بحث:آیا اعتقاد به علم غیب امام غلو است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۳: خط ۳۳:
====نخست: تعیین منظور از علم غیب====
====نخست: تعیین منظور از علم غیب====
ابتدا لازم است، تعریف اصطلاح [[علم غیب]] مشخص شود، تا بر اساس آن تعریف [[حکم]] به [[غلو]] بودن یا نبودن [[اعتقاد]] به آن صادر شود:
ابتدا لازم است، تعریف اصطلاح [[علم غیب]] مشخص شود، تا بر اساس آن تعریف [[حکم]] به [[غلو]] بودن یا نبودن [[اعتقاد]] به آن صادر شود:
#اگر مراد از «[[غیب]]» همان معنای لغوی و عرفی آن، یعنی «هر آن چیزی که خارج از دایره [[محسوسات]]» است باشد<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵-۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ‌المفردات، ص‌۶۱۶؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ‌ج۴، ص۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ‌ج۱، ص۶۵۴ و طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۲۱.</ref>، در این صورت «[[علم به غیب]]»، به مطلق [[علوم فراطبیعی]] و [[علوم فراحسی|فراحسی]] اطلاق می‌شود. براین اساس، ادعای [[آگاهی معصومین از غیب|آگاهی معصومین]]{{ع}} از این غیب نه تنها [[شرک]] نیست؛ بلکه هیچ مشکل [[عقلی]] و [[نقلی]] نیز ندارد؛ زیرا [[ادله]] بسیاری [[اخبارهای غیبی]] آنان را ثابت کرده و دریافت [[علوم]] از راه [[الهام]] و [[تحدیث فرشته]] و روش‌های دیگر که خارج از [[حس]] متعارف بشری با [[احادیث معتبر]] بسیاری، [[اثبات]] شده است. بله؛ دقت [[علمی]] و [[پایبندی]] به اصطلاح [[قرآنی]] و [[روایی]] اقتضا می کند که تنها به [[علم الهی]]، «[[علم غیب]]» اطلاق شود اما برای غیر او بهتر است از اصطلاح «[[آگاهی از امور غیبی]]» به کار گرفته شود.
#اگر مراد از «[[غیب]]» همان معنای لغوی و عرفی آن، یعنی «هر آن چیزی که خارج از دایره [[محسوسات]]» است باشد<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵-۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ‌المفردات، ص‌۶۱۶؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ‌ج۴، ص۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ‌ج۱، ص۶۵۴ و طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۲۱.</ref>، در این صورت «[[علم به غیب]]»، به مطلق [[علوم فراطبیعی]] و [[علوم فراحسی|فراحسی]] اطلاق می‌شود. براین اساس، ادعای [[آگاهی معصومین از غیب|آگاهی معصومین]]{{ع}} از این غیب نه تنها [[غلو]] نیست؛ بلکه هیچ مشکل [[عقلی]] و [[نقلی]] نیز ندارد؛ زیرا [[ادله]] بسیاری [[اخبارهای غیبی]] آنان را ثابت کرده و دریافت [[علوم]] از راه [[الهام]] و [[تحدیث فرشته]] و روش‌های دیگر که خارج از [[حس]] متعارف بشری با [[احادیث معتبر]] بسیاری، [[اثبات]] شده است. بله؛ دقت [[علمی]] و [[پایبندی]] به اصطلاح [[قرآنی]] و [[روایی]] اقتضا می کند که تنها به [[علم الهی]]، «[[علم غیب]]» اطلاق شود اما برای غیر او بهتر است از اصطلاح «[[آگاهی از امور غیبی]]» به کار گرفته شود.
#اگر مراد از غیب آن دسته از علومی اختصاصی [[خدای متعال]] باشد که [[اراده]] کرده تا برخی از [[برگزیدگان]] مورد [[رضایت]] خویش را از آنها [[آگاه]] کند ([[علم مبذول]])، در این صورت نیز ادعای آگاهی معصوم از غیب، غلو شمرده نمی‌شود چراکه براساس برخی [[آیات]] مانند: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.</ref>، امکان آگاه ساختن [[برگزیدگان الهی]] از بخشی از این [[علم]] توسط [[خداوند متعال]] وجود دارد<ref>ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، تفاوت کاربردهای کلامی و روایی واژه غیب در ترکیب اضافی علم غیب، نخستین همایش ملی واژه‌پژوهی در علوم اسلامی، ص۴ و ۵.</ref>. هر چند در [[فرهنگ قرآن]] و [[روایات]] به چنین [[علمی]] که مستفاد از خدای متعال است علم به غیب گفته نمی‌شود.
#اگر مراد از غیب آن دسته از علومی اختصاصی [[خدای متعال]] باشد که [[اراده]] کرده تا برخی از [[برگزیدگان]] مورد [[رضایت]] خویش را از آنها [[آگاه]] کند ([[علم مبذول]])، در این صورت نیز ادعای آگاهی معصوم از غیب، غلو شمرده نمی‌شود چراکه براساس برخی [[آیات]] مانند: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.</ref>، امکان آگاه ساختن [[برگزیدگان الهی]] از بخشی از این [[علم]] توسط [[خداوند متعال]] وجود دارد<ref>ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، تفاوت کاربردهای کلامی و روایی واژه غیب در ترکیب اضافی علم غیب، نخستین همایش ملی واژه‌پژوهی در علوم اسلامی، ص۴ و ۵.</ref>. هر چند در [[فرهنگ قرآن]] و [[روایات]] به چنین [[علمی]] که مستفاد از خدای متعال است علم به غیب گفته نمی‌شود.
#اگر مراد از [[غیب]] آن دسته از [[علوم اختصاصی خدای متعال]] است که به [[دلیل عقلی]] و [[نقلی]] هیچ بشری توان احاطه به آنها را ندارد ([[علم مکفوف]] یا [[علم مستأثر]]) و اگر مراد از «[[علم غیب]]» این است [[پیامبری]] یا [[امام|امامی]] به خودی خود و بدون تعلیم الهی، این [[علم]] را داراست، بی‌شک، این [[باور]]، [[غلو]]؛ بلکه [[شرک]] است؛ زیرا بشری را شریک صفات الهی قرار داده است. اما در حال حاضر، فرقه‌ای از [[فرق اسلامی]] که به این مطلب [[اعتقاد]] داشته باشد، سراغ نداریم.
#اگر مراد از [[غیب]] آن دسته از [[علوم اختصاصی خدای متعال]] است که به [[دلیل عقلی]] و [[نقلی]] هیچ بشری توان احاطه به آنها را ندارد ([[علم مکفوف]] یا [[علم مستأثر]]) و اگر مراد از «[[علم غیب]]» این است [[پیامبری]] یا [[امام|امامی]] به خودی خود و بدون تعلیم الهی، این [[علم]] را داراست، بی‌شک، این [[باور]]، [[غلو]]؛ بلکه [[شرک]] است؛ زیرا بشری را شریک صفات الهی قرار داده است. اما در حال حاضر، فرقه‌ای از [[فرق اسلامی]] که به این مطلب [[اعتقاد]] داشته باشد، سراغ نداریم.
====دوم: شامل نشدن تعریف غلو ====
با توجه به تعریف [[غلو]] نزد [[مذاهب اسلامی]] که در بالا مذکور است، [[اعتقاد]] به [[آگاهی پیامبران]] و [[امامان]] از [[امور غیبی]] زمانی می‌‌تواند غلو باشد که [[اعتقاد]] به آن باعث بالا بردن [[مقام امام]] و قرار دادن او در مرتبه ای مساوی [[پیامبر خاتم]] یا بالاتر از او و یا در مرتبه‌ای مساوی با [[خدای متعال]] که در اصطلاح به آن [[شرک]] گفته می‌‌شود، اما باور امامیه به ادله ذیل اینگونه نیست:
=====امامان مساوی پیامبر یا بالاتر از او نیستند=====
# این باور آنها را بالاتر از پیامبر خاتم نمی کند؛ زیرا تمامی علوم آنها برگرفته است پیامبر است یا به دلیل خلافت و جانشینی او دریافت کرده اند.
# روایات اهل بیت تصریح دارند که مقام امامان از اهل بیت (ع) پایین تر از رسول الله است.
=====علم امامان مساوی با علم خدای متعال نیست=====
به دلیل وجود تفاوت‌های ذیل است:
# طبق تصریح [[قرآن مجید]]، برخی از [[رسولان]] [[برگزیده]]، به [[اذن الهی|اذن]] و [[مشیئت الهی]] از برخی [[امور غیبی]] [[آگاهی]] می‌‌یابند: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.</ref>، لکن تفاوت‌های فراوانی بین [[علم غیب خداوند]] و [[علم غیب معصوم]] وجود دارد؛ ‌زیرا [[بشر]] با محدودیت‌هایی روبروست که او را از دسترسی به بسیاری از [[علوم خاص الهی]] باز می‌‌دارد، اما [[علم خداوند به غیب]]، با یکتاییِ مخصوص به ذات او همراه است. [[علم معصوم]] [[شریک]] [[علم خداوند]] نیست، بلکه در طول علم خداوند قرار دارد و به عبارتی [[علم امام]] برگرفته از [[خداوند]] است. همۀ علوم و از جمله [[علم غیب]] مختص به خداست: {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> و هیچکس‌ و هیچ‌ موجودی - به صورت ذاتی و استقلالی - به آن‌ راه‌ ندارد. روشن است که تمام‌ علوم عنایت شده از جانب‌ [[خدا]] به‌ غیر،‌ در واقع، [[افاضه الهی]] و [[تعلیم]] از ناحیۀ او بوده‌ و واسطۀ دریافت علم خداوند، [[وحی]]، [[الهام]]، [[تحدیث]] و برخی راه های دیگر است<ref>ر.ک نجفی لاری، سیدعبدالحسین، المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته، ص۲۹؛ حسینی طهرانی، سیدمحمد حسین، امام‌شناسی، ج ۱۲، ص۲۲۴؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمدتقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص۶۸؛ بهدار، محمدرضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۳، ص۴۶؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۲۱۴؛ پارسانسب، گل افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمۀ زهرا{{س}}، ص۴۲ و ۴۳؛ لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامۀ معارف، ش ۴۸.</ref>. بنابراین تفاوت اصلی [[علم غیب معصوم]] با [[علم غیب خداوند]] در این است که علم غیب خداوند ذاتی است، اما [[علم غیب معصوم]] ناشی از [[تعلیم]] و [[اعطای الهی]] است. به عبارتی دیگر [[علم غیب خدا]] عین ذات اوست، لکن [[علم معصوم]] زائد بر ذات و اکتسابی است. [[دانشمندان]] [[شیعی]]<ref>مانند: شریف لاهیجی در تفسیر لاهیجی، ج۲، ص۴۸۹؛ ابن میثم در شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص۱۴۰، طبرسی در مجمع البیان، علامۀ امینی در الغدیر و....</ref> هم بر این نکته تاکید کرده‌اند که [[علم امامان]] به [[غیب]] ذاتی نیست<ref>ر.ک: لقمانی، احمد، شبهه‌زدایی از قیام امام حسین{{ع}}، فصلنامۀ فرهنگ کوثر، ش ۵۲، ص۶۶ و ۶۷؛ موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۱۹۰؛ نقوی، سیدانیس الحسن، علم غیب ائمۀ معصومین{{ع}}، ص۴۵ ـ ۵۰.</ref>.
# علم خدا [[ازلی]] و [[ابدی]] است؛ بدین‌معنا که از ابتدا بوده و تا ابد نیز خواهد بود<ref>ر.ک: محمد حسین مظفر|مظفر، محمد حسین، ‌علم الامام (کتاب)|علم الامام، ص۲۸؛ رضا برنجکار|برنجکار، رضا، محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی، [[مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]]، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸؛ [[سید علی هاشمی|هاشمی، سید علی]]، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران ماهنامه پرسمان، چند پاسخ درباره چگونگی علم امام، ماهنامه پرسمان، ش۲۵، ص۴.</ref>.
# [[علم خدا]] قدیم و سابق بر تحقق اشیاء است، اما [[علم امام]] موهبتی از جانب خداست و هر لحظه در حال افزایش، لذا علم ایشان حادث (نبوده و پس از آن بود شده) است<ref>ر.ک: موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۱۹۰؛ موسوی حصینی، سیدعبدالرحیم، آگاهی امامان از غیب، ص ۴۱ و ۴۲.</ref>.
# علم خدا غیر محدود، اما علم [[برگزیده الهی]] متناهی و محدود است<ref>ر.ک: مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص ۱۰۵؛ نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، فصلنامۀ شعه پژوهی، ش ۲، ص ۶۷؛ بشارتی، علی محمد، رضوان معارف، ص ۷۱.</ref>
باتوجه به تفاوت‌هایی که گفته شد، روشن می‌‎‍‌‌شود علم برگزیدگان الهی اولاً: ذاتی و استقلالی نیست؛ بلکه تبعی و تعلیمی است، ثانیاً: [[ازلی]] و [[ابدی]] نیست، ثالثاً: قدیم نیست؛ بلکه حادث است، رابعاً: مطلق نیست و دارای حد و مرز است؛ یعنی محدود به [[تعلیم الهی]] است و نه نامحدود<ref>ر.ک: نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، فصلنامۀ شعه پژوهی، ش ۲، ص ۶۷؛ بشارتی، علی محمد، رضوان معارف، ص ۷۱.</ref>.


# '''دلیل امکانی:''' اگر [[خداوند]] خودش مخلوقی [[خلق]] کرده و او را عالم و [[آگاه بر اعمال بشر]] کرده و در سائر صفات نیز او را به آخرین کمال که از [[تصوّر]] ما خارج است، نائل کرده باشد، این مسأله نه تنها به لحاظ عقلی ممکن است، بلکه معنای غلو نیز در این فرض منتفی است و از طرفی اگر [[خدای متعال]] به او برای [[اثبات]] [[حقّانیت]] خود قوۀ [[اعجاز]] [[مرحمت]] فرموده به طوری که با [[اذن پروردگار]] می‌تواند مرده زنده کرده و [[قبض روح]] نماید، چنانچه [[حضرت عیسی]]{{ع}} انجام می‌‌داده؛ لذا دیگر نمی‌توان گفت این [[فیض الهی]] فراتر از [[حق]] اوست<ref>ر.ک: قاضی طباطبایی، سید محمدعلی، مقدمه‌ای بر کتاب علم امام، ص۵۲۰.</ref>.
# '''دلیل امکانی:''' اگر [[خداوند]] خودش مخلوقی [[خلق]] کرده و او را عالم و [[آگاه بر اعمال بشر]] کرده و در سائر صفات نیز او را به آخرین کمال که از [[تصوّر]] ما خارج است، نائل کرده باشد، این مسأله نه تنها به لحاظ عقلی ممکن است، بلکه معنای غلو نیز در این فرض منتفی است و از طرفی اگر [[خدای متعال]] به او برای [[اثبات]] [[حقّانیت]] خود قوۀ [[اعجاز]] [[مرحمت]] فرموده به طوری که با [[اذن پروردگار]] می‌تواند مرده زنده کرده و [[قبض روح]] نماید، چنانچه [[حضرت عیسی]]{{ع}} انجام می‌‌داده؛ لذا دیگر نمی‌توان گفت این [[فیض الهی]] فراتر از [[حق]] اوست<ref>ر.ک: قاضی طباطبایی، سید محمدعلی، مقدمه‌ای بر کتاب علم امام، ص۵۲۰.</ref>.
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش