیمی نخواهند داشت و اندوهگین نمیشوند» سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref>. | #در [[اعمال]]، نیکوکار باشد: {{متن قرآن|وَهُوَ مُحْسِنٌ}}، و اعمال، اعم از [[عبادی]] محض و غیر آن است، و [[نیکوکاری]]، آنجا محقق میشود که عامل، [[خدا]] را ناظر بر اعمال خود ببیند، و این معنا برداشت از این فرموده [[حضرت رسول]]{{صل}} است: {{متن حدیث|أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ}}؛ یعنی خدای تعالی را آنچنان [[عبادت]] کن که گویی تو او را میبینی؛ پس اگر تو او را نمیبینی، مسلم بدان که او تو را میبیند. البته، آنکه نفس و ذاتش را تسلیم خدای تعالی کند و در اعمال، نیکوکار باشد: اولاً، به دستاویز محکم و امیدوارکنندهای چنگ زده: {{متن قرآن|وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}}<ref>«و هر که روی (دل) خویش به سوی خداوند نهد و نکوکار باشد بیگمان به دستاویز اس[[تورات]]ر چنگ زده است و سرانجام کارها با خداوند است» سوره لقمان، آیه ۲۲.</ref>، و ثانیاً، پاداش بیکران او نزد پروردگارش میباشد، و علاوه بر آن، [[خوف]] و اندوهی برای او نخواهد بود: {{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بیگمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است. و بیمی نخواهند داشت و اندوهگین نمیشوند» سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref>. | ||
# [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را [[تبعیت]] کند: {{متن قرآن|وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا}}<ref>«و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref>، و آیین حضرت ابراهیم{{ع}} [[اسلام]] بود و او بر آن آیین، [[استقامت]] داشت: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. حضرت ابراهیم از پروردگارش درخواست نمود که خود، فرزندش و [[فرزندان]] فرزندش، مفتخر به آیین [[مقدس]] اسلام باشند: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ}}<ref>«پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور)» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>. [[پاداش]] [[عظیم]] او در ذیل [[آیه]] این بود که [[خدای تعالی]] دوستش خواهد بود. این چنین، [[پروردگار متعال]] [[ابراهیم]]{{ع}} را که [[مسلمان]] [[خالص]]، عامل و [[نیکوکار]] بود، به [[دوستی]] خود برگزید: {{متن قرآن|وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}}<ref>«و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref>، و دوستی خدای تعالی به این معنا بود که او [[یار]] و مددکارش در همه احوال است؛ به طوری که اگر کسی یا کسانی علیه او [[اراده]] سوئی کنند، او را [[یاری]] نموده و از مهلکهای که [[دشمنان]] برای او فراهم آوردهاند، نجاتش میدهد؛ همانگونه که ابراهیم{{ع}} را از انبوه آتشی که [[نمرود]] و نمرودیان [[تدارک]] نموده بودند تا او را بسوزانند، [[نجات]] داد و [[آتش]] را بر او سرد و [[سلامت]] گردانید: {{متن قرآن|قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بیگزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۷۸.</ref> | # [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را [[تبعیت]] کند: {{متن قرآن|وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا}}<ref>«و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref>، و آیین حضرت ابراهیم{{ع}} [[اسلام]] بود و او بر آن آیین، [[استقامت]] داشت: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. حضرت ابراهیم از پروردگارش درخواست نمود که خود، فرزندش و [[فرزندان]] فرزندش، مفتخر به آیین [[مقدس]] اسلام باشند: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ}}<ref>«پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور)» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>. [[پاداش]] [[عظیم]] او در ذیل [[آیه]] این بود که [[خدای تعالی]] دوستش خواهد بود. این چنین، [[پروردگار متعال]] [[ابراهیم]]{{ع}} را که [[مسلمان]] [[خالص]]، عامل و [[نیکوکار]] بود، به [[دوستی]] خود برگزید: {{متن قرآن|وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}}<ref>«و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref>، و دوستی خدای تعالی به این معنا بود که او [[یار]] و مددکارش در همه احوال است؛ به طوری که اگر کسی یا کسانی علیه او [[اراده]] سوئی کنند، او را [[یاری]] نموده و از مهلکهای که [[دشمنان]] برای او فراهم آوردهاند، نجاتش میدهد؛ همانگونه که ابراهیم{{ع}} را از انبوه آتشی که [[نمرود]] و نمرودیان [[تدارک]] نموده بودند تا او را بسوزانند، [[نجات]] داد و [[آتش]] را بر او سرد و [[سلامت]] گردانید: {{متن قرآن|قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بیگزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۷۸.</ref> | ||
===معنا و مفهوم چهارم احسن=== | |||
یکی از معانی و مفاهیم احسن، فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«آیا داوری (دوره) “جاهلیّت” را میجویند؟ و برای گروهی که یقین دارند، در داوری از خداوند بهتر کیست؟» سوره مائده، آیه ۵۰.</ref>، میباشد، و آن، عبارت است از [[فضیلت]] [[حکم]] [[خدای تعالی]] بر حکم غیر [[خدا]]، که در [[مقام]] [[اجرا]]، همه [[مردم]] از [[فقیر]] و [[غنی]] و دیگر طبقات نسبت به آن یکسانند. [[آیه شریفه]]، اگرچه به صورت استفهام است، اما این استفهام، استفهام انکاری بوده: {{متن قرآن|أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ}}، و در مقام مقایسه حکم [[جاهلی]] با حکم خدایی است؛ به این معنا که: برای [[اهل یقین]] هیچ کس بهتر از خدای تعالی نمیتواند [[داوری]] کند: {{متن قرآن|أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}. | |||
در صدر [[آیه]] که با استفهام شروع میشود: {{متن قرآن|أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}، این سؤال مطرح میشود: چگونه است که حکم جاهلی مردود است؟ و پاسخ این است که حکم جاهلی، و به طور کلی حکم غیر خدا، بر اساس [[بینش]] [[انسان]] صورت میگیرد، و انسان، هم بسیار [[نادان]] است و هم بسیار [[ستمگر]] و یا غیر [[عادل]]: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>. | |||
و چگونه انسان در حالی که بسیار نادان، [[ستمکار]] و بیعدالت است، میتواند حکم از روی [[عدالت]] و [[حکمت]] نماید؟ لذا آنان که به غیر از [[حکم خدا]] حکم کنند، کافرند {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>، و آنان که به غیر از حکم خدا حکم کنند، ستمکار و ظالمند: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref>، و آنان که به غیر از [[حکم خدا]] [[حکم]] کنند، فاسقند: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۷.</ref> در تعقیب آن، سؤال دیگری که مطرح میشود، این است که: حکم خدایی چگونه است که مورد [[تأیید]] [[اهل یقین]] است؟ و پاسخ این است که چون [[خدای تعالی]] بسیار [[دانا]] و [[حکیم]] است: {{متن قرآن|وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۶.</ref>، و خدای تعالی به هر چیزی بسیار داناست: {{متن قرآن|وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref>، و خدای تعالی به همه [[خلق]] بسیار داناست: {{متن قرآن|وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و او به (حال) هر آفریدهای داناست» سوره یس، آیه ۷۹.</ref>، و خدای تعالی به [[مردم]] [[ستم]] نمیکند، و این مردم هستند که به خودشان ستم میکنند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«بیگمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمیدارد امّا این مردمند که به خویش ستم میورزند» سوره یونس، آیه ۴۴.</ref>، و سزاوار خداوندیش نباشد که به آنان ستم کند، و لکن خود آنانند که به خودشان ستم میکنند: {{متن قرآن|مَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰.</ref>، و لذا حکم خدایی که علیم و حکیم بوده و بر همه خلق، بسیار داناست و ستم نمیکند، مورد تأیید اهل یقین است. تنها حکم خدای تعالی است که [[حق]] بوده و [[بهترین]] است برای تمییز حق از [[باطل]]: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست (که) حق را پی میگیرد و او بهترین جداکنندگان (حق از باطل) است» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>. تنها [[حکم]] [[خدای تعالی]] است که امر میکند جز او کسی [[عبادت]] نشود: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ}}<ref>«داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>، و [[اهل]] اتکال، تنها بر حکم خدای تعالی [[توکل]] میکنند: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ}}<ref>«که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند» سوره یوسف، آیه ۶۷.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۷۹.</ref> | |||
===معنا و مفهوم پنجم احسن=== | |||
یکی از معانی و مفاهیم احسن، فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}، میباشد، و آن به این معنا است که [[قرب]] به [[مال یتیم]] و [[ولایت]] بر آن باید در جهت [[حفظ]] [[مال]] او، و در حد امکان، در جهت افزایش مال، او از طریق [[تجارت]] و مکاسب [[مشروع]] بوده و به تبع آن، در [[تربیت دینی]] و [[اخلاقی]]، مفید به حال [[یتیم]] باشد: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}. | |||
در ادامه، [[آیه]] به پنج مطلب اشاره میفرماید: | |||
#مدت این قرب و ولایت، و آن تا زمانی است که یتیم به [[بلوغ]] اشد برسد، و بلوغ اشد، زمانی است که او از لحاظ [[عقلی]] و بدنی، به اندازهای [[رشد]] کرده باشد که [[آمادگی]] انجام [[مسئولیت]] [[اقتصادی]] را داشته باشد: {{متن قرآن|حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ}}، و در [[سوره یوسف]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا}}<ref>«و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش میدهیم» سوره یوسف، آیه ۲۲.</ref>؛ همچنین در [[سوره قصص]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا}}<ref>«و چون به برنایی خویش رسید و استواری یافت بدو (نیروی) داوری و دانشی بخشیدیم و بدینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم» سوره قصص، آیه ۱۴.</ref>. | |||
#پیمانه و وزن را تمام و عادلانه پرداخت کند و چیزی از اشیا (و اصل [[مال]]) را کم و کسر نگذارد: {{متن قرآن|وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ}}، و در [[سوره اعراف]] میفرماید: {{متن قرآن|فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ}}<ref>«پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>. | |||
#در [[تکلیف]] است، و آن این است که او متناسب با وسعت استعدادی که دارد، تکلیف دارد: {{متن قرآن|لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}}، {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمیکند» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>؛ همچنین در [[سوره مؤمنون]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و ما به هیچ کس جز در خور توانش تکلیف نمیکنیم و نزد ما کتابی است که به حقّ، سخن میگوید و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره مؤمنون، آیه ۶۲.</ref>. | |||
#در امر به [[عدالت]] در [[سخن گفتن]] و تعمیم آن است، اگرچه سخن، در مورد [[خویشاوندان]] باشد: {{متن قرآن|وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى}}، و در آیهای از [[سوره نساء]] و آیهای از [[سوره احزاب]] برای سخن گفتن، به [[تقوای الهی]] و قول سدید؛ یعنی گفتاری که راست، [[استوار]] و محکم باشد، امر شده است، و در سوره نساء میفرماید: {{متن قرآن|فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا}}<ref>«بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.</ref>، و در سوره احزاب هم میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و سخنی استوار بگویید» سوره احزاب، آیه ۷۰.</ref>. | |||
#در امر به [[وفا به عهد]] [[الهی]] است: {{متن قرآن|وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا}}، و البته، کسی که عهدی میبندد و یا عهدی با [[خدا]] میبندد، در مقابل عهدی که بسته، [[مسئول]] است: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا}}<ref>«و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به گونهای که (برای یتیم) نیکوتر است تا او به برنایی خود برسد و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.</ref>، و آنان که عهدی با [[خدا]] میبندند و به آن وفادارند و [[نقض عهد]] نمیکنند، از جمله کسانی هستند که [[خانه]] [[آخرت]]، برای آنان خوش [[عاقبت]] است، و برای آنان باغهای همیشه سرسبز است که خودشان، [[پدران]]، [[همسران]]، فرزندانشان، آنان که صالحند، داخل در آنها میشوند، و ملایکه از هر دری بر آنان وارد شده و به واسطه [[صبر]] و [[شکیبایی]] که آنان از خود نشان دادهاند، بر آنان [[سلام]] نموده و عاقبت و فرجام [[نیکو]] را به ایشان مژده میدهند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ *... أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ * جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ * سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ}}<ref>«آنان که به عهد خداوند وفا میکنند و پیمان را نمیشکنند *... فرجام (نیک) آن سرای است* بهشتهایی جاودان که آنان و شایستگان از نیاکان و همسران و فرزندانشان در آن وارد میشوند و فرشتگان از هر دری بر آنان درمیآیند * درود بر شما به شکیبی که ورزیدهاید که فرجام آن سرای، نیکوست!» سوره رعد، آیه ۲۰و ۲۲-۲۴.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۸۱.</ref> | |||
===معنا و مفهوم ششم احسن=== | |||
یکی از معانی و مفاهیم احسن، فی قوله تعالی: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}، میباشد، و آن، در یکی از طرق [[دعوت]] به سوی [[پروردگار متعال]]؛ یعنی [[مجادله]] نیکو، است، و مجادله نیکو عبارت است از: [[نرمی]] کردن در [[منازعه]] با منکرین [[معاد]] از طریق [[برهان]] و به وسیله [[قرآن]] آن چنان که [[رقت]] [[قلبی]] آورد: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۸۳.</ref> | |||
===انواع [[مجادله]] کنندگان=== | |||
#کسانی که به [[باطل]] مجادله میکنند، و هدفشان، باطل نمودن [[حق]]، و نابود کردن آن است، [[خدای تعالی]] آنان را [[مؤاخذه]] و [[عقوبت]] میکند: {{متن قرآن|وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ}}<ref>«و به نادرستی به چالش برخاستند تا حق را از میان بردارند و من آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود» سوره غافر، آیه ۵.</ref>. | |||
#گناهکارانی که به نفس خود [[خیانت]] کرده و مجادله با آنها [[نهی]] شده است: {{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا}}<ref>«و از آنان که به خویش خیانت میورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.</ref>. | |||
#کافرانی که با [[توسل]] به باطل در [[آیات الهی]] مجادله میکنند تا حق را نابود نمایند و آیات الهی را به سُخره گیرند: {{متن قرآن|وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا}}<ref>«و ما فرستادگان را جز نویدبخش و بیمدهنده نمیفرستیم و کافران به وسیله باطل چالش میورزند تا حق را با آن از میان بردارند؛ و آیات مرا و بیمهایی را که یافتهاند به ریشخند گرفتند» سوره کهف، آیه ۵۶.</ref>، {{متن قرآن|مَا يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ}}<ref>«جز کافران کسی در آیات خداوند چالش نمیورزد بنابراین جنب و جوش آنان در شهرها تو را نفریبد» سوره غافر، آیه ۴.</ref>. | |||
# [[یاران]] [[شیاطین]]، که شیاطین به آنها [[القا]] میکنند تا به مجادله بپردازند و لذا یک دسته از آنان، به غیر [[علم]] و به [[تبعیت از شیطان]] مجادله نمایند: {{متن قرآن|وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}<ref>«و شیطانها بیگمان در یاران خویش میدمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ}}<ref>«و از مردم کسی است که بیهیچ دانشی درباره خداوند چالش میورزد و از هر شیطان گردنکشی پیروی میکند» سوره حج، آیه ۳.</ref>. | |||
#کسانی که بدون [[علم]] و بدون [[هدایت]] و بدون کتابی که [[نور هدایت]] را به آنان بتاباند، درباره [[خدا]] [[مجادله]] میکند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ}}<ref>«و از مردم کسی است که درباره خداوند بیهیچ دانش و رهیافت و کتابی روشنیبخش، چالش میورزد» سوره حج، آیه ۸.</ref>. | |||
#آنانی که بدون اینکه سلطهای داشته باشند، در [[آیات الهی]] به مجادله میپردازند، و [[دشمنی]] و [[کینهتوزی]] آنان نزد [[خدای تعالی]] و نزد [[مؤمنین]]، بزرگ و [[عظیم]] باشد، و این مُهری است که [[خدای متعال]] بر [[دل]] هر [[متکبر]] [[ستمکاری]] مینهد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بیآنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش میورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشمانگیز است؛ بدینگونه خداوند بر دل هر خویشبین گردنکشی مهر مینهد» سوره غافر، آیه ۳۵.</ref>. | |||
#دستهای از [[اهل کتاب]] که مجادله با آنان [[نهی]] شده، مگر مجادله به احسن: {{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۸۳.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |