کاتب
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
کاتب در فقه سیاسی، از مفهوم گسترده و اهمیت به سزایی برخوردار است؛ به گونهای که در صدر اسلام، هیچ سندی (چه از پیامبر (ص) و چه از خلفا) مکتوب نمیگردید، جز آنکه نام کاتب نیز در آن قرار داشت و بیشترین اسناد در زمان پیامبر (ص) توسط علی (ع) نوشته میشد[۱]. انتخاب کاتب در اختیار زمامدار بوده و کاتب، میبایست از حیث علم، معرفت، کیاست، عدالت و تقوی، در عالیترین مرتبه ممکن باشد. وظایف کاتب عبارت بود از:
- ثبت آن چه که برای کارگزاران و معاهدین حکومت مقرر میگردید؛
- ثبت وصول اموال حکومتی؛
- ثبت تقسیم و توزیع حقوق کارگزاران؛
کاتب داری اقسامی به شرح ذیل است: کاتب محرمانه، کاتب دیوان عمومی و کاتب امور مالی[۲]. گفتنی است، گرچه امروزه به علت گسترش تخصص و تقسیم کار، نمیتوان مقامی همسان کاتب به معنای جامع آن پیدا کرد، لکن شاید بتوان واژههایی نظیر دبیر و منشی را معادل آن دانست[۳].
منابع
پانویس
- ↑ صبح الاعشی، ج۱، ص۳۷؛ التراتیب الاداریه، ج۱، ص۱۲۴-۱۱۹.
- ↑ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۲۴۴؛ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۲۶۳ و ج۱، ص۴۴۱؛ مقدمه ابن خلدون، ص۲۰۶-۲۰۵؛ کتاب الوزراء و الکتاب، ص۳، ۱۲ و ۱۴.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۵۲.