توقیع به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ +مجتبی تونه‌ای؛))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۲۰: خط ۲۰:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[توقیع]] در لسان [[روایات]]، مطابق با مفهومی است که عرف آن را به کار گرفته است، و آن عبارت است از: کلمات کوتاه که بزرگان، ذیل نامه‌های رسیده و عریضه‌ها مکتوب می‌داشتند، و با آن خواسته سائل را برآورده می‌نمودند. در نتیجه [[توقیعات]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} همان مطالبی بود که حضرت به خط مبارک خود در جواب سؤال‌ها و عریضه‌‌‌ها، ذیل [[نامه‌ها]] مرقوم می‌داشتند. و توسط یکی از [[سفرا]] به صاحبان [[نامه‌ها]] باز می‌گرداندند.
::::::«[[توقیع]] در لسان [[روایات]]، مطابق با مفهومی است که عرف آن را به کار گرفته است، و آن عبارت است از: کلمات کوتاه که بزرگان، ذیل نامه‌های رسیده و عریضه‌ها مکتوب می‌داشتند، و با آن خواسته سائل را برآورده می‌نمودند. در نتیجه [[توقیعات]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} همان مطالبی بود که حضرت به خط مبارک خود در جواب سؤال‌ها و عریضه‌‌‌ها، ذیل [[نامه‌ها]] مرقوم می‌داشتند. و توسط یکی از [[سفرا]] به صاحبان [[نامه‌ها]] باز می‌گرداندند.
::::::اگرچه به لحاظ معنای اصطلاحی، "[[توقیع]]" در معنا و مفهوم آن سؤال از مسأله‌ای نهفته است، ولی در برخی موارد بر بیانات حضرت که به صورت ابتدایی صادر می‌شد -اگرچه از آن سؤال نشده بود- نیز [[توقیع]] اطلاق شده است»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۶۵، ۳۶۶.</ref>.
 
اگرچه به لحاظ معنای اصطلاحی، "[[توقیع]]" در معنا و مفهوم آن سؤال از مسأله‌ای نهفته است، ولی در برخی موارد بر بیانات حضرت که به صورت ابتدایی صادر می‌شد -اگرچه از آن سؤال نشده بود- نیز [[توقیع]] اطلاق شده است»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۶۵، ۳۶۶.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۳۰: خط ۳۱:
:::::*«[[توقیعات]] به معنای دست‏‌نگاشته‏‌های [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در [[غیبت]] صغراست. [[توقیع]] در لغت، به معنای [[نامه]] را نشان کردن و نوشتن عبارتی در ذیل [[نامه]] و نوشته است؛ همچنین پاسخ‏‌های نوشته شده بزرگان و دولت‌مردان به پرسش‏ها و درخواست‏های نوشتاری که از ایشان می‏‌شود<ref>  علی اکبر دهخدا، لغت‏نامه، ج ۵، ص ۷۱۴۵</ref>.  
:::::*«[[توقیعات]] به معنای دست‏‌نگاشته‏‌های [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در [[غیبت]] صغراست. [[توقیع]] در لغت، به معنای [[نامه]] را نشان کردن و نوشتن عبارتی در ذیل [[نامه]] و نوشته است؛ همچنین پاسخ‏‌های نوشته شده بزرگان و دولت‌مردان به پرسش‏ها و درخواست‏های نوشتاری که از ایشان می‏‌شود<ref>  علی اکبر دهخدا، لغت‏نامه، ج ۵، ص ۷۱۴۵</ref>.  
::::::از بررسی نوشته‏‌های تاریخی به دست می‏‌آید، از زمان‏‌های دور بین [[حاکمان]] و [[فرمانروایان]]، [[توقیع‌‏نویسی]] رواج داشته و موارد فراوانی از [[توقیعات]] آن‏ها در متن‌‏های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در [[منابع روایی]]، فقهی و تاریخی [[شیعه]] نیز [[سخن]] از [[توقیع]] به چشم می‌‏خورد. [[توقیع]] در این کتاب‌‏ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته‏‌های [[پیشوایان]] دینی{{عم}} اطلاق شده است که برای [[پیروان]] خود نوشته‌‏اند.
::::::از بررسی نوشته‏‌های تاریخی به دست می‏‌آید، از زمان‏‌های دور بین [[حاکمان]] و [[فرمانروایان]]، [[توقیع‌‏نویسی]] رواج داشته و موارد فراوانی از [[توقیعات]] آن‏ها در متن‌‏های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در [[منابع روایی]]، فقهی و تاریخی [[شیعه]] نیز [[سخن]] از [[توقیع]] به چشم می‌‏خورد. [[توقیع]] در این کتاب‌‏ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته‏‌های [[پیشوایان]] دینی{{عم}} اطلاق شده است که برای [[پیروان]] خود نوشته‌‏اند.
::::::امروزه به سبب کاربرد بیشتر [[توقیعات]] در منابع [[مهدویت]]، هنگامی که [[سخن]] از "[[توقیع]]" به میان می‌‏آید، ذهن به [[توقیعات]] واپسین پیشوای [[معصوم]]، [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ منصرف می‏‌شود؛ اما از [[امامان]] دیگر{{عم}} نیز نوشته‏‌هایی با عنوان [[توقیع]] صادر شده است<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۴؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۳، ص ۳۶</ref>.  
 
امروزه به سبب کاربرد بیشتر [[توقیعات]] در منابع [[مهدویت]]، هنگامی که [[سخن]] از "[[توقیع]]" به میان می‌‏آید، ذهن به [[توقیعات]] واپسین پیشوای [[معصوم]]، [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ منصرف می‏‌شود؛ اما از [[امامان]] دیگر{{عم}} نیز نوشته‏‌هایی با عنوان [[توقیع]] صادر شده است<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۴؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۳، ص ۳۶</ref>.  
::::::درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] از سوی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، [[آگاهی]] روشنی در دست نیست؛ اما بدون [[شک]]، بسیاری از این [[توقیعات]]، به گونه‌‏ای غیر متعارف صادر شده است؛ به گونه‏‌ای که می‌‏توان گفت: صدور آن‏ها به نحو عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است. برای نمونه، می‌‏توان به حکایتی در این‏‌باره اشاره کرد:
::::::درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] از سوی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، [[آگاهی]] روشنی در دست نیست؛ اما بدون [[شک]]، بسیاری از این [[توقیعات]]، به گونه‌‏ای غیر متعارف صادر شده است؛ به گونه‏‌ای که می‌‏توان گفت: صدور آن‏ها به نحو عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است. برای نمونه، می‌‏توان به حکایتی در این‏‌باره اشاره کرد:
::::::[[محمد بن فضل موصلی]]، یکی از [[شیعیان]] بود که [[نیابت]] [[حسین بن روح]] را قبول نداشت. روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش [[حسن بن علی وجنا]] و بنا به پیشنهاد او، در صدد آزمودن [[نایب]] [[امام]] برآمدند. آنان بر مطلبی محرمانه توافق کردند. [[حسن بن علی وجنا]] کاغذی از دفتر موصلی جدا کرد و قلمی تراشید. سپس با قلم بدون مرکب، مطالبی را بر آن نوشت و آن کاغذ سفید را [[مهر]] کرد و به وسیله خدمتکار نزد [[حسین بن روح]] فرستاد. ظهر همان روز در حالی که [[محمد بن فضل]] مشغول غذا خوردن بود، پاسخ‏نامه آمد که دقیقاً در همان برگه فرستاده شده، پاسخ‏ها با مرکب نوشته شده بود. [[محمد بن فضل]]، در حالی که سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، همراه [[حسن بن وجنا]] به محضر [[حسین بن روح]] وارد شد و از وی به سبب گمان نادرست خود عذرخواهی کرد<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۱۵، ح ۲۶۴</ref>.  
::::::[[محمد بن فضل موصلی]]، یکی از [[شیعیان]] بود که [[نیابت]] [[حسین بن روح]] را قبول نداشت. روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش [[حسن بن علی وجنا]] و بنا به پیشنهاد او، در صدد آزمودن [[نایب]] [[امام]] برآمدند. آنان بر مطلبی محرمانه توافق کردند. [[حسن بن علی وجنا]] کاغذی از دفتر موصلی جدا کرد و قلمی تراشید. سپس با قلم بدون مرکب، مطالبی را بر آن نوشت و آن کاغذ سفید را [[مهر]] کرد و به وسیله خدمتکار نزد [[حسین بن روح]] فرستاد. ظهر همان روز در حالی که [[محمد بن فضل]] مشغول غذا خوردن بود، پاسخ‏نامه آمد که دقیقاً در همان برگه فرستاده شده، پاسخ‏ها با مرکب نوشته شده بود. [[محمد بن فضل]]، در حالی که سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، همراه [[حسن بن وجنا]] به محضر [[حسین بن روح]] وارد شد و از وی به سبب گمان نادرست خود عذرخواهی کرد<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۱۵، ح ۲۶۴</ref>.  
::::::افزون بر کرامت‌‏های [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در صادر شدن [[توقیعات]] که به یک نمونه آن اشاره شد، در متن [[توقیعات]] نیز موارد فراوانی از [[کرامت]] به چشم می‏‌خورد که بیشتر به صورت آگاهی‌‏بخشی غیبی، از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن می‌‏باشد.
::::::افزون بر کرامت‌‏های [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در صادر شدن [[توقیعات]] که به یک نمونه آن اشاره شد، در متن [[توقیعات]] نیز موارد فراوانی از [[کرامت]] به چشم می‏‌خورد که بیشتر به صورت آگاهی‌‏بخشی غیبی، از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن می‌‏باشد.
::::::یک نمونه از این [[توقیعات]]، آن‏گاه صادر شد که درباره وکلا و نمایندگان حضرت، نزد [[خلیفه]] وقت، بدگویی شده بود. [[خلیفه]]، برای شناسایی و دستگیری آنان، [[دستور]] داد افراد ناشناسی را همراه پول نزد وکلا به جاسوسی بفرستند. اگر کسی از آن‏ها چیزی پذیرفت، او را دستگیر کنند. [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در توقیعی خطاب به همه وکیل‌‏ها، دستوری فرمود از هیچ کس و تحت هیچ شرایطی چیزی نپذیرند و خود را بی‌‏اطلاع نشان دهند<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۰</ref>.  
 
یک نمونه از این [[توقیعات]]، آن‏گاه صادر شد که درباره وکلا و نمایندگان حضرت، نزد [[خلیفه]] وقت، بدگویی شده بود. [[خلیفه]]، برای شناسایی و دستگیری آنان، [[دستور]] داد افراد ناشناسی را همراه پول نزد وکلا به جاسوسی بفرستند. اگر کسی از آن‏ها چیزی پذیرفت، او را دستگیر کنند. [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در توقیعی خطاب به همه وکیل‌‏ها، دستوری فرمود از هیچ کس و تحت هیچ شرایطی چیزی نپذیرند و خود را بی‌‏اطلاع نشان دهند<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۰</ref>.  
::::::در ماجرای دیگری [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، با صدور توقیعی، [[شیعیان]] را از [[زیارت کربلا]] و [[کاظمین]] بر حذر داشت. پس از چند ماه، دانسته شد [[خلیفه]] در آن موقع، [[دستور]] داده بود هرکس به [[زیارت]] رود، در کمینش‏ باشند و او را دستگیر کنند<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۱</ref>. ناگفته نگذرم که بخش مهمی از [[توقیعات]] به خط آن حضرت بوده است.
::::::در ماجرای دیگری [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، با صدور توقیعی، [[شیعیان]] را از [[زیارت کربلا]] و [[کاظمین]] بر حذر داشت. پس از چند ماه، دانسته شد [[خلیفه]] در آن موقع، [[دستور]] داده بود هرکس به [[زیارت]] رود، در کمینش‏ باشند و او را دستگیر کنند<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۱</ref>. ناگفته نگذرم که بخش مهمی از [[توقیعات]] به خط آن حضرت بوده است.
::::::[[شیخ طوسی]] به [[نقل]] از [[راوی]] یک [[توقیع]]، این جمله را در کتاب خود این‏گونه [[نقل]] کرده است که در پاسخ نوشته آنان، به خط [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} وارد شده است که: به نام [[خداوند]] بخشنده مهربان؛ [[خداوند]] ما و شما را از [[گمراهی]] و فتنه‌‏ها [[سلامت]] بخشد و به ما و شما [[روح]] [[یقین]] عطا کند و ما و شما را از [[عاقبت]] بد پناه دهد!<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۸۵</ref>.
 
::::::[[شیخ صدوق]]؛ [[نقل]] کرده است، [[محمد بن عثمان عمری]] می‌‏گوید: "توقیعی به خطی که ما آن را می‏‌شناختیم، خارج شد"<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۱۶۰، ح ۳</ref>. وی همچنین [[نقل]] کرده است؛ [[اسحاق بن یعقوب]] گوید: از [[محمد بن عثمان عمری]] خواهش کردم پاسخ نامه‌‏ای را که در آن از مسایل مشکلی پرسش کرده بودم، به من برساند. پس در [[توقیع]] به خط مولایمان [[امام مهدی|صاحب الزّمان]]{{ع}} وارد شده بود: اما آنچه درباره آن پرسیدی - که خدایت [[هدایت]] کند و پایدارت بدارد!- راجع به امر منکران من از [[خاندان]] و عموزادگان خودم؛ بدان که میان [[خدا]] و کسی خویشاوندی نیست و هرکس مرا منکر باشد، از من نیست و راه او راه [[فرزند]] [[حضرت نوح]]{{ع}} است. اما راه عمویم [[جعفر]] و فرزندانش، راه برادران [[یوسف]] است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۱۶۰، ح ۴</ref>.
[[شیخ طوسی]] به [[نقل]] از [[راوی]] یک [[توقیع]]، این جمله را در کتاب خود این‏گونه [[نقل]] کرده است که در پاسخ نوشته آنان، به خط [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} وارد شده است که: به نام [[خداوند]] بخشنده مهربان؛ [[خداوند]] ما و شما را از [[گمراهی]] و فتنه‌‏ها [[سلامت]] بخشد و به ما و شما [[روح]] [[یقین]] عطا کند و ما و شما را از [[عاقبت]] بد پناه دهد!<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۸۵</ref>.
::::::عبارت‌‏های یاد شده بیانگر این است که بزرگان از [[محدثین]]، [[اطمینان]] داشته‏‌اند همه [[توقیعات]] یا بیشتر آن‏ها، به خط خود حضرت نگاشته شده است. این [[توقیعات]]، به وسیله [[نواب خاص]] در [[دوران غیبت]] صغرا، برای افراد صادر می‌‏شد و ارتباط نوشتاری با حضرت، فقط از راه آنان امکان‏‌پذیر بود؛ به صورتی که حتی وکیل‌‏های آن حضرت، نامه‏‌های خود و دیگران را نزد [[نایب]] [[امام]] می‌‏فرستادند و از ایشان پاسخ دریافت می‌‏کردند. به‏ طور اساسی، [[فلسفه]] [[نیابت خاص]] نیز همین است؛ وگرنه چنانچه هرکس می‏‌توانست به [[شرف]] گرفتن [[توقیع]] نایل آید، دیگر نیازی به [[نایب خاص]] نبود.
 
::::::یادآوری این نکته لازم است که بیشتر [[دانشمندان]] [[شیعه]] بر این باورند که [[توقیعات]] صادر شده از [[ناحیه]] [[امام |صاحب الامر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] رسیده است.
[[شیخ صدوق]]؛ [[نقل]] کرده است، [[محمد بن عثمان عمری]] می‌‏گوید: "توقیعی به خطی که ما آن را می‏‌شناختیم، خارج شد"<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۱۶۰، ح ۳</ref>. وی همچنین [[نقل]] کرده است؛ [[اسحاق بن یعقوب]] گوید: از [[محمد بن عثمان عمری]] خواهش کردم پاسخ نامه‌‏ای را که در آن از مسایل مشکلی پرسش کرده بودم، به من برساند. پس در [[توقیع]] به خط مولایمان [[امام مهدی|صاحب الزّمان]]{{ع}} وارد شده بود: اما آنچه درباره آن پرسیدی - که خدایت [[هدایت]] کند و پایدارت بدارد!- راجع به امر منکران من از [[خاندان]] و عموزادگان خودم؛ بدان که میان [[خدا]] و کسی خویشاوندی نیست و هرکس مرا منکر باشد، از من نیست و راه او راه [[فرزند]] [[حضرت نوح]]{{ع}} است. اما راه عمویم [[جعفر]] و فرزندانش، راه برادران [[یوسف]] است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۱۶۰، ح ۴</ref>.
::::::این [[توقیعات]] برای نخستین بار، به وسیله [[ابو منصور طبرسی]]، بدون [[سند]]، افزون بر یک صد سال پس از درگذشت [[شیخ مفید]]، در کتاب [[الاحتجاج]] [[نقل]] شده است. آن‏گاه شاگرد وی، [[ابن شهر آشوب]] به آن اشاره کرده و [[ابن بطریق]] شاگرد [[ابن شهرآشوب]] آن‏ها را مطرح کرده است. در آن کتاب گفته شده: این نامه‌‏ها به وسیله شخص مورد اعتمادی به [[شیخ مفید]] می‌‏رسید؛ ولی نام آن شخص ذکر نشده است<ref>  شیخ طبرسی، الاحتجاج، ص ۴۹۷</ref>.  
 
عبارت‌‏های یاد شده بیانگر این است که بزرگان از [[محدثین]]، [[اطمینان]] داشته‏‌اند همه [[توقیعات]] یا بیشتر آن‏ها، به خط خود حضرت نگاشته شده است. این [[توقیعات]]، به وسیله [[نواب خاص]] در [[دوران غیبت]] صغرا، برای افراد صادر می‌‏شد و ارتباط نوشتاری با حضرت، فقط از راه آنان امکان‏‌پذیر بود؛ به صورتی که حتی وکیل‌‏های آن حضرت، نامه‏‌های خود و دیگران را نزد [[نایب]] [[امام]] می‌‏فرستادند و از ایشان پاسخ دریافت می‌‏کردند. به‏ طور اساسی، [[فلسفه]] [[نیابت خاص]] نیز همین است؛ وگرنه چنانچه هرکس می‏‌توانست به [[شرف]] گرفتن [[توقیع]] نایل آید، دیگر نیازی به [[نایب خاص]] نبود.
 
یادآوری این نکته لازم است که بیشتر [[دانشمندان]] [[شیعه]] بر این باورند که [[توقیعات]] صادر شده از [[ناحیه]] [[امام |صاحب الامر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] رسیده است.
 
این [[توقیعات]] برای نخستین بار، به وسیله [[ابو منصور طبرسی]]، بدون [[سند]]، افزون بر یک صد سال پس از درگذشت [[شیخ مفید]]، در کتاب [[الاحتجاج]] [[نقل]] شده است. آن‏گاه شاگرد وی، [[ابن شهر آشوب]] به آن اشاره کرده و [[ابن بطریق]] شاگرد [[ابن شهرآشوب]] آن‏ها را مطرح کرده است. در آن کتاب گفته شده: این نامه‌‏ها به وسیله شخص مورد اعتمادی به [[شیخ مفید]] می‌‏رسید؛ ولی نام آن شخص ذکر نشده است<ref>  شیخ طبرسی، الاحتجاج، ص ۴۹۷</ref>.  
::::::برخی در نوشته‌‏ها [[تردید]] کرده‏‌اند که: شاگردان [[شیخ مفید]]، از جمله آن‏ها: [[سید مرتضی]]، [[ابن ادریس]]، [[نجاشی]]، [[شیخ طوسی‏]]<ref>  وی در کتاب الغیبة به صورت مفصل به توقیعات پرداخته است</ref>، [[ابو یعلی جعفری]]، [[ابو الفتح کراجکی]]، [[سلار بن عبد العزیز دیلمی]] و...- با این که نگارش‌‏های فراوانی داشته و بیشتر شرح حال‌‏نویس بوده‌‏اند - هرگز به این [[توقیعات]] اشاره نکرده‌‏اند<ref>  ر.ک: گروهی از نویسندگان، چشم‏به‏راه مهدی{{ع}}، ص ۹۸</ref>؛ در حالی که اگر چنین سخنانی به [[شیخ مفید]] رسیده بود، با توجه به اهمیت شایان آن، به طور حتم، شاگردان او، [[نقل]] می‌‏کردند<ref>  ر. ک: نجم الدین طبسی، سفارت و نیابت خاصه، فصلنامه انتظار، ش ۱۸، ص ۱۵۲</ref>. افزون بر آن، خود [[شیخ مفید]] نیز در آثار فراوان خود، هیچ اشاره‌‏ای به این نامه‌‏ها نکرده است<ref>  یادآوری این مطلب ضروری است که اثبات نامه حضرت برای شیخ مفید، فضل بزرگی برای شیخ به‏شمار می‏‌آید؛ اما نفی آن، هرگز چیزی از مقام بلند آن شخصیت بزرگ اسلامی نمی‏کاهد؛ چه این که دانشمندان بزرگی از علمای شیعه هستند که هرگز رسیدن نامه از حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه الشریف برای آن‏ها ادعا نشده است</ref>.  
::::::برخی در نوشته‌‏ها [[تردید]] کرده‏‌اند که: شاگردان [[شیخ مفید]]، از جمله آن‏ها: [[سید مرتضی]]، [[ابن ادریس]]، [[نجاشی]]، [[شیخ طوسی‏]]<ref>  وی در کتاب الغیبة به صورت مفصل به توقیعات پرداخته است</ref>، [[ابو یعلی جعفری]]، [[ابو الفتح کراجکی]]، [[سلار بن عبد العزیز دیلمی]] و...- با این که نگارش‌‏های فراوانی داشته و بیشتر شرح حال‌‏نویس بوده‌‏اند - هرگز به این [[توقیعات]] اشاره نکرده‌‏اند<ref>  ر.ک: گروهی از نویسندگان، چشم‏به‏راه مهدی{{ع}}، ص ۹۸</ref>؛ در حالی که اگر چنین سخنانی به [[شیخ مفید]] رسیده بود، با توجه به اهمیت شایان آن، به طور حتم، شاگردان او، [[نقل]] می‌‏کردند<ref>  ر. ک: نجم الدین طبسی، سفارت و نیابت خاصه، فصلنامه انتظار، ش ۱۸، ص ۱۵۲</ref>. افزون بر آن، خود [[شیخ مفید]] نیز در آثار فراوان خود، هیچ اشاره‌‏ای به این نامه‌‏ها نکرده است<ref>  یادآوری این مطلب ضروری است که اثبات نامه حضرت برای شیخ مفید، فضل بزرگی برای شیخ به‏شمار می‏‌آید؛ اما نفی آن، هرگز چیزی از مقام بلند آن شخصیت بزرگ اسلامی نمی‏کاهد؛ چه این که دانشمندان بزرگی از علمای شیعه هستند که هرگز رسیدن نامه از حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه الشریف برای آن‏ها ادعا نشده است</ref>.  
::::::ناگفته نماند پیش‌‏بینی این [[توقیعات]] از حوادث آینده [[دلیل]] بر درستی آن نخواهد بود؛ زیرا آنچه به دست ما رسیده است پس از حوادث بوده که امکان [[جعل]] آن‏ها وجود دارد.
::::::ناگفته نماند پیش‌‏بینی این [[توقیعات]] از حوادث آینده [[دلیل]] بر درستی آن نخواهد بود؛ زیرا آنچه به دست ما رسیده است پس از حوادث بوده که امکان [[جعل]] آن‏ها وجود دارد.
::::::برخی نویسندگان، پیامی را که برای مرحوم [[آیت اللّه]] [[سید ابو الحسن اصفهانی]] به وسیله مرحوم [[شیخ]] [[محمد کوفی شوشتری]] [[نقل]] شده است، در شمار [[توقیعات]] و سخنان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ ذکر کرده‌‏اند. در این [[نامه]] چنین آمده است: خودت را در [[اختیار]] مردم‏ بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورود خانه قرار بده تا [[مردم]] سریع‏‌تر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند و نیازهای [[مردم]] را برآور؛ ما تو را [[یاری]] می‏‌کنیم<ref>  ر. ک: محمد خادمی شیرازی، مجموعه فرمایشات حضرت بقیة اللّه عجّل اللّه فرجه الشریف، ص ۱۷۰</ref>.  
 
برخی نویسندگان، پیامی را که برای مرحوم [[آیت اللّه]] [[سید ابو الحسن اصفهانی]] به وسیله مرحوم [[شیخ]] [[محمد کوفی شوشتری]] [[نقل]] شده است، در شمار [[توقیعات]] و سخنان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ ذکر کرده‌‏اند. در این [[نامه]] چنین آمده است: خودت را در [[اختیار]] مردم‏ بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورود خانه قرار بده تا [[مردم]] سریع‏‌تر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند و نیازهای [[مردم]] را برآور؛ ما تو را [[یاری]] می‏‌کنیم<ref>  ر. ک: محمد خادمی شیرازی، مجموعه فرمایشات حضرت بقیة اللّه عجّل اللّه فرجه الشریف، ص ۱۷۰</ref>.  
::::::برای اهل اطلاع، روشن است که برخی نوشته‌‏هایی که این روزها به عنوان دست‏‌نوشته آن حضرت ارائه می‏‌شود، هیچ پایه و اساسی ندارد. و این احتمال دور نمی‌‏نماید که ممکن است این کارها، از طرف [[دشمنان]] و برای مخدوش ساختن چهره تابناک [[شیعه]] انجام شده باشد.
::::::برای اهل اطلاع، روشن است که برخی نوشته‌‏هایی که این روزها به عنوان دست‏‌نوشته آن حضرت ارائه می‏‌شود، هیچ پایه و اساسی ندارد. و این احتمال دور نمی‌‏نماید که ممکن است این کارها، از طرف [[دشمنان]] و برای مخدوش ساختن چهره تابناک [[شیعه]] انجام شده باشد.
::::::درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] در دوره [[غیبت صغرا]]، از برخی نقل‌‏ها استفاده می‌‏شود، سفیران [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ پرسش‌‏ها و درخواست‏‌های مراجعه‏‌کنندگان را در یک برگه به نوبت می‏‌نوشتند. آن‏گاه پاسخ آن‏ها که حداکثر ظرف سه روز صادر می‌‏شد و یک‏جا می‌‏آمد. گاهی نیز پاسخ پرسش‏ها به صورت شفاهی، به نائبان خاص گفته شده و آنان به قلم خود، آن را می‏‌نگاشتند یا به صورت حضوری به پرسش‌‏کننده پاسخ می‏‌دادند. در پاره‏ای از موارد نیز - به سبب [[مصلحت]] - پاسخی صادر نمی‏‌شد. برخی از [[توقیعات]] نیز بدون این‏که در پاسخ به پرسشی باشد، صادر شده است. موضوعات مندرج در [[توقیعات]]، گستره وسیعی را در بر می‏‌گیرد؛ از [[معارف]] و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه‌‏های زندگی فردی و اجتماعی و...».<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۴۳ - ۱۴۸.</ref>.
 
درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] در دوره [[غیبت صغرا]]، از برخی نقل‌‏ها استفاده می‌‏شود، سفیران [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ پرسش‌‏ها و درخواست‏‌های مراجعه‏‌کنندگان را در یک برگه به نوبت می‏‌نوشتند. آن‏گاه پاسخ آن‏ها که حداکثر ظرف سه روز صادر می‌‏شد و یک‏جا می‌‏آمد. گاهی نیز پاسخ پرسش‏ها به صورت شفاهی، به نائبان خاص گفته شده و آنان به قلم خود، آن را می‏‌نگاشتند یا به صورت حضوری به پرسش‌‏کننده پاسخ می‏‌دادند. در پاره‏ای از موارد نیز - به سبب [[مصلحت]] - پاسخی صادر نمی‏‌شد. برخی از [[توقیعات]] نیز بدون این‏که در پاسخ به پرسشی باشد، صادر شده است. موضوعات مندرج در [[توقیعات]]، گستره وسیعی را در بر می‏‌گیرد؛ از [[معارف]] و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه‌‏های زندگی فردی و اجتماعی و...».<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۴۳ - ۱۴۸.</ref>.
:::::*«"[[توقیع]]" در لغت به معنای "[[نامه]] را نشان کردن"، "نوشتن عبارتی در ذیل [[نامه]] و نوشته" است. همچنین "پاسخ‌های مکتوب بزرگان و دولتمردان به پرسش‌ها و درخواست‌های کتبی که از ایشان می‌شود<ref>علی اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ج ۵، ص ۷۱۴۵.</ref>. از بررسی نوشته‌های تاریخی به دست می‌آید، از زمان‌های دور بین [[حاکمان]] و [[فرمانروایان]]، "[[توقیع]] نویسی" رواج داشته و موارد فراوانی از [[توقیعات]] آن‌ها در متن‌های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در [[منابع روایی]]، فقهی و تاریخی [[شیعه]] نیز سخن از [[توقیع]] به چشم می‌خورد. [[توقیع]] در این کتاب‌ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته‌های [[پیشوایان دینی]] {{عم}} اطلاق شده است که برای [[پیروان]] خود مرقوم فرموده‌اند.
:::::*«"[[توقیع]]" در لغت به معنای "[[نامه]] را نشان کردن"، "نوشتن عبارتی در ذیل [[نامه]] و نوشته" است. همچنین "پاسخ‌های مکتوب بزرگان و دولتمردان به پرسش‌ها و درخواست‌های کتبی که از ایشان می‌شود<ref>علی اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ج ۵، ص ۷۱۴۵.</ref>. از بررسی نوشته‌های تاریخی به دست می‌آید، از زمان‌های دور بین [[حاکمان]] و [[فرمانروایان]]، "[[توقیع]] نویسی" رواج داشته و موارد فراوانی از [[توقیعات]] آن‌ها در متن‌های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در [[منابع روایی]]، فقهی و تاریخی [[شیعه]] نیز سخن از [[توقیع]] به چشم می‌خورد. [[توقیع]] در این کتاب‌ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته‌های [[پیشوایان دینی]] {{عم}} اطلاق شده است که برای [[پیروان]] خود مرقوم فرموده‌اند.
::::::امروزه به سبب کاربرد بیشتر [[توقیعات]] در منابع [[مهدویت]]، هنگامی که سخن از "[[توقیع]]" به میان می‌آید، ذهن به [[توقیعات]] واپسین پیشوای [[معصوم]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} منصرف می‌شود؛ اما از [[امامان]] {{عم}} دیگر نیز نوشته‌هایی با عنوان "[[توقیع]]" صادر شده است<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة {{عم}}، ج ۳، ص ۳۶؛ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۴.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۹۵.</ref>.
 
امروزه به سبب کاربرد بیشتر [[توقیعات]] در منابع [[مهدویت]]، هنگامی که سخن از "[[توقیع]]" به میان می‌آید، ذهن به [[توقیعات]] واپسین پیشوای [[معصوم]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} منصرف می‌شود؛ اما از [[امامان]] {{عم}} دیگر نیز نوشته‌هایی با عنوان "[[توقیع]]" صادر شده است<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة {{عم}}، ج ۳، ص ۳۶؛ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۴.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۹۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۰: خط ۷۱:
::::::شیعیانی که مستقیماً به [[امام]] دسترسی نداشتند پرسش‌های دینی و درخواست‌ها و گرفتاری‌های شخصی خود را می‌نوشتند و به [[وکلاء]] و [[سفرا]] [[ائمه]] می‌دادند تا به دست [[امام]] {{ع}} برسانند و [[امام]] {{ع}} نیز پاسخ و یا [[دستور]] خود را در پایان یا بین خطوط آن [[نامه]] و یا در [[نامه]] جداگانه می‌نوشتند، البته گاهی [[ائمه]] بدون دریافت پرسش و یا [[نامه]] از طرف [[امت]]، [[اقدام]] به صدور [[فرمان]]، [[راهنمایی]] و یا [[آگاهی]] در قالب بخشنامه می‌کردند، که به این قسم [[نامه‌ها]] نیز [[توقیع]] اطلاق می‌شود، مانند [[توقیع]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[سفیر دوم]] که [[رحلت]] پدرشان را تسلیت گفته بودند و توقیعی که به [[سفیر]] چهارم صادر شد و از [[وفات]] او و عدم [[وصیت]] [[سفارت]] به دیگری و پایان [[غیبت صغری]] خبر داده بود<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۴۳۴، ۴۳۵.</ref>. توقیعی که برای پدر [[اسدی]] خارج شده بود نیز از همین قسم می‌باشد. [[ابوعلی اسدی]] از پدرش [[نقل]] می‌کند که ابتداء و بدون پرسشی، [[سفیر دوم]] توقیعی برایم آورد که [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} فرموده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، [[لعنت خدا]] و [[ملائکه]] و تمام [[مردم]] بر کسی که درهمی از [[اموال]] ما را [[حلال]] بشمارد<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ص ۵۲۲ باب ۴۵، ح۵۱.</ref>.  [[محمد بن ابراهیم بن مهزیار]] می‌گوید: وارد [[عراق]] شدم در حالی که [[شک]] و [[تردید]] داشتم توقیعی برایم صادر گشت<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دایرة‌المعارف تشیع، ۱۵۲،۵.</ref>.  
::::::شیعیانی که مستقیماً به [[امام]] دسترسی نداشتند پرسش‌های دینی و درخواست‌ها و گرفتاری‌های شخصی خود را می‌نوشتند و به [[وکلاء]] و [[سفرا]] [[ائمه]] می‌دادند تا به دست [[امام]] {{ع}} برسانند و [[امام]] {{ع}} نیز پاسخ و یا [[دستور]] خود را در پایان یا بین خطوط آن [[نامه]] و یا در [[نامه]] جداگانه می‌نوشتند، البته گاهی [[ائمه]] بدون دریافت پرسش و یا [[نامه]] از طرف [[امت]]، [[اقدام]] به صدور [[فرمان]]، [[راهنمایی]] و یا [[آگاهی]] در قالب بخشنامه می‌کردند، که به این قسم [[نامه‌ها]] نیز [[توقیع]] اطلاق می‌شود، مانند [[توقیع]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[سفیر دوم]] که [[رحلت]] پدرشان را تسلیت گفته بودند و توقیعی که به [[سفیر]] چهارم صادر شد و از [[وفات]] او و عدم [[وصیت]] [[سفارت]] به دیگری و پایان [[غیبت صغری]] خبر داده بود<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۴۳۴، ۴۳۵.</ref>. توقیعی که برای پدر [[اسدی]] خارج شده بود نیز از همین قسم می‌باشد. [[ابوعلی اسدی]] از پدرش [[نقل]] می‌کند که ابتداء و بدون پرسشی، [[سفیر دوم]] توقیعی برایم آورد که [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} فرموده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، [[لعنت خدا]] و [[ملائکه]] و تمام [[مردم]] بر کسی که درهمی از [[اموال]] ما را [[حلال]] بشمارد<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ص ۵۲۲ باب ۴۵، ح۵۱.</ref>.  [[محمد بن ابراهیم بن مهزیار]] می‌گوید: وارد [[عراق]] شدم در حالی که [[شک]] و [[تردید]] داشتم توقیعی برایم صادر گشت<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دایرة‌المعارف تشیع، ۱۵۲،۵.</ref>.  
::::::آخرین [[توقیع]] در عصر [[غیبت صغری]]، همان [[توقیع]] معروفی است که برای [[سفیر چهارم]] صادر شد و در آن آمده بود: بنام [[خداوند]] بخشنده مهربان:‌ای [[علی بن محمد سمری]]، [[خداوند]] [[پاداش]] برادرانت را بخاطر ([[مرگ]]) تو عظیم گرداند، تو پس از شش روز خواهی مرد، کارهایت را جمع وجور کن و به کسی [[وصیت]] نکن به اینکه پس از تو به جای تو بنشیند که [[غیبت]] کلی (کبری) آغاز شد و تا [[اذن خداوند]] ظهوری در کار نیست<ref>طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵، ح۳۶۵، علی‌بن‌محمد سمری.</ref>.
::::::آخرین [[توقیع]] در عصر [[غیبت صغری]]، همان [[توقیع]] معروفی است که برای [[سفیر چهارم]] صادر شد و در آن آمده بود: بنام [[خداوند]] بخشنده مهربان:‌ای [[علی بن محمد سمری]]، [[خداوند]] [[پاداش]] برادرانت را بخاطر ([[مرگ]]) تو عظیم گرداند، تو پس از شش روز خواهی مرد، کارهایت را جمع وجور کن و به کسی [[وصیت]] نکن به اینکه پس از تو به جای تو بنشیند که [[غیبت]] کلی (کبری) آغاز شد و تا [[اذن خداوند]] ظهوری در کار نیست<ref>طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵، ح۳۶۵، علی‌بن‌محمد سمری.</ref>.
::::::روند صدور [[توقیعات]] بعد از [[غیبت صغری]] کند شد ولی به طور کلی قطع نشد بلکه تا مدتی در عصر [[غیبت کبری]] ادامه داشت.
 
::::::در ماه صفر (۴۱۰ ق) که [[حدود]] صدسال از [[غیبت کبری]] سپری شده بود [[توقیع]] مبارک [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|"لِلْأَخِ السَّدِيدِ وَ الْوَلِيِّ الرَّشِيدِ الشَّيْخِ الْمُفِيدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَدَامَ اللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ الْعَهْدِ الْمَأْخُوذِ عَلَى الْعِبَادِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۵۹۶،۲، رقم ۳۵۹.</ref>.
روند صدور [[توقیعات]] بعد از [[غیبت صغری]] کند شد ولی به طور کلی قطع نشد بلکه تا مدتی در عصر [[غیبت کبری]] ادامه داشت.
::::::روز پنج شنبه ۲۳ ذی الحجه سال (۴۱۲ ق) [[نامه]] دوم [[امام مهدی|حضرت حجت]] برای [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|"مِنْ عَبْدِ اللَّهِ الْمُرَابِطِ فِي سَبِيلِهِ إِلَى مُلْهَمِ الْحَقِّ وَ دَلِيلِهِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۶۰۰،۲۰ رقم ۳۶۰: از بنده خدا، آنکس که مرزبان راه خدا است (حضرت حجت) به کسی‌که حق به او الهام و راهنمای حق شده (شیخ مفید رحمه الله)، ر.ک: شیرازی، کلمة‌الامام المهدی، ص ۱۵۹؛ الزام‌الناصب، یزدی، ۴۶۴،۱.</ref>.  
 
در ماه صفر (۴۱۰ ق) که [[حدود]] صدسال از [[غیبت کبری]] سپری شده بود [[توقیع]] مبارک [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|"لِلْأَخِ السَّدِيدِ وَ الْوَلِيِّ الرَّشِيدِ الشَّيْخِ الْمُفِيدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَدَامَ اللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ الْعَهْدِ الْمَأْخُوذِ عَلَى الْعِبَادِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۵۹۶،۲، رقم ۳۵۹.</ref>.
 
روز پنج شنبه ۲۳ ذی الحجه سال (۴۱۲ ق) [[نامه]] دوم [[امام مهدی|حضرت حجت]] برای [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|"مِنْ عَبْدِ اللَّهِ الْمُرَابِطِ فِي سَبِيلِهِ إِلَى مُلْهَمِ الْحَقِّ وَ دَلِيلِهِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۶۰۰،۲۰ رقم ۳۶۰: از بنده خدا، آنکس که مرزبان راه خدا است (حضرت حجت) به کسی‌که حق به او الهام و راهنمای حق شده (شیخ مفید رحمه الله)، ر.ک: شیرازی، کلمة‌الامام المهدی، ص ۱۵۹؛ الزام‌الناصب، یزدی، ۴۶۴،۱.</ref>.  
::::::برخی [[نامه]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] به مرحوم [[سید ابوالحسن اصفهانی]] را نیز جزء [[توقیعات]] می‌دانند<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دائرة‌المعارف تشیع، ۱۵۰،۵.</ref>، شمار [[توقیعات]] در کتاب [[کمال الدین]] و کتاب الغیبه با حذف موارد تکرار ۸۰ مورد می‌شود»<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۲۰۷-۲۱۰.</ref>.
::::::برخی [[نامه]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] به مرحوم [[سید ابوالحسن اصفهانی]] را نیز جزء [[توقیعات]] می‌دانند<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دائرة‌المعارف تشیع، ۱۵۰،۵.</ref>، شمار [[توقیعات]] در کتاب [[کمال الدین]] و کتاب الغیبه با حذف موارد تکرار ۸۰ مورد می‌شود»<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۲۰۷-۲۱۰.</ref>.
}}
}}
خط ۸۵: خط ۹۹:
| پاسخ = آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[توقیع]] در لغت یعنی: نشان گذاشتن، امضاء کردن [[نامه]]، نوشتن عبارتی در ذیل [[نامه]] و کتاب<ref>فرهنگ معین، ج ۱، ص ۱۱۶۹.</ref>. و اصطلاحاً به دستورها و نامه‌های [[خلفا]] و [[پادشاهان]] گفته می‌شود. در کتب علمای [[شیعه]] به [[نامه‌ها]] و فرمان‌هایی که در زمان [[غیبت]] از طرف [[امام غایب]]، به [[شیعیان]] رسیده "[[توقیعات]]" می‌گویند.
::::::«[[توقیع]] در لغت یعنی: نشان گذاشتن، امضاء کردن [[نامه]]، نوشتن عبارتی در ذیل [[نامه]] و کتاب<ref>فرهنگ معین، ج ۱، ص ۱۱۶۹.</ref>. و اصطلاحاً به دستورها و نامه‌های [[خلفا]] و [[پادشاهان]] گفته می‌شود. در کتب علمای [[شیعه]] به [[نامه‌ها]] و فرمان‌هایی که در زمان [[غیبت]] از طرف [[امام غایب]]، به [[شیعیان]] رسیده "[[توقیعات]]" می‌گویند.
::::::در کتاب [[کمال الدین]] [[صدوق]] و [[غیبت]] [[شیخ طوسی]] و [[احتجاج]] [[طبرسی]] و [[بحار الانوار]] [[علامه مجلسی]]، [[حدود]] هشتاد [[توقیع]] از [[ناحیه مقدسه]] [[نقل]] شده است که محتوای آن‌ها، برخی خطاب به [[سفرا]] و نوّاب خاصی است و برخی خطاب به [[علما]] و فقهاست، بعضی در پاسخ به سؤالات است و برخی در [[تکذیب]] و [[لعن]] کسانی است که به [[دروغ]] ادّعای [[نیابت]] از طرف آن حضرت را داشتند<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب|سیمای آفتاب]]، ص ۲۴۲.</ref>.
 
::::::درباره [[توقیعات]]، اولین سؤالی که معمولا مطرح است، این است که آیا آن‌ها به خط‍‌ مبارک خود حضرت بوده یا آن‌که به املای حضرت و خط‍‌ دیگری است‌؟ بعضی‌ها معتقدند که کاتب آن [[توقیعات]] خود حضرت بوده است و حتی خط‍‌ مبارکش میان [[خواص]] [[اصحاب]] و علمای وقت معروف بوده و آن را به خوبی می‌شناختند. مثلاً [[محمد بن عثمان عمری]] می‌گوید: از [[ناحیه مقدسه]] توقیعی صادر شد که خطش را خوب می‌شناختم<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.</ref>. و یا [[شیخ صدوق]] می‌گفت: توقیعی که به خط‍‌ [[امام زمان]] برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است<ref>انوار نعمانیه، ج ۳، ص ۲۴.</ref>.
در کتاب [[کمال الدین]] [[صدوق]] و [[غیبت]] [[شیخ طوسی]] و [[احتجاج]] [[طبرسی]] و [[بحار الانوار]] [[علامه مجلسی]]، [[حدود]] هشتاد [[توقیع]] از [[ناحیه مقدسه]] [[نقل]] شده است که محتوای آن‌ها، برخی خطاب به [[سفرا]] و نوّاب خاصی است و برخی خطاب به [[علما]] و فقهاست، بعضی در پاسخ به سؤالات است و برخی در [[تکذیب]] و [[لعن]] کسانی است که به [[دروغ]] ادّعای [[نیابت]] از طرف آن حضرت را داشتند<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب|سیمای آفتاب]]، ص ۲۴۲.</ref>.
::::::لکن در مقابل قراینی است که [[توقیعات]] به خط‍‌ خود [[امام]] نبوده است، مثلا: [[ابو نصر هبة الله]] [[روایت]] کرده که [[توقیعات]] [[صاحب الامر]] به همان خطی که در زمان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} صادر می‌شد، به وسیله [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] برای [[شیعیان]] صادر می‌گشت<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶.</ref>. می‌توان چنین گفت که: [[توقیعات]] در عین صحت صدور و متن، به خط‍‌ [[امام]] نبوده است، بلکه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} کاتب مخصوصی داشته که تا زمان [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] زنده و متصدی نوشتن [[توقیعات]] بوده است<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۳۴.</ref>. به‌هرحال ممکن است برخی [[توقیعات]] با خط‍‌ مبارک خود [[امام]] صادر شده باشد و برخی دیگر با [[املای امام]] و کتابت دیگری صادر شده باشد و این هیچ خللی از این‌که [[توقیعات]] از طرف [[حضرت بقیة الله]] می‌باشد، وارد نمی‌سازد<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب|سیمای آفتاب]]، ص ۲۴۵.</ref>.
 
::::::از معروف‌ترین [[توقیعات]] حضرت را می‌توان: [[توقیع]] برای "[[شیخ مفید]]" و [[توقیع]] برای "[[علی بن محمد سمری]]" نام برد که در آن، حضرت، آغاز [[غیبت کبری]] را اعلام می‌کند. نگاهی گذرا به مجموع توقیعاتی که از طرف [[امام زمان]] {{ع}} برای [[شیعیان]] آمده، می‌رساند که [[امام غایب]] چون پیشوای حاضر، کمال مراقبت و دلسوزی را نسبت به [[شیعیان]] و [[دوستان]] خود دارد و به [[هدایت]] راه‌جویان و [[تربیت]] [[نفوس]] و معرفی [[نواب اربعه]] و افشاگری مدعیان کاذب [[نیابت]]، [[علما]] و عملا [[قیام]] می‌فرماید، به‌طوری که درماندگان و گرفتارانی که صمیمانه از او [[یاری]]‌طلبیده‌اند، [[گشایش]] کار و حل مشکل خود را دیده‌اند و دانش‌طلبانی که در معضلات علمی و دینی درمانده‌اند، از اشراقات و الهامات حضرتش روشن و [[هدایت]] شده‌اند. همه این فیوضات را به صورت پاسخ پرسش‌ها در [[توقیعات]] صادره از [[ناحیه مقدسه]] می‌بینیم. علاوه بر این‌ها، نهان‌بینی و رازگویی و [[اخبار]] از [[غیب]]، در بسیاری از [[توقیعات]] وجود دارد که نه تنها موجب [[اطمینان]] خاطر بیشتر برای [[مردم]] آن زمان، بلکه برای خواننده امروز هم می‌شود و می‌فهمد که چگونه [[امام]] با دانشی که از [[گنجینه علم الهی]] بارور شده است، بر ضمایر اشراف دارد و قصد و [[نیت]] اشخاص را می‌داند و از پسر یا دختر بودن مولود و روز [[مرگ]] افراد باخبر است و پیشاپیش آن را اعلام می‌فرماید، و از [[حلال]] یا [[حرام]] بودن مالی که به حضورش تقدیم شده خبر می‌دهد و [[حرام]] آن را رد می‌کند و اگر تقدیم‌کننده نام خود را برخلاف بنویسد از [[دانش]] [[امام]] پنهان نمی‌ماند و [[حقیقت]] به او یادآوری می‌شود. این‌ها همه، اندکی از تجلیات [[مقام]] [[ولایت]] است که از آینه [[توقیعات]] نمایان شده است»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۳۳.</ref>.
درباره [[توقیعات]]، اولین سؤالی که معمولا مطرح است، این است که آیا آن‌ها به خط‍‌ مبارک خود حضرت بوده یا آن‌که به املای حضرت و خط‍‌ دیگری است‌؟ بعضی‌ها معتقدند که کاتب آن [[توقیعات]] خود حضرت بوده است و حتی خط‍‌ مبارکش میان [[خواص]] [[اصحاب]] و علمای وقت معروف بوده و آن را به خوبی می‌شناختند. مثلاً [[محمد بن عثمان عمری]] می‌گوید: از [[ناحیه مقدسه]] توقیعی صادر شد که خطش را خوب می‌شناختم<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.</ref>. و یا [[شیخ صدوق]] می‌گفت: توقیعی که به خط‍‌ [[امام زمان]] برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است<ref>انوار نعمانیه، ج ۳، ص ۲۴.</ref>.
 
لکن در مقابل قراینی است که [[توقیعات]] به خط‍‌ خود [[امام]] نبوده است، مثلا: [[ابو نصر هبة الله]] [[روایت]] کرده که [[توقیعات]] [[صاحب الامر]] به همان خطی که در زمان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} صادر می‌شد، به وسیله [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] برای [[شیعیان]] صادر می‌گشت<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶.</ref>. می‌توان چنین گفت که: [[توقیعات]] در عین صحت صدور و متن، به خط‍‌ [[امام]] نبوده است، بلکه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} کاتب مخصوصی داشته که تا زمان [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] زنده و متصدی نوشتن [[توقیعات]] بوده است<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۳۴.</ref>. به‌هرحال ممکن است برخی [[توقیعات]] با خط‍‌ مبارک خود [[امام]] صادر شده باشد و برخی دیگر با [[املای امام]] و کتابت دیگری صادر شده باشد و این هیچ خللی از این‌که [[توقیعات]] از طرف [[حضرت بقیة الله]] می‌باشد، وارد نمی‌سازد<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب|سیمای آفتاب]]، ص ۲۴۵.</ref>.
 
از معروف‌ترین [[توقیعات]] حضرت را می‌توان: [[توقیع]] برای "[[شیخ مفید]]" و [[توقیع]] برای "[[علی بن محمد سمری]]" نام برد که در آن، حضرت، آغاز [[غیبت کبری]] را اعلام می‌کند. نگاهی گذرا به مجموع توقیعاتی که از طرف [[امام زمان]] {{ع}} برای [[شیعیان]] آمده، می‌رساند که [[امام غایب]] چون پیشوای حاضر، کمال مراقبت و دلسوزی را نسبت به [[شیعیان]] و [[دوستان]] خود دارد و به [[هدایت]] راه‌جویان و [[تربیت]] [[نفوس]] و معرفی [[نواب اربعه]] و افشاگری مدعیان کاذب [[نیابت]]، [[علما]] و عملا [[قیام]] می‌فرماید، به‌طوری که درماندگان و گرفتارانی که صمیمانه از او [[یاری]]‌طلبیده‌اند، [[گشایش]] کار و حل مشکل خود را دیده‌اند و دانش‌طلبانی که در معضلات علمی و دینی درمانده‌اند، از اشراقات و الهامات حضرتش روشن و [[هدایت]] شده‌اند. همه این فیوضات را به صورت پاسخ پرسش‌ها در [[توقیعات]] صادره از [[ناحیه مقدسه]] می‌بینیم. علاوه بر این‌ها، نهان‌بینی و رازگویی و [[اخبار]] از [[غیب]]، در بسیاری از [[توقیعات]] وجود دارد که نه تنها موجب [[اطمینان]] خاطر بیشتر برای [[مردم]] آن زمان، بلکه برای خواننده امروز هم می‌شود و می‌فهمد که چگونه [[امام]] با دانشی که از [[گنجینه علم الهی]] بارور شده است، بر ضمایر اشراف دارد و قصد و [[نیت]] اشخاص را می‌داند و از پسر یا دختر بودن مولود و روز [[مرگ]] افراد باخبر است و پیشاپیش آن را اعلام می‌فرماید، و از [[حلال]] یا [[حرام]] بودن مالی که به حضورش تقدیم شده خبر می‌دهد و [[حرام]] آن را رد می‌کند و اگر تقدیم‌کننده نام خود را برخلاف بنویسد از [[دانش]] [[امام]] پنهان نمی‌ماند و [[حقیقت]] به او یادآوری می‌شود. این‌ها همه، اندکی از تجلیات [[مقام]] [[ولایت]] است که از آینه [[توقیعات]] نمایان شده است»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۳۳.</ref>.
}}
}}


۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش