|
|
خط ۶۲: |
خط ۶۲: |
|
| |
|
| ج- علم امامان تنها دانش بدور از خطا و خلاف است: از امام صادق(علیهالسلام) پرسیدند که علم بدون اختلاف مخصوص امامان است و شما چگونه از آن آگاهی مییابید؟ حضرت فرمود: «کَمَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَعْلَمُهُ إِلَّا أَنَّهُمْ لَا یَرَوْنَ مَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَرَی»[الکافی، ج1،ص242؛ بحارالانوار، ج13، ص397.]؛ «آگاهی ما هم از این معرفت بیخلاف مانند آگاهی پیامبر خداست با این تفاوت که آنچه را پیامبر میدید ما نمیبینیم.» | | ج- علم امامان تنها دانش بدور از خطا و خلاف است: از امام صادق(علیهالسلام) پرسیدند که علم بدون اختلاف مخصوص امامان است و شما چگونه از آن آگاهی مییابید؟ حضرت فرمود: «کَمَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَعْلَمُهُ إِلَّا أَنَّهُمْ لَا یَرَوْنَ مَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَرَی»[الکافی، ج1،ص242؛ بحارالانوار، ج13، ص397.]؛ «آگاهی ما هم از این معرفت بیخلاف مانند آگاهی پیامبر خداست با این تفاوت که آنچه را پیامبر میدید ما نمیبینیم.» |
|
| |
| ==ترجمه در پاسخ حجت الإسلام وکیلی==
| |
| «باب فی الإمام بأنه إن شاء أن یعلم العلم علم»
| |
| "روایات مربوط به اینکه اگر امام بخواهد نسبت به علم آگاهی یابد، خواهد دانست."
| |
|
| |
| «باب أنّ الْأئمّة علیهم السلام إذا شاءوا أن یَعلَموا عُلِّمُوا»
| |
| "روایات مربوط به اینکه امامان معصوم{{عم}} اگر بخواهند بدانند، تعلیم داده می شوند."
| |
|
| |
| «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ، عُلِّم»
| |
| "از امام صادق{{ع}} روایت شده است که فرمود: همانا اگر امام بخواهد بداند، تعلیم داده می شود."
| |
|
| |
| وَ عَنْهعلیه السلام: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ أُعْلِم»
| |
| "و از ایشان{{ع}} روایت شده است که فرمودند: همانا امام اگر بخواهد بداند، آگاهی داده می شود."
| |
|
| |
| وَ عَنْهعلیه السلام: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِک»
| |
| "و از ایشان{{ع}} روایت شده است که فرمودند: اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه می سازد.
| |
|
| |
| .«مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه»
| |
| "در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم{{صل}} را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا."
| |
|
| |
| .«بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَی بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَی مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَی فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَی عَلَیْکَ سَبِیلاً»
| |
| " در حالیکه من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله{{صل}} را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالیکه من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت (رسول) فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است."
| |
|
| |
|
| ==فعلا در بحث بماند== | | ==فعلا در بحث بماند== |