حکمیت
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حکمیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
حکمیت: به معنای داوری و قضاوت] بین دو گروه یا دو شخص در مسألۀ مورد نزاع است. به آنکه دو طرف به داوری او راضی میشوند "حکم" گویند. حکمیّت درجنگ صفین پس از آن پیشآمد که سپاه علی(ع) در آستانۀ پیروزی قاطع بر معاویه قرار گرفته بود و معاویه که کار را تمامشده میدید، در فکر فرار بود و از عمرو عاص خواست که چارهای بیندیشد. عمرو عاص طرح قرآن بر نیزهکردن را پیشنهاد کرد و فراخواندن علی(ع) و یارانش به تن دادن به داوری قرآن بین دو گروه متخاصم. توطئۀ آنان کارگر افتاد. هرچه امام به یارانش فرمود که این نیرنگ است و اینان اصحاب قرآن نیستند و قرآن ناطق منم، گوش ندادند. میانشان اختلاف افتاد. عدهای گفتند میجنگیم، جمعی گفتند بر ما روا نیست که با اینان بجنگیم چون ما را به حکم قرآن میخوانند.[۱] امام در فشار آن گروه که خواستار ترک نبرد بودند قرار گرفت و از آن حضرت هم خواستند که جنگ نکند و فشار آوردند که دستور دهد مالک اشتر هم برگردد. مالک میخواست نپذیرد، ولی احساس کرد که جان علی(ع) در خطر است، دلشکسته و غمگین دست از نبرد کشید. قرار شد مذاکره شود و نمایندهای از هرطرف شرکت کند. امام ناچار شد حکمیّت را بپذیرد. امام میخواست ابن عباس را از سوی خود بفرستد، ولی با فتنهگری اشعث نگذاشتند و ابو موسی اشعری را مطرح کردند. امام راضی نبود ولی همچنانکه اصل حکمیّت را بر او تحمیل کردند، حکم را هم تحمیل کردند. از آنسو عمرو عاص تعیین شد. متنی به عنوان قرار تحکیم نوشته شد و قرار شد آن دو مذاکره کنند تا کار جنگ به پایان برسد. قرارشان بر آن شد که در جمع مردم، هردو طرف را (علی(ع) و معاویه را) از حکومت عزل کنند. ابتدا ابو موسی گفت: من علی(ع) را از خلافت عزل کردم، سپس عمرو عاص گفت: من معاویه را به خلافت نصب کردم. ولوله و اختلاف افتاد و گروهی از سربازان امام سر به شورش گذاشتند. حکمیّت بدون نتیجهای مثبت، به زیان امام تمام شد، به نحوی که میتوان از آن به عنوان یک کودتا برضدّ علی(ع) یاد کرد. اعتراضها آغاز گشت. عدّهای که از آنان بهخوارج، یاد میشود، از فرمان علی(ع) بیرون رفتند و با این اعتقاد که حکمیّت، اشتباه و کفر بوده، ما توبه میکنیم، از علی(ع) خواستند توبه کند، چون با پذیرش حکمیّت، او هم کافر شده است. علی(ع) نپذیرفت، چراکه حکمیت را خود اینان بر حضرت تحمیل کرده بودند. از همینجا نطفۀ گروه خوارج شکل گرفت و فتنۀ آنان در نهایت به جنگ نهروان منتهی شد. در کتابهای تاریخی و کلامی پیرامون موضوع حکمیّت و درستی و نادرستی آن و تفکّر خوارج و شعار لا حکم إلاّ للّه و خروج از امر امام و قیام بر ضدّ او بحثهای فراوان شده که طالبین به منابع مفصّلتر مراجعه کنند.[۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ بحار الأنوار، ج ۳۲ ص ۵۲۹
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۲۳۲.