اثبات تحریفناپذیری قرآن
دلیل اول: عقل و بیپایگی فرضیه تحریف
- مسلمانان پیوسته نسبت به قرآن کریم اهتمام فوقالعادهای داشتند و آیات و سورههای قرآن را حفظ میکردند که جمع کثیری از مسلمانان حافظ قرآن شدند. این اهتمام بالا، پس از رحلت نبی مکرم نیز ادامه یافت لذا قرآن بهصورت متواتر حفظ و نقل میشد و تحریف آن عادتاً امری محال است.
- سید مرتضی و شیخ محمد جواد بلاغی نیز چنین استدلال کردهاند.
- آیت الله خویی، اسباب اهتمام مسلمانان در حفظ قرآن را چنین بیان میدارد:
- بلاغت قرآن: عرب به حفظ کلام تبلیغ "اشعار و خطبهها..." اهتمام ویژهای داشت.
- توصیه پیامبر نسبت به فراگیری و حفظ قرآن و تلاوت آن.
- حفظ قرآن مایه افتخار بود زیرا قاریان و حافظان، احترام ویژهای داشتند.
- در اسلام، حفظ و قرائت قرآن یکی از بهترین اعمال عبادی به شمار میرود. بر این استدلال اشکال کردهاند که بسیاری از احکام که روزی چندبار به آن عمل میشد، مورد اختلاف واقع شد، مانند وضو.
- جواب: قیاس احکام یادشده به حفظ قرآن، معالفارق است. در مورد حفظ و نقل قرآن، اهتمام همگانی و ویژهای بود که مانند آن را درباره هیچ امر دیگری نمیتوان یافت[۱].
دلیل دوم: برهان عقلی
- خداوند حکیم، قرآن را برای هدایت بشر فرستاد که اساسیترین سرچشمه معارف و احکام است و از ویژگی اعجاز برخوردار است.
- این کتاب، آخرین کتاب آسمانی توسط آخرین فرستاده خداست و باید خللهای کتب تحریفشده پیشین را جبران نماید.
- اگر این کتاب تحریف شده باشد، کتاب آسمانی دیگر و یا پیامبر دیگری راه درست را به مردم نشان نخواهد داد.
- این گمراهی، مخالف حکمت الهی میباشد.
- نتیجه: پس قرآن باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد[۲].
دلیل سوم: اعجاز قرآن
- خداوند سبحان میفرماید: ﴿قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ ﴾[۳] مخالفان نیز انگیزه لازم را برای مبارزه داشتند و نتوانستند همانند قرآن بیاورند و این دال بر صیانت قرآن از تحریف است[۴]
دلیل چهارم: گواهی قرآن بر صیانت خود
- آیه اول: ﴿ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۵] برخی مفسران گفتهاند منظور از ﴿الذِّكْرَ﴾ پیامبر است، اما از سیاق آیات قبلی برمیآید که منظور کافران، انکارِ "الهی بودن" قرآن بوده: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ﴾[۶]. لذا خداوند برای اثبات الهی بودن قرآن، آیه مذکور را فرستاد.
از سوی دیگر مقتضای فصاحت و بلاغت این بود که اگر مراد از ذکر، پیامبر بود باید میگفت: "نحن بعثنا أو أرسلنا الذکر..."
- در این آیه، مقصود، حفظ قرآن با وصف ذکر بودن آن است. یعنی همان هدایتگری قرآن برای بشر، پس نمیتوان آیه را به معنای محفوظ بودن قرآن در لوح محفوظ یا در قلب پیامبر یا در نزد اولیای الهی دانست.
- آیه دوم:﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۷]
- اشکال: استدلال به قرآن برای مصونیت قرآن از تحریف، دور است و باطل.
- پاسخ: اولاً، قائلان تحریف، تنها تحریف به کاهش را ادعا کردهاند، علاوه بر اینکه دو آیه یادشده بهاتفاق همگان وحی الهیاند. ثانیاً، وحی بودن همه آیات قرآن موجود، با تأیید معصومین اثبات میشود[۸].
دلیل پنجم: روایات نفی تحریف
- روایات متواتر و مستفیضه فراوانی بر صیانت قرآن از تحریف دلالت دارند که به چند دسته اشاره میشود[۹]:
- احادیثی که به مسلمانان دستور داده تا در فتنهها بر قرآن رجوع کنند[۱۰].
- حدیث ثقلین که متواتر است و تمسک به قرآن را واجب دانسته. اگر قرآن تحریف شده باشد، آیا تمسک بدان جایز است؟[۱۱].
- احادیثی که قرآن را معیار و مقیاس درستی و نادرستی روایات و باورها دانسته[۱۲].
- اهل بیت در ابواب مختلف معارف، به آیات قرآنی استدلال کردهاند، حتی به آیاتی که متهم به تحریف هستند[۱۳].
- احادیث فراوانی که تحریف را بهصراحت نفی میکنند و قرآن موجود در دست مسلمانان را همان قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم میدانند:" مَا بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ قُرْآنٌ "[۱۴].
- اختلاف قرآن حضرت امیر با قرآن جمعآوری شده خلفا، در ترتیب سورهها یا آیههای قرآن است. آنهم بهگونهای که به مفاد قرآن خللی نمیرساند[۱۵].
- روایات فراوانی در باب "درخواست شفا از قرآن"، "توسل به قرآنگ، "از برکردن قرآن" و... که اگر قرآن تحریف شده باشد این توصیههای پیشوایان معنایی ندارد.
- احادیث صحیحی که تصریح میکنند نام مبارک امیرمؤمنان در قرآن نیامده است زیرا قرآن درصدد بیان اصول و کلیات فرائض و احکام است و بیان فروع و جزئیات بر عهده پیامبر است[۱۶].
- مثلاً امام باقر آیه ۶۷ سوره مائده را قرائت کردند بدون اینکه کلمه " فِي عَلِي" را که در بعضی روایات آمده قرائت کنند، پس در روایاتی که ضمن تلاوت آیه یادشده، نام "علی" ذکر شده، مقصود تفسیر و بیان مصداق و مراد آیه است، نه اینکه نام "علی"(ع) در متن آیه بوده.
- در روایتی آمده که امام کاظم در مورد آیه «هذا الذی کنتم به تکذبون» فرمود، تنزیل این آیه در مورد امیرمؤمنان است.
- اما واژه تنزیل به معنای تصریح نام مبارک علی در آیه نیست و اصولاً جمله "یعنی امیرالمؤمنین"، خود گویای این مطلب است که امام آن را بهعنوان تفسیر آیه بیان کرده است.
- تمام تعابیر این چنینی مانند " هَكَذَا نَزَلَ " یا " هَذَا تَنْزِيلٌ" که در روایات آمده به همین معناست[۱۷].
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۴۶ - ۱۵۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۱ - ۱۵۲.
- ↑ سورهای همگون آن بیاورید؛ سوره یونس، آیه: ۳۸.
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۲۴۷.
- ↑ بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه:۹.
- ↑ ای آنکه بر تو این قرآن را فرو فرستادهاند، بیگمان تو دیوانهای!؛ سوره حجر، آیه:۶.
- ↑ به یقین آنان که این یادکرد را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند.در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است؛ سوره فصلت، آیه: ۴۱- ۴۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۲ - ۱۵۴.
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۴۸
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۶.
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۵۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۷ - ۱۵۸.