←مسائل قضایی
خط ۳۰۶: | خط ۳۰۶: | ||
==مسائل [[قضایی]]== | ==مسائل [[قضایی]]== | ||
میان ابوبکر و عمر در معنای کلاله<ref> | میان ابوبکر و عمر در معنای کلاله [[اختلاف]] نظر بود. [[ابوبکر]] آن را به مرد بدون [[پدر]] و فرزند، و [[عمر]] به مرد بدون فرزند معنا میکرد. عمر در لحظات پایانی عمرش به دلیل موافقت با ابوبکر از نظر خود برگشت<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۰، ص۳۰۴.</ref>. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«از تو نظر میخواهند بگو: خداوند برای شما درباره کلاله نظر میدهد که اگر مردی مرد و دارای فرزندی نبود و خواهری داشت، نصف میراث او به این خواهر میرسد و برادر نیز از خواهر (تمام دارایی را) ارث میبرد، اگر خواهر فرزندی نداشته باشد و اگر خواهران (مرد مرده) دو تن باشند دو سوم از میراث را میبرند و اگر (میراثبران) گروهی برادر و خواهر باشند هر مرد برابر با بهره دو زن ارث میبرد؛ خداوند (این احکام را) برای شما بیان میدارد مبادا که گمراه شوید و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۱۷۶.</ref>، نظر [[اجتهادی]] ابوبکر را در معنای کلاله رد کرد<ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۰۰.</ref>. [[یَعلی بن مُنیه]]، [[کارگزار]] ابوبکر در [[یمن]]، [[دست]] دزدی را [[برید]]. او در زمانی بعد، مهمان ابوبکر شد و پیوسته شبها به [[عبادت]] پرداخت، روزها [[روزه]] گرفت و بریدن دستش را [[ظلم و ستم]] [[یَعلی بن مُنیه]] [[وصف]] میکرد. ابوبکر از دزدی و این گونه عبادت وی حیران بود که سارق، گردنبند [[اسماء بنت عمیس]]، [[همسر]] [[خلیفه]] را نیز دزدید و گریخت. خلیفه، دست دیگر یا به روایتی پای او را نیز برید. این [[فتوا]] و [[عمل]] ابوبکر، در [[فقه اسلامی]] مبنای فتوای گروهی<ref>ر.ک: مالک، ج۲، ص۸۳۶؛ شافعی، ج۶، ص۱۶۲.</ref> قرار گرفته است و گروهی نیز آن را [[خطا]] دانسته، [[قطع]] دست را در مرتبه دوم [[مخالف]] نظر همه [[فقهای اسلامی]] پنداشتهاند <ref>ر.ک: فضل بن شاذان، ص۱۷۸.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} ماتع را که از | |||
ابوبکر، [[اسود | [[رسول خدا]]{{صل}} ماتع را که از مخنثین [[مدینه]] بود، به سبب شیفتگیاش به [[زنان]] به چراگاهها [[تبعید]] کرد. او پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]] به مدینه آمد، ولی ابوبکر و پس از وی عمر، به [[احترام]] حُکم رسول خدا{{صل}} او را به تبعیدگاه خود بازگرداندند. اما پس از عمر به مدینه آمد و با [[مردم]] [[زندگی]] کرد<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۳۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۵۱۹.</ref>. | ||
ابوبکر در حل [[مشکلات]] [[اجتماعی]] - [[قضایی]] عصر خود از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[یاری]] میخواست<ref>نمونههای آن را بنگرید در: کلینی، ج۷، ص۲۱۶ و ۲۱۷ و برقی، ج۱، ص۱۱۲ و ۱۱۳.</ref>. سبب این کار، [[دانش]] و [[شخصیت]] آن [[حضرت]] بود که در عصر [[رسول خدا]]{{صل}}، بر همگان معلوم شده بود. رسول خدا{{صل}}، [[حکم]] ضمان حیوانی را که به دست حیوانی دیگر کشته شده بود، از [[ابوبکر]] و [[عمر]] و سپس از [[علی]]{{ع}} پرسید و [[قضاوت امام علی]]{{ع}} را در شمار [[قضاوت]] [[انبیا]] معرفی کرد<ref>کلینی، ج۷، ص۳۵۲.</ref>. در مقدار حد شراب نوشی در دوره ابوبکر [[اختلاف]] است. روایاتی، مقدار آن را مانند [[زمان رسول خدا]]{{صل}} میدانند و بر اساس روایاتی دیگر، حاضران از [[صحابه]] به [[دستور]] آن حضرت با دست و [[کفش]] به کسی که شراب نوشیده بود، میزدند تا رسول خدا{{صل}} آنان را بازدارد؛ اما ابوبکر [[چهل]] ضربه و سپس عمر هشتاد ضربه وضع کرد<ref>شافعی، الأم، ج۶، ص۱۹۵؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۷، ص۳۷۷ و ۳۷۸.</ref>. برخی بر اساس [[روایات]] {{متن حدیث| | |||
از جمله مسائل [[اجتماعی]] رایج در عصر ابوبکر این بود که سه [[طلاق]] در یک مجلس، یک طلاق شمرده میشد<ref>شافعی، مسند، ص۱۹۲؛ مسلم، ج۴، ص۱۸۴؛ مفید، المسائل الصاغانیه، ص۸۴.</ref>، فروش [[مادر]] فرزند ( | ابوبکر، [[اسود بن عبد یغوث]] را که از استهزاکنندگان رسول خدا{{صل}} بود، کُشت و [[جسد]] وی را نیز [[آتش]] زد<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۴۳۱.</ref>. همو مردی از مخنثین را از مدینه بیرون کرد و پیش از وی رسول خدا{{صل}} شبیه آن کار را کرده بود<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۲۴۳.</ref>. | ||
ابوبکر در حل [[مشکلات]] [[اجتماعی]] - [[قضایی]] عصر خود از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[یاری]] میخواست<ref>نمونههای آن را بنگرید در: کلینی، ج۷، ص۲۱۶ و ۲۱۷ و برقی، ج۱، ص۱۱۲ و ۱۱۳.</ref>. سبب این کار، [[دانش]] و [[شخصیت]] آن [[حضرت]] بود که در عصر [[رسول خدا]]{{صل}}، بر همگان معلوم شده بود. رسول خدا{{صل}}، [[حکم]] ضمان حیوانی را که به دست حیوانی دیگر کشته شده بود، از [[ابوبکر]] و [[عمر]] و سپس از [[علی]]{{ع}} پرسید و [[قضاوت امام علی]]{{ع}} را در شمار [[قضاوت]] [[انبیا]] معرفی کرد<ref>کلینی، ج۷، ص۳۵۲.</ref>. در مقدار حد شراب نوشی در دوره ابوبکر [[اختلاف]] است. روایاتی، مقدار آن را مانند [[زمان رسول خدا]]{{صل}} میدانند و بر اساس روایاتی دیگر، حاضران از [[صحابه]] به [[دستور]] آن حضرت با دست و [[کفش]] به کسی که شراب نوشیده بود، میزدند تا رسول خدا{{صل}} آنان را بازدارد؛ اما ابوبکر [[چهل]] ضربه و سپس عمر هشتاد ضربه وضع کرد<ref>شافعی، الأم، ج۶، ص۱۹۵؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۷، ص۳۷۷ و ۳۷۸.</ref>. | |||
برخی بر اساس [[روایات]] {{متن حدیث|مَنْ شَرِبَ اَلْخَمْرَ فَاجْلِدُوهُ}}؛ معتقدند در عصر رسول خدا{{صل}} جلد به معنای تازیانه زدن بوده است<ref>طوسی، خلاف، ج۵، ص۴۹۶.</ref>. ابوبکر و عمر با دزدی و [[خیانت]] در [[غنیمت]] به شدت برخورد و مرتکب آن کار را به [[سختی]] [[مجازات]] میکردند، اما به موجب [[روایت]] {{متن حدیث|ليس في الغلول حد}}؛ بر آنان حد [[سرقت]] جاری نمیکردند <ref>قاضی ابویوسف، ص۱۷۲.</ref>. بنابر روایت [[ابن شهاب زهری]]، رسول خدا{{صل}} و ابوبکر کسی را برای قضاوت نفرستادند و این برخلاف روایتی است که قاضیان صحابه را شش تن، از جمله [[امام علی]]{{ع}} نام بردهاند<ref>ابن حبان، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. | |||
از جمله مسائل [[اجتماعی]] رایج در عصر ابوبکر این بود که سه [[طلاق]] در یک مجلس، یک طلاق شمرده میشد<ref>شافعی، مسند، ص۱۹۲؛ مسلم، ج۴، ص۱۸۴؛ مفید، المسائل الصاغانیه، ص۸۴.</ref>، فروش [[مادر]] فرزند (امولد) متعارف بود تا اینکه عمر آن را [[ممنوع]] کرد و بنا بر [[نقلی]]، [[مسلمان]] از [[کافر]] [[ارث]] نمیبرد<ref>سید مرتضی، الانتصار، ص۳۸۵ و ۵۸۹.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابیقحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۷۸-۱۷۹.</ref> | |||
==[[وصیت]] و [[مرگ ابوبکر]]== | ==[[وصیت]] و [[مرگ ابوبکر]]== |