ابن بشکوال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

ابوالقاسم خلف بن عبدالملک بن مسعود خزرجی انصاری قرطبی اندلسی معروف به ابن بَشْکوال حافظ، محدث و مورخ اندلسی. خاندان وی از شرّیون، مکانی در مشرق اندلس از دشت بلنسیه بودند؛ ولی خود او در سوم ذی الحجه سال ۴۹۴ه در قرطبه زاده شد. ابن بشکوال نخست در زادگاه خود نزد پدرش و ابو محمد بن عقاب، ابوولید بن رشد، ابوبحر اسدی و ابوولید بن طریف به کسب دانش و آموختن حدیث پرداخت؛ سپس به اشبیلیه رفت و در آنجا از ابومحمد بن یربوع، ابوالحسن شریح بن محمد و ابوبکر ابن عربی حدیث شنید و از شماری از بزرگان نیز اجازه روایت داشت که از جمله آنان می‌‌توان به ابوالقاسم بن منظور، ابوالحسن بن واجب، ابوعلی بن سکره صدفی، ابوطاهر سلفی، ابوالمظفر شیبانی و ابوعلی بن عرجاء اشاره نمود.

او علاقه بسیاری به حدیث و حفظ آن داشت و با فراگیری و مطالعه حدود چهارصد کتاب، معلومات بسیاری کسب کرد و سرآمد محدثان قرطبه شد. همچنین در تاریخ قدیم و جدید اندلس، به ویژه آنچه مربوط به قرطبه بود تبحر داشت. [۱] او نخستین بار در اشبیلیه به خدمت دستگاه قضاوت درآمد و به نیابت از استادش ابوبکر بن عربی، قضاوت اشبیلیه را به عهده گرفت؛ سپس به عنوان «عدل»، در قرطبه به خدمت مشغول شد؛ ولی پس از مدتی کار خود را رها کرد و دوباره به فراگیری علوم و استماع حدیث و تدوین و تحقیق روی آورد و شاگردان بسیاری تربیت نمود که معروف‌ترین آنان ابوبکر بن خیر، ابوالقاسم قنطری، ابوالحسن بن فید، ابوبکر بن سمحون و ابوالحسن بن ضحاک می‌‌باشند که برخی از آنان پیش از ابن بشکوال درگذشتند. [۲] افرادی نیز چون ابوالقاسم سبط سلفی و ابوالفضل همدانی از او اجازه روایت داشتند. [۳] ابن بشکوال شعر نیز می‌‌سرود؛ چنانکه ابن سعید، ابیاتی از اشعار او را در مدح ابووهب عبدالرحمن عباسی زاهد آورده است. [۴] ذهبی می‌‌نویسد ابن بشکوال در طول زندگی خود از اندلس خارج نشد و سرانجام در هشتم ماه رمضان سال ۵۷۸ه در قرطبه از دنیا رفت. [۵]

او آثار و تألیفات بسیاری داشته که به تصریح ابن ابّار به ۱۵۰ اثر می‌‌رسیده است. اسامی بعضی از آنها که در منابع آمده عبارت‌اند از: المحاسن و الفضائل فی معرفة العلماء الافاضل ۲۱ مجلد، الغوامض و المبهمات دوازده مجلد، الفوائد المنتخبه و الحکایات المستغربه بیست مجلد، [۶] طرق حدیث المعفر سه مجلد، القربة الی اللّه بالصلاة علی نبیّه، ذکر من روی الموطأ عن مالک دو مجلد، اخبارالاعمش سه مجلد، ترجمة النسائی، ترجمة المحاسبی، ترجمة اسماعیل القاضی، اخبار ابن وهب، اخبار ابی المطرف القنازعی، قضاة قرطبه، المسلسلات، طرق حدیث من کذب علیّ، اخبار ابن المبارک دو مجلد، اخبار ابن عیینه، المستغیثین باللّه، [۷] حاجی خلیفه آن را المستعین باللّه ضبط کرده است، [۸] تاریخ صفیر فی احوال الاندلس و ما أقصر فیه، [۹] مقری تلمسانی در نفح الطیب از این کتاب استفاده کرده و آن را تاریخ اصحاب الاندلس نامیده است، التنبیه و التعیین لمن دخل الاندلس من التابعین، [۱۰] زهاد الاندلس و ائمّتها؛ [۱۱] المعجم در ذکر مشایخ خود. ابن ابار تصریح دارد خود ضمن نسخه برداری این کتاب، آنچه ابن بشکوال از اسامی شیوخ خود در کتاب الصلة نیاورده در ذیل معجم خود ثبت کرده است. [۱۲] مهم‌ترین و باارزش‌ترین کتابی که تا کنون از ابن بشکوال به چاپ رسیده است، کتاب مشهور الصله است که تألیف آن را در ۵۳۴ه به پایان برده است. این کتاب پیوستی است بر تاریخ علماء الاندلس ابن فرضی. [۱۳] این کتاب را ابن بشکوال به تشویق استاد خود ابوالعباس بن عریف زاهد نوشته و در آن شرح احوال بسیاری از پیشوایان و محدثان و فقیهان اندلس را آورده است. ابن ابار که کتاب الصله را با نوشتن التکمله تکمیل نموده، تصریح کرده است کتاب الصله در فن خود پرارزش است و اشتباهات اندکی دارد و وی در کتاب التکمله به آنها اشاره کرده و استداراکاتی بر آن افزوده و آن را تکمیل کرده است[۱۴][۱۵]

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۴

پانویس

  1. التکمله لکتاب الصلة، ج ۱، ص۲۴۸.
  2. التکمله لکتاب الصلة، ج ۱، ص۲۴۸.
  3. تذکرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۴۰.
  4. المغرب، ج ۱، ص۵۸.
  5. سیر اعلام النبلاء، ج ۲۱، ص۱۴۱.
  6. التکمله لکتاب الصلة، ج ۱، ص۲۴۸.
  7. سیر اعلام النبلاء، ج ۲۱، ص۱۴۱.
  8. کشف الظنون، ج ۲، ص۱۶۷۴.
  9. وفیات الاعیان، ج ۲، ص۲۴۰.
  10. نفح الطیب، ج ۳، ص۱۸۱و۶۴.
  11. المغرب، ج ۱، ص۱۶۶.
  12. التکمله لکتاب الصلة، ج ۱، ص۲۴۸.
  13. وفیات الاعیان، ج ۲، ص۲۴۰.
  14. التکمله لکتاب الصلة، ج ۱، ص۲۴۸.
  15. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۴، ص۱۲۶ - ۱۲۷.