بنی‌غفار در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

طایفه غفار که از آن به "بنی غفار" نیز یاد می‌‌شود، یکی از طوایف اصیل و اثرگذار عرب قبل از اسلام است که از غفار بن مُلَیْل بن ضمره نسب می‌‌برند. مردمان این قوم در جاهلیت بادیه نشین بوده و در مناطق میانی مدینه و مکه منزل داشتند. آنان در این ایام، بت می‌‌پرستیدند و از راه شبانی و نیز غارت کاروانها روزگار می‌‌گذراندند تا این که با طلوع خورشید اسلام رفته رفته به این دین در آمدند. منابع تاریخی از بنی غفار در جریان فتوحات مصر و نیز از نقش افرادی از این قبیله در واقعه کربلا و نیز قیام نفس زکیه سخن به میان آورده‌اند.[۱]

نسب غفار

بنی غفار از قبایل عدنانی و بطنی از بطون کنانه هستند[۲] که نسب از غفار بن مليل بن ضمرة بن بكر بن عبد مناة بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن إلياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان می‌‌برند.[۳] برخی نیز در تقسیم اعراب به دو دسته «عاربه» (اصیل) و «مستعربه» (غیراصیل)، از بنی غفار در شمار قبایل عاربه یاد کرده، این طایفه از ساکنان قدیمی منطقه نجد دانسته‌اند.[۴] غفار بن ملیل دارای فرزندانی به نامهای حرام، حارث، حاجب، لوزان، خفاجه، عبدالله و احیمس بود[۵] که از هر یک، سرشاخه‌های قبایلی چون بنی حرام،[۶] بنی حارثه،[۷] بنی حاجب، بنی عبدالله[۸] و بنی احیمس[۹] شکل گرفت و سپس هر یک از این سرشاخه‌ها، شاخه‌های ریزتری در میان غفار پدید آوردند که بنوجروه،[۱۰] بنوحاجب بن عبدالله،[۱۱] بنوحراق،[۱۲] بنوحرام،[۱۳] بنوحماس‌،[۱۴] بنو‌مُبَشِّر، بنوعبدالله بن حارثه، بنومعیص[۱۵] و بنونار[۱۶] از جمله آنانند.[۱۷] لازم به ذکر است که علاوه بر این قبیله، طایفه‌ای دیگر نیز به نام بنی غفار بن حاشم که از عمالقه و از ساکنان نجد بودند، با عنوان غفار شهرت یافته‌اند،[۱۸] که عدم خلط این دو قبیله باهم، دقت مضاعف و بیشتر محققین محترم را طلب می‌‌کند.[۱۹]

مواطن و سکونتگاه‌های بنی غفار

مردم غفار عمدتاً در جنوب مدینه یعنی در نیمه شمالی راه مکه به مدینه سکنا داشتند. شاخه‌هایی از آنان -به ویژه دو تیره بنونار و بنو‌حراق[۲۰]- در وادی الصَفراء،[۲۱] کراع الغَمیم (در ۸ میلی عُسفان)[۲۲] و بَعال (در نزدیکی سقیا)[۲۳] پراکنده بودند و مواضعی چون وَدّان (در ۸ میلی ابواء)[۲۴]و غَیْقَه (میان مکه و مدینه)[۲۵] عمده‌ترین مراکز جمعیتی آنان محسوب می‌‌شد. غفاری‌ها از غیقه به مدینه بسیار رفت و آمد داشتند.[۲۶] البته گزارشاتی هم مبنی بر سکونت بنی غفار در دیگر مناطق وجود دارد. انتساب "چاه رُوْمَه"[۲۷] و "اَضائة غفار" (آبگیر مانندی در مدینه) به غفاریان، دلیل ما بر استقرار برخی از آنان در این مناطق است.[۲۸] اَضائة غفار در ۱۰ میلی مکه قرار داشته[۲۹] و در گذشته به عنوان میقات بنوغفار مطرح بوده است.[۳۰] خَضْخاض در نزدیکی اضائه[۳۱]و نیز تَناضِب در یک منزلی مکه[۳۲] هم، به بنی غفار منسوب است. از دره‌ای در منطقه نجد به نام مَناصف هم به عنوان میقات دیگر غفار یاد شده‌است.[۳۳]-[۳۴] روستای ربذه هم از دیگر متعلقات قبیله غفار محسوب می‌‌شد.[۳۵] این روستا که در ۲۰۰ کیلومتری شرق مدینه و در موقعیت ممتازی در مسیر زیارتی کوفیان قرار داشت،[۳۶] در ایام حیات رسول خدا(ص)[۳۷] و به نقلی در دوران خلافت عمر بن الخطاب[۳۸] به عنوان چراگاه اختصاصی شتران صدقه و اسبهای مسلمانان تعیین گردید. علاوه بر آن، نامگذری و انتساب برخی از چاه‌های آب، منازل و نواحی، حکایت از سکونت جمعی از غفاریان در مناطق جنوبی مدینه دارد. از بدر،[۳۹] قاحه (= سُقیا)،[۴۰] شَبکه شَدَخ[۴۱] (یا شبکه جرح[۴۲] بغیبغه، غیقه و اذناب الصفراء[۴۳] به عنوان عمده آبهای بنی‌غفار یاد‌شده است.

غفار پیش از اسلام

بنی غفار در پیش از اسلام، از طریق دامداری و چوپانی[۴۴] امرار معاش می‌کردند. راهزنی آنان در مسیر کاروان‌های تجاری و غارت اموال حجاج موجب شده بود که در میان برخی قبایل به اهل سَلَّه (دزد)[۴۵] و سُرّاق الحَجیج[۴۶] مشهور شوند. علاوه بر آن، موقعیت جغرافیایی بنی غفار و سکونت آنان در مسیر قدیم تجاری مکه و شام، بر اهمیت تجاری این قبیله افزوده و آن را مورد توجه قریش ساخته بود. از این رو، قریش و دیگر بازرگانان مکه و شام تداوم توفیق تجاری خویش را مرهون روابط سالم با آنان و حفظ امنیت این مسیر می‌‌دانستند.[۴۷] آنها پیش از ظهور اسلام، با یهود خیبر[۴۸] و بنی اسلم[۴۹] همپیمان بودند، به گونه‌ای که نام غفار در بسیاری از گزاره‌های تاریخی با نام اسلم گره خورده است. غفاری‌ها نیز همچون بسیاری دیگر از اعراب جاهلی، بر کنار از نزاع‌های قبیله‌ای و جنگ‌های آن ایام نبودند چندان که نقل است روح عصبیت، فخرفروشی و عزت‌طلبیِ ابو‌منیعه غفاری موجب شد تا با خواندن رجزی در بازار عُکاظ، خود را عزیزترِ عرب معرفی کند و از مخالف گفتارش بخواهد پای وی را قطع کند. وقوع این حادثه، موجب بروز جنگی در جاهلیت به نام "فِجارِ دوم" و به قولی "فجار اول"[۵۰] شد که به "فِجار فخر" یا "فِجار رِجْل" هم مشهور است. بر پایه شعری از ابوعمرو شیبانی، دو تیره فراس و غفار از قبیله کنانه در نبرد اَتْم (موضعی در دیار بنو‌سلیم یا عراق) نیز شرکت داشتند.[۵۱] به گفته ابوعمرو شیبانی، میان غفار و بنولیث (از دیگر قبایل کنانی) نیز نبردی رخ داد که به پیروزی بنو‌لیث انجامید.[۵۲]-[۵۳] قبیله غفار به لحاظ دینی و عقیدتی، قبیله‌ای بت پرست بود و افراد این قبیله بتی مخصوص به نام «منات» را می‌‌پرستیدند. این بت که در خانه کعبه نگهداری می‌‌شد، از مشهورترین بت‌های دوران جاهلیت به شمار می‌‌رفت.[۵۴] پرستندگان این بت بر این اعتقاد بودند که قضا و قدر و اقبال در دست اوست؛ از این رو نزد آن می‌‌رفتند و جهت تقرب به او، هدیه و قربانی نثار می‌‌کردند.[۵۵] با این حال، و با وجود روحیه صحرانشینی در میان غفاری‌ها، بودند در این قبیله کسانی چون ابوذر که یکتاپرستی پیشه کرده بودند[۵۶] و از بقایای دین حنیف پاسداری می‌‌کردند.[۵۷] آبی اللحم غفاری هم از دیگر افراد این قبیله بود که در جاهلیت از خوردن گوشتهایی که برای بتان قربانی می‌کردند، اجتناب می‌کرد.[۵۸]

منابع

پانویس

  1. [سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  2. عمر رضا کحاله، معجم قبائل‌العرب، ج۳، ص۸۹۰.
  3. عمر رضا کحاله، معجم قبائل‌العرب، ج۳، ص۸۸۹-۸۹۰.
  4. ر. ک. جواد علی، مفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۲۹۵؛ ج۵، ص۱۱۶.
  5. ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۱۵۵.
  6. ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۱۵۵.
  7. ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۱۵۶.
  8. ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۱۵۷.
  9. ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۱۵۷؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۸۶.
  10. خلیفة بن خیاط، طبقات، ص۷۲.
  11. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۸۶؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۹۶، ص۲۷۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۹، ص۲۸۲.
  12. قاضی ابرقوه، سیرة النبی(ص)، ج۲، ص۵۴۴.
  13. خلیفة بن خیاط، طبقات، ص۷۲.
  14. خلیفة بن خیاط، طبقات، ص۴۳۲.
  15. ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۵۴.
  16. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۶.
  17. حسینیان مقدم، حسین، مقاله «بنی غفار»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.
  18. ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۱۵۷.
  19. [سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  20. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۶‌؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۷۲؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۲۲۷.
  21. «و آن وادی ای است از نواحی مدینه کثیر النخل و الزرع». یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۴۱۲.
  22. ابن اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۳۸۴؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۴، ۴۴۳.
  23. یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۱، ص۴۵۲؛ زبیدی، تاج العروس، ج۷، ص۲۳۰.
  24. یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۱۵، ص۳۶۵ ـ ۳۶۶؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل‌العرب، ج۳، ص۸۹۰‌؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۵۲؛ ج۴، ص۱۳۷۴.
  25. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۴۵؛ ر.ک: ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۵۵؛ یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۴، ص۲۲۲.
  26. ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۸‌، ص۳۴۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۱۱۸.
  27. یاقوت حموی، معجم‌البلدان، ج۱، ص۲۹۹ ـ ۳۰۰؛ ابن شبه، تاریخ‌المدینه، ج۱، ص‌۱۵۳.
  28. بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۱۶۴؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۹، ص۲۳.
  29. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۱۴.
  30. واحدی، اسباب النزول، ص۲۴۹.
  31. بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۵۰۱..
  32. زبیدی، تاج العروس، ج۱، ص۴۸۹، «نضب».
  33. واحدی، اسباب النزول، ص۲۴۹.
  34. حسینیان مقدم، حسین، مقاله «بنی غفار»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.
  35. الهيلا *** منتدى قبيلة عتيبة، مقاله قبيلة غفار بين الماضي و الحاضر، صقرالعروبه.
  36. الهيلا *** منتدى قبيلة عتيبة، مقاله قبيلة غفار بين الماضي و الحاضر، صقرالعروبه.
  37. طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ابن شبه، تاریخ مدینه، ج۱، ص۱۵۵.
  38. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۲؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، ج۵، ص۳۹۱.
  39. معجم ما استعجم، ج۱، ص۲۳۱؛ طبری، جامع البیان، مج ۳، ج۴، ص۹۹؛ زبیدی، تاج‌العروس، ج۳، ص۳۴.
  40. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۳۴۴.
  41. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۲۲، ۳۲۸؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۷۷۹.
  42. ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۲۱؛ ابن اثیر، النهایه، ج۲، ص۴۴۱، «شبک».
  43. بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۶۵۹‌.
  44. ر.ک: واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۷۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۳۳۵.
  45. بیهقی، دلائل النبوه، ج۳، ص۱۹۴.
  46. ابن شبه، تاریخ المدینه، ج۱، ص۳۶۳.
  47. ر. ک. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۰.
  48. واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۰۲.
  49. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۲۹؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۱۹.
  50. ابن حبیب بغدادی، المنمق، ص۱۶۱.
  51. بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۱۰۴.
  52. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۲۱، ص۲۱.
  53. حسینیان مقدم، حسین، مقاله «بنی غفار»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.
  54. جواد علی، مفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۲۹۵؛ ج۵، ص۱۱۶.
  55. مع الصحابه و التابعین(ابوذر غفاری)، ترجمه کمال السید.
  56. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۲۲.
  57. جواد علی، مفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۲۹۵؛ ج۵، ص۱۱۶.
  58. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۱۴۷.