نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۰۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۰۵ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل توحید (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
بنابر آیات قرآن سراسر جهان فعل و مخلوق خداست: ﴿﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ ﴾﴾[۱] و همه امور، حرکتها، تأثیر و تأثّرها و سلسله اسباب و علل به ذات او میانجامند[۲]﴿﴿وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى﴾﴾[۳] و همه موجودات در وجود، صفات و افعال خویش به خدا وابسته اند[۴]﴿﴿ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ ﴾﴾[۵] و مالک چیزی ـ حتّی ذات خویش ـ نیستند[۶] فقط خداست که خزاین همه چیز از آن اوست و هموست که ذات و آثار اشیا را به آنها تملیک میکند[۷]﴿﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴾﴾[۸] و در همان حال هیچ موجودی به خود وانهاده و مُفَوَّض نیست، زیرا اعتقاد به تفویض یک موجود ـ اعمّ از انسان و غیر انسان ـ مستلزم اعتقاد به شریک بودن آن موجود با خدا در فاعلیت به نحو استقلال است و استقلال در فاعلیت مستلزم استقلال در ذات و با توحید ذاتی منافی است[۹]؛ همچنین بنابر برخی آیات، توحید خالص این است که خداوند با اراده ازلی خویش ـ که از تأثیر حوادث منزّه است ـ آنچه را بخواهد انجام میدهد و همه مخلوقات مسخّر اراده و تدبیر او و در برابر سنّت و تقدیر الهی خاضعاند و احدی برای خود و نیز دیگران مالک چیزی نیست، جز آنچه خدا در محدوده نظام اسباب و مسببات مقرّر کرده است[۱۰]. آیات یاد شده تأکید میکنند که همه کارها به دست خداست﴿﴿ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ ﴾﴾[۱۱] و اوست که آسمانها و زمین را حفظ میکند﴿﴿إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ أَن تَزُولا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴾﴾[۱۲] و پرندگان را در آسمان نگاه میدارد: ﴿﴿ أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاء مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ اللَّهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾﴾[۱۳] و عامل خنده "شادی" و گریه "غم"، فقر و غنا و حیات و مرگ انسانهاست: ﴿﴿وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالأُنثَى مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الأُخْرَى وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴾﴾[۱۴] و خداوند است که باران را از ابر فرو میریزد: ﴿﴿أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴾﴾[۱۵] و گیاهان را میرویاند: ﴿﴿ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴾﴾[۱۶] و مشیت همه بر مشیت او متوقف است: ﴿﴿وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾﴾[۱۷]، حتّی خاتم و والاترین رسولان(ص) برای خود و دیگران مالک نفع و ضرری نیست، مگر آنکه خدا بخواهد: ﴿﴿قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾﴾[۱۸]، ﴿﴿قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلا رَشَدًا﴾﴾[۱۹] و او را در آمرزش و عذاب مشرکان و کارهای عالم و امر ولایت[۲۰] اختیاری نیست: ﴿﴿لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ ﴾﴾[۲۱] و نمیتواند به طور دلخواه کسی را هدایت کند، بلکه خداست که هرکس را بخواهد هدایت میکند: ﴿﴿إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾﴾[۲۲] و در آخرت نیز شفاعت از آن خداوند است: ﴿﴿قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾﴾[۲۳] و کسی بی اذن او نمیتواند از کسی شفاعت کند: ﴿﴿اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾﴾[۲۴][۲۵].
این گونه از توحید را، که از آن با "توحید افعالی" یاد می شود[۲۶]، می توان با تکیه بر قیومیت خدا﴿﴿اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴾﴾[۲۷] نیز استنباط کرد، زیرا ﴿﴿الْقَيُّومُ ﴾﴾ صیغه مبالغه است و بر کمالِ استقلال خداوند در ایجاد و تقویم برحسب عدد و شدّت دلالت میکند، بنابراین اگر در عالم وجود فاعلی جز خداوند فرض شود ـ خواه تامّ و مستقلّ باشد یا ناقص و شریک در فاعلیت ـ این فرض مستلزم قصور و نیز ضعفِ خدا در فاعلیت "قیومیت" است، زیرا اگر فاعل مفروض تام و مستقل باشد، لازم میآید برخی موجودات از دایره صنع و ایجاد خدا بیرون روند و قدرت او شامل آن ها نشود و این خود نقص در عدد مقدورات اوست که با کمالِ قیومیت خدا بر حسب عدد منافات دارد و اگر ناقص و شریک خدا در فاعلیت فرض گردد، لازم میآید که قدرت خداوند با وجود شریک، شدید و بدون آن ضعیف باشد و این با کمال قیومیت خدا بر حسب شدّت سازگار نیست[۲۸] برخی حکیمان برترین طبقه علوم را در سه علم توحید ذات، توحید صفات و توحید افعال مختص دانسته و در عین اینکه علم ذات را والاتر از علم صفات و علم صفات را برتر از علم افعال به شمار آوردهاند[۲۹]، معتقدند که بیشتر متکلمان "اصحاب ابوالحسن اشعری" به توحید ذات دست یافته؛ ولی از نیل به توحید صفات و افعال بازماندهاند و جمهور فلاسفه گرچه به توحید ذات و صفات رسیدهاند، از آنجا که به وسایط مؤثّر موجِب، قائلاند توحید افعال را انکار کردهاند. البتّه فیلسوفان محقّق که معتقدند وسایط فقط نقش اِعدادی دارند نه ایجادی، به توحید افعالی نیز دست یافتهاند و در عالم چیزی جز خدا را فاعل حقیقی نمیدانند[۳۰][۳۱].
ترتیب مراتب توحید را میتوان از آیه ۲۵۵ سوره بقره به دست آورد، زیرا ﴿﴿اللَّهُ ﴾﴾ به توحید ذات و ﴿﴿ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ ﴾﴾ به توحید صفات و ﴿﴿الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴾﴾ به توحید افعال اشاره دارد. نظیر این ترتیب را در آیه ۱۶۳ سوره بقره ﴿﴿وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴾﴾[۳۲] نیز میتوان دید، زیرا ﴿﴿إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ ﴾﴾ با توحید ذات و ﴿﴿ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ ﴾﴾ با توحید صفات و ﴿﴿الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴾﴾ با توحید افعال سازگار است[۳۳]. این ترتیب، ترتیب نفس الامری و با لحاظ مقام ثبوت است؛ ولی ترتیب عبادی و با لحاظ مقام اثبات عکس آن است، زیرا سالک از توحید افعال به توحید صفات و از توحید صفات به توحید ذات و در نهایت به مقام عندیت صعود می کند، چنان که رسول اللّه(ص) ابتدا با ملاحظه توحید افعال می گوید: " أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقَابِك" و سپس با توجه به توحید صفات میگوید: " وَ أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سَخَطِكَ " و سپس با اشاره به توحید ذات میافزاید: " وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ " و بدین سان از طبقهای به طبقه دیگر صعود میکند و در نهایت به عجز و قصور خویش اعتراف کرده، میگوید: " لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ "، زیرا احدی را نرسد که به کنه ذات احدیت راه یابد[۳۴][۳۵].
جلوههای توحید افعالی
دانشمندان با توجّه به آیات قرآن برای توحید افعالی جلوهها و شاخههای گوناگون و متعددی برشمردهاند که مهمترین آنها به شرح زیرند[۳۶]:
توحید خالقیت:قرآن کریم در آیات متعدّدی خدا را خالق﴿﴿هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴾﴾[۳۷]، آفریدگار همه چیز: ﴿﴿ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴾﴾[۳۸]؛ ﴿﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴾﴾[۳۹]، ﴿﴿قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴾﴾[۴۰]، خالق آسمانها و زمین: ﴿﴿وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴾﴾[۴۱] و آفریننده انسانها و اعمال آنها[۴۲]﴿﴿ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴾﴾[۴۳] معرّفی میکند و با اینکه در برخی آیات به نحوی از خالق بودن غیر خدا، البته به اذن وی سخن میگوید: ﴿﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴾﴾[۴۴] و با توجّه به همین معنا از خداوند در کنار دیگر آفرینندگان به عنوان بهترین آفریننده یاد میکند: ﴿﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾﴾[۴۵]، با صراحت خالقیت را از غیر خدا سلب میکند: ﴿﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ﴾﴾[۴۶]. حاصل مجموع این آیات آن است که آفرینش حقیقی در انحصار خداست و دیگران با توجه به ذات خویش، از خود هیچ ندارند و نمیتوانند خالق چیزی باشند و اگر جلوههایی از خالقیت در آنها دیده میشود از این روست که آنها مظهر اسم "خالق" خدا شدهاند و به اذن اوست که آفرینش، آن هم به گونه محدود به دست آنها محقّق میشود. به گفته برخی، مفاد آیاتی که گاه با جمله اسمیه و گاه با جمله فعلیه به نحو موجبه کلّیه آفرینش اشیا را به خدا اسناد میدهند، مانند آیه ﴿﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴾﴾[۴۷] و آیه ﴿﴿الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا ﴾﴾[۴۸] عامّ است و هرگز تخصیص پذیر نیست ـ و این خود به نوعی بیان حصر خالقیت در خداست ـ زیرا محال است چیزی در جهان هستی موجود باشد و آفریده حق تعالی نباشد، چون مستلزم خروج آن از حدّ امکان و ورود به محدوده واجب و بر اساس توحید واجب الوجود بطلان آن واضح است. به بیانی دیگر اگر چیزی ممکن الوجود باشد و مخلوق خدا نباشد، یا از روی تصادف پدید آمده است که چنین پنداری باطل است یا به خالق دیگری وابسته است که این با توحید سازگار نیست، بنابراین هر پدیده ممکنی قطعا سبب دارد و سبب آن تنها خداست[۴۹]. برخی دیگر گفتهاند: چون ثابت شود که خداوند خالق برخی اشیاست، واجب است بپذیریم که او خالق همه ممکنات است، زیرا ملاک نیاز مخلوق به خالق امکان اوست که همه ممکنات در آن با هم شریک اند و بر اساس آن همه به یک موجد معین و مشخصی نیازمندند و او کسی نیست جز خدایی که خالقیت او نسبت به برخی موجودات مقبول است، بنابراین همان خدایی که خالق برخی موجودات است، آفریدگار همه ممکنات نیز هست[۵۰]. مراد از توحید افعالی و حصر خالقیت در خداوند، نفی نظام علّی و معلولی و انکار تأثیر و تأثّر در مجموعه هستی به گونه مطلق آن گونه که اشاعره پنداشتهاند[۵۱] نیست، بلکه مقصود این است که تنها خداوند است که در عالم به گونه مستقل و اصیل، خالق و اثرگذار است و هر تأثیر دیگری در خالقیت به اذن و تسبیب اوست[۵۲]. با توجّه به این معنا بطلان عقیده مفوّضة روشن می شود که میگویند: افعال انسان به خود او واگذار شده و او در خلق و ایجاد افعال خویش مستقل است و هیچگونه وابستگی و ارتباطی به خداوند ندارد و نیز ثنویة که خلق خیرات را به "یزدان" و ایجاد شرور را به "أهرمن" نسبت میدهند[۵۳][۵۴].
توحید مالکیت: بنابر آیات قرآن کریم خداوند مالک حقیقی زمین: ﴿﴿إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ ﴾﴾[۵۵]، غیب آسمانها و زمین: ﴿﴿وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ ﴾﴾[۵۶]، آخرت و دنیا: ﴿﴿فَلِلَّهِ الآخِرَةُ وَالأُولَى﴾﴾[۵۷] و جنود و موجودات آسمانها و زمین: ﴿﴿وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾﴾[۵۸]، ﴿﴿لِّلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ ﴾﴾[۵۹]؛ ﴿﴿وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ ﴾﴾[۶۰]، ﴿﴿وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾﴾[۶۱] است. این گونه مالکیت، که در برابر مالکیت اعتباری و قراردادی است، در خالقیت ریشه دارد[۶۲]. وقتی بر مبنای توحید خالقیت در عالم هستی جز خدا خالقی نبود، طبعا نیز کسی جز او نمیتواند مالک چیزی باشد. قرآن حتی مالکیت انسان را نسبت به سمع و بصرش که از مصادیق مالکیت حقیقی شمرده میشود از آن خود او نمیداند، بلکه به تلویح آن را به خداوند نسبت میدهد: ﴿﴿قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ﴾﴾[۶۳] انسان چنان ضعیف است که حتی هنگام مرگ یارای بستن چشم خود را ندارد[۶۴]. قرآن، هرکسی را جز خدا حتی مالک پوست نازک هسته خرمایی هم نمیداند: ﴿﴿ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ ﴾﴾[۶۵] و به پیامبر(ص) دستور میدهد تا به مشرکان بگوید که آیا جز خدا را میپرستید که مالک سود و زیانی برای شما نیست: ﴿﴿قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾﴾[۶۶] این آیه درباره کسانی نازل شده است که حضرت مسیح(ع) را خدا میپنداشتند و او را به امید جلب سود و دفع زیان میپرستیدند. قرآن کریم با آوردن کلمه "ما" به جای "مَن" در عبارت ﴿﴿مَا لاَ يَمْلِكُ لَكُمْ ﴾﴾حضرت مسیح(ع) را، که دارای عقل و شعور است، با دیگر معبودهایی که فاقد عقل و شعورند، در اینکه مالک چیزی نیست، یکی دانسته و به طور کلی اعلام فرموده است که هرچه جز خدا پرستیده شود هر چند صاحب عقل و شعور باشد مالک سود و زیانی نیست. افزون بر این، غیر خدا گرچه عاقل و باشعور باشد مالک عقل و شعور خود نیست؛ همان گونه که مالک هیچ یک از شئون وجودی خویش نیست[۶۷]، از این رو، خداوند به پیامبر خویش فرمان میدهد تا به مردم بگوید که او مالک هیچ سود و زیانی برای خود نیست، مگر آنکه خدا بخواهد: ﴿﴿قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ﴾﴾[۶۸] و نیز اعلام کند که او برای دیگران مالک هیچ زیان و هدایتی نیست﴿﴿قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلا رَشَدًا﴾﴾[۶۹].
به گفتهای سرّ اینکه خداوند به پیامبر(ص) دستور داده است تا تصریح کند مالک چیزی نیست، دو امر است: نخست آنکه پیامبر بر اثر سعه وجودی و کمال شهودی، این حقیقت توحیدی را در دنیا میبیند و به گونه جدّی آن را باور دارد؛ امّا دیگران در قیامت که روز ظهور همه حقایق توحیدی است، بدین حقیقت راه مییابند. دوم آنکه پیروان متعصب و دوستانِ جاهل، پیامبر را از مقام عبودیت به مقام الوهیت بالا نبرند، زیرا خطر دوستان جاهل و افراطی در سدّ راه انبیا(ع) از خطر دشمنان لجوج و تفریطی کمتر نیست[۷۰][۷۱].
توحید حاکمیت:قرآن کریم افزون بر اینکه خداوند را به عنوان فرمانروا و حاکم منزه از هر عیب و نقصی معرفی میکند: ﴿﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴾﴾[۷۲] با صراحت فرمانروایی و حاکمیت آسمانها و زمین و موجودات میان آنها را به صورت حصر به او اختصاص میدهد: ﴿﴿ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ﴾﴾[۷۳] و او را از شریک در فرمانروایی مبرّا میخواند: ﴿﴿وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ ﴾﴾[۷۴]؛ همچنین برخی آیات خدا را مالک فرمانروایی معرفی می کنند که فرمانروایی را به هرکس بخواهد میبخشد یا از هرکس بخواهد بازپس میگیرد: ﴿﴿قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾﴾[۷۵]، چنان که در آیه ۱ سوره مُلک مطلق مُلک و فرمانروایی را به دست او میسپارد: ﴿﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾﴾[۷۶]. خدای سبحان هم مالک است و هم مَلِک و مالکیت حقیقی او از مُلک تکوینیاش منفک نیست، برخلاف مالک و مَلِک اعتباری که ممکن است از یکدیگر جدا باشند؛ همانند کسی که مالِک مالی است؛ ولی بر اثر دور افتادن از آن و عدم امکان تصرف، نسبت به آن مَلک نیست[۷۷]. بنابر آموزه حاکمیت مطلق و انحصاری خدا، مطلق حکم اعم از تکوینی و تشریعی فقط از آن اوست: ﴿﴿ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ ﴾﴾[۷۸]، ﴿﴿لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾﴾[۷۹] و دیگران را در این امر نصیبی جز به اذن و فرمان او نیست. اوست که قوانین را در نظام تکوین و تشریع مقرّر میکند و هموست که اجازه حکومت و اجرا میدهد و به کار قضات و حاکمان مشروعیت میبخشد و آنها نیز باید طبق قانون الهی حکم کنند:﴿﴿وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ﴾﴾[۸۰] و گرنه کافر: ﴿﴿إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾﴾[۸۱]، ظالم: ﴿﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾﴾[۸۲] و فاسقاند: ﴿﴿وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾﴾[۸۳][۸۴].
توحید ربوبیت: ربوبیت، پروراندن و پیش بردن گام به گام شیء به سوی کمال است[۸۵] و بدون سلطه تکوینی و مالکیت حقیقی که در خالقیت ریشه دارند تحقق نمییابد، از این رو کسی "رَبّ" موجودات است که آفریننده و مالک حقیقی و حاکم بر آنهاست و او جز خدای خالق، مالک و حاکم نیست[۸۶][۸۷].
قرآن کریم، نظر به همین حقیقت، ربوبیت را به خالقیت پیوند داده و پروردگار انسانها را خالق آنها خوانده است: ﴿﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾﴾[۸۸] و بدین سان با حدّ وسط قرار دادن خالقیت انحصاری خدا، بر توحید ربوبی او استدلال کرده است، چنان که در آیه ۵۴ سوره اعراف با اشاره به وحدت خالق، بر وحدت تدبیر تأکید کرده است: ﴿﴿ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾﴾[۸۹]، زیرا ﴿﴿لَهُ الْخَلْقُ ﴾﴾ به توحید در خالقیت و ﴿﴿لَهُ الأَمْرُ ﴾﴾ به توحید در تدبیر اشاره دارد که نوعی حاکمیت است[۹۰][۹۱].
در بیانی دیگر، بدون واسطه قرار دادن خالقیت می توان استدلال کرد که ربوبیت نحوه ای از خالقیت است، زیرا ربّ کسی است که با اعطای کمال به چیزی، آن را میپروراند و اعطای کمال، امری وجودی و نوعی خلق است، پس بازگشت ربوبیت به خالقیت است و توحید خالقیت مستلزم توحید ربوبیت است، چنان که در آیه ۳ سوه یونس آمده است: ﴿﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ﴾﴾[۹۲][۹۳].
خداوند در آیه ۳۶ سوره جاثیه با تکرار کلمه ﴿﴿رَبِّ﴾﴾ و اضافه آن به ﴿﴿السَّمَاوَاتِ﴾﴾، ﴿﴿الأَرْضِ﴾﴾ و ﴿﴿الْعَالَمِينَ﴾﴾ بر ربوبیت عام و شامل الهی نسبت به آسمانها و زمین و عوالم گذشته و آینده و همه موجودات اعم از مجرد و مادّی تأکید کرده است[۹۴]﴿﴿فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾﴾[۹۵] و در آیه ۱۶۴ سوره بقره تصریح میکند که در آفرینش آسمانها و زمین، آمد و شد شب و روز، جریان کشتیها در دریا به سود انسانها، احیای زمین و جنبندگان زمینی با آب باران و جابه جایی بادها و ابرهای مسخّر میان آسمان و زمین نشانههایی است بر وحدانیت خدای مدبّر آنها[۹۶]: ﴿﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴾﴾[۹۷]؛ همچنین در آیههای ۱۶۲ - ۱۶۴ سوره انعام به پیامبر(ص) فرمان میدهد تا به مشرکان بگوید که نماز، عبادات، زندگی و مرگ من برای خدایی است که پروردگار عالمیان است و شریکی برای او در ربوبیت نیست: ﴿﴿ قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلاَ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾﴾[۹۸] و تصریح کند: آیا غیر از خدا پروردگاری بجویم، در حالی که او پروردگار همه چیز است: ﴿﴿قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ﴾﴾[۹۹]
استدلال موجود در این آیه را به دو وجه میتوان تقریر کرد:
مشرکان "بتپرستان، ستارهپرستان، دوگانهپرستان و کسانی که مسیح را پسر خدا و فرشتگان را دختران او میدانند" اقرار دارند که خدا آفریننده همه چیز است و از طرفی عقل هیچگاه نمیپذیرد مربوب، مخلوق و عبد، شریک رب، خالق و مولا باشد، بنابراین، اعتقاد به ربوبیت غیر خدا باطل است[۱۰۰].
موجود یا واجب است یا ممکن و از طرفی واجب، یگانه و بیشریک است، بنابراین ماسوای واجب تعالی ممکن است و ممکن بدون تکیه بر واجب نمیتواند خالق و رب چیزی باشد، پس خداست که پروردگار همه چیز است و غیر او لیاقت ربوبیت ندارد[۱۰۱][۱۰۲].
از استدلالهای قرآن بر توحید ربوبی استدلالی است که شقوقی دارد که در دو آیه به آنها اشاره شده است: ﴿﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴾﴾[۱۰۳]، ﴿﴿مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾﴾[۱۰۴] با توجه به دو آیه یاد شده که از ﴿﴿رَبِّ﴾﴾ به ﴿﴿إِلَهٍ﴾﴾ تعبیر کردهاند، اگر ربّ و مدبّر عالم متعدّد باشد، یا هر یک از آنها مستقلاّنه مدبّر کل عالم یا بخشی از آن است یا یکی از آن ها برتری یافته و بر بقیه حاکم است. صورت نخست با توجه به تعدّد مدبّر و اختلاف ذاتی آنها مستلزم تعدّد تدبیر و در نتیجه بروز فساد در عالم است که عبارت ﴿﴿لَفَسَدَتَا﴾﴾ در آیه نخست به آن اشاره کرده است. صورت دوم مقتضی انقطاع و عدم انسجام مجموعه هستی است و این خلاف مشهود است و عبارت ﴿﴿إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ﴾﴾ در آیه دوم بدان اشاره دارد. صورت سوم موجب این است که ربّ حقیقی یکی باشد و بقیه تحت حکم او درآیند که عبارت ﴿﴿لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾﴾ در همین آیه اشاره به آن است[۱۰۵]. این استدلال که در آثار کلامی و تفسیری به صورت های گوناگون تقریر شده[۱۰۶]، به برهان "تمانع" یا "تغالب"[۱۰۷] شهرت یافته است.
برخی مفسران ذیل آیه ۱۰۲ سوره انعام برهان توحید إله "رب" را به سه وجه تقریر کردهاند:
در آفرینش و تدبیر عالم وجود یک صانع کافی است که به همه معلومات عالم و بر تمام مقدورات قادر است و اگر در کنار او صانع و إله دیگری باشد، نمیتوان آن را به حدّی محدود ساخت، از این رو یا باید به وجود خدایان نامتناهی تن داد که باطل است یا به تعداد معینی بسنده کرد که این نیز باطل است، زیرا هیچ عددی نسبت به سایر اعداد اولویت ندارد، بنابراین چارهای نیست جز آنکه به توحید إله عالم اقرار کرد[۱۰۸].
اگر با وجود إله "ربّ" قادر و عالم مطلق، إله دیگری فرض شود، یا در تدبیر موجودات عالم دخالت دارد یا ندارد. اگر دخالت دارد، فعل او مانع فعل و مقدور إله اوّل و در نهایت مستلزم عجز وی است و اگر دخالت ندارد، وجود او ناقص و معطّل است و برای إله بودن صلاحیت ندارد[۱۰۹].
اگر با وجود إله و ربّی که در صفات إلهیت کامل است، إله دیگری موجود باشد، یا در اتصاف به جمیع صفات کمال با إله اوّل شریک است یا نیست. در صورت دوم ناقص است و شایسته الهیت نیست و در صورت نخست باید به وسیله امری از إله اوّل ممتاز باشد که این امر یا از صفات کمال است یا نیست. صورت اوّل مستلزم آن است که إله دوم در تمام صفات کمال با إله اوّل شریک نباشد و این خلاف فرض است و صورت دوم موجب این است که إله دوم به صفتی که از اوصاف کمال نیست متّصف باشد و این نقص است و با إله بودن سازگار نیست[۱۱۰].
توحید إله "رب" را میتوان از آیاتی چون ﴿﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾﴾[۱۱۱] نیز دریافت که بر مطلق بودن قدرت خداوند نسبت به همه اشیا تأکید دارند؛ بدین تقریر: اگر با خداوند که بر همه چیز قادر است، إله و ربّ دیگری فرض شود، در صورتی که او بر ایجاد چیزی قادر نباشد، برای إله بودن لیاقت ندارد و چنانچه قادر باشد، از آنجا که بر مقدور او عنوان ﴿﴿شَيْءٍ﴾﴾ صادق است و نیز خداوند بر هر شیئی قادر است، باید آن مقدور در دایره قدرت هر دو إله قرار گیرد و این محال است، زیرا فرض استقلال هر یک از دو إله، مستلزم این است که مقدور مفروض در عین نیاز به هر دو از هر دو بینیاز باشد[۱۱۲][۱۱۳].
در احادیث نیز به توحید ربوبی توجّه شده است؛ از جمله از امام صادق(ع) نقل کردهاند: همین که مخلوقات را منظّم و فلک "مجموعه سیارات و ثوابت" را جاری و شب و روز و خورشید و ماه را در حال آمد و شد و همه را متلائم با یکدیگر درمییابیم بی آنکه در تدبیر و اداره آنها فساد و نقصی باشد، دلیل است بر اینکه مدبّر همه موجودات یک حقیقت است[۱۱۴][۱۱۵].
همان حضرت در پاسخ به هشام که از دلیل توحید "ربوبی" پرسید، با اشاره به آیه ۲۲ سوره انبیاء﴿﴿قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ ﴾﴾[۱۱۶]، یکپارچگی و پیوستگی تدبیر و بینقص بودن صنع را دلیل بر وحدت ربّ و اله عالم دانست[۱۱۷]، از این رو عالمان مسلمان معمولاً برای اثبات توحید ربوبی بر وحدت و یکپارچگی نظام عالم تکیه کردهاند[۱۱۸][۱۱۹].
توحید ربوبی با اعتقاد به وجود فرشتگانی که تدبیر امر موجودات را بر عهده دارند: ﴿﴿ فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا ﴾﴾[۱۲۰] در تعارض نیست، زیرا معنای توحید ربوبی این نیست که خداوند بدون هیچ واسطه، به طور مستقیم و مباشر امور جهان را تدبیر میکند، بلکه بدین معناست که غیر از خدا کسی نیست که مستقلاّنه تدبیر جهان را سامان بخشد و اگر دیگران بهرهای از تدبیر دارند، همه به خداوند وابسته و تابع اراده اویند. در حقیقت، آنها وسایطی هستند که خدا از مجرای وجود ایشان امر جهان را تدبیر میکند، چنان که برخی با توجه به آیات قرآن کریم از جمله آیات ۱ - ۵ سوره نازعات فرشتگان را وسایطی دانسته اند که فوق اسباب مادّی عالم، میان اشیا و ذات مقدّس ربوبی قرار دارند و به اذن او تدبیر امور نشئه دنیا و مراحل بعد را بر عهده دارند. آنها در واقع کارگزاران خداوندند و امر او را اجرا میکنند:﴿﴿وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾﴾[۱۲۱] و ﴿﴿يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾﴾[۱۲۲] این مطلب با استناد حوادث به اسباب مباشر و قریبِ مادّی آنها منافاتی ندارد. همان گونه که با استناد آنها به سبب نخست و یگانه و ممتازشان ـ یعنی خداوند ـ در تعارض نیست؛ چون سلسله اسباب، طولی است نه عرضی تا تأثیرگذاری مجموع آنها موجب تعارض باشد[۱۲۳][۱۲۴].
قرآن کریم افزون بر اینکه به گونه عام، تدبیر و ربوبیت موجودات عالم را به خداوند نسبت میدهد، در آیاتی به صورت جزئی و خاص، اموری را نیز که در تدبیر زندگی همه موجودات زنده، یا زندگی عموم جنبندگان یا خصوص حیات طیبه انسانها دخالت به سزایی دارند، به او نسبت میدهد و دخالت مستقلانه غیر را نفی میکند؛ مانند آیاتی که هدایت عمومی اشیا را در کنار آفرینش آنها کار خدا میدانند: ﴿﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾﴾[۱۲۵] یا هدایت انسان را حتی از پیامبر(ص) سلب میکنند و مشیت حکیمانه خداوند را در آن مؤثّر میدانند: ﴿﴿إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾﴾[۱۲۶] یا آیاتی که تصریح میکنند رزق هر جنبندهای در زمین تنها بر خداست: ﴿﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۱۲۷] و فقط اوست که رازق است: ﴿﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ﴾﴾[۱۲۸] و غیر او را نمیرسد که بیافریند و از آسمان و زمین روزی دهد: ﴿﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ﴾﴾[۱۲۹]، ﴿﴿قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ﴾﴾[۱۳۰]، ﴿﴿قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۱۳۱] یا آیاتی که تأکید میکنند جز خدا کسی نیست که به گونه مستقل متکفّل امور ولایت، شفاعت، حمایت و یاری انسانها باشد: ﴿﴿وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ ﴾﴾[۱۳۲]، ﴿﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ﴾﴾[۱۳۳]، ﴿﴿ وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴾﴾[۱۳۴] و بی اذن او شفاعت سودی ندارد: ﴿﴿وَلا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ﴾﴾[۱۳۵][۱۳۶]
↑ خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است.کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند؛ سوره زمر، آیه: ۶۲-۶۳.
↑مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۳، «جهان بینی توحیدی».
↑ بگو: بیگمان یکسره کار با خداوند است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵۴.
↑ خداوند، آسمانها و زمین را از اینکه از جای بروند باز میدارد و اگر از جای بروند پس از وی هیچ کس آنها را نگاه نخواهد داشت؛ به راستی او بردباری آمرزنده است؛ سوره فاطر، آیه: ۴۱.
↑ آیا به پرندگان رام شده در فضای آسمان ننگریستهاند که جز خداوند آنان را نگاه نمیدارد؟ بیگمان در آن برای گروهی که ایمان دارند نشانههایی است؛ سوره نحل، آیه: ۷۹.
↑ و اینکه اوست که میخنداند و میگریاند.و اینکه اوست که میمیراند و زنده میگرداند و اینکه او دو گونه نر و ماده را آفرید از نطفهای، آنگاه که فرو ریخته شود.و اینکه آفرینش جهان دیگر با اوست؛ سوره نجم، آیه: ۴۳-۴۸.
↑ آیا آبی را که مینوشید، دیدهاید؟آیا شما آن را از ابر فرو فرستادهاید یا فرو فرستنده ماییم؟؛ سوره واقعه، آیه: ۶۸- ۶۹.
↑ آیا آنچه را میکارید، دیدهاید؟آیا شما آن را میرویانید یا رویاننده ماییم؟؛ سوره واقعه، آیه: ۶۳- ۶۴.
↑ بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید؛ من جز بیمدهنده و مژدهآور برای گروهی که ایمان میآورند نیستم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.
↑ بگو: من برای شما نه یارای زیانی دارم و نه رهیافتی؛ سوره جن، آیه: ۲۱.
↑ تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بیگمان ستمگرند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۲۸.
↑ بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره قصص، آیه: ۵۶.
↑ بگو: میانجیگری، همه از آن خداوند است، فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست سپس به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره زمر، آیه: ۴۴.
↑ خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.
↑ اوست خداوند آفریننده پدیدآور نگارگر، نامهای نکوتر او راست؛ هر چه در آسمانها و زمین است او را به پاکی میستایند و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره حشر، آیه: ۲۴.
↑ این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۲.
↑ خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است؛ سوره زمر، آیه: ۶۲.
↑ بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.
↑ و اگر از آنان بپرسید که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را رام کرده است خواهند گفت: خداوند؛ پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوند؟؛ سوره عنکبوت، آیه: ۶۱.
↑ در حالی که خداوند، شما و چیزهایی را که میسازید آفریده است؛ سوره صافات، آیه: ۹۶.
↑ یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهانها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۰.
↑ سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۴.
↑ ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟؛ سوره فاطر، آیه: ۳.
↑ خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است؛ سوره زمر، آیه: ۶۲.
↑ همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد؛ سوره فرقان، آیه: ۲.
↑ بیگمان زمین از آن خداوند است؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۸.
↑ و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است؛ سوره نحل، آیه: ۷۷.
↑ هرگز!) زیرا پایان و آغاز از آن خداوند است؛ سوره نجم، آیه:۲۵.
↑ و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند، پیروزمند فرزانهای است؛ سوره فتح، آیه: ۷.
↑ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداوند است؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۴.
↑ و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداوند است و کارها به سوی خداوند بازگردانده میشود؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۹.
↑ و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداوند است؛ از هر که خواهد در میگذرد و هر که را خواهد عذاب میکند؛ و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۲۹.
↑ بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۱.
↑ از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) میخوانید سر مویی اختیار ندارند؛ سوره فاطر، آیه: ۱۳.
↑ بگو آیا به جای خداوند، چیزی را میپرستید که برای شما نه زیان دارد و نه سود؛ و خداوند است که شنوای داناست؛ سوره مائده، آیه: ۷۶.
↑ بگو: من برای خویش اختیار زیان و سودی ندارم مگر آنچه خداوند بخواهد؛ هر امّتی زمانهای دارد که چون فرا رسد نه ساعتی دیر میکنند و نه پیش میافتند؛ سوره یونس، آیه: ۴۹.
↑ بگو: من برای شما نه یارای زیانی دارم و نه رهیافتی؛ سوره جن، آیه: ۲۱.
↑ اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند؛ سوره حشر، آیه: ۲۳.
↑ و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ سوره مائده، آیه: ۱۷.
↑ بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی میبخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز میستانی و هر کس را بخواهی گرامی میداری و هر کس را بخواهی خوار میگردانی؛ نیکی در کف توست بیگمان تو بر هر کاری توانایی؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۶.
↑ بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست؛ سوره ملک، آیه:۱.
↑ به راستی برهانی از پروردگارتان؛ سوره انعام، آیه: ۵۷.
↑ بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۷۰.
↑ و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمیخواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند؛ سوره مائده، آیه: ۴۹.
↑ ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (توراتشناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری میکردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه: ۴۴.
↑ و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند؛ سوره مائده، آیه: ۴۵.
↑ و باید پیروان انجیل بنابر آنچه خداوند در آن فرو فرستاده است داوری کنند و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند؛ سوره مائده، آیه:۴۷.
↑ به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳.
↑ بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو میبارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده میدارد و بر آن هرگونه جنبندهای را میپراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد میورزند نشانههاست؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۴.
↑ بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است. که او را شریکی نیست و به این فرمان یافتهام و من نخستین مسلمانم بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۶۲ - ۱۶۴.
↑ اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.
↑ خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر میبود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف میکنند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۹۱.
↑ گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون میرویم؛ سوره مائده، آیه:۲۲.
↑ و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند؛ سوره انبیاء، آیه:۲۶ - ۲۷.
↑ از پروردگارشان که بر آنها چیرگی دارد میهراسند و آنچه فرمان مییابند بجای میآورند؛ سوره نحل، آیه:۵۰.
↑ گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: ۵۰.
↑ بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره قصص، آیه: ۵۶.
↑ و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر که روزیاش بر خداوند است و (خداوند) آرامشگاه و ودیعهگاه او را میداند؛ (این) همه در کتابی روشن (آمده) است؛ سوره هود، آیه:۶.
↑ بیگمان این خداوند است که بسیار روزیبخش توانمند استوار است؛ سوره ذاریات، آیه:۵۸.
↑ ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟؛ سوره فاطر، آیه:۳.
↑ بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۳۱.
↑ بگو: چه کسی از آسمانها و زمین به شما روزی میرساند؟ بگو: خداوند و بیگمان ما یا شما بر رهنمود یا در گمراهی آشکاریم؛ سوره سبأ، آیه: ۲۴.
↑ و شما در زمین به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستید و در برابر خداوند هیچ یار و یاوری ندارید؛ سوره شوری، آیه: ۳۱.
↑ خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره سجده، آیه:۴.
↑ و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند؛ سوره انعام، آیه: ۵۱.
↑ و میانجیگری نزد او سودی ندارد مگر برای آن کس که او به وی اجازه دهد؛ تا چون هراس از دلهاشان برخیزد گویند: پروردگارتان چه گفت؟ میگویند: حقیقت را و او فرازمند بزرگ است؛ سوره سبأ، آیه:۲۳.