سنت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Shafipour (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سنت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

سنت از ماده سنن بوده که در برخی متون لغوی به‌معنای روش آمده است.[۱] به گفته ابن فارس در تمام موارد استعمال این ماده، دو عنصر اصلی وجود دارد: نخست، جریان و دوام عمل، و دیگری، انجام آسان و بدون مشقت آن.[۲] سنت نیز در لغت به معنای سیره آمده است.[۳] طبیعی است این کلمه را می‌توان به هر فرد و گروهی اضافه کرد؛ مانند سنت پیامبر(ص)، سنت امامان(ع)، سنت صحابه، سنت تابعان، سنت فقیهان، سنت حاکمان، سنت خلفا و... . سنت در اصطلاح، گاه تنها به گفتار و رفتار - اعم از فعل و تقریر - نبی اطلاق می‌شود.[۴] اهل سنت، اغلب وقتی مفهوم سنت را به‌کار می‌برند، مقصودشان، سنت نبوی است؛[۵] هرچند برخی از ایشان، قول صحابی را نیز وارد در محدوده سنت می‌دانند.[۶] اما در دیدگاه امامیه، از آنجا که گفتار، رفتار و تقریر امام نیز همچون پیامبر، معصومانه است،[۷] در تعریف ایشان، سنت به‌معنای گفتار، رفتار و تقریر معصوم(ع) - اعم از نبی و امام - است.[۸] در این نوشتار نیز مقصود از سنت، گفتار، رفتار و تقریر معصوم(ع) - اعم از پیامبر و امام - است.


منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. جوهری، اسماعیل بن حماد؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۳۸؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۴۲۹.
  2. احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۶۰.
  3. جوهری، اسماعیل بن حماد؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۳۹؛ احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۶۱.
  4. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۲، ص۵۷.
  5. برای نمونه، ر.ک: غزالی، ابوحامد محمد بن محمد‌ بن محمد، المستصفى فی علم الاصول، ص۸؛ فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۱، ص۱۰۴؛ آمدی، علی بن محمد، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، ص۱۵۸؛ سرخسی، شمس‌الدین، المبسوط، ج۱، ص۱۶۱.
  6. حاکم نیشابوری، محمد‌ بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۳۵۸؛ شاطبی، ابراهیم بن موسی، الموافقات، ج۴، ص۲۹۰.
  7. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۲، ص۵۷.
  8. برای نمونه، ر.ک: قمی، ابوالقاسم، قوانین الاصول، ص۴۰۱؛ رازی نجفی، محمد تقی، هدایة المسترشدین، ص۳۹۷؛ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج۱، ص۲۳۸؛ آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۸؛ صدر، سید محمد، ماوراء الفقه، ج۱۰، ص۱۳۰؛ موسوی خویی، سید ابوالقاسم، اجود التقریرات، ج۲، ص۱۲۳؛ فیاض، محمد اسحاق، محاضرات فی اصول الفقه، ج۱، ص۳۵؛ علی مشکینی، اصطلاحات الاصول، ص۱۴۱.