بحث:رجعت
از موضوعات اعتقادی شیعه، عقیده به رجعت است، به معنای بازگشت به دنیا پس از مرگ و قبل از قیامت. رجعت تاریخی به معنای عدول از ارزشهای مکتبی نیز وجود دارد که اشاره خواهد شد. رجعت به معنای حیات دوباره، مخصوص بعضی از افراد است نه امری همگانی. کسانی همچون پیامبر، امامان و بعضی از شیعیان ائمه، پس از ظهور امام زمان(ع) زنده میشوند و به صحنۀ دنیا برمیگردند. اصل آن از اعتقادات مورد اتّفاق و محکم شیعه است، هرچند در جزئیات و کیفیّت و زمان آن اختلاف نظر است. برخی در اثبات آن به آیاتی از قرآن استدلال کردهاند که شاهدی بر زنده شدن دوبارۀ انسان در همین دنیا و پیش از برپایی قیامت است، مثل آیات ﴿﴿وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ*حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ*وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ﴾﴾[۱]، ﴿﴿أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ﴾﴾[۲] ، ﴿﴿الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾﴾[۳] و ﴿﴿وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ*ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ*وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الأَلْبَابِ﴾﴾[۴] براساس این عقیده، گاهی به شیعه، "رجعیّه" هم گفته شده است. شیخ مفید میگوید: خداوند، کسانی را از مردگان به همین صورت دنیاییشان به دنیا برمیگرداند، بعضی را عزت میبخشد، برخی را خوار میکند، اهل حق از اهل باطل و مظلومین از ظالمین انتقام میگیرند و این هنگام قیام مهدی آل محمّد است. اهل رجعت، یا در ایمان و عمل صالح، رتبهای بسیار بالا دارند که خداوند دولت حق را به آنان نشان میدهد، یا در فساد و گمراهی و ظلم به اولیای خدا و انجام گناهان به حدّ بالا رسیدهاند که خدا از آنان انتقام میگیرد. هردو گروه پس از آن میمیرند تا در رستاخیز عمومی دوباره برای ثواب و عقاب زنده شوند. قرآن و روایات بسیار بر این موضوع دلالت میکند و امامیه بر این عقیده اتفاق نظر دارند.[۵] دشمنان شیعه، عقیده به رجعت را حمل بر "تناسخ" کردهاند که چنین نیست. بعضی از بزرگان دربارۀ رجعت، آراء عرفانی خاصّی دارند. تألیفات مستقلی نیز دربارۀ این موضوع اعتقادی شیعه نگاشته شده است(...). امام صادق(ع) فرمود: لیس منّا من لم یؤمن برجعتنا...[۶] کسی که ایمان به رجعت ما نداشته باشد از ما نیست. در دعاها و زیارتهای متعددی نیز بحث رجعت مطرح است. در زیارت جامعه تعبیر «مؤمن بإیابکم مصدّق برجعتکم» آمده است و درخواست رجعت و بازگشت به دنیا در دولت امام زمان(ع) در زیارتهای فراوانی آمده است، همچون أحیانی فی رجعتکم[۷] از این رجعت در روایات با عنوان "یوم الکرّه" هم یاد شده و فرمودهاند: أیّام اللّه ثلاثة: یوم الظّهور و یوم الکرّة و یوم القیامة[۸] رجعت، معنای دیگری هم دارد، یعنی واپسگرایی، ارتجاع، بازگشت به ایّام و فرهنگ جاهلیّت که پس از پیامبر اتفاق افتاد و نوعی ارتداد به شمار میرود (در مدخل ارتداد سیاسی از این نوع رجعت بحث شده است، مراجعه کنید.) احیای دوبارۀ اشرافیت جاهلی و روی آوردن مسلمانان به دنیادوستی و تجمّلپرستی و قومیّتگرایی و به تعبیر قرآن، "تولّی (پشتکردن) و انقلاب علی عقب" از اینگونه رجعت است و عامل پیدایش آن در یک امت، گاهی عوامل ساخته نشده و غیر مهذّب است، گاهی عناصر نفوذی و منافق، گاهی هم به خاطر ریشهدار بودن عقیده و عادات قدیم است. قرآن از تلاش کفّار و اهل کتاب برای بازگرداندن مؤمنین به کفر و دست کشیدن از دین و روی آوردن به نیاکان جاهل و مشرک سخن میگوید. متأسفانه پس از رحلت پیامبر، مرام اصیل اسلامی به سبب کنار گذاشتن اهل بیت پیامبر از سوی رجعتطلبان، درهم ریخت و اشرافیت جاهلی حیات دوباره یافت و دین به صورت دستاویزی برای حکومتها درآمد و خلافت به سلطنت تبدیل شد و آن روحیۀ سلحشوری و قهرمانی در دفاع از اسلام و قرآن، به دنیاخواهی، زراندوزی، صرّافی، قدرتطلبی، شهوترانی و قومیّت عربی تغییر یافت و حقیقت مغلوب گشت و فریب، غالب. و این رجعت سیاه و تلخ، حرکت اسلام را از اهداف اصلیاش بازداشت.[۹]
- ↑ سوره انبیا آیه۹۵تا۹۷
- ↑ سوره یس آیه۳۱
- ↑ سوره مومنون آیه۱۱
- ↑ سوره ص آیه۴۱تا۴۳
- ↑ اوائل المقالات، شیخ مفید، ص ۷۷(چاپ کنگرۀ هزاره شیخ مفید) ، حق الیقین، سیّد عبد اللّه شبّر، ج ۲ ص ۴
- ↑ بحار الأنوار، ج ۱۰۰ ص ۳۲۰
- ↑ برای مطالعه دربارۀ آن ر. ک: «بحار الأنوار» ، ج ۵۳(باب الرجعه) و ج ۲۵ ص ۱۰۸، «دائرة المعارف تشیّع» ، ج ۸ ص ۱۸۰، فصلنامۀ «وقف، میراث جاویدان» شمارۀ ۱۳ ص ۱۰۸ مقالۀ «رجعت در اندیشۀ شیعی» محمّد هادی معرفت و منابعی که در متن کتاب نام آنها برده شد
- ↑ المیزان، ج ۲ ص ۱۱۲
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۲۸۲.