ام‌ورقه در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۹ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

او دختر عبدالله بن حارث(الحرث)[۱] بن عویمر (عویم)[۲] بن نوفل انصاری است[۳]. پیامبر اسلام (ص) با او به احترام رفتار می‌کرد و هر جمعه[۴] برای دیدار با او به منزلش می‌رفت[۵]. ام ورقه از پیامبر (ص) درخواست کرد تا برای خود مؤذنی قرار دهد و با اهل خانه‌اش به جماعت نماز بخواند. پیامبر (ص) هم اجازه فرمود[۶].

ام ورقه قرآن را جمع‌آوری کرده بود و همواره قرآن می‌خواند[۷] و پیامبر (ص) به او لقب شهیده داده بود و هرگاه می‌خواست او را ملاقات کند به اصحابش می‌فرمود: "ما را به دیدن شهیده ببرید"[۸].

لقب شهیده به این خاطر به او داده شد که او در جنگ بدر نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: "اجازه بدهید من هم در جنگ همراه شما باشم تا از بیماران پرستاری و مجروحان را مداوا کنم[۹] شاید خداوند شهادت را به من هدیه فرماید. پیامبر (ص) به او فرمود: "در خانه‌ات بمان، همانا خداوند شهادت را به تو هدیه می‌فرماید و تو شهیده هستی" و همین‌گونه هم شد[۱۰].

ام ورقه غلام و کنیزی داشت و ایشان را تدبیر کرده بود[۱۱]. چون آزادی آنها به مرگ ام ورقه مشروط بود؛ برای آنکه زودتر آزاد شوند، در زمان خلافت عمر شبی ام ورقه را در گلیمی پیچیده و او را کشتند و سپس فرار کردند[۱۲].

صبح، همسایه‌های ام ورقه صدای قرآن خواندن او را نشنیدند، پس از جستجو او را در حالی که کشته شده بود، یافتند. خبر کشته شدن ام ورقه به دست غلام و کنیزش به عمر رسید. عمر گفت: "پیامبر (ص) به دیدار ام ورقه می‌رفت و می‌فرمود:"برویم شهیده را ببینیم"، اکنون کسی به آن دو پناه ندهد و هر کس آن دو را یافت، تحویل دهد". سپس آن دو را پس از دستگیری و محاکمه به دار آویختند و این دو نفر اولین کسانی بودند که در شهر مدینه به دار آویخته شدند[۱۳][۱۴]

منابع

پانویس

  1. .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.
  2. . الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.
  3. .اسد الغابه، ابن اثیر ۴۰۸۶؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و حلیة الأولیاء، ابو نعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۳.
  4. .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.
  5. .الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳.
  6. .المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹ و اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸.
  7. .الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۱۴۲.
  8. .الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۳۰۵.
  9. .الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴.
  10. الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.
  11. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و (تدبیر یعنی اینکه شخصی به غلام یا کنیز خود بگوید پس از مردن من آزاد هستی و شرط آزادی غلام و کنیز، مردن صاحب آنها باشد.) شرایع الاسلام، محقق حلی، ج۲، ص۶۶۹.
  12. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹.
  13. .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴-۱۳۵.
  14. رضایی، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۴۵۴.