سلطه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶٬۸۰۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ آوریل ۲۰۲۱
خط ۸۷: خط ۸۷:
==مبانی [[نفی سلطه]]==
==مبانی [[نفی سلطه]]==
===[[آزادی]] [[انسان]]===
===[[آزادی]] [[انسان]]===
انسان موجودی [[آزاد]]، مختار وتعیین کننده [[سرنوشت]] خویش است (کهف / ۱۸، ۲۹؛ عنکبوت / ۲۹، ۳؛ زمر / ۳۹، ۱۸؛ [[انسان]] / ۷۶، ۳) و از آنجا که [[حاکمیت]] سلطه‌گران و کافران با [[آزادی]] و [[اختیار انسان]] همچنین با [[اراده خداوند]] [[مخالف]] است ([[نساء]] / ۴، ۱۴۱)، خداوند [[بندگان]] را به [[مبارزه]] و عدم [[تسلیم]] در برابر [[دشمنان]] فرا می‌خواند (توبه / ۹، ۱۲۳)، چنان‌که در [[قرآن]] آمده که گروهی از [[موحدان]] [[بنی‌اسرائیل]] که سرزمینشان به دست دشمنان اشغال شده بود و فرزندانشان تحت سلطه و [[اسارت]] آنان بودند، از پیامبرشان خواستند زیرنظر فرمانده‌ای [[منصوب]] از سوی او با سلطه‌گران بجنگند<ref>جامع البیان، ج۲، ص۲۷۳؛ مجمع البیان، ج۲، ص۶۰۹-۶۱۰. </ref>: «اَلَم تَرَ اِلَی المَلاَِ مِن بَنی اِسرءیلَ مِن بَعدِ [[موسی]] اِذ قالوا لِنَبِی لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِکًا نُقتِل فی سَبیلِ [[اللّه]].... قالوا و ما لَنا اَلاّ نُقتِلَ فی سَبیلِ اللّه و قَد اُخرِجنا مِن دِیرِنا و اَبنائِنا.»... (بقره / ۲، ۲۴۶؛<ref>راهنما، ج۲، ص۱۵۵. </ref> نیز بقره / ۲، ۲۵۱؛ [[حجّ]] / ۲۲، ۳۹ - ۴۰)<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
انسان موجودی [[آزاد]]، مختار و تعیین‌کننده [[سرنوشت]] خویش است {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم که سراپرده‌هایش آنان را فرا می‌گیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان می‌رسند که (گرمای آن) چهره‌ها را بریان می‌کند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>،  {{متن قرآن|وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و بی‌گمان پیشینیان آنان را (نیز) آزموده‌ایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب می‌شناسد و دروغگویان را (نیز) نیک می‌شناسد» سوره عنکبوت، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> و از آنجا که [[حاکمیت]] سلطه‌گران و کافران با [[آزادی]] و [[اختیار انسان]] همچنین با [[اراده خداوند]] [[مخالف]] است {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی‌یی بهره شما گردد، می‌گویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهره‌ای باشد، می‌گویند آیا ما بر شما دست نیافته‌ایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشته‌ایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref>، خداوند [[بندگان]] را به [[مبارزه]] و عدم [[تسلیم]] در برابر [[دشمنان]] فرا می‌خواند {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.</ref>، چنان‌که در [[قرآن]] آمده که گروهی از [[موحدان]] [[بنی‌اسرائیل]] که سرزمینشان به دست دشمنان اشغال شده بود و فرزندانشان تحت سلطه و [[اسارت]] آنان بودند، از پیامبرشان خواستند زیرنظر فرمانده‌ای [[منصوب]] از سوی او با سلطه‌گران بجنگند<ref>جامع البیان، ج۲، ص۲۷۳؛ مجمع البیان، ج۲، ص۶۰۹-۶۱۰. </ref> {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref>.<ref>راهنما، ج۲، ص۱۵۵. </ref> نیز {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>، {{متن قرآن| أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ }}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
=== [[تساوی]] انسان ها===
=== [[تساوی]] انسان ها===
از آنجا که همه [[انسان‌ها]] در برابر خداوند یکسان‌اند و هیچ کس [[حق]] ندارد خود را صاحب [[اختیار]] دیگران بداند و از سوی دیگر هیچ کس حق ندارد دیگران را ارباب خود قرار داده و [[سلطه]] آنان را بپذیرد، [[قرآن کریم]] هرگونه سلطه [[انسان‌ها]] بر یکدیگر و پذیرش [[اراده]] و سلطه دیگران را [[نفی]] کرده و آن را با [[توحید]] ناسازگار می‌داند. <ref>حکومت اسلامی، ش۲۲، ص۱۸۹-۱۹۲، «واژه ارباب ونقش آن در دانش و فلسفه سیاست».</ref> براساس [[آیه]] ۶۴ [[سوره آل‌عمران]] / ۳ هرگونه سلطه انسان‌ها بر یکدیگر و پذیرش اراده دیگران که از آن به «اتخاذ ارباب» یادشده، [[مخالف]] توحید و نارواست: «قُل یاَهلَ الکِتبِ تَعالَوا اِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا و بَینَکُم اَلاَّ نَعبُدَ اِلاَّ اللّهَ و لا نُشرِکَ بِهِ شیئاً و لا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا اَربابًا مِن دونِ [[اللّه]] فَاِن تَوَلَّوا فَقولوا اشهَدوا بِاَنّا مُسلِمون». براساس این آیه ایجاد سلطه بر دیگران [[شرک]] به خداست، چنان که پذیرش سلطه دیگران نیز در [[حکم]] [[شرک به خداوند]] است. <ref>المیزان، ج۳، ص۲۴۸-۲۴۹؛ من وحی القرآن، ج۶، ص۷۸؛ من هدی القرآن، ج۱، ص۵۸۱. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
از آنجا که همه [[انسان‌ها]] در برابر خداوند یکسان‌اند و هیچ کس [[حق]] ندارد خود را صاحب [[اختیار]] دیگران بداند و از سوی دیگر هیچ کس حق ندارد دیگران را ارباب خود قرار داده و [[سلطه]] آنان را بپذیرد، [[قرآن کریم]] هرگونه سلطه [[انسان‌ها]] بر یکدیگر و پذیرش [[اراده]] و سلطه دیگران را [[نفی]] کرده و آن را با [[توحید]] ناسازگار می‌داند. <ref>حکومت اسلامی، ش۲۲، ص۱۸۹-۱۹۲، «واژه ارباب ونقش آن در دانش و فلسفه سیاست».</ref>
 
براساس [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref> هرگونه سلطه انسان‌ها بر یکدیگر و پذیرش اراده دیگران که از آن به "اتخاذ ارباب" یاد شده، [[مخالف]] توحید و نارواست. براساس این آیه ایجاد سلطه بر دیگران [[شرک]] به خداست، چنان که پذیرش سلطه دیگران نیز در [[حکم]] [[شرک به خداوند]] است<ref>المیزان، ج۳، ص۲۴۸-۲۴۹؛ من وحی القرآن، ج۶، ص۷۸؛ من هدی القرآن، ج۱، ص۵۸۱. </ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
=== [[کرامت انسانی]]===
=== [[کرامت انسانی]]===
[[حق]] [[انسان]] در [[تعیین سرنوشت]] خویش با [[کرامت]] او تناسب تام دارد، زیرا [[انسانی]] که حق تعیین سرنوشت خود را ندارد، بر خود [[سیادت]] ندارد و تابع و محکوم دیگران است، [[خداوند]] در آیه ۷۰ [[سوره اسراء]] / ۱۷ می‌فرماید: «و لَقَد کَرَّمنا بَنی ءادَمَ و حَمَلناهُم فِی البَرِّ و البَحرِ و رَزَقناهُم مِنَ الطَّیِّباتِ و فَضَّلناهُم عَلی کَثیرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضیلا». لازمه کرامت انسانی و [[برتری]] او بر بسیاری از [[مخلوقات]]، [[حق]] [[تصمیم‌گیری]] او در امور [[زندگی]] و در حوزه [[سیاسی]] واجتماعی، اِعمال اراده او در [[اداره جامعه]] و چگونگی حل [[مشکلات]] [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و سیاسی به صورت جمعی است. تفاوت انسان مختار و امانت‌پذیر با دیگر آفریده‌های خداوند در اراده و اِعمال حق [[انتخاب]] است.
[[حق]] [[انسان]] در [[تعیین سرنوشت]] خویش با [[کرامت]] او تناسب تام دارد، زیرا [[انسانی]] که حق تعیین سرنوشت خود را ندارد، بر خود [[سیادت]] ندارد و تابع و محکوم دیگران است، [[خداوند]] در آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> لازمه کرامت انسانی و [[برتری]] او بر بسیاری از [[مخلوقات]]، [[حق]] [[تصمیم‌گیری]] او در امور [[زندگی]] و در حوزه [[سیاسی]] واجتماعی، اِعمال اراده او در [[اداره جامعه]] و چگونگی حل [[مشکلات]] [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و سیاسی به صورت جمعی است. تفاوت انسان مختار و امانت‌پذیر با دیگر آفریده‌های خداوند در اراده و اِعمال حق [[انتخاب]] است.


براساس [[آیات قرآن]]، [[انسان]] ویژگی‌هایی دارد که [[مقام]] وجایگاه رفیعی را برای او رقم زده و او را [[شایسته]] [[تکریم]] کرده‌اند: او [[خلیفه خدا]] در روی [[زمین]] (بقره / ۲، ۳۰)، [[اشرف مخلوقات]] (مؤمنون / ۲۳، ۱۴)، مسجود [[فرشتگان]] ([[اعراف]] / ۷، ۱۱؛ بقره / ۲، ۳۰)، [[امانت‌دار]] [[خداوند]] ([[احزاب]] / ۳۳، ۷۲)، دارای [[علم]] و [[توانایی]] (بقره / ۲، ۳۱)، برخوردار ازروح [[الهی]] ([[سجده]] / ۳۲، ۹)، [[مَثَل]] اعلای خداوند  ([[روم]] / ۳۰، ۲۷) <ref>الصافی، ج۴، ص۱۳۰؛ بیان السعاده، ج۳، ص۲۱۹؛ مخزن العرفان، ج۱۰، ص۹۹. </ref>و دارای [[اختیار]] و [[اراده]] است. ([[ملک]] / ۶۷، ۲) این ویژگی‌ها برای [[انسان‌ها]] [[کرامت]] * و برای [[مسلمانان]] [[شرافت]] و برای [[مؤمنان]] [[عزت]] قرار داده‌اند. این کرامت، ویژه گروه، قشر، منطقه جغرافیایی، نژاد و رنگ پوست خاصی نیست، بلکه همه انسان‌ها را در بر می‌گیرد. لازمه [[کرامت انسان]] این است که [[جامعه اسلامی]] درحفظ کرامت وعزت خود بکوشد و به [[دشمنان]] اجازه [[سلطه]] ندهد.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
براساس [[آیات قرآن]]، [[انسان]] ویژگی‌هایی دارد که [[مقام]] و جایگاه رفیعی را برای او رقم زده و او را [[شایسته]] [[تکریم]] کرده‌اند: او [[خلیفه خدا]] در روی [[زمین]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، [[اشرف مخلوقات]] {{متن قرآن|ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>«سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است  خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref>، مسجود [[فرشتگان]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ}}<ref>«و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱.</ref>،{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، [[امانت‌دار]] [[خداوند]] {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>، دارای [[علم]] و [[توانایی]] {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>، برخوردار از روح [[الهی]] {{متن قرآن|ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«سپس او را باندام برآورد  و از روح خویش در او دمید و برایتان گوش و چشمان و دل‌ها را پدیدار کرد، (امّا) اندک سپاس می‌گزارید» سوره سجده، آیه ۹.</ref>، [[مَثَل]] اعلای خداوند {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«و اوست که آفریدن (آفریدگان) را می‌آغازد سپس آن را باز می‌آورد و این بر او آسان‌تر است و در آسمان‌ها و زمین مثل برتر، او راست و او پیروزمند فرزانه است» سوره روم، آیه ۲۷.</ref>.<ref>الصافی، ج۴، ص۱۳۰؛ بیان السعاده، ج۳، ص۲۱۹؛ مخزن العرفان، ج۱۰، ص۹۹. </ref> و دارای [[اختیار]] و [[اراده]] است. {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ}}<ref>«همان که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکردارترید و او پیروز آمرزنده است» سوره ملک، آیه ۲.</ref> این ویژگی‌ها برای [[انسان‌ها]] [[کرامت]] و برای [[مسلمانان]] [[شرافت]] و برای [[مؤمنان]] [[عزت]] قرار داده‌اند. این کرامت، ویژه گروه، قشر، منطقه جغرافیایی، نژاد و رنگ پوست خاصی نیست، بلکه همه انسان‌ها را در بر می‌گیرد. لازمه [[کرامت انسان]] این است که [[جامعه اسلامی]] در حفظ کرامت و عزت خود بکوشد و به [[دشمنان]] اجازه [[سلطه]] ندهد.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
===[[توحید]]===
===[[توحید]]===
پایه [[دعوت]] همه [[انبیای الهی]] توحید و [[یکتاپرستی]] است. بر همین اساس، [[قرآن]] انسان‌ها را از [[بندگی]] معبودهای [[باطل]] و ساختگی باز می‌دارد: «و لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولاً اَنِ اعبُدُوا اللهَ و اجتَنِبُوا الطّاغوتَ.».. (نحل / ۱۶، ۳۶)، چنان‌که درآیه ۱۵۷ [[سوره اعراف]] / ۷ خداوند انسان‌ها را به این مسئله توجه داده که یکی از [[اهداف پیامبران]] برداشتن قید و بندهای سنگین و زدودن حاکمیت‌های بشری است: «اَلَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِی الاُمِّی..... و یَضَعُ عَنهُم اِصرَهُم و الاَغلالَ الَّتی کانَت عَلَیهِم.»... <ref>المیزان، ج۸، ص۲۷۸-۲۸۰. </ref> در [[حقیقت]]، [[شعار]] [[توحید]] [[اثبات]] [[آزادی]] * [[انسان]] ونفی هرگونه [[برتری]] وسلطه دیگران جز [[حاکمیت]] خداوند یگانه است. این آزادی، از [[درون انسان]] ریشه می‌گیرد و از نمودهای [[باور]] داشتن به [[اللّه]] و زدودن دیگر [[خدایان]] و معبودهاست. [[اعتقاد]] به [[حکومت]] و [[مالکیت]] اللّه، [[آزادی]] [[انسان]] از سلطه دیگران را پایه‌گذاری کرده و او را به منزلگاه نیکبختی رهنمون می‌گرداند.
پایه [[دعوت]] همه [[انبیای الهی]] توحید و [[یکتاپرستی]] است. بر همین اساس، [[قرآن]] انسان‌ها را از [[بندگی]] معبودهای [[باطل]] و ساختگی باز می‌دارد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>«و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بوده است» سوره نحل، آیه ۳۶.</ref>، چنان‌که در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> خداوند انسان‌ها را به این مسئله توجه داده که یکی از [[اهداف پیامبران]] برداشتن قید و بندهای سنگین و زدودن حاکمیت‌های بشری است <ref>المیزان، ج۸، ص۲۷۸-۲۸۰. </ref> در [[حقیقت]]، [[شعار]] [[توحید]] [[اثبات]] [[آزادی]] [[انسان]] و نفی هرگونه [[برتری]] و سلطه دیگران جز [[حاکمیت]] خداوند یگانه است. این آزادی، از [[درون انسان]] ریشه می‌گیرد و از نمودهای [[باور]] داشتن به [[اللّه]] و زدودن دیگر [[خدایان]] و معبودهاست. [[اعتقاد]] به [[حکومت]] و [[مالکیت]] اللّه، [[آزادی]] [[انسان]] از سلطه دیگران را پایه‌گذاری کرده و او را به منزلگاه نیکبختی رهنمون می‌گرداند.


[[فلسفه وجودی]] [[بعثت پیامبران]] نیز بیرون بردن انسان‌ها از بندگی [[بندگان]] به سوی [[بندگی خدا]] و از [[عبادت]] و [[تسلیم شدن]] در برابر [[بندگان خدا]] به [[عبادت خدا]] و از [[ولایت]] غیر [[خدا]] به [[ولایت الهی]] است. [[دعوت انبیا]]{{ع}} به توحید با [[مبارزه با طاغوت]] و آزادی از [[سلطه]] سلطه‌گران به هم گره خورده است. <ref> المیزان، ج۱۲، ص۲۴۲-۲۴۳؛ نمونه، ج۱۱، ص۲۲۲-۲۲۳. </ref> برطبق [[آیات]] ۲۵ [[سوره انبیاء]] / ۲۱ و ۳۶ [[سوره رعد]] / ۱۳ و ۲۶ [[سوره هود]] / ۱۱ از جمله [[اهداف پیامبران]] [[الهی]] درطول [[تاریخ]] این بوده که [[انسان‌ها]] را در مسیر [[عبودیت الهی]] قرار دهند تا به سرمنزل [[توحید]] برسند و از سلطه [[طاغوت]] اجتناب ورزند. این آیات به نوعی با [[آیه]] ۲۵۶ [[سوره بقره]] / ۲ که [[کفر به طاغوت]] و [[ایمان به خدا]] را چنگ زدن به دستگیره محکم دانسته است، پیوند معنایی دارند.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
[[فلسفه وجودی]] [[بعثت پیامبران]] نیز بیرون بردن انسان‌ها از بندگی [[بندگان]] به سوی [[بندگی خدا]] و از [[عبادت]] و [[تسلیم شدن]] در برابر [[بندگان خدا]] به [[عبادت خدا]] و از [[ولایت]] غیر [[خدا]] به [[ولایت الهی]] است. [[دعوت انبیا]]{{ع}} به توحید با [[مبارزه با طاغوت]] و آزادی از [[سلطه]] سلطه‌گران به هم گره خورده است. <ref> المیزان، ج۱۲، ص۲۴۲-۲۴۳؛ نمونه، ج۱۱، ص۲۲۲-۲۲۳. </ref> برطبق [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ}}<ref>«و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۲۵.</ref> و {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ}}<ref>«و کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌ایم از آنچه بر تو فرو فرستاده شده است، شادی می‌کنند؛ و از گروه‌ها (ی کافر) کسی است که دیگری را انکار می‌کند؛ بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم؛ (مردم را) به سوی او فرا می‌خوانم و بازگشت من به سوی اوست» سوره رعد، آیه ۳۶.</ref> و {{متن قرآن|أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ}}<ref>«که: جز خداوند را نپرستید! به راستی من بر شما از عذاب روزی دردناک می‌هراسم» سوره هود، آیه ۲۶.</ref> از جمله [[اهداف پیامبران]] [[الهی]] در طول [[تاریخ]] این بوده که [[انسان‌ها]] را در مسیر [[عبودیت الهی]] قرار دهند تا به سرمنزل [[توحید]] برسند و از سلطه [[طاغوت]] اجتناب ورزند. این آیات به نوعی با [[آیه]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن  ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> که [[کفر به طاغوت]] و [[ایمان به خدا]] را چنگ زدن به دستگیره محکم دانسته است، پیوند معنایی دارند.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
=== [[عزت]] [[مسلمانان]]===
=== [[عزت]] [[مسلمانان]]===
عزت [[مؤمنان]] از اصول اساسی برآمده ازآیات [[قرآن کریم]] است: «... وللّه العِزَّةُ و لِرَسولِهِ و لِلمُؤمِنینَ..»...
عزت [[مؤمنان]] از اصول اساسی برآمده ازآیات [[قرآن کریم]] است: {{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«می‌گویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایه‌تر، فرومایه‌تر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه  فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمی‌دانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند که عزّت یکسره از آن خداوند است، او شنوای داناست» سوره یونس، آیه ۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ}}<ref>«هر که عزّت می‌خواهد (بداند که) عزّت همگی از آن خداوند است؛ سخن پاک به سوی او بالا می‌رود و کردار نیکو آن را فرا می‌برد و آنان که نیرنگ‌های بد می‌بازند عذابی سخت خواهند داشت و نیرنگ آنان خود از میان خواهد رفت» سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref> عزت به معنای [[صلابت]] و [[عزیز]]، قاهری است که [[مقهور]] کسی واقع نمی‌شود،<ref>الوجوه والنظائر، ج۲، ص۶۴-۶۵؛ التحقیق، ج۸، ص۱۱۳-۱۱۴، «عزز».</ref> بنابراین عزت مؤمنان که [[خدا]] برای آنان خواسته نافی هرگونه سلطه بر مؤمنان است.


(منافقون / ۶۳، ۸؛ نیز [[یونس]] / ۱۰، ۶۵؛ فاطر / ۳۵، ۱۰) عزت به معنای [[صلابت]] و [[عزیز]]، قاهری است که [[مقهور]] کسی واقع نمی‌شود،<ref>الوجوه والنظائر، ج۲، ص۶۴-۶۵؛ التحقیق، ج۸، ص۱۱۳-۱۱۴، «عزز».</ref> بنابراین عزت مؤمنان که [[خدا]] برای آنان خواسته نافی هرگونه سلطه بر مؤمنان است.
براساس آیات {{متن قرآن|بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا  الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا }}<ref>«به منافقان نوید ده که عذابی دردناک خواهند داشت! همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست می‌گزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان می‌جویند با آنکه بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است. و (خداوند) در این کتاب بر شما (پیش‌تر آیه‌ای) فرو فرستاده است  که چون شنیدید آیات خداوند (از سوی کسانی) انکار و ریشخند می‌شود با آنان منشینید تا در گفت و گویی جز آن درآیند که در آن صورت بی‌گمان شما (نیز) مانند آنان خواهید بود؛ به راستی خداوند همه منافقان و کافران را یک جا در دوزخ فراهم می‌آورد» سوره نساء، آیه ۱۳۸-۱۴۰.</ref> پذیرش [[ولایت خداوند]] و [[گسستن]] از [[ولایت]] غیر او سبب عزت فرد و جامعه، و پذیرش سلطه [[کافران]] موجب [[ذلت]] در [[دنیا]] و [[عذاب الهی]] در [[آخرت]] می‌شود (نیز نک: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>؛ {{متن قرآن|تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ}}<ref>«بسیاری از آنان را می‌نگری که کافران را سرور  می‌گیرند؛ به راستی زشت است آنچه خود برای خویش پیش فرستادند  که (سبب شد) خداوند بر آنان خشم گرفت و آنان در عذاب، جاودانند» سوره مائده، آیه ۸۰.</ref>.<ref>جامع البیان، ج۵، ص۲۱۱-۲۱۲؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۹۳-۱۹۴. </ref>، از این‌رو برای [[حفظ عزت]] مؤمنان به آنان [[فرمان]] می‌دهد تا از هرکاری که به سلطه و [[سیطره]] کافران بر مسلمانان می‌انجامد دوری کنند. {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی‌یی بهره شما گردد، می‌گویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهره‌ای باشد، می‌گویند آیا ما بر شما دست نیافته‌ایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشته‌ایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref>،  {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا}}<ref>«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.</ref>.<ref>احکام القرآن، ج۲، ص۴۰۶-۴۰۹؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۹۳-۱۹۴؛ من وحی القرآن، ج۷، ص۵۰۶-۵۱۳. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


براساس آیات ۱۳۸ - ۱۴۰ [[سوره نساء]] / ۴ پذیرش [[ولایت خداوند]] و [[گسستن]] از [[ولایت]] غیر او سبب عزت فرد وجامعه، و پذیرش سلطه [[کافران]] موجب [[ذلت]] در [[دنیا]] و [[عذاب الهی]] در [[آخرت]] می‌شود  (نیز نک: [[نساء]] / ۴، ۹۷؛ [[مائده]] / ۵، ۸۰) <ref>جامع البیان، ج۵، ص۲۱۱-۲۱۲؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۹۳-۱۹۴. </ref>، از این‌رو برای [[حفظ عزت]] مؤمنان به آنان [[فرمان]] می‌دهد تا از هرکاری که به سلطه و [[سیطره]] کافران بر مسلمانان می‌انجامد دوری کنند. (نساء / ۴، ۱۴۱ و۱۴۴) <ref>احکام القرآن، ج۲، ص۴۰۶-۴۰۹؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۹۳-۱۹۴؛ من وحی القرآن، ج۷، ص۵۰۶-۵۱۳. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
==زمینه‌های [[سلطه‌گری]]==
==زمینه‌های [[سلطه‌گری]]==
زمینه‌های سلطه‌گری را می‌توان در اموری چون [[شخصیت فردی]]، مسائل [[عقیدتی]] و [[فکری]] و شرایط [[اجتماعی]] سلطه‌گران جست وجو کرد. براین اساس، زمینه‌های یاد شده عبارت‌اند از<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>:
زمینه‌های سلطه‌گری را می‌توان در اموری چون [[شخصیت فردی]]، مسائل [[عقیدتی]] و [[فکری]] و شرایط [[اجتماعی]] سلطه‌گران جست وجو کرد. براین اساس، زمینه‌های یاد شده عبارت‌اند از<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>:
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش