اسود بن وهب بن عبد مناف

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۰۳ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

وی فرزند وهب بن عبد مناف و دایی پیامبر خدا (ص) بود. ابن عبدالبر[۱] و ابونعیم[۲] از وی در شمار صحابه یاد کرده، و از فرزندش، وهب بن اسود، از پدرش روایت کرده‌اند که رسول خدا (ص) وی را در خصوص حفظ آبروی برادران دینی موعظه کرد و غیبت کردن و ریختن آبروی مسلمان را برابر با گناه بالاترین مرحله ربا شمرد. ابن منده و ابن قانع[۳] این روایت را از وهب بن اسود بن وهب نقل کرده و او را دایی رسول خدا (ص) دانسته‌اند، که بیانگر حذف یا ارسال در سند روایت یادشده است. با این حال، همین سبب شده تا برخی وهب بن اسود را دایی رسول خدا (ص) بپندارند، که خطاست.

بر پایه روایتی که ابن شاهین از عایشه نقل کرده، اسود از رسول الله (ص) اجازه ورود خواست و آن حضرت با پذیرفتن وی، بالاپوش خود را زیرانداز وی کرد و از او خواست کنارش بنشیند و آنگاه فرمود: «دایی، پدر است. آی دایی، به کسی که در حق او خدمتی شده و وی شکرگزار نیست، تذکر بده تا شکرگزار باشد»[۴]. این روایت برای عمیر بن وهب برادر اسود نیز نقل شده است[۵] و مورد استناد فتوایی در باب «وارث بودن دایی برای کسی که پدر ندارد» قرار گرفته است[۶].

ابن اعرابی در کتاب معجم الصحابه از عبدالله بن عمرو روایت کرده که رسول خدا (ص) این دعا را به اسود بن وهب یاد داد: «اَللَّهُمَّ إِنِّي ضَعِيفٌ فَقَوِّ فِي رِضَاكَ ضَعْفِي وَ خُذْ لِيَ اَلْخَيْرَ بِنَاصِيَتِي وَ اِجْعَلِ اَلْإِسْلاَمَ مُنْتَهَى رِضَاكَ»[۷]؛ این دعا از بریده اسلمی نیز نقل شده است[۸].

در بیشتر روایات، از اسود بن عبد یغوث بن وهب بن عبد مناف با عنوان دایی رسول خدا (ص) یاد می‌شود. ابن حزم[۹] در باب نسب بنوزهرة بن کلاب، عبد یغوث را فرزند وهب و برادر آمنه (مادر رسول خدا (ص)) دانسته و در باب نسب قضاعه، به این مناسبت که مقداد بن عمرو حلیف اسود بن عبد یغوث بوده است، تصریح کرده که اسود، برادر آمنه و دایی رسول خدا (ص) است[۱۰]. اما اسود بن عبد یغوث از پنج تنی بود که رسول خدا (ص) را استهزا می‌کرد و خداوند پیامبرش را با مرگ استهزا کنندگان نجات داد و آیه ﴿كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ[۱۱] درباره آنان نازل شد[۱۲].

چشمان اسود بن عبد یغوث کور شد و پیوسته می‌‌گفت: نفرین من و محمد (ص) در حق یکدیگر مستجاب شد. او در حق من نفرین کرد تا کور شوم و من نفرین کردم تا در میان مردم یثرب تنها و بی‌کس باشد[۱۳]. اسود بن عبد یغوث کافر از دنیا رفت و در شمار صحابه قرار نگرفت و گمان نمی‌رود وی با اسود بن وهب (که براساس روایات بالا صحابی است) یکی باشد.[۱۴]

منابع

پانویس

  1. ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۸۲.
  2. ابونعیم، ج۱، ص۲۷۳.
  3. قس: معجم الصحابه موجود، ج۱، ص۲۰.
  4. ابن اثیر، ج۱، ص۲۳۳؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۲۹ و ۲۳۰.
  5. شامی، ج۱۱، ص۸۹.
  6. ر. ک: عجلونی، ج۱، ص۳۷۳.
  7. ابن حجر، ج۱، ص۲۲۹؛ شامی، ج۱۱، ص۸۸.
  8. ر. ک؛ طوسی، ص۴۰ و ۱۴۹؛ حاکم نیشابوری، ج۱، ص۵۲۷؛ ابن ابی شیبه، ج۷، ص۵۵.
  9. ابن حزم، ص۱۲۸.
  10. ابن حزم، ص۴۴۱.
  11. «ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسنده‌ایم» سوره حجر، آیه ۹۵.
  12. بلاذری، ج۱، ص۱۴۸.
  13. عبد الرزاق صنعانی، ج۲، ص۳۵۱.
  14. حسینیان مقدم، حسین، مقاله «اسود بن وهب بن عبد مناف»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۷۵.