←چگونگی راهیابی فضه به خانه حضرت زهرا{{س}}، به روایت دیگر
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
آقای [[رحمانی همدانی]] مینویسد: آنچه که در [[تاریخ]] درباره اینکه [[حضرت زهرا]]{{س}} کنیزی به نام [[فضه]] داشته، معروف است، در سالهای آخر [[زندگی]] ایشان بوده؛ یعنی زمانی که [[فرزندان]] ایشان زیاد و کارهای ایشان در [[منزل]] بیشتر شد و از طرفی [[غنائم]] زیادی از [[جنگ]] با [[یهودیان]] [[خیبر]] و [[بنی قریظه]] و [[بنی نضیر]] به دست [[مسلمانان]] افتاد و [[فقر]] و [[سختی]] از میان مسلمانان برداشته شد، لذا [[رسول خدا]]{{صل}} فضه را به ایشان بخشید تا مقداری از فشار کاری حضرت زهرا{{س}} کاسته شود<ref>فاطمة بهجة قلب المصطفی، ج۱، ص۷۴.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[فضه نوبیه (مقاله)|مقاله «فضه نوبیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۵۲۱-۵۲۲.</ref> | آقای [[رحمانی همدانی]] مینویسد: آنچه که در [[تاریخ]] درباره اینکه [[حضرت زهرا]]{{س}} کنیزی به نام [[فضه]] داشته، معروف است، در سالهای آخر [[زندگی]] ایشان بوده؛ یعنی زمانی که [[فرزندان]] ایشان زیاد و کارهای ایشان در [[منزل]] بیشتر شد و از طرفی [[غنائم]] زیادی از [[جنگ]] با [[یهودیان]] [[خیبر]] و [[بنی قریظه]] و [[بنی نضیر]] به دست [[مسلمانان]] افتاد و [[فقر]] و [[سختی]] از میان مسلمانان برداشته شد، لذا [[رسول خدا]]{{صل}} فضه را به ایشان بخشید تا مقداری از فشار کاری حضرت زهرا{{س}} کاسته شود<ref>فاطمة بهجة قلب المصطفی، ج۱، ص۷۴.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[فضه نوبیه (مقاله)|مقاله «فضه نوبیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۵۲۱-۵۲۲.</ref> | ||
==چگونگی راهیابی فضه به [[ | ==چگونگی راهیابی فضه به خانه [[حضرت زهرا]]{{س}}، به [[روایت]] دیگر== | ||
[[ابن شهر آشوب]] بعد از [[نقل]] حالات حضرت زهرا{{س}} و [[سختیها]] و فشار کاری ایشان در منزل، به نقل از [[کتاب]] [[ابوبکر شیرازی]] مینویسد: زمانی که [[حضرت فاطمه]]{{س}} فشارهای کاری منزل خود را، برای رسول خدا{{صل}} شرح داد و از ایشان کنیزی خواست، اشکهای [[پیامبر]]{{صل}} جاری شد و فرمود: "دخترم، [[سوگند]] به آنکه مرا به [[حق]] برانگیخته، چهارصد [[مرد]] [[فقیر]] در [[مسجد]] زندگی میکنند که نه [[غذا]] دارند و نه [[لباس]]، و من اگر از مسئلهای نمیترسیدم، حتما آنچه را که خواستی به تو میبخشیدم. ای فاطمه! من نمیخواهم که [[ثواب]] تو نصیب [[کنیز]] تو شود؛ همانا میترسم که [[علی]] در [[روز قیامت]] [[حق]] خود را از تو بخواهد". و سپس رسول خدا{{صل}} [[تسبیح]] را به فاطمه{{س}} آموخت و علی{{ع}} در این باره به ایشان فرمود: "ای فاطمه! نزد رسول خدا [[آمدی]] تا [[حاجت]] دنیویت را برآورده سازد ولی خدای [[مهربان]] ثواب [[اخروی]] را به ما بخشید". | [[ابن شهر آشوب]] بعد از [[نقل]] حالات حضرت زهرا{{س}} و [[سختیها]] و فشار کاری ایشان در منزل، به نقل از [[کتاب]] [[ابوبکر شیرازی]] مینویسد: زمانی که [[حضرت فاطمه]]{{س}} فشارهای کاری منزل خود را، برای رسول خدا{{صل}} شرح داد و از ایشان کنیزی خواست، اشکهای [[پیامبر]]{{صل}} جاری شد و فرمود: "دخترم، [[سوگند]] به آنکه مرا به [[حق]] برانگیخته، چهارصد [[مرد]] [[فقیر]] در [[مسجد]] زندگی میکنند که نه [[غذا]] دارند و نه [[لباس]]، و من اگر از مسئلهای نمیترسیدم، حتما آنچه را که خواستی به تو میبخشیدم. ای فاطمه! من نمیخواهم که [[ثواب]] تو نصیب [[کنیز]] تو شود؛ همانا میترسم که [[علی]] در [[روز قیامت]] [[حق]] خود را از تو بخواهد". و سپس رسول خدا{{صل}} [[تسبیح]] را به فاطمه{{س}} آموخت و علی{{ع}} در این باره به ایشان فرمود: "ای فاطمه! نزد رسول خدا [[آمدی]] تا [[حاجت]] دنیویت را برآورده سازد ولی خدای [[مهربان]] ثواب [[اخروی]] را به ما بخشید". | ||