ابرار
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ابرار (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
- ابرار: نیکان و نیکوکاران، اهل مرتبه عالی ایمان، دارای منزلتی برتر از أولواالألباب "خردمندان" و نازلتر از مقرّبان
واژهشناسی لغوی
- واژه "ابرار" به گفته راغب، جمع "بارّ" (اسم فاعل از بِرّ)[۱] و به گفته برخی مفسّران[۲] و بسیاری از لغویان[۳]، جمع "بَرّ" (بر وزن صَعْب، صفت مشبهه از بِرّ) است؛ امّا بیشتر مفسّران، آن را جمع "بَرّ" و "بارّ" هر دو یاد کردهاند[۴]. واژه "بِرّ"[۵] با مشتقّاتش، در مجموع بیست بار در قرآن (ابرار شش بار، بَرّ سه بار، بِرّ هشت بار و بَرَرَة یک بار) به کار رفته است.
- بِرّ به "گستردگی خیر و معروف" معنا شده است[۶]. برخی لغویان نیز این واژه را برگرفته از بَرّ یعنی بیابان (مقابل بَحْر) میدانند و چون در بَرّ وسعت لحاظ شده، بِرّ را نیز به "توسّع در کارنیک" معنامیکنند[۷]. برخی این سخن را تکلّفآمیز دانسته و گفتهاند: بِرّ با بَرّ که کلمهای جامد و به معنای خشکی است، هیچ پیوندی ندارد؛ بلکه در حکمِ مشترک لفظی است[۸]. برخی برآنند که مفهوم محوری واژه بِرّ "نیکوبودن کار در برابر غیر" است و این معنا، باتوجّه به اختلاف اشخاص، موضوعات و موارد، تفاوت دارد؛ چنان که بِرّ خدا درباره بندگان، لطف و احسان به آنان و در گذشتن از لغزشهایشان است و بِرّ بنده در پیشگاه خدا، پیروی و عمل به وظایف بندگی است. بِرّ پدر به فرزندان، تربیت و تأمین آنان و برآوردن نیازهایشان و بِرّ فرزند به پدر؛ خدمت، خضوع و رحمت است، و بِرّ در سخن گفتن، راستگویی، و در عبادت، منطبق بودن آن با شرایط ویژه عبادت است. وی اطلاق "بَرّ" بر قطعههای زمین و "بُرّ" بر گندم را نیز از همین باب میداند[۹]. برخی نیز جامعترین معنای بِرّ را خیر دانستهاند[۱۰]؛ با این که این دو واژه مترادف نیستند؛ زیرا بِرّ، خیری است که با "قصد" و "توجّه" توأم باشد؛ ولی در خیر، "قصد" شرط نیست؛ بلکه گاهی با "سهو" همراه است؛ از اینرو "خیر" معنایی عامدارد[۱۱].
ابرار در قرآن
- مفهوم بِرّ در فرهنگ قرآن، عامترین مفهوم در زمینه افعال اخلاقی و ویژه "افعال اختیاری" است[۱۲]. مفهوم قرآنی بِرّ و به تعبیر دقیقتر، اَبرار در آیه ﴿﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾﴾[۱۳] به تفصیل بیان شده است. اوصاف ابرار در این آیه، در بر دارنده مراتب سه گانه اعتقاد، اخلاق و عمل است[۱۴] بِرّ همان احسان، وتحقّق آن چنین است که آدمی کار خودرا نیکو کند و کار نیک را برای نیک بودن آن یا از این رو که خیر دیگران در آن است، انجامدهد، نه برای پاداش یا تشکر، ودر این راه، بر تلخی مخالفتِ با نفس، صبور باشد[۱۵]. خدای سبحان، بِرّ را در کلام خود﴿﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾﴾[۱۶] به ایمان و احسان در عبادتها و معاملهها تفسیرکرده است[۱۷]. به گفته برخی، بِرّ حقیقی همانعمل صالح راستین است؛ امّا تظاهر به نیکویی عمل و بَر خود بستن پاکی، ورع و پیروی از آنها و تظاهر به آنها بِرّ نیست[۱۸]. بهگفته دیگر، طبق اجماع مفسّران، هرگونه اطاعتِ خدا بِرّ نامیده میشود[۱۹] و به نظری، بِرّ، هر چیزی از خیر و احسان و کار مورد رضایت خدا است که عامل نزدیکی به خدا باشد[۲۰]. در تفسیر بِرّ، در کلام دیگر مفسّران اموری ذکر شده که بیشتر از سنخ مصداق است؛ چون طاعت[۲۱]، صدق[۲۲]، ثواب یا بهشت[۲۳]، صله رحم یا پیوند[۲۴]، تقوا[۲۵]، اعمال مقبول[۲۶]، مهربانی، احسان[۲۷]، و صدقه[۲۸]. با این که مفسّران در برخی موارد، بر اساس شأن نزولِ آیات، مقصود از بِرّ را مصادیقی خاص از "خیر" یا دیگر معانی بِرّ ذکر کردهاند، حمل این واژه را بر مفهوم عام و اصلی آن ترجیح دادهاند[۲۹]. پیامبر(ص) در پاسخ پرسشی درباره بِرّ، آیه ﴿﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾﴾[۳۰] را که در بر دارنده برخی عقاید و اعمال واجب و مستحب است، تلاوت کرد[۳۱].
- مفسّران، در تفسیر ابرار، تعریفها یا تعبیرهای گوناگونی دارند؛ مانند: کسانی که طاعت خدا را به طور کامل به جای آرند و او را از خود خشنود سازند[۳۲] و از گناهان بپرهیزند[۳۳]. آنان که به خدا، پیامبر(ص) و روز بازپسین ایمانی از روی رشد و بصیرت دارند[۳۴]. مؤمنانی که در ایمان خود صادقند[۳۵]. نیکوکارانی که کار نیک را فقط برای رضای خدا انجام میدهند؛ بیآن که اغراض ناپسندی را در نظر داشته باشند[۳۶]. برخی در تفسیر آیه ﴿﴿رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ ﴾﴾[۳۷] مقصود از ابرار را انبیا و اولیا دانستهاند[۳۸].
بِرّ و تقوا
- در آیاتی از قرآن، بِرّ یا مشتقّات آن با مادّه "تقوا" با هم ذکر شده است. برخی مفسّران، این دو واژه را دارای مفهومی واحد میدانند[۳۹]. برخی نیز مفهوم این دو واژه را متفاوت، امّا مکمّل یکدیگر میشمرند؛ بدین ترتیب که بِرّ را اموری ایجابی، مانند عمل صالح، طاعت، توسّع در کار نیک و انجام دادن اوامر الهی دانسته و تقوا را اموری سلبی، مانند دوری از گناهان و هوای نفس و پرهیز از عذاب الهی شمردهاند[۴۰]. بِرّ و تقوا در مفهوم تفاوت دارند؛ امّا در مصداق متساوی و متّحدند؛ زیرا مصداق بِرّ، مصداق تقوا نیز هست و به عکس، وآیاتی مانند﴿﴿وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى﴾﴾[۴۱]، ﴿﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾﴾[۴۲] نشانه وحدت مصداقی است، نه مفهومی[۴۳]. شایان ذکر است که تقوا اگر به تنهایی به کار رود، همه مصادیق و موارد بِرّ را در بر میگیرد؛ ولی هر گاه در کنار واژه بِرّ باشد، بِرّ به جنبه ایجابی و تقوا بر جنبه سلبی دلالت میکند[۴۴].
واژههای مقابل بر
- إثم[۴۵] و یا عدوان [۴۶]: ﴿﴿ تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبَرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ﴾﴾[۴۷]، ﴿﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلا تَتَنَاجَوْا بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾﴾[۴۸] گفته شده: بِرّ در برابر إثم است[۴۹]. به نظر دیگر، بِرّ در برابر عدوان، و تقوا در برابر اثم قرار دارد[۵۰]. توجّه به معنای واژهها مؤید نظراوّل است؛ زیرا تقوا، خویشتنداری از تخلّف حدود و ثغور الهی، وعدوان، تجاوز و تعدّی به آن است، وبرّ، انجام کارهای نیکو و اثم، انجام کارهای ناروا به شمار میرود.
- فجور:﴿﴿كَلاَّ إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ﴾﴾[۵۱]، ﴿﴿كَلاَّ إِنَّ كِتَابَ الأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ﴾﴾[۵۲]، ﴿﴿إِنَّ الأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ ﴾﴾[۵۳] فاجر، یعنی فاسق و کسی که از خیر و صلاح منحرف شود[۵۴]
- جرم:در آیه ۲۹ سوره مطففین مجرمان در برابر مؤمنان قرار گرفتهاند:﴿﴿إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ﴾﴾[۵۵] و مقصود از مؤمنان در این آیه، به قرینه سیاق، "ابرار"ند[۵۶].
- عُقوق:برخی مفسّران[۵۷] و فرهنگنویسان[۵۸]، عقوق[۵۹] را در برابر بِرّ به والدین دانستهاند. در برخی آیات نیز بَرّ (نیکوکار) در برابر "جبّار شقی" یا "جبّار عصی" (زورگوی نافرمان) آمده؛ چنانکه به نقل از عیسای مسیح(ع)میفرماید: مرا با مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است:﴿﴿وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴾﴾[۶۰] درباره حضرت یحیی(ع) نیز میفرماید: با پدر و مادر خود نیک رفتار میکرد و زورگویی نافرمان نبود:﴿﴿وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴾﴾[۶۱] ﴿﴿ جَبَّارًا﴾﴾ انسان را به آنچه مناسب طبع او نیست وا میدارد و "عصی" همان گناه کارِ نافرمان است[۶۲].
مصادیق بِرّ
- در عرف هر مجتمعی، آنچه خوب باشد، بِرّ شمرده میشود؛ بر این اساس، در عصر نزول وحی، مخاطبان قرآن، آداب و رسوم اجتماعی برخاسته از افسانهها و خرافهها را نیز بِرّ میدانستند. از نظر قرآن، بِرّ پایه عقلی و منطقی دارد و کارهای خرافی، گرچه در جامعهای مرسوم شده باشد، بِرّ نیست[۶۳]؛ از اینرو بِرّ را تعریف، ومصادیق آن را تبیین میکند و در برخی آیات نیز با پندار باطل جاهلی مبارزه و برّ بودن برخی رسوم باطل آنان را نفی میکند؛ مانند:
- در جاهلیت مرسوم بود که از دَرِ ورودی به خانههای خود وارد نمیشدند؛ بلکه از نَقْبی که در پشت خانهها میگشودند، وارد و خارج میشدند[۶۴]. قرآن، این کار آنان را بیارتباط با برّ دانسته و دستور وارد شدن به خانهها از درهای آن را داده است﴿﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾﴾[۶۵]. در سبب نزول آیه گفته شده: در جاهلیت، هنگامیکه کسی به خواسته خویش نمیرسید به سبب طیره و بدیمنی مرتکب چنین اعمالی میشد یا هنگامیکه مُحْرم بود، برای سختگیری بیش از حد برخود، چنین میکرد[۶۶]. امر به وارد شدن در خانهها از درهای آن ﴿﴿ وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ﴾﴾[۶۷] در برخی روایات به پذیرش ولایت اهل بیت تأویل شده است[۶۸]. حضرت علی(ع) در تفسیر آن فرمود: خانههایی که خدا فرمان داده از درهای آن وارد شوند، ما اهلبیت هستیم؛ پس هر که با ما بیعت و بهولایت ما اقرار کند، به خانهها از درهایش واردشده و هرکس با ما مخالفت ورزد و غیر از ما را برتری دهد، از پشت خانهها به آنها درآمدهاست[۶۹].
- هنگام تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به کعبه، یهودیان و مسیحیان که میپنداشتند نماز، جز به سوی قبله آنان پذیرفته نیست و چنین نماز گزاردن بر دین پیامبران نیست، با مسلمانان به بحث و مشاجره پرداختند و خدای سبحان با ردّ پندار آنان فرمود: داشتن قبلهای ویژه و رویکردن به آن، هدف اصلی دین و عبادت* نیست؛ بلکه دستوری فرعی است و هدف اساسی و مسأله محوری دین، ایمان به خدا و... است[۷۰] ﴿﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾﴾[۷۱]. سلب برّ از استقبال مشرق و مغرب بدین معنا نیست که رویکردن به جهات مزبور، در اصل از مصادیق برّ نیست؛ بلکهبدین معنا است که اینها بِرّ اصیل نیست ورویکردن به سمت خاص، امری فرعی بهشمارمیرود[۷۲]. در این آیه، برخی مصادیق بِرّ در شؤون سهگانه آدمی، یعنی عقیده، خُلق و عمل تبیین شده است: ۱. ایمان به خدا، معاد، فرشتگان، کتابهای آسمانی و پیامبران؛ ۲. بخشیدن مال به خویشاوندان، یتیمان، بینوایان، در راه ماندگان، گدایان و در راهِ آزاد کردن بردگان؛ ۳. برپا داشتن نماز؛ ۴. پرداختن زکات؛ ۵. وفا به عهد و پیمانها؛ ۶. پایداری در سختیها و زیانها و هنگام جنگ؛ ۷. صداقت؛ ۸. پرهیزکاری و پرواپیشگی که در آیه ۱۸۹ سوره بقره نیز بیان شده است. در آیات ﴿﴿وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴾﴾[۷۳]، ﴿﴿وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴾﴾[۷۴] رفتار شایسته دو پیامبر الهی، حضرت یحیی و حضرت عیسی(ع) در برابر پدر و مادر و خودداری از زورگویی و نافرمانی آنان ستوده شده است؛ البتّه این مصادیق یکسان و در عرض هم نیستند؛ بلکه برخی از قبیل مقوّمند؛ به گونهای که بدون آنها، بِرّ تحقّق نمییابد و برخی دیگر از قبیل علایم و آثار آن به شمار میآیند.
- در روایات نیز مصادیق فراوانی برای بِرّ ذکر شده که برخی از آنها عبارت است از ایمان به خدا[۷۵]، توحید[۷۶]، سود رساندن به بندگان خدا[۷۷]، فرو خوردن خشم، درگذشتن از لغزشهای بدکاران، ترحّم بر تهیدستان، وارسی حال همسایگان، اعتراف به برتری صاحبان فضل[۷۸]، دوستی و دشمنی، وپیوند و جدایی، وخشم و خشنودی برای خدا، کار کردن برای خدا، دعوت به سوی خدا، خشوع برای خدا و احسان در راه او[۷۹]، کشته شدن در راه خدا[۸۰]، همرنگی و هماهنگی ظاهر و باطن آدمی و خلوت و جلوت او [۸۱]، سلام کردن[۸۲]، سخاوت، نیکو سخن گفتن، صبر بر آزار[۸۳]، کتمان نیازمندی، کتمان صدقه، کتمان بیماری و مصیبت[۸۴]، برپاداشتن فرایض و پرهیزاز محرّمات وصیانت خویشتن از غفلت در امور دینی[۸۵].
باورهای ابرار
- برترین شأن هستی آدمی، عقاید و باورهای او است[۸۶]؛ از این رو قرآن هنگام شمارش اوصاف ابرار، پس از نفی مصادیق پنداری و نادرست بِرّ، از باورهای آنان آغاز کرده، میفرماید: نیکی همه آن نیست که روی خویش به سوی خاور و باختر فرا دارید؛ بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و... ایمان آورد:﴿﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾﴾[۸۷] قرآن در مقام تعریف بِرّ (نیکوکاری) از تعریف مزبور عدول کرده، به جای آن بَرّ (نیکوکار) را تعریف و وصف میکند و این بدان معنا است که مفهومِ خالی از مصداق و حقیقت، اثر و فضیلتی ندارد. قرآن، مقامها و حالتها را با تعریف صاحبان آنها روشن میسازد و به تبیین مفهوم صِرف بسنده نمیکند[۸۸]. شاید بتوان گفت قرآن با روش یاد شده به این نکته اشاره میکند که نیکوکاری با جان نیکوکار آمیخته شده؛ به گونهای که عامل و عمل متّحد گردیدهاند. باورهای ابرار در قرآن چنین تبیین شده است:
- ایمان به مبدأ و معاد:﴿﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾﴾[۸۹] تعبیر ﴿﴿مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ﴾﴾ همه شناختهای مرتبط با معرفةاللّه مانند شناخت براهین اثبات واجب و صفات ثبوتی و سلبی او را در بر میگیرد[۹۰].خدای متعالی در تبیین صفات ابرار، از ایمان به خدا و روز بازپسین آغاز کرد؛ زیرا این ایمان، اساس هر بِرّ و مبدأ هر خیری است و ایمان، ریشه برّ نیست، مگر این که در نفس آدمی با برهان تثبیت شود و توأم با خضوع و اذعان باشد؛ پس کسی که در میان مردمی رشد یافته و نام خدا و جهان آخرت را در سوگندها و گفتوگوهایشان شنیده و از آنان پذیرفته، چنین ایمانی باعث نیکوکاری نخواهد شد[۹۱]. قرآن در پایان آیه ۱۷۷ سوره بقره از ابرار به پارسایان تعبیر میکند: ﴿﴿وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾﴾[۹۲] و در آغاز سوره بقره، از ایمان به غیب (مبدأ و...) و یقین پارسایان به جهان آخرت و روز بازپسین سخن به میان میآورد:﴿﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾﴾[۹۳]، ﴿﴿وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴾﴾[۹۴].
- ایمان به فرشتگان:﴿﴿ وَالْمَلائِكَةِ ﴾﴾ از آنجا که انسان در مسیر رسیدن به کمال و عوالم تجرّد و نور و صفا قرار دارد، پس از ایمان و وابستگی به خداوند تعالی و روز آخرت، باید این منزل (=عالم فرشتگان) را در مسیر خود که بین او و عالم لاهوت و نور است، مورد توجّه قرار دهد[۹۵]؛ افزون بر این فرشتگان، واسطه فیض خداوند و تدبیر کننده امور به اذن اویند؛ بنابراین، شفاعت و ایمان به آنان از باب شکر واسطه نعمت لازم است؛ چنان که شکر خداوند در جایگاه مبدأ همه نعمتها قرار دارد[۹۶].
- ایمان به رسالت و کتابهای آسمانی:﴿﴿ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ ﴾﴾ مقصود از ایمان به کتاب و نبیین، ایمان به رسالت همه پیامبران الهی و کتابهای آسمانی آنان، و ایمان به آنان، مستلزم پیروی از هدایتشان است و سِرّ این که مؤمنان و پارسایان، به ویژه ابرار، به همه رسولان و همه کتابهای آسمانی ایمان دارند، این است که همه شرایع، در اصول و خطوط کلّی معارف "مبدأ، معاد، عمل صالح" یکسانند:﴿﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ﴾﴾[۹۷] از این رو پیامبران الهی، هر یک مُصدِّق رسولان پیشین و مبشّر پیامبران پس از خود بودهاند[۹۸].
- علامه طباطبایی میگوید: موارد پیش گفته، جامع همه معارف حقّی است که خدای سبحان، ایمان به آنها را از بندگانش خواسته و مقصود از ایمان، ایمان کاملی است که در قلب آدمی مستقر شود و شک، اعتراض و اضطراب بدان راه نیابد و در قلمرو اخلاق و رفتار نیز بیاثر نباشد. جمله ﴿﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا ﴾﴾ در ذیل آیه ۱۷۷ سوره بقره که پس از شمردن اوصاف ابرار قرار گرفته و در آن، صدق مطلق آمده و به اعمال قلبی یا جوارحی مقید نشده، نشانه ایمان صادقانه ابرار است...؛ بنابراین، ابرار دارای مرتبه عالی ایمانند؛ چنانکه قرآن میفرماید: ﴿﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴾﴾[۹۹][۱۰۰]
اخلاق ابرار
- صداقت:﴿﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا ﴾﴾ ابرار که به اصول پنجگانه اعتقادی، ایمانی راسخ دارند و در موارد شش گانه مذکور [در آیه]انفاق میکنند و بر پا دارندگان نماز و پرداخت کنندگان زکاتاند و به پیمانهای سه گانه وفا میکنند و در موارد سه گانه صبر (= بأساء، ضرّاء، حینالبأس) شکیبا و پایدارند، اینان در ایمان خود صادقند، نه کسانی که ایمان را با زبان اظهار میکنند؛ ولی دلهایشان ایمان نیاورده است[۱۰۱]. حصر در جمله﴿﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا ﴾﴾ تأکیدی بر تعریف و بیان حدّ و بدین معنا است که اگر برجستگان از اهل صدق و صداقت را میجویی، آنان همان ابرارند[۱۰۲].
- پارسایی:﴿﴿وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾﴾[۱۰۳] ابرار که ابعاد اعتقادی دین را باور دارند، از داراییهای خود برای دستگیری از مستمندان بهره میگیرند؛ وظایف عبادی و اجتماعی خویش را انجام میدهند و در نبرد با دشمنانِ دین، استقامت میورزند، تقوا پیشگان حقیقیاند[۱۰۴]. حصر در جمله ﴿﴿أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾﴾ بیانگر کمال تقوا است؛ زیرا اگر برّ و صدق به مرحله تمام نرسد، تقوا نیز کامل نخواهد شد[۱۰۵]
- وفاداری:﴿﴿ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ ﴾﴾[۱۰۶] گرچه وفای به عهد در این آیه مطلق است و هر پیمان و التزام و عقدی را شامل میشود، به قرینه جمله ﴿﴿إِذَا عَاهَدُواْ﴾﴾ شامل ایمان و التزام به احکام آن نمیشود؛ زیرا التزام به ایمان و لوازم آن، به زمانی خاص مقید نیست[۱۰۷]. در سوره انسان در وصف ابرار آمده است که به نذر خود وفا میکنند:﴿﴿ يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا ﴾﴾[۱۰۸] در برخی روایات، وفا به نذر، بر پایبندی به ولایت اهل بیت(ع) که در موطن میثاقگیری "عالم ذر" از آنان گرفته شده، تطبیق شده است[۱۰۹]. شایان ذکر است که شأن نزول این آیه، شکیبایی وصفناپذیر علی بن ابی طالب، حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین(ع) است[۱۱۰]
- شکیبایی: ﴿﴿وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ ﴾﴾[۱۱۱] دو خُلقِ وفا و صبر که یکی صبر مقتضایش سکون است و دیگری وفا به حرکت تعلّق میگیرد، دربر دارنده همه اخلاق نیک نیست؛ امّا هرگاه این دو تحقّق یابد، دیگر خلقهای نیکو نیز محقّق میشود[۱۱۲]. پایداری، پایه اصیل هر طاعت و پاکی است؛ ازاینرو از عوامل راه یافتن ابرار، به بهشت شمرده شده:﴿﴿وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا ﴾﴾[۱۱۳] و هنگام ورود بهشتیان به بهشت، فرشتگان در خوشامدگویی به آنان از پایداریشان در دنیا یاد میکنند:﴿﴿سَلامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴾﴾[۱۱۴].
- هراس از معاد:﴿﴿ يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا ﴾﴾[۱۱۵]، ﴿﴿إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا ﴾﴾[۱۱۶] خداوند در دو آیه یاد شده، ابرار را بر اثر داشتن هراسِ قیامت میستاید.
- اخلاص:﴿﴿ إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا ﴾﴾[۱۱۷] رمز اخلاص ابرار، آن است که به خدا، رسالت و معاد، ایمانی از روی رشد و بصیرت دارند و خود را بنده مملوک پروردگار دانسته، خود را مالک هیچ نفع و ضرری نمیدانند. آنان جز آنچه را خدا خواسته و بدان خشنود است، چیزی نمیخواهند و به چیزی خشنود نیستند؛ پس اراده خدا را بر اراده خود مقدّم داشته و بر مخالفت با نفس و دشواری طاعت، صبر پیشه کردهاند[۱۱۸] در برخی روایات و نیز از سعیدبن جبیر و مجاهد نقل شده است[۱۱۹]. امیرمؤمنان(ع) که این آیات درباره وی نازل شده هرگز ﴿﴿ إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ﴾﴾ را بر زبان نیاورد؛ بلکه خداوند از دل وی خبر داد[۱۲۰].
رفتار ابرار
- انفاق محبوب: در برخی آیات آمده کهدستیابی به برّ، جز از راه انفاق محبوب، ممکن نیست:﴿﴿لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴾﴾[۱۲۱] انفاق مال، یکی از ارکان برّ است که تحقّق آن جز با اجتماع آنها انجام نمیپذیرد و این که انفاق را در این آیه، غایتی برای دستیابی به بِرّ قرار داده، نشانه عنایت و اهتمام بیشتری به رکن مذکور (انفاق) است و این بدان جهت است که وابستگی قلبی به مالی که انسان اندوخته، از غرایز آدمیاست؛ به گونهای که گویا مال، جزئی از جان او است و با دادن مال، گویی بخشی از جان خود را میدهد؛ برخلاف دیگر عبادتها و اعمال که در آنها فوت، زوال و کمبود چشمگیر نیست[۱۲۲]. در آیه ۱۷۷ سوره بقره نیز دادن مال محبوب به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و خواهندگان و در راهآزادی بردگان، از مصادیق بِرّ شمرده شده است؛ بدین معنا که علاقه به مال، نیکان را از صَرف آن در راه رهایی مستمندان باز نمیدارد[۱۲۳]. رسول خدا(ص) در پاسخ پرسشی درباره ﴿﴿ وَآتَى الْمَالَ ﴾﴾ فرمود: مقصود این است که مال خود را در راه خدا میدهی؛ در حالی که نَفْست تو را از عمر دراز و فقر میترساند[۱۲۴]. ﴿﴿وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ ﴾﴾ از مهمترین مظاهر ایمان و عمل صالح، انفاق در راه خدا است. انفاق، معیار جدایی ایمان راستین و ادّعایی است[۱۲۵]. گرچه تعبیر ﴿﴿آتَى الْمَالَ ﴾﴾ در این آیه، شامل صدقات مستحب و واجب هر دو میشود، ﴿﴿آتَى الزَّكَاةَ﴾﴾ در پایان آیه شاهد است که زکات واجب از آن ارادهنشده است[۱۲۶] به گفته برخی مفسّران، ﴿﴿آتَى الْمَالَ ﴾﴾ اعمّ از انفاق است؛ زیرا شامل قرض نیز میشود؛ چنان که هبه معوّضه و هدیه نیز از مصادیق آن به شمار میآیند[۱۲۷]. ابرار در سوره انسان نیز بر اثرِ اطعام و بخشیدن طعام مورد علاقه و نیاز خویش ستوده شده و عمل آنان از مصادیق روشن انفاق محبوب به شمار آمده است:﴿﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا﴾﴾[۱۲۸] از امام رضا(ع) درباره این آیه پرسیده شد: حبّ خدا یا دوستی مال؟ فرمود: دوستی طعام[۱۲۹]
﴿﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾﴾[۱۳۰]
ضمیر ﴿﴿ عَلَى حُبِّهِ ﴾﴾ در آیه ۱۷۷ سوره بقره نیز میتواند به ﴿﴿اللَّهِ﴾﴾ یا به ﴿﴿آتَى الْمَالَ﴾﴾ باز گردد. اگر به ﴿﴿آتَى الْمَالَ﴾﴾ برگردد، یعنی مال را با میل و رغبت به مستمندان میپردازند؛ همچنین ضمیر ﴿﴿حُبِّهِ ﴾﴾ در آیه ۸ سوره انسان میتواند به ﴿﴿اللَّهِ﴾﴾ برگردد[۱۳۱]. انفاق محبوبها در راه خدا، از بزرگترین ابزارهای ارزیابی و آزمایش ایمان درست از ایمان فاسد است؛ زیرا در چنین انفاقی، دوستی با خدا که باید بر دوستی مال و غیر آن چیره شود، ظهور و بروز مییابد[۱۳۲]. مسلمانان صدر اسلام با الهام از این آیات میکوشیدند تا از محبوبترین اموال خود انفاق کنند؛ چنان که ابوذر غفاری از مهمان خود خواست تا از شتران وی، برترین آنها را برای خود برگزیند. او شتر لاغری آورد. ابوذر غفاری گفت: به من خیانت کردی. او گفت: بهترین شتر را یافتم؛ ولی آن را برای روز نیازتان واگذاشتم. ابوذر غفاری گفت: روز نیاز من هنگامی است که در خانه قبر قرار گیرم. خداوند میگوید: ﴿﴿لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴾﴾[۱۳۳] این شتر، مالِ محبوب من بود و دوست داشتم آن را برای خود پیش فرستم[۱۳۴]. برخی گفتهاند: خداوند در قرآن خیراتی را مصادیق بِرّ میشمارد و در آیه ﴿﴿لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴾﴾[۱۳۵] میفرماید: اگر همه این خیرات را نیز بیاورید، به فضیلت برّ نمیرسید، مگر این که از آن چه دوست دارید، انفاق کنید[۱۳۶] و معنای آن این است که انفاقِ محبوب، برترین طاعتها است[۱۳۷].
- اقامه نماز:﴿﴿وَأَقَامَ الصَّلاةَ﴾﴾[۱۳۸]. ابرار، هم اهل نمازند و هم حقیقت آن را به پا میدارند. به پا داشتن نماز راستین، به معنای توفیق یافتن ابرار در دستیابی به آثار و برکاتی است که قرآن برای نماز بر میشمرد؛ مانند ذکر و یاد خدا: ﴿﴿إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي﴾﴾[۱۳۹] و بازداشتن فرد و جامعه از فحشا و منکر:﴿﴿اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ﴾﴾[۱۴۰] و نجاتِ انسان از بیقراری هنگام سختی و نداری و از انحصارطلبی و بخل هنگام توانگری:﴿﴿إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا إِلاَّ الْمُصَلِّينَ ﴾﴾[۱۴۱]
- پرداخت زکات:﴿﴿آتَى الزَّكَاةَ﴾﴾[۱۴۲] فعل {عربی|اندازه=150%|﴿﴿آتَى﴾﴾}} و ذکر زکات در کنار نماز، قرینه بر انفاق "مالی" است، نه زکات به معنای تطهیر نفس و ازاله رذایل اخلاقی از آن[۱۴۳]. افزون بر اوصافی که به یکی از شؤون سهگانه عقاید، اخلاق و رفتار ابرار باز میگردد، در قرآن اوصاف جامعی مانند وصف " عباد اللّه" (بندگان خدا) برای برخی از آنان ذکر شده است. در سوره انسان پس از تبیین نعمتهای بهشتی ابرار، از آنان با وصف " عباد اللّه" یاد میکند. ذکر این وصف، بر اثر آراستگی آنان به زیور بندگی و پرداختن آنان به لوازم بندگی است [۱۴۴].
ابرار، مظهر إسم برّ الهی
- یکی از اسمای حسنای خداوند، بَرّ (نیکوکار) است:﴿﴿إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ ﴾﴾[۱۴۵] بر پایه توحید افعالی به تبیین حکیمان و عارفان همه کارهای نیک نیکوکاران جز ظهور و تجلّی نیکوکاری خداوند نیست؛ ازاینرو فقط ذات اقدس او نیکوکار اصیل و بالذّات جهان هستی است.
منابع
پانویس
- ↑ مفردات، ص۱۱۴، «برّ».
- ↑ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۲۸۲؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۹۰۸؛ قرطبی، ج۱۹، ص۸۱.
- ↑ القاموس المحیط، ج۱، ص۴۹۸، «برّ»؛ الصحاح، ج۲، ص۵۸۸، «برر»؛ لسانالعرب، ج۱، ص۳۷۱، «برّ».
- ↑ الکشّاف، ج۱، ص۴۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۹۲؛ التفسیرالکبیر، ج۹، ص۱۴۶.
- ↑ اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۶۹.
- ↑ الکشّاف، ج۱، ص۱۳۳.
- ↑ مفردات، ص۱۱۴، «برّ».
- ↑ اخلاق در قرآن، ج۱، ص۷۰.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۲۴۹، «برّ».
- ↑ لسانالعرب، ج۱، ص۳۷۰، «برّ».
- ↑ الفروق اللغویه، ص۹۵؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۹۲.
- ↑ اخلاق در قرآن، ج۱، ص۶۷.
- ↑ نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۴۲۸.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۱۲۴.
- ↑ نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۱۶۳.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۲۵۰، «برّ».
- ↑ جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۳۶۷.
- ↑ مواهبالرحمن، ج۶، ص۱۳۲.
- ↑ آلاءالرحمن، ج۱، ص۲۸۵؛ روحالمعانی، مج۱، ج۱، ص۳۹۳.
- ↑ آلاءالرحمن، ج۱، ص۲۸۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۹۲؛ الکشّاف، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج۹، ص۴۰۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۹۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۱۴۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج۲، ص۴۷۳.
- ↑ الکشّاف، ج۱، ص۱۳۳.
- ↑ الکشّاف، ج۱، ص۱۳۳ و ۲۱۷؛ مجمعالبیان، ج۳، ص۲۴۰؛ روحالمعانی، مج ۱، ج۱، ص۳۹۳.
- ↑ نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ مفردات، ص۱۱۴، «برّ».
- ↑ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۲۸۲؛ التبیان، ج۳، ص۸۵؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۹۰۸.
- ↑ کشفالأسرار، ج۱۰، ص۴۰۶؛ جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۲۵۷.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۱۲۴.
- ↑ کشفالأسرار، ج۱۰ ص۳۱۸.
- ↑ التبیان، ج۱۰، ص۳۰۲.
- ↑ پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران؛ سوره آل عمران، آیه:۱۹۳.
- ↑ کشفالاسرار، ج۲، ص۳۸۸.
- ↑ قرطبی، ج۶، ص۳۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۲۴۰.
- ↑ سوره بقره، آیه:۱۸۹.
- ↑ نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ اخلاق در قرآن، ج۱، ص۷۸ ـ ۸۲.
- ↑ اخلاق در قرآن، ج۱، ص۷۸ ـ ۸۲.
- ↑ گناه.
- ↑ ستم و تجاوز به حقوق آدمیان یا تجاوز از حدود الهی.
- ↑ یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است؛ سوره مائده، آیه:۲.
- ↑ ای مؤمنان! هنگامی که رازگویی میکنید به گناه و دشمنخویی و نافرمانی با پیامبر رازگویی نکنید و به نیکی و پرهیزگاری راز گویید! و از خداوند که نزد او گرد آورده میشوید پروا کنید؛ سوره مجادله، آیه:۹.
- ↑ اخلاق در قرآن، ج۱، ص۶۸.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۱۸۷.
- ↑ نه چنین است، کارنامه بدکاران در «سجّین» است؛ سوره مطففین، آیه:۷.
- ↑ نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است؛ سوره مطففین، آیه:۱۸.
- ↑ بیگمان نیکان در ناز و نعمتی بیشمارند.و به راستی گنهکاران در دوزخاند؛ سوره انفطار، آیه:۱۳ - ۱۴.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۲۵۰، «برّ».
- ↑ بیگمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان میخندیدند؛ سوره مطففین، آیه:۲۹.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۲۳۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۷۹۲؛ مجمع البحرین، مج۲، ج۳، ص۲۲۲، «عقق».
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۳۷۱، «برّ»؛ الصحاح، ج۲، ص۵۸۸، «برر».
- ↑ آزار رساندن به پدر و مادر و نافرمانی و ترک احسان به آنان
- ↑ و (مرا) با مادرم نیکوکار کرده و مرا گردنکشی سنگدل نگردانیده است؛ سوره مریم، آیه:۳۲.
- ↑ و با پدر و مادرش نکوکار بود و گردنکشی سرکش نبود؛ سوره مریم، آیه:۱۴.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۲۵۰، «برّ».
- ↑ اخلاق در قرآن، ج۱، ص۷۰ و ۷۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۵۰۸.
- ↑ از تو درباره ماههای نو میپرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّاند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانهها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانهها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره بقره، آیه:۱۸۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۵، ص۱۳۶ و ۱۳۷.
- ↑ (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانهها از در درآیید؛ سوره بقره، آیه:۱۸۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۸، ص۳۳۶؛ عیّاشی، ج۱، ص۸۶؛ نورالثقلین، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ نورالثقلین، ج۱، ص۱۷۷.
- ↑ نورالثقلین، ص۴۷۵ و ۴۷۶.
- ↑ نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ الفرقان، ج۱ و ۲، ص۲۹۱.
- ↑ و با پدر و مادرش نکوکار بود و گردنکشی سرکش نبود؛ سوره مریم، آیه:۱۴.
- ↑ و (مرا) با مادرم نیکوکار کرده و مرا گردنکشی سنگدل نگردانیده است؛ سوره مریم، آیه:۳۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۳۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۰۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۳۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۰۳.
- ↑ تحفالعقول، ص۲۱.
- ↑ تحفالعقول، ص۲۱.
- ↑ کنزالعمّال، ج۳، ص۲۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۶۸، ص۸۹، ۳۱۱، ۳۵۴.
- ↑ تحفالعقول، ص۲۹۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۸۲، ص۱۸۱.
- ↑ قرآن در اسلام، ص۱۰ و ۱۱.
- ↑ نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۴۲۸.
- ↑ نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج۲، ص۴۷۶.
- ↑ المنار، ج۲، ص۱۱۱.
- ↑ آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ همان کسانی که «غیب» را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه:۳.
- ↑ ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند؛ سوره بقره، آیه:۴.
- ↑ تفسیر روشن، ج۲، ص۳۳۷.
- ↑ مواهب الرحمن، ص۲، ص۳۳۵ـ۳۳۶.
- ↑ بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۹.
- ↑ تسنیم، ج۲، ص۱۹۵.
- ↑ آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند؛ سوره انعام، آیه:۸۲.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۴۲۹ و ۴۳۰.
- ↑ المنار، ج۲، ص۱۲۲.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۴۲۹.
- ↑ آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ راهنما، ج۱، ص۵۶۷.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۴۲۹.
- ↑ و وفاداران به پیمان خویش، چون پیمان بندند؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۴۲۹.
- ↑ به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است؛ سوره انسان، آیه:۷.
- ↑ البرهان، ج۵، ص۵۵۳.
- ↑ الغدیر، ج۳، ص۱۰۷ ـ ۱۱۱.
- ↑ و شکیبایان در سختی و تنگدستی و در زیان و هنگام کارزار؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۴۲۹.
- ↑ و به آنان برای شکیبی که ورزیدهاند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش میدهد؛ سوره انسان، آیه:۱۲.
- ↑ درود بر شما به شکیبی که ورزیدهاید که فرجام آن سرای، نیکوست!؛ سوره رعد، آیه:۲۴.
- ↑ به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است؛ سوره انسان، آیه:۷.
- ↑ بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم؛ سوره انسان، آیه:۱۰.
- ↑ با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی؛ سوره انسان، آیه:۹.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۱۲۵.
- ↑ جوامعالجامع، ج۲، ص۷۴۸.
- ↑ البرهان، ج۵، ص۵۴۸.
- ↑ هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بیگمان خداوند آن را میداند؛ سوره آل عمران، آیه:۹۲.
- ↑ المیزان، ج۳، ص۳۴۴.
- ↑ راهنما، ج ۱، ص ۵۶۶.
- ↑ الدرّالمنثور، ج۱، ص۴۱۴.
- ↑ مواهب الرحمن، ج۶، ص۱۳۱.
- ↑ المنیر، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑ الفرقان، ج۱ ـ ۲، ص۲۹۴.
- ↑ و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند؛ سوره انسان، آیه:۸.
- ↑ البرهان، ج۵، ص۵۴۸.
- ↑ نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ التبیان، ج۱۰، ص۲۱۰؛ اعراب القرآن، درویش، ج۱۰، ص۳۱۶.
- ↑ مواهب الرحمن، ج۶، ص۱۳۳.
- ↑ هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بیگمان خداوند آن را میداند؛ سوره آل عمران، آیه:۹۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۷۹۳.
- ↑ هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بیگمان خداوند آن را میداند؛ سوره آل عمران، آیه:۹۲.
- ↑ البحر المحیط، ج۳، ص۲۶۰؛ التفسیرالکبیر، ج۸، ص۱۴۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۴۲.
- ↑ و نماز به پا دارد؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ بیگمان این منم خداوند که هیچ خدایی جز من نیست، مرا بپرست و نماز را برای یادکرد من بپا دار؛ سوره طه، آیه:۱۴.
- ↑ آنچه از این کتاب بر تو وحی شده است بخوان و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است و خداوند میداند که چه انجام میدهید؛ سوره عنکبوت، آیه:۴۵.
- ↑ بیگمان انسان را آزمندی بیشکیب آفریدهاند.چون شرّی بدو رسد بیتاب است.و چون خیری بدو رسد بازدارنده است.جز نمازگزاران؛ سوره معارج، آیه:۱۹ - ۲۲.
- ↑ زکات پردازد؛ سوره بقره، آیه:۱۷۷.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۹.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۱۲۵.
- ↑ نیکوکار بخشاینده است؛ سوره طور، آیه:۲۸.