مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '. ::::::' به '. '
جز (جایگزینی متن - '}} {{پاسخ پرسش' به '}} {{پاسخ پرسش')
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ')
خط ۲۹: خط ۲۹:
«یکی از حقایقی که ما به تعلیم معصومان بدان معتقدیم (گرچه حقیقت آن را به‌درستی درک نمی‌کنیم) این است که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه]] اطهار {{عم}} مقامی به نام مقام نورانیت دارند. در روایت آمده که "ای جابر! اول چیزی که خدا خلق کرد نور نبی تو بود"؛ و در روایتی که در کتب اهل تسنن هم نقل شده آمده است که این نور با نور علی {{ع}} یکی بود و در صلب ابوطالب و عبدالله از هم جدا شدند. ما نباید طمعی داشته باشیم که حقیقت این عوالم را درک کنیم، اما باید بدانیم بالاخره مرتبه‌ای از عالم هستی وجود دارد که بهترین واژه‌ برای اشاره به ماهیت آن واژه "نور" است زیرا خداوند واژه نور را بر خودش هم اطلاق کرده، می‌فرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}<ref>سوره نور آیه ۳۵</ref>؛ ما در این عالم چیزی پاک‌تر، مفیدتر و لطیف‌تر از نور نداریم. نور، موجود شریفی است که همه به آن احترام می‌گذارند. نور، آلودگی، کثافت، بو و ... ندارد. اگر ما بخواهیم لفظی درباره آن عوالم به کار ببریم لفظی بهتر از نور نداریم. نور ظاهر بذاته و مظهر لغیره است، یعنی خود به خود روشن است و برای روشن بودن، نیاز به چیز دیگری ندارد. خداوند هم خود به خود وجود دارد و برای وجود داشتن به چیز دیگری وابسته نیست. هر چیزی غیر از نور با نور روشن می‌گردد و دیده می‌شود و وجود همه ماسوی الله هم از خدا است. به این مناسبت کلمه نور بر خدا اطلاق پیدا می‌کند.
«یکی از حقایقی که ما به تعلیم معصومان بدان معتقدیم (گرچه حقیقت آن را به‌درستی درک نمی‌کنیم) این است که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه]] اطهار {{عم}} مقامی به نام مقام نورانیت دارند. در روایت آمده که "ای جابر! اول چیزی که خدا خلق کرد نور نبی تو بود"؛ و در روایتی که در کتب اهل تسنن هم نقل شده آمده است که این نور با نور علی {{ع}} یکی بود و در صلب ابوطالب و عبدالله از هم جدا شدند. ما نباید طمعی داشته باشیم که حقیقت این عوالم را درک کنیم، اما باید بدانیم بالاخره مرتبه‌ای از عالم هستی وجود دارد که بهترین واژه‌ برای اشاره به ماهیت آن واژه "نور" است زیرا خداوند واژه نور را بر خودش هم اطلاق کرده، می‌فرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}<ref>سوره نور آیه ۳۵</ref>؛ ما در این عالم چیزی پاک‌تر، مفیدتر و لطیف‌تر از نور نداریم. نور، موجود شریفی است که همه به آن احترام می‌گذارند. نور، آلودگی، کثافت، بو و ... ندارد. اگر ما بخواهیم لفظی درباره آن عوالم به کار ببریم لفظی بهتر از نور نداریم. نور ظاهر بذاته و مظهر لغیره است، یعنی خود به خود روشن است و برای روشن بودن، نیاز به چیز دیگری ندارد. خداوند هم خود به خود وجود دارد و برای وجود داشتن به چیز دیگری وابسته نیست. هر چیزی غیر از نور با نور روشن می‌گردد و دیده می‌شود و وجود همه ماسوی الله هم از خدا است. به این مناسبت کلمه نور بر خدا اطلاق پیدا می‌کند.


::::::نور مراتبی دارد و شاهد آن هم در آیه نور است که خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ}}<ref>«مثل نور او چون چراغ‌دانى است که در آن چراغى است.» سوره نور آیه ۳۵</ref>؛ خدای متعال نور است: {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}؛ که در این آیه مصداق مرجع ضمیر "نُورِهِ" است. اما یک نور هم مخلوق خداست (مَثَلُ نُورِهِ). پس نور یک مرتبه‌ای دارد که منسوب به خداست و آن نور مراتبی دارد. عوالم وجود هم همین طور است. اگر در روایات آمده است که خداوند از نور پیامبر {{صل}} بهشت را آفرید و تعبیراتی از این قبیل، به این معناست که نورِ اولین موجودْ کمالاتی داشت که وقتی تنزل می‌کند چنین مخلوقاتی پدید می‌آیند. بهشت و آن‌چه در آن است پرتویی از وجود نوری ایشان است نه وجود مادی ایشان. وجودی مادی ایشان تکلیف دارد، باید زحمت و ریاضت بکشد، باید بلا ببیند، و شهید شود. این امور مربوط به آن نور نیست. اگر قرار بود آن نور کشته شود، همه عالم به هم می‌خورد. آن نور فوق تکلیف است و همه انسان‌‌های مکلف پرتویی از وجود او هستند. پس این که ملائکه نازل می‌شوند و مقدرات را به امام زمان {{ع}} عرضه می‌کنند امری باورناپذیر نیست. برای تقریب به ذهن می‌توان گفت: خدای متعال در آن شب نوری را به وسیله ملائکه به قلب امام زمان می‌تاباند که همه چیز برای ایشان روشن می‌شود. اگر در روایت آمده است که اگر نزول ملائکه در شب قدر و ارائه تقدیرات نبود ما چیزی از آن‌ها نمی‌دانستیم، این امر برای مرحله مادی وجود پیامبر و [[ائمه]] اطهار {{عم}} است، وگرنه وجود نورانی ایشان احتیاج به ملک و ارائه آن‌ها ندارد، بلکه ملک از آن نور آفریده شده است. اما این‌که نزول ملائکه و ارائه تقدیرات در چند شب است، برخی از بزرگان فرموده‌اند: از آیات و روایات استنباط می‌شود که مقدرات سه مرحله دارد؛ در شب اول هنوز یقینی نیست، در شب دوم مرتبه‌ای از حتمیت و جزمیت پیدا می‌کند، و در شب سوم امضا می‌شود، که مرحله قضا است. این احتمالی است که برخی بزرگان داده‌اند و بعید هم نیست. البته ممکن است مرحله دیگری هم برای تغییر قضا وجود داشته باشد. زیرا در برخی روایات آمده که ممکن است حتی در برخی مقدرات تثبیت شده هم تغییر حاصل شود. در دعای بعد از زیارت [[امام رضا]] {{ع}} آمده است: {{عربی|" قضائک الذی تحجبه بالایسر الدعاء"}}<ref>تو را می‌خوانم به قضایی که آن را با آسان‌ترین دعا می‌پوشانی.</ref>؛ یعنی قضایی است که صرف نظر از دعا تمام و حتمی است، اما خدای متعال راه دیگری برای بندگان گشوده که هر چند اسباب اقتضا می‌کند که قضیه هیچ تغییری نکند، اما اگر بنده‌ای دعایی جدی کند، آن قضیه تغییر می‌کند. بنابراین ما باید این شب‌ها را غنیمت بشماریم»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/5631 پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی]</ref>.
نور مراتبی دارد و شاهد آن هم در آیه نور است که خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ}}<ref>«مثل نور او چون چراغ‌دانى است که در آن چراغى است.» سوره نور آیه ۳۵</ref>؛ خدای متعال نور است: {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}؛ که در این آیه مصداق مرجع ضمیر "نُورِهِ" است. اما یک نور هم مخلوق خداست (مَثَلُ نُورِهِ). پس نور یک مرتبه‌ای دارد که منسوب به خداست و آن نور مراتبی دارد. عوالم وجود هم همین طور است. اگر در روایات آمده است که خداوند از نور پیامبر {{صل}} بهشت را آفرید و تعبیراتی از این قبیل، به این معناست که نورِ اولین موجودْ کمالاتی داشت که وقتی تنزل می‌کند چنین مخلوقاتی پدید می‌آیند. بهشت و آن‌چه در آن است پرتویی از وجود نوری ایشان است نه وجود مادی ایشان. وجودی مادی ایشان تکلیف دارد، باید زحمت و ریاضت بکشد، باید بلا ببیند، و شهید شود. این امور مربوط به آن نور نیست. اگر قرار بود آن نور کشته شود، همه عالم به هم می‌خورد. آن نور فوق تکلیف است و همه انسان‌‌های مکلف پرتویی از وجود او هستند. پس این که ملائکه نازل می‌شوند و مقدرات را به امام زمان {{ع}} عرضه می‌کنند امری باورناپذیر نیست. برای تقریب به ذهن می‌توان گفت: خدای متعال در آن شب نوری را به وسیله ملائکه به قلب امام زمان می‌تاباند که همه چیز برای ایشان روشن می‌شود. اگر در روایت آمده است که اگر نزول ملائکه در شب قدر و ارائه تقدیرات نبود ما چیزی از آن‌ها نمی‌دانستیم، این امر برای مرحله مادی وجود پیامبر و [[ائمه]] اطهار {{عم}} است، وگرنه وجود نورانی ایشان احتیاج به ملک و ارائه آن‌ها ندارد، بلکه ملک از آن نور آفریده شده است. اما این‌که نزول ملائکه و ارائه تقدیرات در چند شب است، برخی از بزرگان فرموده‌اند: از آیات و روایات استنباط می‌شود که مقدرات سه مرحله دارد؛ در شب اول هنوز یقینی نیست، در شب دوم مرتبه‌ای از حتمیت و جزمیت پیدا می‌کند، و در شب سوم امضا می‌شود، که مرحله قضا است. این احتمالی است که برخی بزرگان داده‌اند و بعید هم نیست. البته ممکن است مرحله دیگری هم برای تغییر قضا وجود داشته باشد. زیرا در برخی روایات آمده که ممکن است حتی در برخی مقدرات تثبیت شده هم تغییر حاصل شود. در دعای بعد از زیارت [[امام رضا]] {{ع}} آمده است: {{عربی|" قضائک الذی تحجبه بالایسر الدعاء"}}<ref>تو را می‌خوانم به قضایی که آن را با آسان‌ترین دعا می‌پوشانی.</ref>؛ یعنی قضایی است که صرف نظر از دعا تمام و حتمی است، اما خدای متعال راه دیگری برای بندگان گشوده که هر چند اسباب اقتضا می‌کند که قضیه هیچ تغییری نکند، اما اگر بنده‌ای دعایی جدی کند، آن قضیه تغییر می‌کند. بنابراین ما باید این شب‌ها را غنیمت بشماریم»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/5631 پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۹: خط ۳۹:
«دیگر ویژگی که [[امامان معصوم]]{{عم}} را در [[زیارت جامعه کبیره]] به آن می‌ستاییم، ویژگی "نور" است. در فرازهای متعدّدی در این زیارت، [[امامان معصوم]]{{عم}} به وصف فوق، ستوده شده‌اند: {{عربی|" نُورُهُ‏ وَ بُرْهَانُهُ‏ عِنْدَكُم‏"}}، {{عربی|"انْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ"}}، {{عربی|" خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً "}}، {{عربی|"وَ أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ "}}، {{عربی|"تَمَامَ نُورِكُمْ "}}، {{عربی|"وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَارِ "}}، {{عربی|"كَلَامُكُمْ نُورٌ "}}، {{عربی|"وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِكُمْ "}} و {{عربی|"مَصَابِيحِ الدُّجَى‏"}}. واژه "نور" واژه‌ای است روشن که نیاز به توضیح ندارد؛ روشن و روشنگر. در قرآن کریم واژه "نور"، هم در نور حسّی به کار رفته و هم در نور معنوی، نور حسّی مانند روشنایی روز: {{متن قرآن| وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ }} <ref> و تاریکی‌ها و نور قرار داد؛ سوره انعام، آیه: ۱.</ref>؛ روشنایی ماه: {{متن قرآن| هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاء وَالْقَمَرَ نُورًا }} <ref> او خدایی است که خورشید را روشنایی و ماه را نور قرار داد؛ سوره یونس، آیه: ۵.</ref>.
«دیگر ویژگی که [[امامان معصوم]]{{عم}} را در [[زیارت جامعه کبیره]] به آن می‌ستاییم، ویژگی "نور" است. در فرازهای متعدّدی در این زیارت، [[امامان معصوم]]{{عم}} به وصف فوق، ستوده شده‌اند: {{عربی|" نُورُهُ‏ وَ بُرْهَانُهُ‏ عِنْدَكُم‏"}}، {{عربی|"انْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ"}}، {{عربی|" خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً "}}، {{عربی|"وَ أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ "}}، {{عربی|"تَمَامَ نُورِكُمْ "}}، {{عربی|"وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَارِ "}}، {{عربی|"كَلَامُكُمْ نُورٌ "}}، {{عربی|"وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِكُمْ "}} و {{عربی|"مَصَابِيحِ الدُّجَى‏"}}. واژه "نور" واژه‌ای است روشن که نیاز به توضیح ندارد؛ روشن و روشنگر. در قرآن کریم واژه "نور"، هم در نور حسّی به کار رفته و هم در نور معنوی، نور حسّی مانند روشنایی روز: {{متن قرآن| وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ }} <ref> و تاریکی‌ها و نور قرار داد؛ سوره انعام، آیه: ۱.</ref>؛ روشنایی ماه: {{متن قرآن| هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاء وَالْقَمَرَ نُورًا }} <ref> او خدایی است که خورشید را روشنایی و ماه را نور قرار داد؛ سوره یونس، آیه: ۵.</ref>.


:::::: "نور" در عرصه نور معنوی، بر مصادیقی اطلاق شده است:
"نور" در عرصه نور معنوی، بر مصادیقی اطلاق شده است:


۱. ذات مقدس ربوبی جلّ شأنه: {{متن قرآن| اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ }} <ref> خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است؛ سوره نور، آیه: ۳۵.</ref>. او پدید آورنده جهان هستی و روشنی بخش عالم آفرینش است، همه موجودات زنده به برکت فرمان او زنده‌اند و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او هستند و اگر لحظه‌ای چشم لطف خود را از آنها باز گیرد، همگی در ظلمات فنا و نیستی فرو می‌روند و هر موجودی به هر نسبت با او ارتباط دارد، به همان اندازه نورانیت و روشنایی کسب می‌کند.
۱. ذات مقدس ربوبی جلّ شأنه: {{متن قرآن| اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ }} <ref> خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است؛ سوره نور، آیه: ۳۵.</ref>. او پدید آورنده جهان هستی و روشنی بخش عالم آفرینش است، همه موجودات زنده به برکت فرمان او زنده‌اند و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او هستند و اگر لحظه‌ای چشم لطف خود را از آنها باز گیرد، همگی در ظلمات فنا و نیستی فرو می‌روند و هر موجودی به هر نسبت با او ارتباط دارد، به همان اندازه نورانیت و روشنایی کسب می‌کند.
خط ۵۷: خط ۵۷:
۸. در این [[زیارت جامعه کبیره]] نیز [[امامان معصوم]]{{عم}} «نور» نامیده شده‌اند: {{عربی|"  وَ نُورُه‏"}}.
۸. در این [[زیارت جامعه کبیره]] نیز [[امامان معصوم]]{{عم}} «نور» نامیده شده‌اند: {{عربی|"  وَ نُورُه‏"}}.


:::::: "نور" دارای خواص و ویژگی‌های ذیل است:
"نور" دارای خواص و ویژگی‌های ذیل است:


۱. "نور" زیباترین و لطیف‌ترین موجودات در جهان مادّه است و سرچشمه همه زیبایی‌ها و لطافت‌هاست.
۱. "نور" زیباترین و لطیف‌ترین موجودات در جهان مادّه است و سرچشمه همه زیبایی‌ها و لطافت‌هاست.
خط ۷۳: خط ۷۳:
۷. "نور آفتاب" نابودکننده انواع میکروب‌ها و موجودات موذی است و اگر تابش اشعه این نور پر برکت نبود، کره زمین تبدیل به بیمارستان بزرگی می‌شد که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند<ref>تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۷۲ به بعد (ذیل تفسیر آیه ۳۵ از سوره نور).</ref>.
۷. "نور آفتاب" نابودکننده انواع میکروب‌ها و موجودات موذی است و اگر تابش اشعه این نور پر برکت نبود، کره زمین تبدیل به بیمارستان بزرگی می‌شد که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند<ref>تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۷۲ به بعد (ذیل تفسیر آیه ۳۵ از سوره نور).</ref>.


::::::تمام این ویژگی‌ها را در حوزه معنوی، در [[پیامبر]]{{صل}} و دیگر [[معصومان]]{{عم}} می‌بینیم؛ آنان لطیف‌ترین مخلوق ذات مقدّس ربوبی‌اند، خلقتشان خلقت نوری است. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: "من و محمّد یک نور بودیم که از نور خداوند عزّوجلّ خلق شدیم، آنگاه خداوند به این نور فرمان داد که دو نیم شود، به نصف آن گفت: [[محمد]]{{صل}} باش و به نصف دیگر گفت: علی باش، از این جهت است که [[رسول خدا]]{{صل}} "در آغاز ماجرای سوره برائت" فرمود: علی از من است و من از علی و مأموریّت مرا کسی جز علی انجام نمی‌دهد"<ref>{{عربی|"  كُنْتُ‏ أَنَا وَ مُحَمَّدٌ نُوراً وَاحِداً مِنْ‏ نُورِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ذَلِكَ النُّورَ أَنْ يُشَقَّ فَقَالَ لِلنِّصْفِ كُنْ مُحَمَّداً وَ قَالَ لِلنِّصْفِ كُنْ عَلِيّاً فَمِنْهَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ وَ لَا يُؤَدِّي عَنِّي إِلَّا عَلِيٌّ ‏"}}؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۳.</ref>. "مسافت نوری" ضرب‌المثل است. گسترش این انوار تابناک الهی و معارف بلندشان شایسته این ضرب‌المثل است. معارف ارزشمند [[اهل بیت]]{{عم}} آن‌چنان است که هرجا مطرح شود، به سرعت نور، جای خود را باز می‌کند که خود فرمودند: "اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را بفهمند، از ما تبعیّت خواهند کرد"<ref>{{عربی|"فَإِنَ‏ النَّاسَ‏ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ‏ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا‏"}}.</ref>. نور، ظاهر و مُظهر است، معارف دین جز از طریق آنان گرفتنی نیست، علم مفید فقط در مکتب آنان است. [[امام باقر]]{{ع}} به [[سلمة بن کهیل]] و [[حکم بن عتیبه]] فرمود: "شرق عالم بروید، غرب آن بروید، علم صحیح را جز در مکتب ما نمی‌یابید"<ref>{{عربی|"  شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ‏ عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ‏"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۳۹۹، ح ۳.</ref>. "نور" رمز بقای موجودات زنده است، رمز بقای جهان هستی هم حجّت است. [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: "اگر ما نبودیم، زمین اهلش را نابود می‌کرد"<ref>{{عربی|"لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ‏ بِأَهْلِهَا ‏"}}؛ امالی (صدوق)، ص۱۵۷.</ref>. رنگ‌ها مدیون نورند، اگر امروز رنگ سعادت {{عربی|" صِبْغَةَ اللَّهِ‏ ‏"}} در جهان هست و نام اسلام پر آوازه است، به برکت تلاش‌های طاقت فرسای این انوار تابناک الهی است. ماندگاری مکتب حق که "اسلام" است، مدیون فداکاری‌های آنان است و اگر آنان نبودند، معارف بلندشان نبود، در حوزه معرفت، جهان، بیمارستانی بزرگ از جهالت بود. "افتخار می‌کنیم که این انوار تابناک، [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند. براین اساس است که در روایاتِ فراوان، از مصادیق نور، [[امامان معصوم]]{{عم}} ذکر شده‌اند. مرحوم [[شیخ کلینی]] در کتاب کافی، بابی تحت این عنوان آورده است: {{عربی|" باب‏ أنّ‏ الأئمّة نور اللَّه‏ عزّ وجلّ ‏"}}<ref>اصول کافی، ج۱ ص:۱۹۴.</ref>. در این باب، شش روایت آمده است. در قرآن کریم چنین می‌خوانیم: {{متن قرآن| فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}<ref> به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید و بدانید خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره تغابن، آیه:۸.</ref> در روایات فراوانی، [[امامان معصوم]]{{عم}} مصداق "نور" در این آیه شریفه معرّفی شده‌اند. در روایتی نقل شده که [[ابو خالد کابلی]] از [[امام باقر]]{{ع}} تفسیر آیه را پرسید، حضرت فرمود: "ای ابا خالد! به خدا سوگند! که مقصود از نور، [[ائمه]]{{عم}} از آل محمد{{صل}} می‌باشند تا روز قیامت. به خدا! آنان همان نور خدا هستند که خداوند فرو فرستاده. به خدا! آنان نور خدا در آسمان‌ها و زمین‌اند. به خدا! ای ابا خالد! نور [[امام]] در دل مؤمنین از نور خورشید تابان در روز، روشن‌تر است. به خدا! که [[ائمه]]{{عم}} دل‌های مؤمنین را منوّر می‌سازند و خدا از هرکس خواهد نور آنان را پنهان دارد و در پی آنان دل‌های آنان تاریک می‌گردد. به خدا! ای ابا خالد! بنده‌ای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نمی‌کند تا زمانی که خداوند دلش را پاکیزه گرداند و خداوند دل بنده‌ای را پاکیزه نمی‌گرداند تا آن‌که تسلیم ما بوده و با ما در آشتی باشد و هرگاه چنین شد، خداوند او را از حساب سخت نگه دارد و از هراس بزرگ روز قیامت در امانش دارد"<ref>{{عربی|" يَا أَبَا خَالِدٍ النُّورُ وَ اللَّهِ‏ نُورُ الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ {{صل}} إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ الَّذِي أُنْزِلَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِي السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَحْجُبُ اللَّهُ نُورَهُمْ عَمَّنْ يَشَاءُ فَتُظْلَمُ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَا يُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ لَا يَتَوَلَّانَا حَتَّى يُطَهِّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ لَا يُطَهِّرُ اللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّى يُسَلِّمَ لَنَا وَ يَكُونَ سِلْماً فَإِذَا كَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ شَدَائِدِ الْحِسَابِ وَ آمَنَهُ يَوْمَ الْفَزَعِ الْأَكْبَر‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛اصول کافی، ج۱، ص۱۹۴، ح ۱.</ref>.  
تمام این ویژگی‌ها را در حوزه معنوی، در [[پیامبر]]{{صل}} و دیگر [[معصومان]]{{عم}} می‌بینیم؛ آنان لطیف‌ترین مخلوق ذات مقدّس ربوبی‌اند، خلقتشان خلقت نوری است. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: "من و محمّد یک نور بودیم که از نور خداوند عزّوجلّ خلق شدیم، آنگاه خداوند به این نور فرمان داد که دو نیم شود، به نصف آن گفت: [[محمد]]{{صل}} باش و به نصف دیگر گفت: علی باش، از این جهت است که [[رسول خدا]]{{صل}} "در آغاز ماجرای سوره برائت" فرمود: علی از من است و من از علی و مأموریّت مرا کسی جز علی انجام نمی‌دهد"<ref>{{عربی|"  كُنْتُ‏ أَنَا وَ مُحَمَّدٌ نُوراً وَاحِداً مِنْ‏ نُورِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ذَلِكَ النُّورَ أَنْ يُشَقَّ فَقَالَ لِلنِّصْفِ كُنْ مُحَمَّداً وَ قَالَ لِلنِّصْفِ كُنْ عَلِيّاً فَمِنْهَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ وَ لَا يُؤَدِّي عَنِّي إِلَّا عَلِيٌّ ‏"}}؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۳.</ref>. "مسافت نوری" ضرب‌المثل است. گسترش این انوار تابناک الهی و معارف بلندشان شایسته این ضرب‌المثل است. معارف ارزشمند [[اهل بیت]]{{عم}} آن‌چنان است که هرجا مطرح شود، به سرعت نور، جای خود را باز می‌کند که خود فرمودند: "اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را بفهمند، از ما تبعیّت خواهند کرد"<ref>{{عربی|"فَإِنَ‏ النَّاسَ‏ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ‏ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا‏"}}.</ref>. نور، ظاهر و مُظهر است، معارف دین جز از طریق آنان گرفتنی نیست، علم مفید فقط در مکتب آنان است. [[امام باقر]]{{ع}} به [[سلمة بن کهیل]] و [[حکم بن عتیبه]] فرمود: "شرق عالم بروید، غرب آن بروید، علم صحیح را جز در مکتب ما نمی‌یابید"<ref>{{عربی|"  شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ‏ عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ‏"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۳۹۹، ح ۳.</ref>. "نور" رمز بقای موجودات زنده است، رمز بقای جهان هستی هم حجّت است. [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: "اگر ما نبودیم، زمین اهلش را نابود می‌کرد"<ref>{{عربی|"لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ‏ بِأَهْلِهَا ‏"}}؛ امالی (صدوق)، ص۱۵۷.</ref>. رنگ‌ها مدیون نورند، اگر امروز رنگ سعادت {{عربی|" صِبْغَةَ اللَّهِ‏ ‏"}} در جهان هست و نام اسلام پر آوازه است، به برکت تلاش‌های طاقت فرسای این انوار تابناک الهی است. ماندگاری مکتب حق که "اسلام" است، مدیون فداکاری‌های آنان است و اگر آنان نبودند، معارف بلندشان نبود، در حوزه معرفت، جهان، بیمارستانی بزرگ از جهالت بود. "افتخار می‌کنیم که این انوار تابناک، [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند. براین اساس است که در روایاتِ فراوان، از مصادیق نور، [[امامان معصوم]]{{عم}} ذکر شده‌اند. مرحوم [[شیخ کلینی]] در کتاب کافی، بابی تحت این عنوان آورده است: {{عربی|" باب‏ أنّ‏ الأئمّة نور اللَّه‏ عزّ وجلّ ‏"}}<ref>اصول کافی، ج۱ ص:۱۹۴.</ref>. در این باب، شش روایت آمده است. در قرآن کریم چنین می‌خوانیم: {{متن قرآن| فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}<ref> به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید و بدانید خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره تغابن، آیه:۸.</ref> در روایات فراوانی، [[امامان معصوم]]{{عم}} مصداق "نور" در این آیه شریفه معرّفی شده‌اند. در روایتی نقل شده که [[ابو خالد کابلی]] از [[امام باقر]]{{ع}} تفسیر آیه را پرسید، حضرت فرمود: "ای ابا خالد! به خدا سوگند! که مقصود از نور، [[ائمه]]{{عم}} از آل محمد{{صل}} می‌باشند تا روز قیامت. به خدا! آنان همان نور خدا هستند که خداوند فرو فرستاده. به خدا! آنان نور خدا در آسمان‌ها و زمین‌اند. به خدا! ای ابا خالد! نور [[امام]] در دل مؤمنین از نور خورشید تابان در روز، روشن‌تر است. به خدا! که [[ائمه]]{{عم}} دل‌های مؤمنین را منوّر می‌سازند و خدا از هرکس خواهد نور آنان را پنهان دارد و در پی آنان دل‌های آنان تاریک می‌گردد. به خدا! ای ابا خالد! بنده‌ای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نمی‌کند تا زمانی که خداوند دلش را پاکیزه گرداند و خداوند دل بنده‌ای را پاکیزه نمی‌گرداند تا آن‌که تسلیم ما بوده و با ما در آشتی باشد و هرگاه چنین شد، خداوند او را از حساب سخت نگه دارد و از هراس بزرگ روز قیامت در امانش دارد"<ref>{{عربی|" يَا أَبَا خَالِدٍ النُّورُ وَ اللَّهِ‏ نُورُ الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ {{صل}} إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ الَّذِي أُنْزِلَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِي السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَحْجُبُ اللَّهُ نُورَهُمْ عَمَّنْ يَشَاءُ فَتُظْلَمُ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَا يُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ لَا يَتَوَلَّانَا حَتَّى يُطَهِّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ لَا يُطَهِّرُ اللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّى يُسَلِّمَ لَنَا وَ يَكُونَ سِلْماً فَإِذَا كَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ شَدَائِدِ الْحِسَابِ وَ آمَنَهُ يَوْمَ الْفَزَعِ الْأَكْبَر‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛اصول کافی، ج۱، ص۱۹۴، ح ۱.</ref>.  


::::::همان‌گونه که تلاش‌ها کردند تا جلو برجسته نور حقّ آیین اسلام را خاموش کنند، ولی ناکام ماندند، در رابطه با [[اهل بیت]]{{عم}} هم چنین شد، عداوت‌ها و دشمنی‌ها با آنان شد، تلاش‌های فراوانی جهت خاموش کردن این انوار تابناک صورت گرفت، ولی به فضل و عنایت خداوند، ناکام ماندند و می‌بینیم هر روز نام آنان و مکتبشان پرآوازه‌تر می‌گردد. سخن جاودانه [[امام علی|علی]]{{ع}} در پیروی از [[اهل بیت]]{{عم}}؛ کسی که در پی بر گرفتن نور است، باید سراغ آن رفته آن را فرا روی خود قرار دهد، نباید جلو افتاد و نه عقب ماند. حضرت [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: "به [[اهل بیت]] پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام بر می‌دارند، بروید، قدم به جای قدمشان بگذارید. آنان شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمی‌برند و به پستی و هلاکت بازنمی‌گردانند، اگر سکوت کردند، سکوت کنید و اگر قیام کردند، قیام کنید. از آنان پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید و از آنان عقب نمانید که نابود می‌گردید"<ref>{{عربی|"انْظُرُوا أَهْلَ‏ بَيْتِ‏ نَبِيِّكُمْ‏ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ‏، وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ، فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى، فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا، وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا، وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۷.</ref>. [[نبیّ اعظم]]{{صل}} فرمود: "از [[اهل بیت]]{{عم}} پیشی نگیرید که نابود خواهید شد"<ref>{{عربی|" فَلَا تَسْبِقُوهُمْ‏ فَتَهْلِكُوا‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اصول کافی؛ ج۱، ص۲۹۴.</ref>»<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص ۱۱۵ تا ۱۲۳.</ref>.
::::::همان‌گونه که تلاش‌ها کردند تا جلو برجسته نور حقّ آیین اسلام را خاموش کنند، ولی ناکام ماندند، در رابطه با [[اهل بیت]]{{عم}} هم چنین شد، عداوت‌ها و دشمنی‌ها با آنان شد، تلاش‌های فراوانی جهت خاموش کردن این انوار تابناک صورت گرفت، ولی به فضل و عنایت خداوند، ناکام ماندند و می‌بینیم هر روز نام آنان و مکتبشان پرآوازه‌تر می‌گردد. سخن جاودانه [[امام علی|علی]]{{ع}} در پیروی از [[اهل بیت]]{{عم}}؛ کسی که در پی بر گرفتن نور است، باید سراغ آن رفته آن را فرا روی خود قرار دهد، نباید جلو افتاد و نه عقب ماند. حضرت [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: "به [[اهل بیت]] پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام بر می‌دارند، بروید، قدم به جای قدمشان بگذارید. آنان شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمی‌برند و به پستی و هلاکت بازنمی‌گردانند، اگر سکوت کردند، سکوت کنید و اگر قیام کردند، قیام کنید. از آنان پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید و از آنان عقب نمانید که نابود می‌گردید"<ref>{{عربی|"انْظُرُوا أَهْلَ‏ بَيْتِ‏ نَبِيِّكُمْ‏ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ‏، وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ، فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى، فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا، وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا، وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۷.</ref>. [[نبیّ اعظم]]{{صل}} فرمود: "از [[اهل بیت]]{{عم}} پیشی نگیرید که نابود خواهید شد"<ref>{{عربی|" فَلَا تَسْبِقُوهُمْ‏ فَتَهْلِكُوا‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اصول کافی؛ ج۱، ص۲۹۴.</ref>»<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص ۱۱۵ تا ۱۲۳.</ref>.
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
«پیش از آنکه نور را تعریف کنیم، لازم است دلیل نیاز به نور را بدانیم. ما در دنیای تاریکی‌ها زندگی می‌کنیم. تاریکی‌ها، معنی زندگی را برای انسان تغییر داده است، به دلیل تغییر معنای زندگی، همه کسل هستند و دائماً درگیر این مسئله‌اند که چرا اصلاً به دنیا آمده‌اند. فیلسوف در تاریکی بحث می‌کند، متکلم در تاریکی بحث می‌کند، و جاهل در تاریکی بحث می‌کنند و کسی هم که سؤال می‌کند، در تاریکی سؤال می‌کند و کسی هم که جواب می‌دهد، در تاریکی جواب می‌دهد. اگر کسی کتاب معالجه یک بیماری را در دست داشته باشد، هزار سال هم در تاریکی بنشیند این کتاب هیچ خاصیتی برایش ندارد، چون کتاب را باید در نور خواند. حتی برای خواندن قرآن هم نور لازم است. قرآن برای کسانی که نور ندارند، هدایت به همراه نمی‌آورد. کسانی که می‌گویند {{عربی|" حَسْبُنَا كِتَابُ‏ اللَّه‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ گویی در یک اتاق تاریک نشسته‌اند و می‌خواهند مطالعه کنند<ref>ر.ک: [[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیا]]؛ ج۱، ص۲۲۸.</ref>.
«پیش از آنکه نور را تعریف کنیم، لازم است دلیل نیاز به نور را بدانیم. ما در دنیای تاریکی‌ها زندگی می‌کنیم. تاریکی‌ها، معنی زندگی را برای انسان تغییر داده است، به دلیل تغییر معنای زندگی، همه کسل هستند و دائماً درگیر این مسئله‌اند که چرا اصلاً به دنیا آمده‌اند. فیلسوف در تاریکی بحث می‌کند، متکلم در تاریکی بحث می‌کند، و جاهل در تاریکی بحث می‌کنند و کسی هم که سؤال می‌کند، در تاریکی سؤال می‌کند و کسی هم که جواب می‌دهد، در تاریکی جواب می‌دهد. اگر کسی کتاب معالجه یک بیماری را در دست داشته باشد، هزار سال هم در تاریکی بنشیند این کتاب هیچ خاصیتی برایش ندارد، چون کتاب را باید در نور خواند. حتی برای خواندن قرآن هم نور لازم است. قرآن برای کسانی که نور ندارند، هدایت به همراه نمی‌آورد. کسانی که می‌گویند {{عربی|" حَسْبُنَا كِتَابُ‏ اللَّه‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ گویی در یک اتاق تاریک نشسته‌اند و می‌خواهند مطالعه کنند<ref>ر.ک: [[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیا]]؛ ج۱، ص۲۲۸.</ref>.


::::::نور خاصیت‌های درونی و بیرونی دارد. خاصیت درونی و اصلی نور این است که انسان برای حیات به نور نیاز دارد و نور برای انسان مثل آب برای ماهی است. همان‌طور که در هوای آلوده مشکل تنفسی پیدا می‌کنیم، هرچه نور کمتر باشد، قلب ما هم تنگ‌تر می‌شود. پس نیاز ما به نور، نیاز حیاتی قلب است و تغذیه و تنفس قلب ما به نور است. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن| أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ }}<ref> و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود؛ سوره انعام، آیه: ۱۲۲.</ref>. این آیه، نیاز حیاتی و حرکتی را بسیار زیبا بیان فرموده است. کسی که مرده با نور زنده می‌شود و در بین مردم، حرکت می‌کند، در بین مردم می‌درخشد و خودش برای دیگران مبنای نور می‌شود. نیاز دیگر به نور که نیازی بیرونی است و بعضاً بیشتر به آن توجه می‌شود، نیاز به نور هنگام حرکت، دیدن اطراف و مطالعه است. اگر رانندگی بلد باشیم و جاده هم فراهم باشد، اما نور نداشته باشیم، نمی‌توانیم رانندگی کنیم. معمولاً ما نیاز به نور را از نوع نیاز بیرونی می‌دانیم، اما نیاز به نور، نیاز حیاتی ماست؛ یعنی اگر نور نباشد، قلب و موقعیت انسانی ما از کار می‌افتد. مثل ماهی که از آب بیرون افتاده باشد و نمی‌تواند دوام بیاورد. فایده دیگر نور این است که اگر نور باشد، قبل از اینکه عمل کنیم، مشاهده می‌کنیم.{{عربی|" الْعَامِلُ‏ عَلَى‏ غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى‏ غَيْرِ الطَّرِيقِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۴۳.</ref>. وجود نور کمک می‌کند تا درک ما از جهان، آیات تکوین و تشریع، قرآن و حتی خودمان، درست باشد؛ بنابراین می‌فرماید: {{متن قرآن| فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}<ref> به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید و بدانید خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره تغابن، آیه:۸.</ref> عرض کردند {{عربی|"النُّورِ الَّذِي‏ أَنْزَلْنا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} کیست. فرمودند: [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و اولاد ایشان{{عم}} هستند و بعد فرمودند:[[ائمه]]{{عم}} قلوب مؤمنین را منور می‌کنند<ref>{{عربی|" وَ هُمْ‏ وَ اللَّهِ‏ يُنَوِّرُونَ‏ قُلُوبَ‏ الْمُؤْمِنِين‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛اصول کافی، ج ۱، ص ۱۹۴.</ref>. اینجاست که معنای {{عربی|" إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ‏ تَمَسَّكْتُمْ‏ بِهِمَا لَنْ‏ تَضِلُّوا بَعْدِي‏ أَبَداً ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>احتجاج طبرسی، ج ۳، ص ۴۰۴.</ref> روشن می‌شود. اگر انسان چراغ و نور همراه داشته باشد، ولی کتابی برای خواندن نداشته باشد، بی‌سواد می‌ماند. اگر کتاب داشته باشد، اما نور و چراغ نداشته باشد، باز هم بی‌سواد می‌ماند. اگر قرآن داشته باشیم و همراهی [[اهل‌ بیت]]{{عم}} را نداشته باشیم، از هدایت بویی نمی‌بریم و اگر [[اهل بيت]]{{عم}} را در کنار خود داشته باشیم، اما همراهی قرآن را نداشته باشیم، باز هم از هدایت بی‌بهره‌ایم. کسی که حقیقتاً تابع قرآن است، به سراغ [[اهل‌ بیت]]{{عم}} می‌رود و کسی که واقعاً تابع [[اهل‌ بیت]]{{عم}} است، تابع قرآن هم می‌شود. عده‌ای هستند که ظاهراً به یکی از این دو ثقل تمسک دارند، اما این تمسک، واقعی نیست و در حقیقت، آنها به نفس خود متمسک هستند. [[امام محمد باقر]]{{ع}} فرمودند: کسی نیست که محب ما باشد، مگر اینکه خدا قلبش را تطهیر می‌کند. قلب طاهر می‌تواند در مسیر فهم، تعلیم و تعلّم قرآن قرار بگیرد، اما قلبی که طاهر نباشد و در آن مرض باشد، با متشابه قرآن گمراه می‌شود{{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ }}<ref> اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند؛ سوره آل عمران، آیه:۷.</ref>. وقتی که نور باشد، دیگر کسی سؤال نمی‌کند، چون به پاسخ مطلب رسیده است. نیاز ما به نور، برای درک درست و مشی صحیح است. قرآن مثال بسیار دقیق و در عین حال، بسیار لطیف و زیبایی دارد؛ می‌فرماید: {{متن قرآن| مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ }}<ref> داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشنایی‌شان را ببرد و آنان را در تاریکی‌ها که چیزی نمی‌بینند رها کند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷.</ref>.
نور خاصیت‌های درونی و بیرونی دارد. خاصیت درونی و اصلی نور این است که انسان برای حیات به نور نیاز دارد و نور برای انسان مثل آب برای ماهی است. همان‌طور که در هوای آلوده مشکل تنفسی پیدا می‌کنیم، هرچه نور کمتر باشد، قلب ما هم تنگ‌تر می‌شود. پس نیاز ما به نور، نیاز حیاتی قلب است و تغذیه و تنفس قلب ما به نور است. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن| أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ }}<ref> و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود؛ سوره انعام، آیه: ۱۲۲.</ref>. این آیه، نیاز حیاتی و حرکتی را بسیار زیبا بیان فرموده است. کسی که مرده با نور زنده می‌شود و در بین مردم، حرکت می‌کند، در بین مردم می‌درخشد و خودش برای دیگران مبنای نور می‌شود. نیاز دیگر به نور که نیازی بیرونی است و بعضاً بیشتر به آن توجه می‌شود، نیاز به نور هنگام حرکت، دیدن اطراف و مطالعه است. اگر رانندگی بلد باشیم و جاده هم فراهم باشد، اما نور نداشته باشیم، نمی‌توانیم رانندگی کنیم. معمولاً ما نیاز به نور را از نوع نیاز بیرونی می‌دانیم، اما نیاز به نور، نیاز حیاتی ماست؛ یعنی اگر نور نباشد، قلب و موقعیت انسانی ما از کار می‌افتد. مثل ماهی که از آب بیرون افتاده باشد و نمی‌تواند دوام بیاورد. فایده دیگر نور این است که اگر نور باشد، قبل از اینکه عمل کنیم، مشاهده می‌کنیم.{{عربی|" الْعَامِلُ‏ عَلَى‏ غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى‏ غَيْرِ الطَّرِيقِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۴۳.</ref>. وجود نور کمک می‌کند تا درک ما از جهان، آیات تکوین و تشریع، قرآن و حتی خودمان، درست باشد؛ بنابراین می‌فرماید: {{متن قرآن| فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}<ref> به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید و بدانید خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره تغابن، آیه:۸.</ref> عرض کردند {{عربی|"النُّورِ الَّذِي‏ أَنْزَلْنا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} کیست. فرمودند: [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و اولاد ایشان{{عم}} هستند و بعد فرمودند:[[ائمه]]{{عم}} قلوب مؤمنین را منور می‌کنند<ref>{{عربی|" وَ هُمْ‏ وَ اللَّهِ‏ يُنَوِّرُونَ‏ قُلُوبَ‏ الْمُؤْمِنِين‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛اصول کافی، ج ۱، ص ۱۹۴.</ref>. اینجاست که معنای {{عربی|" إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ‏ تَمَسَّكْتُمْ‏ بِهِمَا لَنْ‏ تَضِلُّوا بَعْدِي‏ أَبَداً ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>احتجاج طبرسی، ج ۳، ص ۴۰۴.</ref> روشن می‌شود. اگر انسان چراغ و نور همراه داشته باشد، ولی کتابی برای خواندن نداشته باشد، بی‌سواد می‌ماند. اگر کتاب داشته باشد، اما نور و چراغ نداشته باشد، باز هم بی‌سواد می‌ماند. اگر قرآن داشته باشیم و همراهی [[اهل‌ بیت]]{{عم}} را نداشته باشیم، از هدایت بویی نمی‌بریم و اگر [[اهل بيت]]{{عم}} را در کنار خود داشته باشیم، اما همراهی قرآن را نداشته باشیم، باز هم از هدایت بی‌بهره‌ایم. کسی که حقیقتاً تابع قرآن است، به سراغ [[اهل‌ بیت]]{{عم}} می‌رود و کسی که واقعاً تابع [[اهل‌ بیت]]{{عم}} است، تابع قرآن هم می‌شود. عده‌ای هستند که ظاهراً به یکی از این دو ثقل تمسک دارند، اما این تمسک، واقعی نیست و در حقیقت، آنها به نفس خود متمسک هستند. [[امام محمد باقر]]{{ع}} فرمودند: کسی نیست که محب ما باشد، مگر اینکه خدا قلبش را تطهیر می‌کند. قلب طاهر می‌تواند در مسیر فهم، تعلیم و تعلّم قرآن قرار بگیرد، اما قلبی که طاهر نباشد و در آن مرض باشد، با متشابه قرآن گمراه می‌شود{{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ }}<ref> اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند؛ سوره آل عمران، آیه:۷.</ref>. وقتی که نور باشد، دیگر کسی سؤال نمی‌کند، چون به پاسخ مطلب رسیده است. نیاز ما به نور، برای درک درست و مشی صحیح است. قرآن مثال بسیار دقیق و در عین حال، بسیار لطیف و زیبایی دارد؛ می‌فرماید: {{متن قرآن| مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ }}<ref> داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشنایی‌شان را ببرد و آنان را در تاریکی‌ها که چیزی نمی‌بینند رها کند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷.</ref>.


::::::عده‌ای در مسائل دینی زحمت زیادی می‌کشند و نماز و روزه به‌جا می‌آورند، اما قرآن می‌فرماید مَثَل اینها مثل کسی است که آتشی برپا می‌کند تا جلو را ببیند، ولی این آتش، تنها گرما و سوزندگی دارد و حرارتش او را اذیت می‌کند. خداوند نور را برده است؛ یعنی او فعالیت کرده، ولی این عبادت برای او نور نشده است، بلکه تبدیل به آتش و جهنم شده است. روایاتی به همین مطلب اشاره می‌فرماید: یا علی! اگر کسی شب تا صبح عبادت کند، ولی ولایت تو را نداشته باشد، به جهنم می‌افتد. ما برای رسیدن به عرفان نفس به نور نیازمندیم. وقتی در تاریکی به خود نگاه می‌کنیم، تصور می‌کنیم خود را شناخته‌ایم و بعد اسم این شناخت را عرفان و معرفت نفس می‌گذاریم و بعد گمان می‌کنیم که خدا را هم شناخته‌ایم؛ مثل همان کسی که در تاریکی فیل را نشانش دادند. فرمودند:و ما [[اهل‌ بیت]]{{عم}} دامن [[رسول الله]]{{صل}} را می‌گیریم و شیعه ما دامن ما را می‌گیرند<ref> {{عربی|" نَحْنُ‏ آخِذُونَ‏ بِحُجْزَةِ نَبِيِّنَا وَ شِيعَتُنَا آخِذُونَ‏ بِحُجْزَتِنَا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛توحید صدوق، ص ۱۶۵.</ref>. سؤال شد که دامن شما و دامن خدا چیست؟ فرمودند: نور است؛ یعنی سلسله مراتب این وجود، بر اساس نور است. انوار نیست، بلکه یک نور است. منتها از هر پنجره‌ای به شکل همان پنجره به درون اتاق و از هر زاویه‌ای به هندسه همان زاویه می‌تابد. هر ظرف، هر زمان و هر مکانی به‌قدر ظرفیت خود، از این نور بهره می‌گیرد. انسانی که از نور [[اهل‌ بیت]]{{عم}} حیات پیدا کند و نور بیابد، در زندگی روشن‌بینی پیدا می‌کند. شاید اگر کسی بخواهد با چنین انسانی بحث و جدل کند، او جوابی نداشته باشد، چرا که بحث و جدل متعلق به اتاق‌های تاریک است، ولی متوجه می‌شود که درست می‌بیند و راه را درست طی می‌کند گاهی می‌دانیم که مسیر درستی را طی می‌کنیم، اما گاهی هم با بحث و جدل می‌خواهیم مسیر را پیدا کنیم. این دو با هم متفاوت هستند. قرآن در همین زمینه به کسانی که راه دوم را در پیش گرفته‌اند و این خط درونی و ضعف و تاریکی را دارند، می‌فرماید: {{متن قرآن|  أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> یا چون (گرفتارانند زیر) رگبار بارانی از آسمان که در آن، تاریکی‌ها و تندر و برقی است؛ از (نهیب) آذرخش‌ها، به پرهیز از مرگ، سرانگشتان در گوش‌ها می‌نهند- و خداوند، فراگیر کافران است-نزدیک است آن برق، بینایی‌هاشان را برباید؛ هرگاه برای آنان روشن شود در آن (روشنایی) راه می‌افتند و چون بر آنها تاریک گردد وا می‌مانند. و اگر خداوند می‌خواست، شنوایی و بینایی‌هاشان را از میان می‌برد؛ بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه: ۱۹ - ۲۰.</ref>. آنها مثل کسانی هستند که در یک بیابان لحظه‌ای حرکت می‌کنند و لحظه‌ای دیگر می‌ایستند. رعد و برقی می‌زند و کمی جلو پایشان روشن می‌شود، حرکت می‌کنند و باز می‌ایستند، چرا که نور ندارند، روشن‌بینی و آرامش خاطر را هم در مسیر زندگی ندارند، اما شیعیان [[اهل‌ بیت]]{{عم}} این‌گونه نیستند. آنها زنده‌اند در حالی که بقیه ادای زندگی را درمی‌آورند، به منبع نور وصلند، می‌دانند چگونه زندگی کنند و باید به کدام سو حرکت کنند. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ }}<ref> ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید؛ سوره انفال، آیه: ۲۴.</ref>. قرآن برای کسی قابل فهم است که نور داشته باشد: {{متن قرآن| قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ }}<ref> بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۴.</ref>
عده‌ای در مسائل دینی زحمت زیادی می‌کشند و نماز و روزه به‌جا می‌آورند، اما قرآن می‌فرماید مَثَل اینها مثل کسی است که آتشی برپا می‌کند تا جلو را ببیند، ولی این آتش، تنها گرما و سوزندگی دارد و حرارتش او را اذیت می‌کند. خداوند نور را برده است؛ یعنی او فعالیت کرده، ولی این عبادت برای او نور نشده است، بلکه تبدیل به آتش و جهنم شده است. روایاتی به همین مطلب اشاره می‌فرماید: یا علی! اگر کسی شب تا صبح عبادت کند، ولی ولایت تو را نداشته باشد، به جهنم می‌افتد. ما برای رسیدن به عرفان نفس به نور نیازمندیم. وقتی در تاریکی به خود نگاه می‌کنیم، تصور می‌کنیم خود را شناخته‌ایم و بعد اسم این شناخت را عرفان و معرفت نفس می‌گذاریم و بعد گمان می‌کنیم که خدا را هم شناخته‌ایم؛ مثل همان کسی که در تاریکی فیل را نشانش دادند. فرمودند:و ما [[اهل‌ بیت]]{{عم}} دامن [[رسول الله]]{{صل}} را می‌گیریم و شیعه ما دامن ما را می‌گیرند<ref> {{عربی|" نَحْنُ‏ آخِذُونَ‏ بِحُجْزَةِ نَبِيِّنَا وَ شِيعَتُنَا آخِذُونَ‏ بِحُجْزَتِنَا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛توحید صدوق، ص ۱۶۵.</ref>. سؤال شد که دامن شما و دامن خدا چیست؟ فرمودند: نور است؛ یعنی سلسله مراتب این وجود، بر اساس نور است. انوار نیست، بلکه یک نور است. منتها از هر پنجره‌ای به شکل همان پنجره به درون اتاق و از هر زاویه‌ای به هندسه همان زاویه می‌تابد. هر ظرف، هر زمان و هر مکانی به‌قدر ظرفیت خود، از این نور بهره می‌گیرد. انسانی که از نور [[اهل‌ بیت]]{{عم}} حیات پیدا کند و نور بیابد، در زندگی روشن‌بینی پیدا می‌کند. شاید اگر کسی بخواهد با چنین انسانی بحث و جدل کند، او جوابی نداشته باشد، چرا که بحث و جدل متعلق به اتاق‌های تاریک است، ولی متوجه می‌شود که درست می‌بیند و راه را درست طی می‌کند گاهی می‌دانیم که مسیر درستی را طی می‌کنیم، اما گاهی هم با بحث و جدل می‌خواهیم مسیر را پیدا کنیم. این دو با هم متفاوت هستند. قرآن در همین زمینه به کسانی که راه دوم را در پیش گرفته‌اند و این خط درونی و ضعف و تاریکی را دارند، می‌فرماید: {{متن قرآن|  أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> یا چون (گرفتارانند زیر) رگبار بارانی از آسمان که در آن، تاریکی‌ها و تندر و برقی است؛ از (نهیب) آذرخش‌ها، به پرهیز از مرگ، سرانگشتان در گوش‌ها می‌نهند- و خداوند، فراگیر کافران است-نزدیک است آن برق، بینایی‌هاشان را برباید؛ هرگاه برای آنان روشن شود در آن (روشنایی) راه می‌افتند و چون بر آنها تاریک گردد وا می‌مانند. و اگر خداوند می‌خواست، شنوایی و بینایی‌هاشان را از میان می‌برد؛ بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه: ۱۹ - ۲۰.</ref>. آنها مثل کسانی هستند که در یک بیابان لحظه‌ای حرکت می‌کنند و لحظه‌ای دیگر می‌ایستند. رعد و برقی می‌زند و کمی جلو پایشان روشن می‌شود، حرکت می‌کنند و باز می‌ایستند، چرا که نور ندارند، روشن‌بینی و آرامش خاطر را هم در مسیر زندگی ندارند، اما شیعیان [[اهل‌ بیت]]{{عم}} این‌گونه نیستند. آنها زنده‌اند در حالی که بقیه ادای زندگی را درمی‌آورند، به منبع نور وصلند، می‌دانند چگونه زندگی کنند و باید به کدام سو حرکت کنند. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ }}<ref> ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید؛ سوره انفال، آیه: ۲۴.</ref>. قرآن برای کسی قابل فهم است که نور داشته باشد: {{متن قرآن| قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ }}<ref> بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۴.</ref>


::::::بنابراین شناخت خدا، [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} هم اگر با نورانیت همراه باشد کارساز است. فرمودند: از فراست مؤمن بپرهیزید، چرا که او با نور خدا می‌بیند<ref>{{عربی|" اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ‏ فَإِنَّهُ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۱۸.</ref>. معاویه بن عمار سؤال کرد که تفسیر این حدیث چیست که فرمودند:{{عربی|" إِنَ‏ الْمُؤْمِنَ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ج۱، ص ۸۰.</ref>. حضرت فرمودند:هنگامی که خداوند مردم را از نور خود خلق کرد، میثاق ولایت ما را از آنها گرفت. آنها را از نور خودش خلق کرد. پس مؤمن، برادر تنی مؤمن است. پدر مؤمنین نور و مادر مؤمنین رحمت است <ref>{{عربی|" إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ‏ نُورِهِ‏ وَ صَبَغَهُمْ‏ فِي‏ رَحْمَتِهِ وَ أَخَذَ مِيثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلَايَةِ فَالْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ فَاتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ الَّذِي خُلِقَ مِنْهُ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ فضائل الشیعه، ص ۲۷.</ref> ریشه، مبنا و حقیقت وجودی مؤمن، نور است. برادر تنی یک اصطلاح شرعی و فقهی است، ولی اگر از باب معرفتی نگاه کنیم، مؤمن برادر تنی مؤمن است. روح مؤمنین با هم برادر است. مؤمن همه چیز را به نور خدا می‌بیند. گاهی هیچ‌کس چیزی نمی‌بیند یا همه چیز را بن‌بست می‌بیند، اما مؤمن، همه چیز را روشن و با نور خدا می‌بیند. {{عربی|" إِنَ‏ الْمُؤْمِنَ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۸۰.</ref>. روایتی است که انسان باید سال‌ها در ذهن و ضمیر خود روی آن تأمل کند تا عمقش را دریابد: "مؤمن به وسیله و همراه با آن نوری که از آن خلق‌شده نگاه می‌کند"<ref>{{عربی|" إِنَّمَا يَنْظُرُ بِذَلِكَ‏ النُّورِ الَّذِي‏ خُلِقَ‏ مِنْه‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ فضائل الشیعه، ص ۲۷.</ref> [[پیغمبر]]{{صل}} فرمودند: هنگامی که خداوند بهشت را از نور خود خلق کرد، آن نور را تقسیم کرد. یک سوم آن نور به من رسید و یک سوم آن به [[حضرت زهرا]]{{س}} رسید. یک سوم دیگر هم به [[حضرت علی]]{{ع}} و فرزندانشان{{عم}} رسید. کسی که آن نور به او رسیده باشد و در محل تابش آن نور قرار گرفته باشد به ولایت [[پیغمبر]]{{صل}} و [[آل پیغمبر]]{{عم}} هدایت می‌شود و اگر آن نور به کسی برخورد نکند، او از ولایت [[آل پیغمبر]]{{عم}} به دور خواهد بود. خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن| اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ }}<ref> خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۷.</ref> نور مورد نیاز ما، نوری است که اصلش خداست و در وجود مقدس [[رسول الله]]{{صل}}، [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[امیرالمؤمنين]]{{ع}} و اولاد ایشان{{عم}} تجلی کرده است. یکی از طریق [[حضرت زهرا]]{{س}}، دیگری از طریق [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و یکی هم از طریق [[پیغمبر]]{{صل}} به این نور می‌رسد. قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن| فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}<ref> به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید و بدانید خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره تغابن، آیه:۸.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} وظیفه بیان و تبیین قرآن را داشتند، ولی نوری به همراه دارند که می تواند در فهم قرآن به ما کمک کند. برای به دست آوردن این نور باید بدانیم که هیچ‌کس برای دیدن خورشید، در غار پنهان نمی‌شود، بلکه از غار بیرون می‌آید و در مقابل تابش نور خورشید قرار می‌گیرد. در این صورت -خواه ناخواه- نور خورشید بر او می‌تابد و او برای بهره‌گیری بیشتر، خود را در جهت تابش نور قرار می‌دهد. آیینه هم برای انعکاس نور، باید خود را با نور تنظیم کند و اگر پشت به نور باشد، نمی‌تواند نور را منعکس کند. اگر کسی به سراغ [[ائمه]]{{عم}} بیاید، ناخودآگاه به چیزی رسیده که نیاز اوست. دلیل توصیه‌های مکرر [[پیغمبر]]{{صل}} به رفتن در خانه [[اهل بيت]]{{عم}}، این است که نیاز و تغذیه قلب ما از نور [[ائمه]]{{عم}} است، چرا که ایشان در واقع چشمه‌های نور الهی هستند و هر جا که ذکر این بزرگواران باشد، نورشان نازل می‌شود» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱ ص: ۲۲۸.</ref>.
::::::بنابراین شناخت خدا، [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} هم اگر با نورانیت همراه باشد کارساز است. فرمودند: از فراست مؤمن بپرهیزید، چرا که او با نور خدا می‌بیند<ref>{{عربی|" اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ‏ فَإِنَّهُ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۱۸.</ref>. معاویه بن عمار سؤال کرد که تفسیر این حدیث چیست که فرمودند:{{عربی|" إِنَ‏ الْمُؤْمِنَ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ج۱، ص ۸۰.</ref>. حضرت فرمودند:هنگامی که خداوند مردم را از نور خود خلق کرد، میثاق ولایت ما را از آنها گرفت. آنها را از نور خودش خلق کرد. پس مؤمن، برادر تنی مؤمن است. پدر مؤمنین نور و مادر مؤمنین رحمت است <ref>{{عربی|" إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ‏ نُورِهِ‏ وَ صَبَغَهُمْ‏ فِي‏ رَحْمَتِهِ وَ أَخَذَ مِيثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلَايَةِ فَالْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ فَاتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ الَّذِي خُلِقَ مِنْهُ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ فضائل الشیعه، ص ۲۷.</ref> ریشه، مبنا و حقیقت وجودی مؤمن، نور است. برادر تنی یک اصطلاح شرعی و فقهی است، ولی اگر از باب معرفتی نگاه کنیم، مؤمن برادر تنی مؤمن است. روح مؤمنین با هم برادر است. مؤمن همه چیز را به نور خدا می‌بیند. گاهی هیچ‌کس چیزی نمی‌بیند یا همه چیز را بن‌بست می‌بیند، اما مؤمن، همه چیز را روشن و با نور خدا می‌بیند. {{عربی|" إِنَ‏ الْمُؤْمِنَ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۸۰.</ref>. روایتی است که انسان باید سال‌ها در ذهن و ضمیر خود روی آن تأمل کند تا عمقش را دریابد: "مؤمن به وسیله و همراه با آن نوری که از آن خلق‌شده نگاه می‌کند"<ref>{{عربی|" إِنَّمَا يَنْظُرُ بِذَلِكَ‏ النُّورِ الَّذِي‏ خُلِقَ‏ مِنْه‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ فضائل الشیعه، ص ۲۷.</ref> [[پیغمبر]]{{صل}} فرمودند: هنگامی که خداوند بهشت را از نور خود خلق کرد، آن نور را تقسیم کرد. یک سوم آن نور به من رسید و یک سوم آن به [[حضرت زهرا]]{{س}} رسید. یک سوم دیگر هم به [[حضرت علی]]{{ع}} و فرزندانشان{{عم}} رسید. کسی که آن نور به او رسیده باشد و در محل تابش آن نور قرار گرفته باشد به ولایت [[پیغمبر]]{{صل}} و [[آل پیغمبر]]{{عم}} هدایت می‌شود و اگر آن نور به کسی برخورد نکند، او از ولایت [[آل پیغمبر]]{{عم}} به دور خواهد بود. خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن| اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ }}<ref> خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۷.</ref> نور مورد نیاز ما، نوری است که اصلش خداست و در وجود مقدس [[رسول الله]]{{صل}}، [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[امیرالمؤمنين]]{{ع}} و اولاد ایشان{{عم}} تجلی کرده است. یکی از طریق [[حضرت زهرا]]{{س}}، دیگری از طریق [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و یکی هم از طریق [[پیغمبر]]{{صل}} به این نور می‌رسد. قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن| فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}<ref> به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید و بدانید خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره تغابن، آیه:۸.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} وظیفه بیان و تبیین قرآن را داشتند، ولی نوری به همراه دارند که می تواند در فهم قرآن به ما کمک کند. برای به دست آوردن این نور باید بدانیم که هیچ‌کس برای دیدن خورشید، در غار پنهان نمی‌شود، بلکه از غار بیرون می‌آید و در مقابل تابش نور خورشید قرار می‌گیرد. در این صورت -خواه ناخواه- نور خورشید بر او می‌تابد و او برای بهره‌گیری بیشتر، خود را در جهت تابش نور قرار می‌دهد. آیینه هم برای انعکاس نور، باید خود را با نور تنظیم کند و اگر پشت به نور باشد، نمی‌تواند نور را منعکس کند. اگر کسی به سراغ [[ائمه]]{{عم}} بیاید، ناخودآگاه به چیزی رسیده که نیاز اوست. دلیل توصیه‌های مکرر [[پیغمبر]]{{صل}} به رفتن در خانه [[اهل بيت]]{{عم}}، این است که نیاز و تغذیه قلب ما از نور [[ائمه]]{{عم}} است، چرا که ایشان در واقع چشمه‌های نور الهی هستند و هر جا که ذکر این بزرگواران باشد، نورشان نازل می‌شود» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱ ص: ۲۲۸.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش