ابراهیم بن ایوب

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

ابراهیم بن ایوب[۱] در سند ۳ روایت تفسیر کنز الدقائق[۲] به نقل از کتاب کافی یاد شده؛ مانند: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) فِي قَوْلِهِ: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ[۳] قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الْمُتَوَسِّمَ وَ أَنَا مِنْ بَعْدِهِ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِي الْمُتَوَسِّمُونَ»[۴][۵]

شرح حال راوی

در کتب رجالی قدما این راوی یاد نشده؛ لکن در سند بعضی روایات آمده است:

  1. «عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) عَلَى الْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ ثُعْبَانٌ مِنْ نَاحِيَةِ بَابٍ...»[۶].
  2. «قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْكَرِيمِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَيُّوبَ، عَنْ جَابِرٍ: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: بَيْنَمَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ إِذْ أَتَتْهُ امْرَأَةٌ تَسْتَعْدِي عَلَى زَوْجِهَا، فَقَضَى لِزَوْجِهَا، عَلَيْهَا...»[۷]؛

یادآوری: این حدیث را حاکم حسکانی در جای دیگر نقل کرده و در سند آن ابراهیم بن ایوب مدینی ذکر شده است[۸].

نام «ایوب بزاز» هم در سند بعضی روایات دیده می‌شود[۹]، که به قرینه اتحاد راوی و مروی عنه، به گمان قوی، نام ایوب بزاز مصحف ابراهیم بن ایوب بزاز باشد، در نتیجه، مراد از عناوین سه‌گانه «ابراهیم بن ایوب»، «ابراهیم بن ایوب مدینی» و «ابراهیم بن ایوب بزاز» که در اسناد روایات آمده‌اند، یک شخص است.[۱۰]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت و وفات راوی و طبقه وی، هیچ اطلاعاتی در دست نیست؛ ولی از اسناد روایات گذشته فهمیده می‌شود که وی گاه با دو واسطه و گاه با یک واسطه از امام باقر(ع) روایت نقل کرده؛ همچنین از راویان عمرو بن شمر است که در حدود سال ۱۶۰ (ق) وفات کرده است. بر این اساس، می‌‌توان حدس زد که وی زمان امامان امام صادق و امام کاظم(ع) را درک کرده است.

آیت الله بروجردی ایشان را از طبقه پنجم یا ششم شمرده است[۱۱][۱۲]

استادان و شاگردان راوی

مشایخ حدیثی وی در اسناد روایات، عمرو بن شمر[۱۳] و جابر[۱۴] و شاگردان حدیثی وی عمرو بن عثمان خزاز، محمد بن اسلم[۱۵]، عبدالکریم[۱۶] و محمد بن اسماعیل قزوینی هستند [۱۷][۱۸]

جایگاه حدیثی راوی

درباره جایگاه حدیثی راوی، به جهت عدم ذکر نام وی در کتب رجالی اطلاعی در دست نیست؛ لکن از دو راه می‌‌توان به اعتقاد راوی و جایگاه حدیثی وی پی برد:

  1. روایت عمرو بن عثمان از ایشان: نجاشی عمرو بن عثمان را فردی «ثقة، نقی الحدیث، صحیح الحکایت معرفی و می‌نویسد: عمرو بن عثمان الثقفی الخزاز؛ و قیل الأزدی أبوعلی کوفی ثقة... کان عمرو بن عثمان نقی الحدیث، صحیح الحکایات»[۱۹].
  2. توجه به مضامین روایاتش.[۲۰]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۲۸، ش۱۳۰؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۹۳، ش۱۱۸.
  2. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۱۴۹، ج۱۳، ص۴۷۲
  3. همانا در این (داستان) برای نشانه‌شناسان نشانه‌هاست سوره حجر، آیه ۷۵.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۱۴۹ به گزارش از الکافی، ج۱، ص۲۱۸- ۲۱۹، ح۵.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۴۶.
  6. الکافی، ج۱، ص۳۹۶، ح۶.
  7. شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۲۰، ح۴۴۷.
  8. «...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْقَزْوِينِيِّ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَيُّوبَ الْمَدِينِيِّ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ جَالِسٌ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ...»؛ (همان، ج۱، ص۴۲۲، ح۴۵۱).
  9. «... عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ أَيُّوبَ الْبَزَّازِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ:...»؛ (تأویل الآیات الظاهره، ص۵۳۵).
  10. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۴۶-۲۴۷.
  11. ر.ک: الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ص۲۸.
  12. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۴۷.
  13. تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۱۴۹.
  14. تفسیر فرات الکوفی، ص۲۲۸، ح۳۰۷.
  15. تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۱۴۹، ج۱۳، ص۴۷۲.
  16. تفسیر فرات الکوفی، ص۲۲۸، ح۳۰۷.
  17. شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۲۲، ح۴۵۱.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۴۷.
  19. رجال النجاشی، ص۲۸۷، ش۷۶۶.
  20. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۸.