جز
جایگزینی متن - '|مقاله "' به '|مقاله «'
جز (جایگزینی متن - 'نفر' به 'نفر') |
جز (جایگزینی متن - '|مقاله "' به '|مقاله «') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
خبر [[آمادگی نظامی]] قریش در منطقه عسفان در دو منزلی مکه به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رسید و برای روبهرو نشدن با [[قریش]] با [[راهنمایی]] مردی از [[قبیله]] [[اسلم]] از میان درهها و سنگلاخهای سخت گذشت و به [[حدیبیه]] رسید.<ref> المغازی، ج ۲ ص ۵۸۳ - ۵۸۵. </ref> بر اساس گزارش [[ابناسحاق]] شتر [[پیامبر]]{{صل}} در حدیبیه ایستاد و [[حضرت]] [[دستور]] داد در همان منطقه فرود آیند و در آنجا وقتی مسلمانان از کمی آب نزد او [[شکایت]] کردند، آن حضرت تیری از تیردان خود بیرون آورد و دستور داد تا آن را در چاهی فرو برند؛ دستور که انجام شد، آب فراوانی از آن [[چاه]] بیرون آمد و همه [[سیراب]] شدند.<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۳؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۱۰ - ۳۱۱. </ref> خالد بن ولید و سوارانش در حدیبیه به مسلمانان نزدیک شده، برابر آنان صف کشیدند. هنگام [[نماز ظهر]]، [[بلال]] [[اذان]] گفت و پیامبر اکرم{{صل}} با مسلمانان نماز ظهر را به [[جماعت]] ادا کردند. [[خالد]] به سواران خود گفت آنان در حال [[نماز]] [[غافل]] بودند و در صورت [[یورش]]، بر آنان چیره میشدیم. [[سپاه قریش]] به [[انتظار]] برگزاری [[نماز عصر]] بود تا نقشه خود را عملی کند که [[خدا]] با فرو فرستادن [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا}}<ref>«و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.</ref> [[نماز]] [[خوف]] را هنگام احتمال [[حمله]] غافلگیرانه [[دشمن]] [[تشریع]] کرد و بر [[آمادگی]] آنان حتی در حال نماز تأکید ورزید:<ref>المغاری، ج ۲، ص ۵۸۲. </ref>. | خبر [[آمادگی نظامی]] قریش در منطقه عسفان در دو منزلی مکه به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رسید و برای روبهرو نشدن با [[قریش]] با [[راهنمایی]] مردی از [[قبیله]] [[اسلم]] از میان درهها و سنگلاخهای سخت گذشت و به [[حدیبیه]] رسید.<ref> المغازی، ج ۲ ص ۵۸۳ - ۵۸۵. </ref> بر اساس گزارش [[ابناسحاق]] شتر [[پیامبر]]{{صل}} در حدیبیه ایستاد و [[حضرت]] [[دستور]] داد در همان منطقه فرود آیند و در آنجا وقتی مسلمانان از کمی آب نزد او [[شکایت]] کردند، آن حضرت تیری از تیردان خود بیرون آورد و دستور داد تا آن را در چاهی فرو برند؛ دستور که انجام شد، آب فراوانی از آن [[چاه]] بیرون آمد و همه [[سیراب]] شدند.<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۳؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۱۰ - ۳۱۱. </ref> خالد بن ولید و سوارانش در حدیبیه به مسلمانان نزدیک شده، برابر آنان صف کشیدند. هنگام [[نماز ظهر]]، [[بلال]] [[اذان]] گفت و پیامبر اکرم{{صل}} با مسلمانان نماز ظهر را به [[جماعت]] ادا کردند. [[خالد]] به سواران خود گفت آنان در حال [[نماز]] [[غافل]] بودند و در صورت [[یورش]]، بر آنان چیره میشدیم. [[سپاه قریش]] به [[انتظار]] برگزاری [[نماز عصر]] بود تا نقشه خود را عملی کند که [[خدا]] با فرو فرستادن [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا}}<ref>«و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.</ref> [[نماز]] [[خوف]] را هنگام احتمال [[حمله]] غافلگیرانه [[دشمن]] [[تشریع]] کرد و بر [[آمادگی]] آنان حتی در حال نماز تأکید ورزید:<ref>المغاری، ج ۲، ص ۵۸۲. </ref>. | ||
بر اساس برخی گزارشها <ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۶۳. </ref> [[شأن نزول]] آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دستدرازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره مائده، آیه ۱۱.</ref> نیز از همین حادثه یاد میکند و [[آگاه کردن]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[خدعه]] [[قریش]] را از [[نعمتهای الهی]] میشمارد. [[بدیل بن ورقاء خزاعی]] پیش از همه نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و از آمادگی[[قریش]] برای [[دفاع]] از [[مکه]] خبر داد. [[حضرت]] فرمود: ما برای [[جنگ]] نیامدهایم؛ اما اگر کسی [[راه]] را بر ما ببندد، به [[نبرد]] با وی خواهیم پرداخت و آنگاه [[صلح]] موقت با [[قریش]] را پیشنهاد کرد<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۹۳؛ السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۳۱۱؛ الطبقات، ج ۲، ص ۷۳ - ۷۴. </ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله | بر اساس برخی گزارشها <ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۶۳. </ref> [[شأن نزول]] آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دستدرازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره مائده، آیه ۱۱.</ref> نیز از همین حادثه یاد میکند و [[آگاه کردن]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[خدعه]] [[قریش]] را از [[نعمتهای الهی]] میشمارد. [[بدیل بن ورقاء خزاعی]] پیش از همه نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و از آمادگی[[قریش]] برای [[دفاع]] از [[مکه]] خبر داد. [[حضرت]] فرمود: ما برای [[جنگ]] نیامدهایم؛ اما اگر کسی [[راه]] را بر ما ببندد، به [[نبرد]] با وی خواهیم پرداخت و آنگاه [[صلح]] موقت با [[قریش]] را پیشنهاد کرد<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۹۳؛ السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۳۱۱؛ الطبقات، ج ۲، ص ۷۳ - ۷۴. </ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله «صلح حدیبیه"]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==رفت و آمد فرستادگان قریش== | ==رفت و آمد فرستادگان قریش== | ||
[[عروة بن مسعود ثقفی]] نخستین فرستاده قریش بود که به حضور [[رسولخدا]]{{صل}} آمد و همان جوابی را شنید که [[بدیل]] شنیده بود. [[عروه]] پس از بازگشت، [[قریش]] را به [[تجدید]] نظر در تصمیمشان فرا خواند و از آنان خواست تا به [[پیامبر]]{{صل}} برای ورود اجازه دهند. او در بیان جایگاه آن [[حضرت]] به قریش گفت که هیچ ندیده است که افرادی این چنین از [[رهبر]] خویش [[پیروی]] کنند؛ [[یاران محمد]]{{صل}} هیچگاه به او چشم نمیدوزند و بانگ خود را در حضورش بلند نمیکنند و به هر کاری اشاره کند انجام میشود و هر [[زمان]] [[وضو]] میگیرد بر گردش حلقه میزنند تا آب وضوی او را به [[تبرک]] برگیرند. آنان از جنگ ترسی ندارند و جز [[دفاع]] از [[محمد]]{{صل}} هیچ دغدغهای ندارند، بنابراین در تصمیمتان تجدید نظر کنید و به او که برای [[بزرگداشت]] [[کعبه]] آمده است اجازه دهید که شترانش را [[قربانی]] کند و بازگردد. <ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۹۸. </ref> مکرز بن حفص، دیگر فرستاده قریش بود که [[خدمت]] پیامبر{{صل}} رسید و حضرت همان گفتههای پیشین را به او نیز فرمود. <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۴. </ref> قریش در این زمان، میسر بن [[علقمه]] را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستادند که [[رئیس]] احابیش بود. وقتی حضرت او را دید، به [[مسلمانان]] فرمود: وی از قومی است که هَدی (قربانی) را بزرگ داشته و [[اهل]] [[تعبد]] و مناسکاند. شتران قربانی را پیش فرستید تا آنها را ببیند و مسلمانان چنین کردند و در پس شتران به گفتن تلبیه پرداختند. او با دیدن این منظره، بیملاقات با پیامبر{{صل}} از همانجا بازگشت و به [[قریش]] گفت: ما با شما برای بستن [[راه]] بر چنین مردمی [[پیمان]] نبستهایم که برای اعظام [[خانه خدا]] و [[ادای حق]] آن میآیند و سپس [[تهدید]] کرد که یا راه را بر [[محمد]]{{صل}} باز کنید یا با همه احابیش به کناری خواهند رفت. <ref>المغاری، ج ۲، ص ۵۹۹ - ۶۰۰؛ الطبقات، ج ۲، ص ۷۴؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۳۱۲. </ref> [[قریش]] در محذور [[سختی]] گرفتار شده بود؛ از طرفی ورود [[مسلمانان]] به [[مکه]] را برای خود [[شکست]] میدانستند و از سوی دیگر [[حق]] نداشتند هیچکس را از [[عمره]] و [[حج]] باز دارند؛ به ویژه که مورد [[اعتراض]] و تهدید فرستادگان خود هم قرار داشتند و [[بیم]] [[اختلاف]] داخلی نیز در میان قریش منتفی نبود. | [[عروة بن مسعود ثقفی]] نخستین فرستاده قریش بود که به حضور [[رسولخدا]]{{صل}} آمد و همان جوابی را شنید که [[بدیل]] شنیده بود. [[عروه]] پس از بازگشت، [[قریش]] را به [[تجدید]] نظر در تصمیمشان فرا خواند و از آنان خواست تا به [[پیامبر]]{{صل}} برای ورود اجازه دهند. او در بیان جایگاه آن [[حضرت]] به قریش گفت که هیچ ندیده است که افرادی این چنین از [[رهبر]] خویش [[پیروی]] کنند؛ [[یاران محمد]]{{صل}} هیچگاه به او چشم نمیدوزند و بانگ خود را در حضورش بلند نمیکنند و به هر کاری اشاره کند انجام میشود و هر [[زمان]] [[وضو]] میگیرد بر گردش حلقه میزنند تا آب وضوی او را به [[تبرک]] برگیرند. آنان از جنگ ترسی ندارند و جز [[دفاع]] از [[محمد]]{{صل}} هیچ دغدغهای ندارند، بنابراین در تصمیمتان تجدید نظر کنید و به او که برای [[بزرگداشت]] [[کعبه]] آمده است اجازه دهید که شترانش را [[قربانی]] کند و بازگردد. <ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۹۸. </ref> مکرز بن حفص، دیگر فرستاده قریش بود که [[خدمت]] پیامبر{{صل}} رسید و حضرت همان گفتههای پیشین را به او نیز فرمود. <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۴. </ref> قریش در این زمان، میسر بن [[علقمه]] را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستادند که [[رئیس]] احابیش بود. وقتی حضرت او را دید، به [[مسلمانان]] فرمود: وی از قومی است که هَدی (قربانی) را بزرگ داشته و [[اهل]] [[تعبد]] و مناسکاند. شتران قربانی را پیش فرستید تا آنها را ببیند و مسلمانان چنین کردند و در پس شتران به گفتن تلبیه پرداختند. او با دیدن این منظره، بیملاقات با پیامبر{{صل}} از همانجا بازگشت و به [[قریش]] گفت: ما با شما برای بستن [[راه]] بر چنین مردمی [[پیمان]] نبستهایم که برای اعظام [[خانه خدا]] و [[ادای حق]] آن میآیند و سپس [[تهدید]] کرد که یا راه را بر [[محمد]]{{صل}} باز کنید یا با همه احابیش به کناری خواهند رفت. <ref>المغاری، ج ۲، ص ۵۹۹ - ۶۰۰؛ الطبقات، ج ۲، ص ۷۴؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۳۱۲. </ref> [[قریش]] در محذور [[سختی]] گرفتار شده بود؛ از طرفی ورود [[مسلمانان]] به [[مکه]] را برای خود [[شکست]] میدانستند و از سوی دیگر [[حق]] نداشتند هیچکس را از [[عمره]] و [[حج]] باز دارند؛ به ویژه که مورد [[اعتراض]] و تهدید فرستادگان خود هم قرار داشتند و [[بیم]] [[اختلاف]] داخلی نیز در میان قریش منتفی نبود. | ||
[[تصمیم]] [[جنگ]] نیز برای قریش آسان نبود، چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به نخستین فرستاده قریش فرمود: جنگ برای قریش جز ضرر چیزی ندارد <ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۹۳. </ref> و [[سهیل بن عمرو]] نیز در [[گفتوگو]] با [[حضرت]] گفت: جنگ، خواسته [[فرومایگان]] ماست و علاقهای بدان نداریم. <ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۳ - ۶۰۴. </ref>افزون بر اینکه به نظر میرسد قریش پس از نزدیک ۲۰ سال [[کوشش]] بر [[ضد]] [[اسلام]] به این نتیجه رسیده بود که توان براندازی اسلام را ندارند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله | [[تصمیم]] [[جنگ]] نیز برای قریش آسان نبود، چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به نخستین فرستاده قریش فرمود: جنگ برای قریش جز ضرر چیزی ندارد <ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۹۳. </ref> و [[سهیل بن عمرو]] نیز در [[گفتوگو]] با [[حضرت]] گفت: جنگ، خواسته [[فرومایگان]] ماست و علاقهای بدان نداریم. <ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۳ - ۶۰۴. </ref>افزون بر اینکه به نظر میرسد قریش پس از نزدیک ۲۰ سال [[کوشش]] بر [[ضد]] [[اسلام]] به این نتیجه رسیده بود که توان براندازی اسلام را ندارند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله «صلح حدیبیه"]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==آمد و شد فرستادگان [[پیامبر]]{{صل}}== | ==آمد و شد فرستادگان [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
در گزارش دیگری این نکته نیز آمده است که هریک از اصحاب محمد که برای [[حج]] یا [[عمره]] به مکه میآیند امنیت خواهد داشت، چنانکه هر نفر [[قریشی]] که برای رفتن به [[شام]] یا [[مصر]] از [[مدینه]] بگذرد، [[جان]] و مالش در [[امان]] خواهد بود.<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۵۱. </ref> شرط سوم این [[پیمان]] بر [[مسلمانان]] سنگین بود و [[حضرت]] برای [[آرامش]] آنها فرمود: اگر کسی از ما پیش آنها برود، از [[رحمت خدا]] به دور باشد و چنانچه کسی پیش ما آید، او را باز میگردانیم؛ اگر [[اسلام]] او [[حقیقی]] باشد، [[خدا]] برای او گشایشی خواهد کرد. ماجرایی که در پذیرش این شرط [[عواطف]] مسلمانان را جریحهدار کرد این بود که پیش از [[نوشتن]] [[عهدنامه]] و به گزارشی پیش از نوشتن این شرط، [[ابو جندل]] فرزند [[سهیل بن عمرو]] پنهانی از [[مکه]] بیرون آمد و در حالی که در [[غل و زنجیر]] بود، به مسلمانان پیوست. [[سهیل]] بر او سیلی محکمی نواخت و استرداد او را براساس توافق [[طلب]] کرد و گفت که تا او باز گردانده نشود، قراردادی [[امضا]] نخواهد شد. | در گزارش دیگری این نکته نیز آمده است که هریک از اصحاب محمد که برای [[حج]] یا [[عمره]] به مکه میآیند امنیت خواهد داشت، چنانکه هر نفر [[قریشی]] که برای رفتن به [[شام]] یا [[مصر]] از [[مدینه]] بگذرد، [[جان]] و مالش در [[امان]] خواهد بود.<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۵۱. </ref> شرط سوم این [[پیمان]] بر [[مسلمانان]] سنگین بود و [[حضرت]] برای [[آرامش]] آنها فرمود: اگر کسی از ما پیش آنها برود، از [[رحمت خدا]] به دور باشد و چنانچه کسی پیش ما آید، او را باز میگردانیم؛ اگر [[اسلام]] او [[حقیقی]] باشد، [[خدا]] برای او گشایشی خواهد کرد. ماجرایی که در پذیرش این شرط [[عواطف]] مسلمانان را جریحهدار کرد این بود که پیش از [[نوشتن]] [[عهدنامه]] و به گزارشی پیش از نوشتن این شرط، [[ابو جندل]] فرزند [[سهیل بن عمرو]] پنهانی از [[مکه]] بیرون آمد و در حالی که در [[غل و زنجیر]] بود، به مسلمانان پیوست. [[سهیل]] بر او سیلی محکمی نواخت و استرداد او را براساس توافق [[طلب]] کرد و گفت که تا او باز گردانده نشود، قراردادی [[امضا]] نخواهد شد. | ||
[[پیامبر]]{{صل}} که به دنبال [[صلح]] بود [[ابوجندل]] را باز گرداند و در برابر نالههای ملتمسانه او که از مسلمانان کمک میخواست فرمود: [[صبور]] باش! خدا برای تو و دیگران [[گشایش]] قرار خواهد داد. در این هنگام نیز مسلمانان [[اشک]] ریختند و بر اساس [[نقلی]]، در اینجا بود که [[عمر]] به پیامبر{{صل}} [[اعتراض]] کرد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۷ - ۶۰۸. </ref> در پی [[قرارداد صلح]]، [[قبیله خزاعه]] با [[رسول خدا]]{{صل}} و [[قبیله]] بکر با [[قریش]] همپیمان شدند و چندی بعد، تعرض همین قبیله بکر به [[خزاعه]] مقدمات [[نقض]] [[قرارداد]] و [[فتح مکه]] را در [[سال ۸ هجری]] فراهم آورد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۱۲. </ref> پس از [[معاهده]]، پیامبر{{صل}} و مسلمانان شتران خود را [[قربانی]] کردند و سپس سر را تراشیدند و از [[احرام]] خارج شدند. از مجموع گزارشهای موجود از این [[مقطع]] [[تاریخی]] برداشت میشود که بسیاری از [[صحابه]] از پذیرش مفاد این پیمان [[رضایت]] نداشته یا دست کم دچار تردید بودند و تأخیرشان در [[اجابت]] [[فرمان پیامبر]] اکرم{{صل}} در [[قربانی کردن]] شتران و تراشیدن سر، [[گواهی]] بر این ادعاست.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۱۳؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۱۰۶. </ref> به نظر میرسد که میتوان [[بحران]] و [[ناآرامی]] [[روحی]] [[مؤمنان]] از این رخداد را از [[آیه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref> نیز دریافت، زیرا این آیه از [[نزول]] [[آرامش]] در دلهای مؤمنان پس از واقعه [[حدیبیه]] خبر میدهد <ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله | [[پیامبر]]{{صل}} که به دنبال [[صلح]] بود [[ابوجندل]] را باز گرداند و در برابر نالههای ملتمسانه او که از مسلمانان کمک میخواست فرمود: [[صبور]] باش! خدا برای تو و دیگران [[گشایش]] قرار خواهد داد. در این هنگام نیز مسلمانان [[اشک]] ریختند و بر اساس [[نقلی]]، در اینجا بود که [[عمر]] به پیامبر{{صل}} [[اعتراض]] کرد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۷ - ۶۰۸. </ref> در پی [[قرارداد صلح]]، [[قبیله خزاعه]] با [[رسول خدا]]{{صل}} و [[قبیله]] بکر با [[قریش]] همپیمان شدند و چندی بعد، تعرض همین قبیله بکر به [[خزاعه]] مقدمات [[نقض]] [[قرارداد]] و [[فتح مکه]] را در [[سال ۸ هجری]] فراهم آورد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۱۲. </ref> پس از [[معاهده]]، پیامبر{{صل}} و مسلمانان شتران خود را [[قربانی]] کردند و سپس سر را تراشیدند و از [[احرام]] خارج شدند. از مجموع گزارشهای موجود از این [[مقطع]] [[تاریخی]] برداشت میشود که بسیاری از [[صحابه]] از پذیرش مفاد این پیمان [[رضایت]] نداشته یا دست کم دچار تردید بودند و تأخیرشان در [[اجابت]] [[فرمان پیامبر]] اکرم{{صل}} در [[قربانی کردن]] شتران و تراشیدن سر، [[گواهی]] بر این ادعاست.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۱۳؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۱۰۶. </ref> به نظر میرسد که میتوان [[بحران]] و [[ناآرامی]] [[روحی]] [[مؤمنان]] از این رخداد را از [[آیه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref> نیز دریافت، زیرا این آیه از [[نزول]] [[آرامش]] در دلهای مؤمنان پس از واقعه [[حدیبیه]] خبر میدهد <ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله «صلح حدیبیه"]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==[[زنان]] [[پناهنده]]== | ==[[زنان]] [[پناهنده]]== | ||
پس از [[پیمان]] حدیبیه زنی از [[مکه]] گریخت و به [[مسلمانان]] [[پناه]] آورد و [[خویشاوندان]] او برای باز گرداندنش بر اساس پیمان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} رسیدند و [[حضرت]] فرمود پیمان شامل زنان نمیشود و در این هنگام، آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرتکنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کردهاند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز میتوانند کابینی که (به زنانشان) دادهاند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری میکند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> نازل شد و [[خدا]] صراحتا از رسول خدا{{صل}} خواست که زنان [[مهاجر]] مسلمانان پس از آنکه در ایمانشان آزموده شدند نباید به سوی [[کافران]] بازگردانده شوند. و به این ترتیب، مشکل زنان مهاجر حل شد. <ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله | پس از [[پیمان]] حدیبیه زنی از [[مکه]] گریخت و به [[مسلمانان]] [[پناه]] آورد و [[خویشاوندان]] او برای باز گرداندنش بر اساس پیمان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} رسیدند و [[حضرت]] فرمود پیمان شامل زنان نمیشود و در این هنگام، آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرتکنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کردهاند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز میتوانند کابینی که (به زنانشان) دادهاند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری میکند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> نازل شد و [[خدا]] صراحتا از رسول خدا{{صل}} خواست که زنان [[مهاجر]] مسلمانان پس از آنکه در ایمانشان آزموده شدند نباید به سوی [[کافران]] بازگردانده شوند. و به این ترتیب، مشکل زنان مهاجر حل شد. <ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله «صلح حدیبیه"]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==مردان پناهنده== | ==مردان پناهنده== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[آیات]] {{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«و نیز به غنیمت های فراوانی که به دست خواهند آورد؛ و خداوند، پیروزمندی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۱۹.</ref> به [[بیعت شجره]] میپردازند و به پاس این [[اقدام]]، [[موهبت]] [[رضوان الهی]] [[آرامش]] [[دلها]]، [[فتح]] قریب و غنیمتهای فراوان را به آنان ارزانی میدارد و آیه {{متن قرآن|وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}}<ref>«خداوند غنیمتهای فراوانی را به شما وعده داد که به دست میآورید، آنگاه این (وعده) را برایتان پیش افکند و دست مردم را از شما کوتاه کرد و (چنین کرد) تا نشانهای برای مؤمنان باشد و شما را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲۰.</ref> ضمن [[یادآوری]] [[غنایم]] فراوان، از این یاد میکند که [[مسلمانان]] در حدیبیه دور از [[سرزمین]] خود و کنار [[دشمن]] مورد تهاجم قرار نگرفتند و آن را نشانهای از [[خدا]] برای [[مؤمنان]] میداند؛ همچنین آیه {{متن قرآن|وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا}}<ref>«و خداوند به (غنیمتهای) دیگری که هنوز به آنها دست نیافتهاید چیرگی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره فتح، آیه ۲۱.</ref> از کسب غنایم و پیروزیهای بیشتر در [[آینده]] خبر میدهد. | [[آیات]] {{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«و نیز به غنیمت های فراوانی که به دست خواهند آورد؛ و خداوند، پیروزمندی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۱۹.</ref> به [[بیعت شجره]] میپردازند و به پاس این [[اقدام]]، [[موهبت]] [[رضوان الهی]] [[آرامش]] [[دلها]]، [[فتح]] قریب و غنیمتهای فراوان را به آنان ارزانی میدارد و آیه {{متن قرآن|وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}}<ref>«خداوند غنیمتهای فراوانی را به شما وعده داد که به دست میآورید، آنگاه این (وعده) را برایتان پیش افکند و دست مردم را از شما کوتاه کرد و (چنین کرد) تا نشانهای برای مؤمنان باشد و شما را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲۰.</ref> ضمن [[یادآوری]] [[غنایم]] فراوان، از این یاد میکند که [[مسلمانان]] در حدیبیه دور از [[سرزمین]] خود و کنار [[دشمن]] مورد تهاجم قرار نگرفتند و آن را نشانهای از [[خدا]] برای [[مؤمنان]] میداند؛ همچنین آیه {{متن قرآن|وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا}}<ref>«و خداوند به (غنیمتهای) دیگری که هنوز به آنها دست نیافتهاید چیرگی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره فتح، آیه ۲۱.</ref> از کسب غنایم و پیروزیهای بیشتر در [[آینده]] خبر میدهد. | ||
آیات {{متن قرآن|وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}}<ref>«و اگر کافران با شما به جنگ برمیخاستند واپس میگریختند سپس یار و یاوری نمییافتند» سوره فتح، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«بنابر سنّت خداوند که پیشتر هم بر گذشته است و هرگز برای سنت خداوند، دگرگونی نخواهی یافت» سوره فتح، آیه ۲۳.</ref> بر این نکته تأکید میورزند که اگر در حدیبیه [[جنگی]] روی میداد، [[مشرکان]] به جنگ پشت کرده، میگریختند؛ نیز خاطرنشان میسازد [[شکست]] دشمن از مؤمنانِ آماده [[سنت]] تغییرناپذیر الهی است. آیه {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا}}<ref>«و اوست که پس از آنکه شما را بر آنان پیروز گردانید دست آنان را از شما و دست شما را از آنان در دل مکّه، کوتاه کرد و خداوند به آنچه میکنید بیناست» سوره فتح، آیه ۲۴.</ref> درگیر نشدن مشرکان و مؤمنان و [[پیروزی]] مسلمانان در حدیبیه را به خدا نسبت میدهد و آیه {{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«آنانند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام باز داشتند و نگذاشتند قربانی بازداشته به قربانگاه خود برسد و اگر مردان و زنان مؤمنی که آنان را نمیشناسید (در میان آنان) نبودند- که بیم میرود پایمالشان کنید و ندانسته خونبهایی از ایشان به گردن شما افتد- (فرمان حمله به مکّه را میدادیم) تا خداوند هر که را خواهد در بخشایش خویش درآورد؛ اگر (مؤمنان و کافران) از هم جدا میبودند ، کافران از آنان را عذابی دردناک میکردیم» سوره فتح، آیه ۲۵.</ref> [[قریش]] را به [[جهت]] [[کفر]] و بازداشتن مسلمانان از ورود به [[مکّه]] [[نکوهش]] میکند و سرّ عدم اجازه برای جنگ را مردان و [[زنان]] باایمانی میداند که شما آنان را نمیشناسید و ممکن بود با ورود شما به [[مکه]] به آنان آسیب برسد و آیه {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> پافشاری مشرکان بر جلوگیری از ورود مؤمنان به مکه را برخاسته از مصیبتهای [[جاهلی]] آنان میداند و تأکید میکند در مقابل این [[تعصبات]]، خدا [[آرامش]] را بر [[رسول]]{{صل}} و مؤمنان نازل فرمود و [[روح]] [[تقوا]] را همراه آنان کرد و ایشان از هرکس دیگری به رعایت تقوا سزاوارتر بودند. عدم ورود [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] در آن سال به [[مکه]] برخی را گرفتار [[شک و تردید]] کرد، از اینرو [[خدا]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref> رؤیای آن [[حضرت]] را [[صدق]] و [[حق]] میخواند و با تأکید، ورود آنان به [[مسجدالحرام]] را با [[امنیت]] کامل نوید میدهد، چنانکه در سال هفتم این [[وعده الهی]] عملی شد. "[[فتح]] نزدیک" در این آیه [[فتح خیبر]] است که در فاصله زمانی کوتاهی بعد از [[بیعت رضوان]] رخ داد و در این [[جنگ]] بود که پیامبر{{صل}} فرمود: [[پرچم]] [[اسلام]] را به دست مردی میسپارم که خدا و پیامبرش را [[دوست]] دارد و او نیز [[محبوب]] خدا و پیامبر{{صل}} است؛ او کسی است که بارها به میدان میرود و هرگز نمیگریزد؛ سپس پرچم را به دست [[علی]]{{ع}} داد و بدین ترتیب او [[فاتح خیبر]] شد. <ref>التبیان، ج ۹، ص ۳۲۹؛ الصافی، ج ۵، ص ۴۳.</ref> در آیه پایانی [[سوره فتح]] اوصاف [[یاران پیامبر]]{{صل}} را برمیشمرد که در برابر [[کافران]] سختگیرند و با همدیگر [[مهربان]]؛ نیز [[اهل عبادت]] و [[رکوع]] و [[سجود]] و در پی [[فضل]] و [[خشنودی]] خدایند؛ علامت آنان بر اثر سجود در چهرههایشان است.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله | آیات {{متن قرآن|وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}}<ref>«و اگر کافران با شما به جنگ برمیخاستند واپس میگریختند سپس یار و یاوری نمییافتند» سوره فتح، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«بنابر سنّت خداوند که پیشتر هم بر گذشته است و هرگز برای سنت خداوند، دگرگونی نخواهی یافت» سوره فتح، آیه ۲۳.</ref> بر این نکته تأکید میورزند که اگر در حدیبیه [[جنگی]] روی میداد، [[مشرکان]] به جنگ پشت کرده، میگریختند؛ نیز خاطرنشان میسازد [[شکست]] دشمن از مؤمنانِ آماده [[سنت]] تغییرناپذیر الهی است. آیه {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا}}<ref>«و اوست که پس از آنکه شما را بر آنان پیروز گردانید دست آنان را از شما و دست شما را از آنان در دل مکّه، کوتاه کرد و خداوند به آنچه میکنید بیناست» سوره فتح، آیه ۲۴.</ref> درگیر نشدن مشرکان و مؤمنان و [[پیروزی]] مسلمانان در حدیبیه را به خدا نسبت میدهد و آیه {{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«آنانند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام باز داشتند و نگذاشتند قربانی بازداشته به قربانگاه خود برسد و اگر مردان و زنان مؤمنی که آنان را نمیشناسید (در میان آنان) نبودند- که بیم میرود پایمالشان کنید و ندانسته خونبهایی از ایشان به گردن شما افتد- (فرمان حمله به مکّه را میدادیم) تا خداوند هر که را خواهد در بخشایش خویش درآورد؛ اگر (مؤمنان و کافران) از هم جدا میبودند ، کافران از آنان را عذابی دردناک میکردیم» سوره فتح، آیه ۲۵.</ref> [[قریش]] را به [[جهت]] [[کفر]] و بازداشتن مسلمانان از ورود به [[مکّه]] [[نکوهش]] میکند و سرّ عدم اجازه برای جنگ را مردان و [[زنان]] باایمانی میداند که شما آنان را نمیشناسید و ممکن بود با ورود شما به [[مکه]] به آنان آسیب برسد و آیه {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> پافشاری مشرکان بر جلوگیری از ورود مؤمنان به مکه را برخاسته از مصیبتهای [[جاهلی]] آنان میداند و تأکید میکند در مقابل این [[تعصبات]]، خدا [[آرامش]] را بر [[رسول]]{{صل}} و مؤمنان نازل فرمود و [[روح]] [[تقوا]] را همراه آنان کرد و ایشان از هرکس دیگری به رعایت تقوا سزاوارتر بودند. عدم ورود [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] در آن سال به [[مکه]] برخی را گرفتار [[شک و تردید]] کرد، از اینرو [[خدا]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref> رؤیای آن [[حضرت]] را [[صدق]] و [[حق]] میخواند و با تأکید، ورود آنان به [[مسجدالحرام]] را با [[امنیت]] کامل نوید میدهد، چنانکه در سال هفتم این [[وعده الهی]] عملی شد. "[[فتح]] نزدیک" در این آیه [[فتح خیبر]] است که در فاصله زمانی کوتاهی بعد از [[بیعت رضوان]] رخ داد و در این [[جنگ]] بود که پیامبر{{صل}} فرمود: [[پرچم]] [[اسلام]] را به دست مردی میسپارم که خدا و پیامبرش را [[دوست]] دارد و او نیز [[محبوب]] خدا و پیامبر{{صل}} است؛ او کسی است که بارها به میدان میرود و هرگز نمیگریزد؛ سپس پرچم را به دست [[علی]]{{ع}} داد و بدین ترتیب او [[فاتح خیبر]] شد. <ref>التبیان، ج ۹، ص ۳۲۹؛ الصافی، ج ۵، ص ۴۳.</ref> در آیه پایانی [[سوره فتح]] اوصاف [[یاران پیامبر]]{{صل}} را برمیشمرد که در برابر [[کافران]] سختگیرند و با همدیگر [[مهربان]]؛ نیز [[اهل عبادت]] و [[رکوع]] و [[سجود]] و در پی [[فضل]] و [[خشنودی]] خدایند؛ علامت آنان بر اثر سجود در چهرههایشان است.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله «صلح حدیبیه"]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==صلح حدیبیه در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم== | ==صلح حدیبیه در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:000061.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله | # [[پرونده:000061.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[حدیبیه (مقاله)|مقاله «صلح حدیبیه"]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||