سلطه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴٬۳۵۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ آوریل ۲۰۲۱
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
زمینه‌های سلطه‌گری را می‌توان در اموری چون [[شخصیت فردی]]، مسائل [[عقیدتی]] و [[فکری]] و شرایط [[اجتماعی]] سلطه‌گران جست وجو کرد. براین اساس، زمینه‌های یاد شده عبارت‌اند از<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>:
زمینه‌های سلطه‌گری را می‌توان در اموری چون [[شخصیت فردی]]، مسائل [[عقیدتی]] و [[فکری]] و شرایط [[اجتماعی]] سلطه‌گران جست وجو کرد. براین اساس، زمینه‌های یاد شده عبارت‌اند از<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>:
=== [[کفر]]، [[نفاق]]===
=== [[کفر]]، [[نفاق]]===
هرگاه در [[قرآن]] سخن از سلطه‌گران و [[مستکبران]] می‌رود، همراه با آن از کفر یا نفاق آنان نیز سخنی به میان آمده است. از [[آیات]] ۲۴ - ۲۷ [[سوره غافر]] / ۴۰ بر می‌آید که [[مخالفت]] [[فرعونیان]] با [[موسی]] و ساحر و [[دروغگو]] خواندن او و [[سلطه‌گری]] و [[ستم]] آنان بر [[بنی‌اسرائیل]] از [[روحیه]] استکباری و [[کفرورزی]] آنان برخاسته است. <ref> المیزان، ج۱۷، ص۳۲۸؛ نمونه، ج۲۰، ص۸۰-۸۱؛ من وحی القرآن، ج۲۰، ص۳۲. </ref> بر طبق [[آیه]] ۵۶ [[سوره هود]] / ۱۱ نپذیرفتن [[ربوبیت خداوند]]، [[مخالفت با پیامبران]] [[الهی]] وعصیانگری زمینه [[حاکمیت]] [[نظام]] [[سلطه]] می‌شوند. <ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۰۵؛ نمونه، ج۹، ص۱۴۳. </ref> [[خداوند]] در آیات ۱۳۸ - ۱۳۹ [[سوره نساء]] / ۴ [[نفاق]] را زمینه [[سلطه بیگانگان]] می‌داند. براساس این آیات، نفاق [[سیاسی]] برخاسته از نفاق [[عقیدتی]] است و [[هدف]] [[منافقان]] از طرح [[دوستی با کافران]] و [[پذیرش ولایت]] وسلطه آنان، دستیابی به [[عزت]] وشکوه <ref>جامع البیان، ج۵، ص۲۱۱-۲۱۲؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۹۳. </ref> وحفظ موقعیت اجتماعیشان و [[ترس]] از سلطه بیگانگان در [[آینده]] است. (نیز نک: [[مائده]] / ۵، ۵۱ - ۵۲) <ref>التفسیر الکاشف، ج۳، ص۷۴؛ نمونه، ج۴، ص۴۱۳. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
هرگاه در [[قرآن]] سخن از سلطه‌گران و [[مستکبران]] می‌رود، همراه با آن از کفر یا نفاق آنان نیز سخنی به میان آمده است. از [[آیات]] {{متن قرآن| إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْحَقِّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاء الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءهُمْ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلالٍ وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الأَرْضِ الْفَسَادَ وَقَالَ مُوسَى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُم مِّن كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لّا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ }}<ref>«به سوی فرعون و هامان و قارون و آنان گفتند جادوگری بسیار دروغگوست و چون از نزد ما حق را برای آنان آورد گفتند: پسران کسانی را که با او ایمان آورده‌اند بکشید و زنانشان را زنده بگذارید! و نیرنگ کافران جز در گمراهی نیست (و راه به جایی نمی‌برد). و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد. و موسی گفت: من از هر خویشتن‌بینی که روز شمار  را باور ندارد به پروردگار خویش و پروردگار شما پناه می‌برم» سوره غافر، آیه ۲۴-۲۷.</ref> بر می‌آید که [[مخالفت]] [[فرعونیان]] با [[موسی]] و ساحر و [[دروغگو]] خواندن او و [[سلطه‌گری]] و [[ستم]] آنان بر [[بنی‌اسرائیل]] از [[روحیه]] استکباری و [[کفرورزی]] آنان برخاسته است. <ref> المیزان، ج۱۷، ص۳۲۸؛ نمونه، ج۲۰، ص۸۰-۸۱؛ من وحی القرآن، ج۲۰، ص۳۲. </ref>.
 
بر طبق [[آیه]] {{متن قرآن|إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«من به خداوند- پروردگار خویش و پروردگار شما- توکل کرده‌ام؛ هیچ جنبنده‌ای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.</ref> نپذیرفتن [[ربوبیت خداوند]]، [[مخالفت با پیامبران]] [[الهی]] وعصیان‌گری زمینه [[حاکمیت]] [[نظام]] [[سلطه]] می‌شوند. <ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۰۵؛ نمونه، ج۹، ص۱۴۳. </ref> [[خداوند]] در آیات {{متن قرآن|بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا }}<ref>«به منافقان نوید ده که عذابی دردناک خواهند داشت! همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست می‌گزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان می‌جویند با آنکه بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۸-۱۳۹.</ref> [[نفاق]] را زمینه [[سلطه بیگانگان]] می‌داند. براساس این آیات، نفاق [[سیاسی]] برخاسته از نفاق [[عقیدتی]] است و [[هدف]] [[منافقان]] از طرح [[دوستی با کافران]] و [[پذیرش ولایت]] وسلطه آنان، دستیابی به [[عزت]] و شکوه <ref>جامع البیان، ج۵، ص۲۱۱-۲۱۲؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۹۳. </ref> و حفظ موقعیت اجتماعیشان و [[ترس]] از سلطه بیگانگان در [[آینده]] است. نیز نک: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ }}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست می‌شکنند؛ می‌گویند بیم داریم که بلایی به ما رسد ؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل می‌نهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۱-۵۲.</ref>.<ref>التفسیر الکاشف، ج۳، ص۷۴؛ نمونه، ج۴، ص۴۱۳. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
=== [[قدرت]] [[اقتصادی]]===
=== [[قدرت]] [[اقتصادی]]===
از دیگر زمینه‌ها و عوامل سلطه‌گری، بهره‌مندی از قدرت و امکانات اقتصادی است، چنان‌که [[فرعون]] برای ادامه سلطه و [[حکومت]] خود بر بنی‌اسرائیل و [[مبارزه]] با موسی، ارزش‌های مادی را ملاک [[برتری]] خود دانسته و دارا بودن [[حکومت مصر]] و امکانات مادی را نشان قدرت و سلطه خود می‌دانست: «و نادی فِرعَونُ فی قَومِهِ قالَ یقَومِ اَلَیسَ لی مُلکُ مِصرَ و هذِهِ الاَنهرُ تَجری مِن تَحتی اَفَلا تُبصِرون». (زخرف / ۴۳، ۵۱؛ نیز فصّلت / ۴۱، ۱۵) از برخی [[آیات قرآن]] حاکمیت[[ثروت]] ونقش آن در [[تحکیم]] پایگاه‌های سلطه‌گری استفاده می‌شود. [[قرآن]] از [[قارون]] به عنوان ضلعی از مثلث سلطه یاد کرده است: «و قرونَ و فِرعَونَ و هامنَ و لَقَد جاءَهُم موسی بِالبَیِّنتِ فَاستَکبَروا فِی الاَرضِ و ما کانوا سبِقین». (عنکبوت / ۲۹، ۳۹؛<ref>من وحی القرآن، ج۱۸، ص۵۳؛ من هدی القرآن، ج۹، ص۴۵۸-۴۵۹. </ref> نیز [[یونس]] / ۱۰، ۸۸) [[ثروت]] فراوان [[قارون]] زمینه‌ساز [[رفتار]] ظالمانه او با [[بنی‌اسرائیل]] شد: «اِنَّ قرونَ کانَ مِن قَومِ [[موسی]] فَبَغی عَلَیهِم و ءاتَینهُ مِنَ الکُنوزِ ما اِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنواُ بِالعُصبَةِ اولِی القُوَّةِ.».. ([[قصص]] / ۲۸، ۷۶)؛ <ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۳۱۶؛ التحریر و التنویر، ج۲۰، ص۱۰۵؛ المنیر، ج۲۰، ص۱۶۰. </ref> همچنین [[احساس]] [[بی‌نیازی]] [[انسان]] از [[پروردگار]] و حتی از همنوعان، او را به [[استکبار]] و [[سلطه‌گری]] وا می‌دارد: «کَلاّ اِنَّ الاِنسنَ لَیَطغی * اَن رَءاهُ استَغنی» (علق / ۹۶، ۶ - ۷)، از این‌رو برخی سلطه‌گران که بی‌نیازی ([[علمی]] و [[مالی]]) در خود [[حس]] می‌کردند، با [[پیامبران]] [[مخالفت]] کرده و حاضر به شنیدن سخنان آنان نبودند: «فَلَمّا جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَیِّنتِ فَرِحوا بِما عِندَهُم مِنَ العِلمِ..»... ([[غافر]] / ۴۰، ۸۳)<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
از دیگر زمینه‌ها و عوامل سلطه‌گری، بهره‌مندی از قدرت و امکانات اقتصادی است، چنان‌که [[فرعون]] برای ادامه سلطه و [[حکومت]] خود بر بنی‌اسرائیل و [[مبارزه]] با موسی، ارزش‌های مادی را ملاک [[برتری]] خود دانسته و دارا بودن [[حکومت مصر]] و امکانات مادی را نشان قدرت و سلطه خود می‌دانست: {{متن قرآن|وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«و فرعون در میان قوم خود بانگ برداشت و گفت: ای قوم من! آیا پادشاهی مصر از آن من نیست در حالی که این جویبارها از زیر (کاخ) من روان است؟ آیا نمی‌بینید؟» سوره زخرف، آیه ۵۱.</ref>،  {{متن قرآن|فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ}}<ref>«و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند و گفتند: چه کسی از ما توانمندتر است؟ و آیا ندیدند که خداوندی که آنان را آفریده از آنان توانمندتر است؟ و آنان آیات ما را انکار می‌کردند» سوره فصلت، آیه ۱۵.</ref>
===اطرافیان وهمراهان===
 
اطرافیان رفاه‌طلب، [[چاپلوس]] و [[متملق]] از دیگر زمینه‌های سلطه‌گری‌اند. [[قرآن]] از این افراد با نام «مُتْرَفین»، «مُسْرِفین» و «مَلَأ» یاد می‌کند. رفاه‌طلبان و لذت‌جویان همواره با در دست داشتن ابزار سلطه‌گری مانند [[قدرت]]، [[حکومت]] و [[ثروت]] برای رسیدن به اهداف خود با سلطه‌گران [[همکاری]] می‌کنند. این افراد همواره اطراف سلطه‌گران و قدرت‌های طاغوتی را گرفته و آنان را در [[ستمگری]] کمک و [[تشویق]] می‌کنند: «و قالَ المَلاَُ مِن قَومِ فِرعَونَ اَتَذَرُ موسی و قَومَهُ لِیُفسِدوا فِی الاَرضِ و یَذَرَکَ و ءالِهَتَکَ قالَ سَنُقَتِّلُ اَبناءَهُم و نَستَحیی نِساءَهُم و اِنّا فَوقَهُم قهِرون». ([[اعراف]] / ۷، ۱۲۷؛ نیز نمل / ۲۷، ۳۲ - ۳۳؛ مؤمنون / ۲۳، ۴۶ - ۴۷)<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
از برخی [[آیات قرآن]] حاکمیت [[ثروت]] و نقش آن در [[تحکیم]] پایگاه‌های سلطه‌گری استفاده می‌شود. [[قرآن]] از [[قارون]] به عنوان ضلعی از مثلث سلطه یاد کرده است: {{متن قرآن|وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ}}<ref>«و قارون و فرعون و هامان را (نیز) عذاب کردیم و البتّه موسی برای آنان برهان‌ها آورد امّا آنان در آن سرزمین گردن‌کشی پیشه کردند و پیشرو نبودند» سوره عنکبوت، آیه ۳۹.</ref>.<ref>من وحی القرآن، ج۱۸، ص۵۳؛ من هدی القرآن، ج۹، ص۴۵۸-۴۵۹. </ref> نیز {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ}}<ref>«و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و دارایی‌هایی در زندگانی دنیا بخشیدی  که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه می‌گردانند؛ پروردگارا! دارایی‌هایشان را نابود و دل‌هاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند» سوره یونس، آیه ۸۸.</ref> [[ثروت]] فراوان [[قارون]] زمینه‌ساز [[رفتار]] ظالمانه او با [[بنی‌اسرائیل]] شد: {{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ}}<ref>«بی‌گمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنج‌ها چندان دادیم که (حمل) مخزن  های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار می‌آمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۶.</ref>.<ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۳۱۶؛ التحریر و التنویر، ج۲۰، ص۱۰۵؛ المنیر، ج۲۰، ص۱۶۰. </ref> همچنین [[احساس]] [[بی‌نیازی]] [[انسان]] از [[پروردگار]] و حتی از همنوعان، او را به [[استکبار]] و [[سلطه‌گری]] وا می‌دارد: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد، چون خود را بی‌نیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.</ref>، از این‌رو برخی سلطه‌گران که بی‌نیازی ([[علمی]] و [[مالی]]) در خود [[حس]] می‌کردند، با [[پیامبران]] [[مخالفت]] کرده و حاضر به شنیدن سخنان آنان نبودند: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«آنگاه چون پیامبرانشان برهان‌های روشن  برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۳.</ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
===اطرافیان و همراهان===
اطرافیان رفاه‌ طلب، [[چاپلوس]] و [[متملق]] از دیگر زمینه‌های سلطه‌گری‌اند. [[قرآن]] از این افراد با نام {{متن قرآن|مُتْرَفِينَ}}<ref> سوره واقعه، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|مُسْرِفِينَ}}<ref> سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref>، {{متن قرآن|مَلَإِ}}<ref> سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref> یاد می‌کند. رفاه ‌طلبان و لذت‌جویان همواره با در دست داشتن ابزار سلطه‌گری مانند [[قدرت]]، [[حکومت]] و [[ثروت]] برای رسیدن به اهداف خود با سلطه‌گران [[همکاری]] می‌کنند. این افراد همواره اطراف سلطه‌گران و قدرت‌های طاغوتی را گرفته و آنان را در [[ستمگری]] کمک و [[تشویق]] می‌کنند: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُوْلُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ}}<ref>«(آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبوده‌اید به پایان نبرده‌ام گفتند: ما نیرومند و سخت دلیریم و فرمان با توست، بنگر تا چه فرمان خواهی داد» سوره نمل، آیه ۳۲-۳۳.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ}}<ref>«به سوی فرعون و سرکردگانش ولی گردنفرازی کردند و قومی برتری جوی بودند آنگاه گفتند: آیا (سخن) دو تن آدمی همچون خویش را باور کنیم در حالی که قوم آنها بندگان ما هستند؟» سوره مؤمنون، آیه ۴۶-۴۷.</ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
=== [[نژادپرستی]]===
=== [[نژادپرستی]]===
از دیگر زمینه‌های سلطه‌گری، توهم [[برتری نژادی]] است، چنان‌که [[فرعونیان]] نژاد خود را [[برتر]] از بنی‌اسرائیل پنداشته و آنها را فرمانبر و برده خود می‌دانستند: «اِلی فِرعَونَ و مَلاَءِهِ فَاستَکبَروا و کانوا قَومًا عالین * فَقالوا اَنُؤمِنُ لِبَشَرَینِ مِثلِنا و قَومُهُما لَنا عبِدون». (مؤمنون / ۲۳، ۴۶ - ۴۷؛ نیز زخرف / ۴۳، ۵۱ - ۵۲) <ref>المیزان، ج۱۵، ص۳۴؛ تفسیر نور، ج۸، ص۱۰۴. </ref> نژادپرستی از مهم‌ترین [[تعالیم]] [[یهودیان]] شمرده می‌شود؛ به گونه‌ای که [[یهودیت]] و [[نژادپرستی]] در طول [[تاریخ]] از یکدیگر جدا نبوده‌اند. [[یهودیان]] [[عقیده]] دارند که [[برترین]] [[مردمان]] و [[ملت]] [[برگزیده]] و دارای عالی‌ترین و [[پاک‌ترین]] نژادند، از این‌رو [[روابط]] آنان با دیگران بر بهره‌کشی و [[سلطه‌گری]] مبتنی است. [[آیات]] فراوانی در [[قرآن]] به این موضوع اشاره دارند. ([[مائده]] / ۵، ۱۸؛ بقره / ۲، ۱۱۱؛ [[جمعه]] / ۶۲، ۶) <ref> نمونه، ج۱، ص۳۲۴ و ۳۵۸. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
از دیگر زمینه‌های سلطه‌گری، توهم [[برتری نژادی]] است، چنان‌که [[فرعونیان]] نژاد خود را [[برتر]] از بنی‌اسرائیل پنداشته و آنها را فرمانبر و برده خود می‌دانستند: {{متن قرآن|إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ}}<ref>«به سوی فرعون و سرکردگانش ولی گردنفرازی کردند و قومی برتری جوی بودند آنگاه گفتند: آیا (سخن) دو تن آدمی همچون خویش را باور کنیم در حالی که قوم آنها بندگان ما هستند؟» سوره مؤمنون، آیه ۴۶-۴۷.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«و فرعون در میان قوم خود بانگ برداشت و گفت: ای قوم من! آیا پادشاهی مصر از آن من نیست در حالی که این جویبارها از زیر (کاخ) من روان است؟ آیا نمی‌بینید؟» سوره زخرف، آیه ۵۱.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۵، ص۳۴؛ تفسیر نور، ج۸، ص۱۰۴. </ref> نژادپرستی از مهم‌ترین [[تعالیم]] [[یهودیان]] شمرده می‌شود؛ به گونه‌ای که [[یهودیت]] و [[نژادپرستی]] در طول [[تاریخ]] از یکدیگر جدا نبوده‌اند. [[یهودیان]] [[عقیده]] دارند که [[برترین]] [[مردمان]] و [[ملت]] [[برگزیده]] و دارای عالی‌ترین و [[پاک‌ترین]] نژادند، از این‌رو [[روابط]] آنان با دیگران بر بهره‌کشی و [[سلطه‌گری]] مبتنی است. [[آیات]] فراوانی در [[قرآن]] به این موضوع اشاره دارند. {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«و یهودیان و مسیحیان گفتند: ما فرزندان خداوند و دوستان اوییم؛ بگو: پس چرا شما را برای گناهانتان عذاب می‌کند؟ خیر، شما نیز بشری هستید از همان کسان که آفریده است، هر که را بخواهد می‌بخشاید و هر که را بخواهد عذاب می‌کند و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه» سوره مائده، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمی‌آید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی  دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref>،  {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بگو: ای یهودیان! اگر می‌پندارید که از میان مردم، تنها شما دوستان خداوندید اگر راست می‌گویید آرزوی مرگ کنید» سوره جمعه، آیه ۶.</ref>.<ref> نمونه، ج۱، ص۳۲۴ و ۳۵۸. </ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
===[[اختلاف]] وتفرقه===
===[[اختلاف]] و تفرقه===
از دیگر زمینه‌های شناخته شده [[سلطه]]، اختلاف و [[تفرقه]] در [[جامعه]] است. قرآن از [[فرعون]] به عنوان سلطه‌گری یاد می‌کند که با اختلاف‌افکندن میان [[بنی‌اسرائیل]] و گروه گروه کردن آنان به [[حکومت]] خود بر آنان ادامه می‌داد. ([[قصص]] / ۲۸، ۴) از آثار مهم [[اختلاف]] و [[دشمنی]] در جامعه، [[حاکمیت]] و سلطه [[فرومایگان]] است. طبق [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} مراد [[خداوند]] از عذابی که از بالا فرو می‌فرستد و در [[آیه]] ۶۵ [[سوره انعام]] / ۶ به آن اشاره شده که بر اثر اختلاف در جامعه است و در ردیف [[عذاب‌های دنیوی]] برای جامعه قرار دارد، [[سیطره]] [[حاکمان]] [[فرومایه]] و [[ستمگر]] است: «قُل هُوَ القادِرُ عَلی اَن یَبعَثَ عَلَیکُم عَذابًا مِن فَوقِکُم اَو مِن تَحتِ اَرجُلِکُم اَو یَلبِسَکُم شِیَعًا و یُذیقَ بَعضَکُم بَأسَ بَعضٍ انظُر کَیفَ نُصَرِّفُ الاْیتِ لَعَلَّهُم یَفقَهون»<ref> مجمع البیان، ج۴، ص۴۸۷؛ المیزان، ج۷، ص۱۳۷. </ref>؛ همچنین آیه ۴۶ [[سوره انفال]] / ۸ از [[مسلمانان]] خواسته از [[کشمکش]] و [[نزاع]] و اختلاف که موجب [[تضعیف]] و از دست رفتن [[ابهت]] و [[قدرت]] [[جامعه اسلامی]] شده و زمینه سلطه [[کافران]] و [[بیگانگان]] می‌شود دوری کنند. <ref>احکام القرآن، ج۴، ص۲۵۲؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۴۲؛ المیزان، ج۹، ص۹۵. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
از دیگر زمینه‌های شناخته شده [[سلطه]]، اختلاف و [[تفرقه]] در [[جامعه]] است. قرآن از [[فرعون]] به عنوان سلطه‌گری یاد می‌کند که با اختلاف‌افکندن میان [[بنی‌اسرائیل]] و گروه گروه کردن آنان به [[حکومت]] خود بر آنان ادامه می‌داد. {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref> از آثار مهم [[اختلاف]] و [[دشمنی]] در جامعه، [[حاکمیت]] و سلطه [[فرومایگان]] است. طبق [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} مراد [[خداوند]] از عذابی که از بالا فرو می‌فرستد و در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ}}<ref>«بگو: او تواناست که عذابی آسمانی یا زمینی بر شما برانگیزد یا شما را گروه گروه به جان هم اندازد و رنج برخی از شما را به برخی دیگر بچشاند؛ بنگر چگونه آیات را گونه گون می‌آوریم باشد که آنان دریابند» سوره انعام، آیه ۶۵.</ref> به آن اشاره شده که بر اثر اختلاف در جامعه است و در ردیف [[عذاب‌های دنیوی]] برای جامعه قرار دارد، [[سیطره]] [[حاکمان]] [[فرومایه]] و [[ستمگر]] است<ref> مجمع البیان، ج۴، ص۴۸۷؛ المیزان، ج۷، ص۱۳۷. </ref>؛ همچنین آیه {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید  که سست شوید  و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶.</ref> از [[مسلمانان]] خواسته از [[کشمکش]] و [[نزاع]] و اختلاف که موجب [[تضعیف]] و از دست رفتن [[ابهت]] و [[قدرت]] [[جامعه اسلامی]] شده و زمینه سلطه [[کافران]] و [[بیگانگان]] می‌شود دوری کنند<ref>احکام القرآن، ج۴، ص۲۵۲؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۴۲؛ المیزان، ج۹، ص۹۵.</ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
=== [[ضعف]] [[فرهنگی]] ونبود [[خودباوری]]===
=== [[ضعف]] [[فرهنگی]] و نبود [[خودباوری]]===
[[فقر فرهنگی]] جامعه وتبلیغات [[مسموم]] زمینه‌ساز[[سلطه]] حکومت‌های استبدادی برمردم می‌شوند. سلطه‌گرانی مانند فرعون با [[تحقیر]] و توهین به جامعه: «فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَاَطاعوهُ اِنَّهُم کانوا قَومًا فسِقین» (زخرف / ۴۳، ۵۴)، <ref>من هدی القرآن، ج۱۲، ص۴۹۵؛ فی ظلال القرآن، ج۵، ص۳۱۹۴؛ نمونه، ج۲۱، ص۸۸. </ref> همچنین با [[تبلیغات]] [[دروغین]] برضد [[انبیای الهی]] مانند ساحر و [[مجنون]] خواندن آنان: «کَذلک ما اَتَی الَّذینَ مِن قَبلِهِم مِن رَسولٍ اِلاّ قالوا ساحِرٌ اَو مَجنون» (ذاریات / ۵۱، ۵۲) تلاش می‌کنند به [[سلطه]] خود ادامه دهند. افراد [[جامعه]] نیز به سبب نبود [[خودباوری]] و [[اعتماد به نفس]] و با [[پیروی]] و [[همراهی]] کردن با آنها به [[دسیسه‌ها]] و نقشه‌های سلطه‌گرانه آنان پاسخ مثبت داده و زمینه سلطه آنان را فراهم می‌کنند. ([[غافر]] / ۴۰، ۴۷؛ [[سبأ]] / ۳۴، ۳۱ - ۳۳؛ [[ابراهیم]] / ۱۴، ۲۱)<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
[[فقر فرهنگی]] جامعه و تبلیغات [[مسموم]] زمینه‌ساز[[سلطه]] حکومت‌های استبدادی بر مردم می‌شوند. سلطه‌گرانی مانند فرعون با [[تحقیر]] و توهین به جامعه: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد  (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>.<ref>من هدی القرآن، ج۱۲، ص۴۹۵؛ فی ظلال القرآن، ج۵، ص۳۱۹۴؛ نمونه، ج۲۱، ص۸۸. </ref> همچنین با [[تبلیغات]] [[دروغین]] برضد [[انبیای الهی]] مانند ساحر و [[مجنون]] خواندن آنان: {{متن قرآن|كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ}}<ref>«بدین‌گونه برای کسانی که پیش از آنان بودند، هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه گفتند: او جادوگر یا دیوانه است» سوره ذاریات، آیه ۵۲.</ref> تلاش می‌کنند به [[سلطه]] خود ادامه دهند. افراد [[جامعه]] نیز به سبب نبود [[خودباوری]] و [[اعتماد به نفس]] و با [[پیروی]] و [[همراهی]] کردن با آنها به [[دسیسه‌ها]] و نقشه‌های سلطه‌گرانه آنان پاسخ مثبت داده و زمینه سلطه آنان را فراهم می‌کنند. {{متن قرآن|وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و (یاد کن) آن هنگام را که در میان آتش (دوزخ) با هم بگومگو می‌ورزند؛ ناتوان شمرده‌شدگان به گردنکشان می‌گویند: ما پیروان شما بودیم پس آیا شما بخشی از آتش (دوزخ) را از ما باز می‌دارید؟» سوره غافر، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُم بَلْ كُنتُم مُّجْرِمِينَ}}<ref>«و کافران گفتند: هرگز به این قرآن و به آنچه پیش از آن بود، ایمان نخواهیم آورد و کاش هنگامی که ستمگران را نزد پروردگارشان باز می‌دارند می‌دیدی که با یکدیگر گفت و گو می‌کنند؛ ناتوان شمرده‌شدگان به گردنکشان  می‌گویند: اگر شما نبودید بی‌گمان ما مؤمن می‌بودیم گردنکشان به ناتوان شمرده‌شدگان  می‌گویند: آیا ما شما را از رهنمود پس از آنکه نزد شما آمد باز داشتیم؟ (هرگز) بلکه شما خود گناهکار بودید» سوره سبأ، آیه ۳۱-۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ}}<ref>«و همه نزد خداوند حضور می‌یابند آنگاه ناتوانان به سرکشان می‌گویند: ما پیروان شما بودیم، آیا چیزی از عذاب خداوند را از ما باز می‌دارید؟ می‌گویند: اگر خداوند ما را (به رهایی از عذاب) رهنمایی کرده بود ما شما را راهبری می‌کردیم، برای ما برابر است که بی‌تابی کنیم یا شکیبایی ورزیم، ما را گریزگاهی نیست» سوره ابراهیم، آیه ۲۱.</ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
===نداشتن [[زمامدار]] [[الهی]]===
===نداشتن [[زمامدار]] [[الهی]]===
نبود [[رهبر الهی]] زمینه‌ساز پراکندگی صفوف جامعه و سلطه [[ستمگران]] و [[بیگانگان]] است، از این‌رو [[بنی‌اسرائیل]] برای [[مبارزه با طاغوت]] [[زمان]] خود از پیامبرشان خواستند زمامدار و [[فرماندهی]] الهی برایشان قرار دهد تا با [[رهبری]] او به [[مبارزه]] با [[دشمن]] بپردازند: «... اِذ قالوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِکًا نُقتِلفی‌سَبیلِ [[اللّه]] قالَ هَل عَسَیتُم اِن کُتِبَ عَلَیکُمُ القِتالُ اَلاّ تُقتِلوا قالوا و ما لَنا اَلاّ نُقتِلَ فی سَبیلِ اللّه و قَد اُخرِجنا مِن دِیرِنا و اَبنائِنا.».. (بقره / ۲، ۲۴۶)، <ref>راهنما، ج۲، ص۱۵۷. </ref> چنان‌که [[آیه]] ۱۰۳ [[سوره آل عمران]] / ۳ [[مسلمانان]] را برای دوری از [[تفرقه]] به [[اعتصام]] به حبل اللّه و پیروی از [[رهبران الهی]] و دوری از تفرقه [[فرمان]] می‌دهد. <ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۵؛ المیزان، ج۳، ص۳۶۹؛ نمونه، ج۳، ص۳۰. </ref> در [[روایات]]، مصادیق گوناگونی برای [[حبل الله]] یاد شده که یکی از آنها [[ائمه اطهار]]{{ع}} به طور عام و [[علی بن ابی طالب]] به گونه خاص است. <ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۶۹؛ الصواعق المحرقه، ص۱۵۱؛ ینابیع الموده، ج۱، ص۳۵۶. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
نبود [[رهبر الهی]] زمینه‌ساز پراکندگی صفوف جامعه و سلطه [[ستمگران]] و [[بیگانگان]] است، از این‌رو [[بنی‌اسرائیل]] برای [[مبارزه با طاغوت]] [[زمان]] خود از پیامبرشان خواستند زمامدار و [[فرماندهی]] الهی برایشان قرار دهد تا با [[رهبری]] او به [[مبارزه]] با [[دشمن]] بپردازند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref>.<ref>راهنما، ج۲، ص۱۵۷. </ref> چنان‌که [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید  و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> [[مسلمانان]] را برای دوری از [[تفرقه]] به [[اعتصام]] به حبل اللّه و پیروی از [[رهبران الهی]] و دوری از تفرقه [[فرمان]] می‌دهد. <ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۵؛ المیزان، ج۳، ص۳۶۹؛ نمونه، ج۳، ص۳۰. </ref> در [[روایات]]، مصادیق گوناگونی برای [[حبل الله]] یاد شده که یکی از آنها [[ائمه اطهار]]{{ع}} به طور عام و [[علی بن ابی طالب]] به گونه خاص است<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۶۹؛ الصواعق المحرقه، ص۱۵۱؛ ینابیع الموده، ج۱، ص۳۵۶. </ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
=== [[ظلم]] وفساد===
=== [[ظلم]] وفساد===
[[رفتار]] ظالمانه و [[فاسد]] از دیگر زمینه‌های [[سلطه بیگانگان]] است. براساس [[سنت‌های الهی]] هرگونه [[رفتار فردی]] و جمعی بازتابی در [[دنیا]] و [[آخرت]] دارد: «ذلک بِاَنَّ اللهَ لَم یَکُ مُغَیِّرًا نِعمَةً اَنعَمَها عَلی قَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم». ([[انفال]] / ۸، ۵۳؛ نیز رعد / ۱۳، ۱۱) از [[آیات]] ۴ - ۶ [[سوره اسراء]] / ۱۷ استفاده می‌‌شود، هر گروه و قومی که روش [[افساد]] را در [[جامعه]] پی گیرند [[خداوند]] مردمانی قدرتمند را بر ایشان مسلط می‌کند تا آنان را به بند کشند. <ref>المیزان، ج۱۳، ص۴۰؛ فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۲۱۴؛ من وحی القرآن، ج۱۴، ص۳۴. </ref> [[آیه]] ۱۲۹ [[سوره انعام]] / ۶ نیز بیانگر یکی از [[سنت‌های الهی]] است که در هر جامعه‌ای [[مردم]] به یکدیگر [[ستم]] روا دارند، گرفتار [[سلطه]] و [[حاکمیت]] [[بیگانگان]] می‌شوند: «و کَذلک نُوَلّی بَعضَ الظّلِمینَ بَعضًا بِما کانوا یَکسِبون».<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۶۵؛ المیزان، ج۷، ص۳۵۶؛ راهنما، ج۵، ص۲۴۷. </ref><ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
[[رفتار]] ظالمانه و [[فاسد]] از دیگر زمینه‌های [[سلطه بیگانگان]] است. براساس [[سنت‌های الهی]] هرگونه [[رفتار فردی]] و جمعی بازتابی در [[دنیا]] و [[آخرت]] دارد: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمی‌گرداند  تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند  و بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۵۳.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَا}}<ref>«او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>.
 
از [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا }}<ref>«و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم  که دو بار در این سرزمین تباهی می‌ورزید و گردنکشی بزرگی می‌کنید و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم که درون خانه‌ها را جست و جو می‌کنند و (این) وعده‌ای انجام یافتنی است. سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما می‌کنیم و با دارایی‌ها و پسران به شما یاری می‌رسانیم و شمار شما را افزون‌تر می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۴-۶.</ref> استفاده می‌‌شود، هر گروه و قومی که روش [[افساد]] را در [[جامعه]] پی گیرند [[خداوند]] مردمانی قدرتمند را بر ایشان مسلط می‌کند تا آنان را به بند کشند. <ref>المیزان، ج۱۳، ص۴۰؛ فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۲۱۴؛ من وحی القرآن، ج۱۴، ص۳۴. </ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«این‌گونه برخی از ستمکاران را بر برخی دیگر به سبب آنچه انجام می‌دادند سرپرستی می‌دهیم» سوره انعام، آیه ۱۲۹.</ref> نیز بیانگر یکی از [[سنت‌های الهی]] است که در هر جامعه‌ای [[مردم]] به یکدیگر [[ستم]] روا دارند، گرفتار [[سلطه]] و [[حاکمیت]] [[بیگانگان]] می‌شوند<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۶۵؛ المیزان، ج۷، ص۳۵۶؛ راهنما، ج۵، ص۲۴۷. </ref>.<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
 
==پیامدهای سلطه گری==
==پیامدهای سلطه گری==
[[سلطه‌گری]] آثار منفی و زیانباری در حوزه فردی و [[اجتماعی]] دارد. در حوزه مسائل فردی و شخصیتی مانع [[رشد]] و [[تکامل انسان]] و زمینه‌ساز عصیانگری و [[گناه]] ([[مریم]] / ۱۹، ۱۴)، [[شقاوت]] و [[بدبختی]] (مریم / ۱۹، ۳۲) و [[انحراف]] و رویگردانی از [[حق]] و خسارت [[دنیوی]] ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۱۵) می‌شود. <ref>نمونه، ج۱۳، ص۵۳؛ راهنما، ج۱۰، ص۴۴۳-۴۴۴. </ref> پیامدهای اجتماعی[[سلطه]] را می‌توان در موارد ذیل بررسی کرد<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>:
[[سلطه‌گری]] آثار منفی و زیانباری در حوزه فردی و [[اجتماعی]] دارد. در حوزه مسائل فردی و شخصیتی مانع [[رشد]] و [[تکامل انسان]] و زمینه‌ساز عصیانگری و [[گناه]] ([[مریم]] / ۱۹، ۱۴)، [[شقاوت]] و [[بدبختی]] (مریم / ۱۹، ۳۲) و [[انحراف]] و رویگردانی از [[حق]] و خسارت [[دنیوی]] ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۱۵) می‌شود. <ref>نمونه، ج۱۳، ص۵۳؛ راهنما، ج۱۰، ص۴۴۳-۴۴۴. </ref> پیامدهای اجتماعی[[سلطه]] را می‌توان در موارد ذیل بررسی کرد<ref>[[محمد سحرخوان|سحرخوان، محمد]]؛ [[سلطه (مقاله)|مقاله «سلطه»]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>:
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش