جهاد در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳٬۰۳۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۲
خط ۲۳۵: خط ۲۳۵:
===[[جهاد ابتدایی]]===
===[[جهاد ابتدایی]]===


===جهاد دفاعی===
===[[جهاد دفاعی]]===
[[جهاد دفاعی]] عبارت است از [[پیکار]] با [[هدف]] [[دفاع از اسلام]] و [[سرزمین‌های اسلامی]] در برابر [[دشمن]] مهاجمی که [[اساس اسلام]] را [[تهدید]] می‌کند یا قصد [[استیلا]] بر سرزمین‌های اسلامی و [[ناموس]] و [[اموال مسلمانان]] و یا کشتن گروهی از [[مسلمانان]] را دارد<ref>المهذب، ج۱، ص۲۹۷؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۸۱-۳۸۲؛ مسالک الافهام، ج۳، ص۷-۸؛ دلیل تحریر الوسیله، ج۳، ص۱۱۵.</ref><ref>فرهنگ فقه، ج۳، ص۱۳۹-۱۴۴.</ref>.
 
[[فقهای شیعه]] مسئله جهاد را در شکل [[فقهی]] و نظری و علمای [[اهل سنت]] این مسئله را در قالب تحلیل [[سیاسی]] و [[سیره نبوی]] عنوان کرده‌اند. به همین دلیل عنوان کتاب «الجهاد» در کتب [[فقه]] و [[حدیث]] [[شیعه]] و عنوان کتاب «السیر» در کتب فقه و حدیث [[اهل تسنن]] بیشتر به چشم می‌خورد.
جهاد از دیدگاه اهل تسنن در [[حقیقت]] عبارت از یک تحلیل سیاسی از وقایعی است که در زمان [[پیامبر اسلام]]{{صل}} رخ داده است. با این نتیجه‌گیری که [[سیره پیامبر]]{{صل}} الگوی [[رفتار]] سیاسی و نظامی برای همه مسلمانان در طول [[تاریخ]] است.
 
ولی از نظر فقهای شیعه بحث‌های نظری از آن نظر حائز اهمیت بود که میدان را برای آن برداشت‌های جدید و نقطه‌نظرهای [[اجتهادی]] باز می‌کرد و به آنان اجازه می‌داد که در قلمروی آن [[اجتهاد]] کنند، نخست: در قلمروی محدود نظری مسائل [[جهاد]] و دوم: در میدان وسیع برنامه‌ها و شیوه‌های اجرایی جهاد در این دو قلمرو، [[سیره معصومین]]{{عم}} به عنوان یکی از ابزار اجتهاد استفاده می‌شد. بدون آنکه [[فقیه]] در چارچوب‌های زمانی و شرایط دیگر، خود را محصور کند و یا دچار تفکیک [[قرآن]] از [[سنت]] و آن دو از دیگر منابع اجتهاد شود.
 
[[آیات جهاد]] در قرآن است که جهاد را به عنوان یک [[فریضه]] به همه [[مسلمانان]] [[واجب]] شمرده و کسانی را که از جهاد روی برمی‌گردانند مورد [[نکوهش]] شدید قرار داده است.
 
از [[تابعین]] مانند سفیان ثوری و [[عبدالله بن شیرمه]] و [[عطاء بن ابی ریاح]] نقل شده که گفته‌اند:[[ جهاد]][[ امر]] اختیاری و استحبابی است و واجب نیست، و [[اوامر]] [[قرآنی]] به صورت ندبی و استحبابی است و تنها در موارد [[ضرورت]] برای دفع تهاجم [[دشمنان]] واجب می‌شود، آن گونه که از ظاهر [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ}}<ref>«در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید» سوره بقره، آیه ۱۹۱.</ref> و {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً}}<ref>«و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref> استفاده می‌شود<ref>آثار الحرب فی الاسلام، ص۸۷.</ref>.
 
این نظریه به [[مخالفت]] با [[اجماع]] [[فقهای اسلام]] است؛ زیرا وجود جهاد امری مسلم و از نظر [[اسلام]] غیرقابل تردید است، و در ظاهر نظر این عده از تابعین آن بوده که [[مشروعیت جهاد]] منوط به [[دلایل]] و مجوزهای خاصی است که از آن جمله [[دفاع]] را ذکر کرده‌اند.
ماهیت جهاد در اسلام به معنای یک [[سلسله]] [[عملیات نظامی]] و [[خشونت‌آمیز]] توأم با [[قتل]]، [[کشتار]] و [[تخریب]] نیست و هیچ نوع [[انگیزه]] مادی و فاقد ارزش‌های [[معنوی]] و [[الهی]] نمی‌تواند مجوزی برای جهاد محسوب شود چنین [[جنگی]] از دیدگاه اسلام [[مشروع]] شمرده نخواهد شد.
 
به‌علاوه جهاد یکی از [[فرایض]] [[عبادی]] اسلام محسوب شده و بیش از آنکه یک [[عمل ]][[سیاسی]] تلقی شود یک [[عبادت]] است و [[فقها]] [[جنگ]] [[مشروع]] در [[اسلام]] را در حوزه [[معاملات]] و [[قواعد]] [[حقوقی]] نیاورده و آن را در شمار [[عبادات]] آورده‌اند.
 
[[ارتباط]][[ جهاد]] با مباحث حقوقی، ناشی از آثار مادی این [[آیین]] سیاسی - [[عبادی]] است که این آثار در دیگر عبادات [[اسلامی]]، کمتر دیده می‌شود.
محدودیت‌های عملیات [[جنگی]] و [[احکام]] مربوط به [[اسرا]]، [[غنایم]]، [[سرزمین]] و امثال آنکه از [[آثار جهاد]] است موجب شده که [[جهاد]] به صورت جزیی از [[حقوق]] سیاسی و مباحث عمومی [[حقوق اسلامی]] مطرح شود.
 
جهاد در [[اندیشه]] اسلامی به معنای تلاش [[مقدس]] برای پاکسازی و [[اصلاح خود]]، [[جامعه]] و نیز [[مقاومت]] و [[مبارزه]] در برابر [[دشمنان]] تهدیدکننده [[سلامت]] فرد و [[اجتماع]] است و نخستین مرحله آن پاکسازی از [[درون انسان]]، مقاومت و [[ستیز]] در برابر عواملی است که [[فساد]] و [[تباهی]] را به درون و [[روان آدمی]] می‌کشاند و مرحله دوم آن جهاد به مفهوم [[فقهی]] است که [[قتال]] در برابر دشمنان [[متجاوز]] و مبارزه با عوامل تهدیدکننده [[استقلال]]،[[ آزادی]] و [[حاکمیت]] را در بر می‌گیرد.
 
در اندیشه اسلامی جهاد نه وسیله است برای انتقامجویی و ابراز [[غرائز]] حیوانی و نه نشانه‌ای از [[خوی]] درندگی و ویرانگری، بلکه جهاد راهی [[الهی]] و تلاشی است مقدس برای راه یافتن به آرمان‌های خدایی و [[انسانی]] که با هیچ راه صلح‌جویانه و انسان‌دوستانه بدان ره نتوان یافت.
 
در اسلام، [[جهاد در راه خدا]] به عنوان راه‌حل نهایی برای ریشه‌کن کردن عوامل فساد، [[ظلم]] و تباهی مطرح شده است، و مبارزه با سران [[باطل]]، [[طواغیت]] و عوامل [[استکبار]]، برای رسیدن به [[صلح]] و [[روابط انسانی]] در مناسبت‌های بشری، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر شمرده شده است. در بیشتر متون لغت، [[فقه]] و [[تفسیر]]، عنوان جهاد به «[[مقاتلة العدو]]» یعنی [[اقدام]] به عملیات مسلحانه با [[دشمن]] تعریف شده است. و در [[زبان فارسی]] از آن به جنگ تعبیر می‌شود که خود شامل معانی مختلفی چون [[کارزار]]، [[نبرد]]، [[پیکار]]، [[ستیز]] و رزم می‌شود.
 
در [[قرآن]] هر دو عنوان [[جهاد]] و [[قتال]] به چشم می‌خورد و از مجموع [[آیات]] مربوط به این دو عنوان استفاده می‌شود که جهاد نوعی از قتال است که دارای شرایط و خصوصیات محدودکننده است.
چنان که جهاد مورد بحث نیز خود یکی از مصادیق جهاد به معنی عام می‌باشد که به [[جهاد با نفس]] و [[جهاد با دشمن]] تقسیم می‌شود. در دیدگاه [[فقهی]] بی‌شک جز عنصر قتال و [[جنگ]] مسلحانه عنصر [[معنوی]] دیگری در [[صدق]] عنوان جهاد منظور شده است که [[مبین]] قصد و [[انگیزه]] [[مجاهدان]] است و باید این قصد و انگیزه در [[راه خدا]] باشد، نه برای [[دستیابی به قدرت]]، [[غنایم]] و [[فتوحات]] و امثال آن.
 
جهاد یک [[فریضه]] عمومی و کفایی است که با [[سازماندهی]] و [[بسیج]] [[دولت]] توسط نیروهای [[رزمنده]] انجام می‌شود. بنابراین،[[ جهاد]] به عنوان یک نهاد تأسیسی در [[اسلام]] به برخورد مسلحانه [[سازمان]] یافته‌ای اطلاق می‌شود که توسط [[دولت اسلامی]] ([[امامت]]) [[رهبری]] شود، ولی در عین حال در یک توسعه مفهومی به عملیات مسلحانه به منظور [[دفاع]] فردی یا گروهی بدون سازماندهی و یا بسیج از طرف دولت (امامت) نیز جهاد اطلاق شده است، همان طور که در مورد [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[تهذیب نفس]] و هر نوع عمل [[مشقت]] باری که در راه انجام [[فرمان خدا]] انجام می‌شود جهاد گفته شده، ولی اگر دفاع با اقدامات دولت (امامت) همراه باشد، جهاد بر آن صادق خواهد بود.
 
در مقابل جهاد لازم نیست دولت باشد و به [[مخاصمات]] مسلحانه [[مسلمانان]] با سازماندهی، [[فرماندهی]] و [[نظارت]] دولت (امامت) در برابر اشخاص [[دشمن]] هر چند عملیاتشان غیردولتی باشد، جهاد اطلاق می‌شود.
 
از برخی متون [[روایی]] مانند پاسخ [[امام سجاد]]{{ع}} به [[حسن بصری]] که [[امام]]{{ع}} را به [[جهاد دعوت]] می‌کرد، استفاده می‌شود که جهاد تنها در مورد کسانی صادق است که شرایط لازم و مذکور در [[آیه]] ۱۱۲ [[سوره توبه]] را احراز کرده باشند<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۳.</ref>.
 
گرچه از این [[روایات]] می‌توان موضوعیت نداشتن حضور و [[اذن امام]]{{ع}} را در [[جهاد]] به دست آورد، ولی بی‌شک مفاد تعلیل در این روایات [[مبین]] آن است که جهاد باید توسط کسانی [[مدیریت]] و [[فرماندهی]] شود که آشنای با [[احکام]] و ضوابط [[شرعی]] آن بوده و بتوانند جهاد را چون دوران [[رسول خدا]]{{صل}} به انجام برسانند و چنین شرایطی در [[امامت]] نیابی [[عصر غیبت]] و دوران [[رهبری]] [[فقهای عادل]] و حداقل [[نظارت]] [[فقیه جامع الشرایط]] بر امر جهاد امکان‌پذیر است و در هر حال جهاد یک [[امر حکومتی]] و مربوط به [[دولت]] [[اسلام]] است، هر چند که این دولت با رهبری مستقیم و با [[نظارت فقیه]] [[عادل]] سامان گرفته باشد.
 
بیشتر [[فقها]] در تعریف جهاد به نوعی آن را شامل [[بغاة]] ([[شورشیان]] بر علیه [[امام]]) دانسته<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳.</ref> و به دنبال کلمه [[کفار]] جمله از این‌رو و من جرا مجراهم}} را اضافه کرده‌اند<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۳۶۵.</ref>. چنین تعریف عامی از جهاد نشان‌دهنده آن است که جهاد در مورد اشخاص نیز صادق است، چنان که [[دشمن]] می‌تواند از کفار و یا [[مسلمانان]] [[یاغی]] باشد.
 
مفهوم [[اسلامی]][[ جهاد]] با تعریف [[حقوقی]][[ جنگ]] در مورد [[دفاع مشروع]] و [[مخاصمات]] مسلحانه [[مقاومت]] و رهایی‌بخش و یا جنگ‌های انقلابی تطابق دارد.
بر خلاف دیدگاه‌هایی که احیاناً در مکتب‌های حقوقی معاصر دیده می‌شود که [[جنگ]] را پدیدهای مافوق [[حقوق]] تلقی می‌کند و بر مبنای [[تفکر]] ناسیونالیستی و یا پوزیتیویستی جنگ را رخدادی [[اجتماعی]] و [[بیگانه]] از مبانی و مقررات حقوق می‌انگارند و یا گاهی آن را [[ضد]] حقوق و بنا بر ماهیت خویش در جهت [[نفی]] مقررات حقوقی تلقی می‌کنند؛ اسلام جهاد را جزئی از مقررات حقوقی و پایبند به آن می‌داند و اصولاً ماهیت جهاد را یک [[قاعده حقوقی]] می‌شمارد و اهداف آن را به اجرای مقررات مبتنی بر [[عدالت]] و [[قواعد]] حقوقی عادلانه محدود می‌کند.
 
در [[اندیشه]] اسلامی، جهاد یک حالت ما فوق [[شریعت]] و یا ناقض [[مقررات شرع]] و حتی خارج از چارچوب [[قواعد]] عمومی [[شریعت اسلام]] نیست و نیز از مقررات خاص [[حقوقی]] مربوط به [[احکام جهاد]]، که بر آن حاکمند و [[مخاصمات]] مسلحانه که در چارچوب قواعد عمومی شریعت اسلام و نیز تحت مقررات [[شرعی]] خاص [[جهاد]]، گسترش و یا محدود و یا خاتمه می‌یابد و حتی هیچ نوع از حالت مربوط به فرد، [[جامعه]] و [[روابط بین‌الملل]] از مقررات [[شریعت]] خارج نیست.
در مفهوم [[فقهی]]،[[ جهاد]] عبارت از تلاشی است که [[مسلمان]] از راه [[ایثار]] [[مال]]، [[جان]]، و توان خود در برابر [[دشمنان]] غیرمسلمان و یا مسلمانانی که بر علیه [[امام]] [[مسلمانان]] شوریده‌اند، به کار می‌بندد.
 
[[فقها]] در مفهوم [[اسلامی]] جهاد بنا به ماهیت [[عبادی]] آن عنصر [[معنوی]] قصد و [[نیت]] را معتبر دانسته‌اند به این معنای که [[پیکار]] مسلحانه و [[درگیری نظامی]] هنگامی جهاد محسوب می‌شود که برای [[خدا]] و با نیت و [[هدف]] اعتلای [[اسلام]] و [[اقامه شعائر]] و یا برداشتن موانع از پیش پای [[دعوت]] اسلام انجام شود.
 
فقها جهاد را از عناوین توصیه به شمار آورده‌اند به این معنا که هرگاه فرد یا [[جامعه مسلمان]] [[فریضه]] جهاد را با [[انگیزه]] مادی و بدون [[قصد قربت]] انجام دهند، به [[وظیفه]] خود عمل کرده و از [[مسئولیت]] مبرا خواهند بود ولی دیدگاه اسلام در جهاد و معنا و ماهیت این وظیفه به طور کامل [[الهی]]، مبتنی بر [[احساس مسئولیت]] فرد و جامعه در برابر خداست.
 
ظاهر [[آیات جهاد]] حکایت از آن دارد که [[وجوب جهاد]]، [[وجوب]] کفایی است و این مسئله از [[ضروریات دین]] محسوب می‌شود.
 
([[واجب کفایی]] در جهاد به معنای آن است که اگر تعداد کافی از افراد برای انجام فریضه جهاد [[قیام]] کردند، [[تکلیف]] از بقیه ساقط خواهد شد.)
بخشی از آیات جهاد به شرح زیر است:
{{متن قرآن|فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.</ref>؛
{{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref>«با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref>؛
 
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>؛
 
{{متن قرآن|وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا * فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«و اگر بخششی از خداوند به شما رسد- چنان که گویی شما را با او دوستی در میان نبوده است - می‌گوید: کاش من نیز با آنان (همراه) می‌بودم تا به رستگاری سترگی می‌رسیدم! * آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۳-۷۴.</ref>؛
 
{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا}}<ref>«مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref>؛
 
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ}}<ref>«ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز، اگر از شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز می‌گردند و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز می‌شوند زیرا آنان گروهی هستند که درنمی‌یابند» سوره انفال، آیه ۶۵.</ref>.
 
این [[آیات]] نشان می‌دهد که [[جهاد]] امری کفایی است، البته اصل در [[اوامر]] شرعیه [[واجب]] تعیینی است. اما اگر جهاد در همه موارد واجب تعیینی باشد، حرج لازم آمده و به ناچار همه [[مردم]] [[جامعه]] باید کارهای خود را رها کرده [[لباس]] رزم بپوشند، و این امر به [[صلاح جامعه]] نیست.
در کتاب مستدرک<ref>وسائل الشیعه، کتاب جهاد، ج۹، ص۴۸، حدیث ۱.</ref> آمده است که این امر (شرکت همه [[مؤمنان]] در جهاد) اختصاص به [[زمان]] [[رسول اکرم]]{{صل}} دارد؛ زیرا اگر تعدادی در جهاد شرکت نمی‌کردند، با توجه به کمبود نفرات [[مسلمان]] و ازدیاد نیروهای [[کفر]]، مشکلاتی به وجود می‌آمد، از این‌رو بر همه مؤمنان واجب بود در صحنه‌های [[نبرد]] حاضر شوند<ref>فقه سیاسی، ج۶، ص۳۵-۳۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۱۴-۶۱۹.</ref>


==پرسش مستقیم==
==پرسش مستقیم==
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش