ابوذر غفاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شکوه' به 'شکوه'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +))
جز (جایگزینی متن - 'شکوه' به 'شکوه')
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:
و برای کسی که [[یقین]] دارد [[بهشت]] جاویدان مخصوص کسانی است که [[خدا]] از ایشان [[راضی]] است، سزاوار است آنقدر به [[خدا]] روی آورد که [[رستگار]] گردد تا گذشت از [[مال]] و [[فرزند]] و [[همسر]] و [[روزه]] و [[شب زنده‌داری]] و [[مبارزه]] با [[ستمکاران]] در [[راه خدا]] بر او آسان باشد تا آنکه [[یقین]] کند [[بهشت]] بر او [[واجب]] شده است و [[یقین]] حاصل نخواهد کرد تا وقتی [[خدا]] را [[ملاقات]] کند.
و برای کسی که [[یقین]] دارد [[بهشت]] جاویدان مخصوص کسانی است که [[خدا]] از ایشان [[راضی]] است، سزاوار است آنقدر به [[خدا]] روی آورد که [[رستگار]] گردد تا گذشت از [[مال]] و [[فرزند]] و [[همسر]] و [[روزه]] و [[شب زنده‌داری]] و [[مبارزه]] با [[ستمکاران]] در [[راه خدا]] بر او آسان باشد تا آنکه [[یقین]] کند [[بهشت]] بر او [[واجب]] شده است و [[یقین]] حاصل نخواهد کرد تا وقتی [[خدا]] را [[ملاقات]] کند.


[[برادر]] عزیزم! برای آنکه دلم مقداری تسکین یابد و [[آتش]] درونم خاموش گردد، [[عقده]] [[دل]] را نزد تو می‌گشایم، [[غم]] و [[اندوه]] و مصیبت‌هایم را به تو می‌گویم و [[ظلم‌ها]] و ستم‌های [[ستمکاران]] را به تو اظهار می‌کنم؛ من گناهی مرتکب نشده و جرمی نکرده‌ام جز آنکه به چشم خود دیدم که [[ستم]] می‌کنند و به گوش خود شنیدم [[حق‌کشی]] می‌کنند، پس ایراد گرفتم و [[انتقاد]] کردم، آن‌گاه سهمیه مرا از [[بیت‌المال]] قطع کردند، به بیابان ریگزار [[ربذه]] تبعیدم نمودند، از [[فامیل]] و [[دوستان]] عزیزم دورم ساختند و از [[حرم]] [[پیامبر خدا]] محرومم نمودند. به [[خدا]] [[پناه]] می‌برم از آنکه [[شکوه]] و شکایتی کنم، بلکه خواستم به تو خبر دهم که به آنچه [[خدا]] برای من خواسته خشنودم و این مطلب را به تو نوشتم تا [[دعا]] کنی و از [[خدا]] برای من و تمام [[مسلمانان]] [[گشایش]] بخواهی؛ والسلام”<ref>[[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص ۴۰.</ref>.
[[برادر]] عزیزم! برای آنکه دلم مقداری تسکین یابد و [[آتش]] درونم خاموش گردد، [[عقده]] [[دل]] را نزد تو می‌گشایم، [[غم]] و [[اندوه]] و مصیبت‌هایم را به تو می‌گویم و [[ظلم‌ها]] و ستم‌های [[ستمکاران]] را به تو اظهار می‌کنم؛ من گناهی مرتکب نشده و جرمی نکرده‌ام جز آنکه به چشم خود دیدم که [[ستم]] می‌کنند و به گوش خود شنیدم [[حق‌کشی]] می‌کنند، پس ایراد گرفتم و [[انتقاد]] کردم، آن‌گاه سهمیه مرا از [[بیت‌المال]] قطع کردند، به بیابان ریگزار [[ربذه]] تبعیدم نمودند، از [[فامیل]] و [[دوستان]] عزیزم دورم ساختند و از [[حرم]] [[پیامبر خدا]] محرومم نمودند. به [[خدا]] [[پناه]] می‌برم از آنکه شکوه و شکایتی کنم، بلکه خواستم به تو خبر دهم که به آنچه [[خدا]] برای من خواسته خشنودم و این مطلب را به تو نوشتم تا [[دعا]] کنی و از [[خدا]] برای من و تمام [[مسلمانان]] [[گشایش]] بخواهی؛ والسلام”<ref>[[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص ۴۰.</ref>.


==پاسخ [[حذیفه]] به [[ابوذر]]==
==پاسخ [[حذیفه]] به [[ابوذر]]==
خط ۲۸۶: خط ۲۸۶:
فضیلت‌های فراوانی برای او نقل شده است؛ از جمله اینکه: وی از هفت نفری شمرده شده که [[زمین]] برای آنان خلق شد و [[مردم]] به واسطه آنان روزی می‌خورند و [[یاری]] می‌شوند<ref>صدوق، خصال، ص۳۶۱.</ref>. دعای او در میان [[اهل آسمان]] معروف بود<ref>کلینی، ص۵۸۷؛ صدوقی، امالی، ص۴۲۶.</ref>. [[خداوند]] [[دوستان]] او را [[دوست]] و [[دشمنان]] وی را [[دشمن]] می‌دارد، رسول خدا{{صل}} و به وی بسیار علاقه داشت و او را در شمار دوستان اصیل و وزرای خود قرار داد<ref>طبرانی، ج۶، ص۲۱۶.</ref>. گاه هر دو بر یک مرکب سوار می‌شدند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۷۲.</ref> و درباره وی فرمود: "او از ما [[اهل بیت]] است"<ref>طوسی، امالی، ص۵۲۵.</ref>. همچنین فرمود: "یحشر أمة واحدة"<ref>طبری شیعی، ص۲۱۷.</ref>. شاید این سخن، [[تفسیر]] "یحشر وحدة" باشد که در [[غزوه تبوک]] فرموده است. رسول خدا{{صل}} او را از [[پذیرفتن]] [[مسئولیت]] [[رهبری]]، [[قضاوت]] و حتی [[مال یتیم]] [[نهی]] کرد<ref> احمد بن حنبل، ج۳۵، ص۴۴۵ و ۴۵۲.</ref>. همچنین وی را [[طرید]] الأمة نامید <ref>([[هیثمی]]، ۳۰۳)</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز او را عالمی دانست که حقش را ضایع کردند <ref>([[طبرانی]]، ۲۱۳ / ۶)</ref>. همچنین امام <ref>[[نهج البلاغه]]، [[حکمت]] ۲۸۹.</ref> از وجود [[برادری]] برای خود درگذشته با ویژگی‌های زیر یاد کرده است؛ برخی، مراد [[امام]] را از آن [[برادر]]، [[ابوذر]] دانسته‌اند<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۹، ص۱۸۳؛ مجلسی، ج۶۶، ص۲۹۴ و ج۷۸، ص۲۰۴.</ref>.
فضیلت‌های فراوانی برای او نقل شده است؛ از جمله اینکه: وی از هفت نفری شمرده شده که [[زمین]] برای آنان خلق شد و [[مردم]] به واسطه آنان روزی می‌خورند و [[یاری]] می‌شوند<ref>صدوق، خصال، ص۳۶۱.</ref>. دعای او در میان [[اهل آسمان]] معروف بود<ref>کلینی، ص۵۸۷؛ صدوقی، امالی، ص۴۲۶.</ref>. [[خداوند]] [[دوستان]] او را [[دوست]] و [[دشمنان]] وی را [[دشمن]] می‌دارد، رسول خدا{{صل}} و به وی بسیار علاقه داشت و او را در شمار دوستان اصیل و وزرای خود قرار داد<ref>طبرانی، ج۶، ص۲۱۶.</ref>. گاه هر دو بر یک مرکب سوار می‌شدند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۷۲.</ref> و درباره وی فرمود: "او از ما [[اهل بیت]] است"<ref>طوسی، امالی، ص۵۲۵.</ref>. همچنین فرمود: "یحشر أمة واحدة"<ref>طبری شیعی، ص۲۱۷.</ref>. شاید این سخن، [[تفسیر]] "یحشر وحدة" باشد که در [[غزوه تبوک]] فرموده است. رسول خدا{{صل}} او را از [[پذیرفتن]] [[مسئولیت]] [[رهبری]]، [[قضاوت]] و حتی [[مال یتیم]] [[نهی]] کرد<ref> احمد بن حنبل، ج۳۵، ص۴۴۵ و ۴۵۲.</ref>. همچنین وی را [[طرید]] الأمة نامید <ref>([[هیثمی]]، ۳۰۳)</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز او را عالمی دانست که حقش را ضایع کردند <ref>([[طبرانی]]، ۲۱۳ / ۶)</ref>. همچنین امام <ref>[[نهج البلاغه]]، [[حکمت]] ۲۸۹.</ref> از وجود [[برادری]] برای خود درگذشته با ویژگی‌های زیر یاد کرده است؛ برخی، مراد [[امام]] را از آن [[برادر]]، [[ابوذر]] دانسته‌اند<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۹، ص۱۸۳؛ مجلسی، ج۶۶، ص۲۹۴ و ج۷۸، ص۲۰۴.</ref>.


بی‌مقداری [[دنیا]] در نگاهش، سبب بزرگی وی نزد من بود. از قلمرو [[حاکمیت]] شکم بیرون بود. به نیافته‌ها [[تمایل]] نداشت و در یافته‌ها [[زیاده روی]] نمی‌کرد. بیشتر [[روزگار]] را به [[سکوت]] می‌گذراند، ولی به هنگام [[سخن گفتن]]، گویندگان را خاموش می‌کرد و [[عطش]] [[پرسشگران]] را فرو می‌نشاند. افتاده‌ای بود در دیده‌ها [[ناتوان]]، ولی به هنگام کار، مانند شیر بیشه و مار بیابان بود. [[حجت]] جز در نزد [[قاضی]] نمی‌آورد. صاحبان عذر را سرزنش نمی‌کرد تا عذر آنان را بشنود. از درد، جز پس از بهبود یافتن [[شکوه]] نمی‌کرد. آنچه می‌گفت، به آن عمل میکرد و آنچه نمی‌کرد، نمی‌گفت. اگر در گفتار مغلوب می‌شد، در سکوت بر وی چیره نمی‌شدند. بر شنیدن حریص‌تر از گفتن بود. در [[تزاحم]] دو کار، با کاری که هوای نفسش با آن موافق بود، [[مخالفت]] می‌کرد.
بی‌مقداری [[دنیا]] در نگاهش، سبب بزرگی وی نزد من بود. از قلمرو [[حاکمیت]] شکم بیرون بود. به نیافته‌ها [[تمایل]] نداشت و در یافته‌ها [[زیاده روی]] نمی‌کرد. بیشتر [[روزگار]] را به [[سکوت]] می‌گذراند، ولی به هنگام [[سخن گفتن]]، گویندگان را خاموش می‌کرد و [[عطش]] [[پرسشگران]] را فرو می‌نشاند. افتاده‌ای بود در دیده‌ها [[ناتوان]]، ولی به هنگام کار، مانند شیر بیشه و مار بیابان بود. [[حجت]] جز در نزد [[قاضی]] نمی‌آورد. صاحبان عذر را سرزنش نمی‌کرد تا عذر آنان را بشنود. از درد، جز پس از بهبود یافتن شکوه نمی‌کرد. آنچه می‌گفت، به آن عمل میکرد و آنچه نمی‌کرد، نمی‌گفت. اگر در گفتار مغلوب می‌شد، در سکوت بر وی چیره نمی‌شدند. بر شنیدن حریص‌تر از گفتن بود. در [[تزاحم]] دو کار، با کاری که هوای نفسش با آن موافق بود، [[مخالفت]] می‌کرد.
===ابوذر در کتاب‌های [[تفسیر]]===
===ابوذر در کتاب‌های [[تفسیر]]===
درباره ابوذر ایاتی نازل شده که نوع آنها، بیانگر بخشی از زندگانی و [[عظمت]] [[روحی]] و [[فکری]] اوست.
درباره ابوذر ایاتی نازل شده که نوع آنها، بیانگر بخشی از زندگانی و [[عظمت]] [[روحی]] و [[فکری]] اوست.
۲۱۸٬۶۶۰

ویرایش