نسخهای که میبینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۱ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان میدهد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۱ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
«کارکردهای علم غیب در مقام باب الله: یکی از شئون و مقاماتی که در آیات قرآن و احادیث برای ائمه(ع) بر شمردهاند، "ابواب الله" بودن ایشان است. هم چنان که از این مقام به "طریق"، "سبیل"، "سبب"، "صراط" و "ماء معین" نیز تعبیر شده است. اینکه این مقام به چه معناست، چه مراتبی دارد، ادله اثبات آن برای اهل بیت (ع) چیست و چه ارتباطی با علم غیباهل بیت(ع) دارد، مسائلی است که در اینجا تا حدی مورد بررسی قرار میدهیم.
معنای باب الله بودن و اثبات آن برای اهل بیت(ع): باب در لغت به معنای "راه ورود به چیزی"، "آنچه بواسطه آن به چیزی میرسند" و "آنچه بواسطهاش راه بسته میشود"[۱] بوده و جمع آن ابواب میباشد. باب الله بودن انبیا و اوصیای الهی بدان معناست که ایشان درگاه و بابی هستند میان خدا و خلق؛ که از یک سو خدا اگر بخواهد فیضی به خلق برساند از طریق آنان اعمال مینماید. و اگر بخواهد خیر و رحمت را از کسی قطع کند و در نتیجه نتواند با خدا ارتباط پیدا کرده و تقربی بجوید، او را از ایشان جدا مینماید. و از دیگر سو، اگرخلق بخواهند به خداوند تقرب بجویند یا ارتباطی با خدا پیدا کنند باید از طریق آنان وارد شوند. از این رو در اینجا آیات و روایات را به سه دسته تقسیم میکنیم:
۱. باب وصول فیض و رحمت خدا به عباد: از حضرت رضا(ع) معنای "ماء" را در آیه ﴿﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ﴾﴾[۲] پرسیدند. در پاسخ فرمودند: "آب شما بابهای شماست که همان ائمهاند. و آنها بابهای خدا میان او و خلقش هستند."[۳] در این تفسیر "ماء" در معنای مجازی به کار رفته است؛ یعنی همانطور که خدا آب را نازل میکند تا وسیله حیات باشد؛ و بدون آن راه حیات بسته میشود. امامان معصوم (ع) را نیز میفرستد تا حیات مادی و معنوی خلق نابود نگردد. پس ائمه (ع) بابهایی هستند که خدا از طریق آنان وجود و حیات و لوازم آنها را به خلق میرساند. از این جهت در احادیث، امام را "ماء" یا "ماء معین" نامیدهاند.[۴] به همین مناسبت اهل بیت(ع) را باب رحمت پروردگار میدانیم. چنانچه پیامبر(ص) فرمودند: "ما معدن حکمت و باب رحمت هستیم."[۵] و در زیارت امیر المومنین میخوانیم: "سلام بر باب رحمت".[۶]
۲.باب منع ورود نا اهلها به بارگاه خدا: همان گونه که یکی از کاربردهای درِ خانه یا دروازه شهر بستن راه ورودی بر غریبهها و آنانی است که صاحب خانه نمیخواهد وارد شوند، از کاربردهای اهل بیت(ع) به عنوان "باب الله" هم آن است که اگر خدا نخواهد کسی بدلیل عدم صلاحیتش وارد بارگاه و خانه رحمتاش گردد، درِ معرفت و محبت و تبعیت اهل بیت (ع) را بر او میبندد و آنگاه هر چه خدا را صدا بزند و هر چه تلاش کند راهی به بارگاه خدا نمییابد.(...)
۳. باب تقرب و ارتباط بندگان با خدا: یکی از شئون ائمه(ع) این است که اگر بندهای بخواهد معرفت و محبت خدا را بهدست آورد، عوامل رضا و غضب او و دینش را بشناسد، به او ایمان آورده و با اعمالش بتواند به پروردگار تقرب بجوید، تنها راهش اهل بیت(ع) میباشند.[۷] و از این رو نام باب التقرب الی الله، باب الاتیان الی الله، باب الهدایه، باب معرفه الله، باب محبه الله، باب الایمان، باب الجنه، باب الدعوه الی الله و الدلاله علیه، باب ابتلاء الناس، باب احتجاج الله علی الخلق، باب الحطه، باب التوبه، باب اطاعه الله، بر آنان سزاوار است. که به مستنداتش در اینجا اشاره میکنیم:
۱. باب تقرب به خدا:امام رضا (ع) به کسی که از نحوه زیارت پدر بزرگوارشان سؤال کرده بود، زیارت جامعی برای همه ائمه(ع) ایراد فرمودند، که در عبارتهای پایانیاش آمده است: یا سادتی أتقرب بکم إلى الله.[۸] و در زیارت عاشورا میخوانیم: ای أبا عبد الله من بواسطه موالات شما و برائت از دشمنانتان و کسانی که در حق شما ظالم کردند به خدا و رسول خدا و امیرالمومنین و حضرت فاطمه و امام حسن (ع) تقرب میجویم.[۹] پس اهل بیت (ع) باب تقرب به خدا هستند.
۲. باب ورود به درگاه و محضر خدا:امام صادق(ع) آنگاه که منزلت و جایگاه اوصیاء را در نزد خدا بر میشمردند، فرمودند: "ما همان باب خدا هستیم که از آن به سوی خدا میروند."[۱۰]امام باقر(ع) نیز با کنار هم نهادن وصف باب الله و سبیل الله فرمودند: "همانا رسول خدا(ص) باب خدا هستند که هیچ کس به سوی خدا نمیرود جز از طریق او، و راه خدا هستند که هر کس در آن سلوک کند به خدا میرسد."[۱۱] عین همین اوصاف را امام صادق(ع) برای امیر المومنین(ع) بکار بردهاند.[۱۲]
۳. باب الهدایه:رسول گرامی اسلام(ص) در تبیین این مقام فرمودند: "ما همان باب خداییم که از آن به خدا وارد میشوند. بواسطه ما هدایت شوندگان هدایت میشوند. پس هر کس ما را دوست بدارد خدا او را دوست خواهد داشت و ساکن بهشتش میکند، و هر کس به ما بغض داشته باشد خدا او را مبغوض میدارد و او را در آتشش جای خواهد داد."[۱۳] بنابر این اهل بیت(ع) تنها راه رفتن به سوی خدا، جذب هدایت، جلب محبت الهی و رسیدن به بهشت هستند.
۴. باب معرفة الله: همانگونه که تاریخ گواهی میدهد، در احادیث نیز وارد شده است که هر کس از اهل بیت(ع) دور گردد خداشناسی، پیامبر شناسی و معادشناسیاش نیز به انحراف کشیده خواهد شد. از این رو تأکید شده است که هر کس امامان(ع) را بشناسد میتواند خدا را بشناسد و تنها راه معرفت الله اینان هستند. روزی رسول خدا(ص) خطاب به مولی علی(ع) فرمودند: "یا علی تو و جانشینانت همان اعراف مذکور در قرآن هستید که خدا شناخته نمیشود مگر با راه معرفت شما...."[۱۴] از این رو امام صادق(ع) آنگاه که مقام ابواب الله بودن اوصیاء نبی را طرح مینمایند، میفرمایند: "اوصیاء درهای خدایند که از آن به محضر خدا میتوان وارد شد و اگر آنها نبودند خدا شناخته نمیشد..."[۱۵]
۵. باب محبة الله: محبت آنگاه واقعی و ارزشمند است که یک رابطه دو سویه باشد. از این رو قرآن کریم میفرماید: "ای پیامبر به مسلمانان بگو اگر خدا را دوست دارید از من تبعیت کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید: ﴿﴿قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾﴾[۱۶] به همین دلیل اعلان میدارد که جمعی مانند کافران، ظالمان و مفسدان را خداوند دوست ندارد. چرا که در واقع اینان خود خویش را از محبت الهی محروم ساختهاند. اینکه چه کنیم تا محبت ما به خدا واقعی گردد و بتوانیم محبت خدا را به خودمان جلب کنیم راهکارهایی در متون دینی ما ارائه گردیده است که در رأس آنها محبت نمودن به اهل بیت(ع) میباشد. از این رو پیامبر(ص) فرمودند: "من شهر علمم و علی درِ آن؛ و دروغ میگوید کسی که گمان کند وارد در شهر شده است اما از راهی غیر از درِ آن. و دروغ میگوید کسی که گمان کند مرا دوست دارد در حالی که بغض تو را در دل دارد."[۱۷] و امام هادی(ع) در زیارت جامعه فرمودند: "هر کس شما اهل بیت را دوست بدارد به تحقیق خدا را دوست داشته و هر کس بغض شما را به دل گیرد بغض خدا را به دل گرفته است."
۶. باب الایمان:امام باقر و امام کاظم(ع) نیز در یک سخنی نورانی، علی(ع) را باب ایمان معرفی نمودند که اگر کسی از آن در وارد شود مومن است و اگر از آن خارج گردد کافر میباشد.[۱۸]
۷. باب الجنة: باب الجنه یعنی راه و دری که از آن طریق میتوان وارد بهشت الهی شد. بر اساس آیات قرآن، راه ورود و باب بهشت ایمان و عمل صالح است؛ که در آیات فراوانی بدان اشاره شده است. از جمله آیه ۲۵ سوره بقره است که میفرماید: ﴿﴿وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ﴾﴾[۱۹] اما متعلق ایمان در این آیات چیست؟ و ایمان به چیز باعث ورود به بهشت میگردد؟ از نگاه قرآن ایمان به خدا، رسول خدا (ص)، معاد، کتاب خدا، ملائکه، و نوری که با پیامبر اسلام(ص) نازل شده است، واجب میباشد. آنچه در اینجا مدّ نظر است این است که مقصود از این نور نازل شده همراه پیامبر(ص)، ائمه اثنا عشر(ع) میباشند. چنانچه امام صادق(ع) در ذیل آیه ﴿﴿وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾﴾ فرمودند: "نور در اینجا حضرت علی و سایر أئمه (ع) هستند."[۲۰] پس ایمان به امامان(ع) راه ورود به بهشت است و از این جهت آنها باب بهشتاند. در این زمینه پیامبر اسلام(ص) به این مطلب در مورد امام حسین(ع) به عنوان یکی از ائمه (ع) تصریح فرمودند: "آگاه باشید که حسین بابی از أبواب بهشت است، هر کس با او دشمنی کند خدا بوی بهشت را بر وی حرام مینماید."[۲۱] و حضرت موسى بن جعفر(ع) درباره علی(ع) فرمودند: "بدرستى که على(ع) درى از درهاى بهشت است هر کس از این در وارد شود مؤمن است، و هر که از آن بیرون رود کافر است..." و در حدیث دیگری رسول خدا تمام اوصیای خود را باب ورود به بهشت دانستند با این بیان که: یا عَلِی أَنْتَ وَ الْأَوْصِیاءُ مِنْ بَعْدِی أَوْ قَالَ مِنْ بَعْدِک أَعْرَافٌ لَا یعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِکمْ وَ أَعْرَافٌ لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَکمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ لَا یدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکرَکمْ وَ أَنْکرْتُمُوهُ.[۲۲]
۸. باب دعوت به سوی خدا و راهنمائی به او: از نکات قابل دقت آن است که ائمه(ع) که باب الله هستند، همچون یک درِ بیجان نیستند که تنها راهی برای ورود به بارگاهی باشند، بلکه دری هستند که مردم را صدا میزند که: بیایید، راه ورود اینجاست. از این رو بجاست که آنان را باب الدعوه الی الله و الدلاله علیه بدانیم. چنانچه امام صادق(ع) در حدیثی فرمودند: إن الله ... جعلنا ... بابه الذی یدل علیه.[۲۳] در زیارت جامعه کبیره نیز میفرماید: أنتم ... الباب المبتلى به الناس ...إلى الله تدعون و علیه تدلون[۲۴]
۹. باب ابتلاء مردم: در چندین حدیث سخن از آن به میان آمده که اهل بیت(ع) بابی هستند که مردم با آن آزمایش میشوند اگر از این باب با تواضع به بارگاه خدا وارد شوند، نجات مییابند وگرنه به هلاکت میرسند. در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: "شما همان درى که (همچون باب حطهبنى اسرائیل) مردم در ورود به آن آزمایش میشوند. هر کس که بسوى شما آمد نجات یافت، و هر کس که بسوى شما نیامد هلاک شد."
۱۰. باب احتجاج خدا بر خلق: یکی از القاب ائمه(ع) حجت الله بودن ایشان است.[۲۵] از علل این نامگذاری آن است که خداوند در روز قیامت بدانها احتجاج میکند، که مگر اینها اوامر و نواهی مرا به شما نرساندند؟! مگر برایتان معجزات و براهین مستحکم نیاوردند؟! پس چرا تسلیم نشده و اطاعت نکردید؟ این است که امام صادق(ع) هنگام طرح مقام ابواب الله بودن اوصیاء میفرمایند: "اوصیاء درهای خدایند که ... خدا بواسطه ایشان بر خلقش احتجاج میکند."[۲۶]
۱۱. باب نجات امت: از جلوههای مقام باب الهی آن است که اهل بیت(ع) "باب نجات امت" هستند. چنانچه پیامبر(ص) در وصف امام حسین(ع) فرمودند: "او باب نجات این امت است."[۲۷] و در حدیث دیگری راجع به همه اهل بیت (ع) فرمودند: "همانا مَثَل اهل بیت من در میان شما مانند سفینه نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کس از آن تخلف نمود غرق شد؛ نیز مانند باب حطه هستند که هرکس داخل آن شد نجات یافت و هر کس وارد نشد هلاک گردید."[۲۸]
۱۲. باب توبه و باب حطة اسلام: یکی دیگر از جلوههای باب الله بودن ائمه(ع) این است که ایشان "باب التوبه" هستند که اگر کسی بخواهد گناهانش بخشیده شود باید از راه ایشان به بارگاه خدا بار یابد. رسول الله(ص) در این زمینه فرمودند: "مثل اهل بیت من در میان شما درب حطه بنی اسرائیل است هر که (با تواضع ) داخل در آن گردید بخشیده شد. و هرکس وارد آن نشد مشمول مغفرت خدا نگردید."[۲۹]
۱۳. باب اطاعت خدا: جلوه دیگر مقام باب الله بودن ائمه(ع) "باب اطاعت خدا" بودن ایشان است. بدین معنا که اگر کسی بخواهد اطاعت از خدا کند باب و راهش منحصر در اطاعت از ایشان است. و این مفهوم در روایات ما فراوان تکرار گردیده است. مثلا در زیارت جامعه میخوانیم: "هرکس از شما اطاعت کند قطعا از خدا اطاعت کرده است و هر کس عصیان شما را بکند خدا را عصیان نموده است."[۳۰]
۱۴. باب حصن خدا: از مصادیق شأن باب اللهی ائمه(ع) آن است که باب ورود بندگان به دژ الهیاند. چنانچه امام رضا(ع) لحظاتی پس از آنکه در حدیث سلسله الذهب به نقل از خداوند فرمودند: "لا إله إلا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی"، ندایی دادند که: "ورود به حصن و دژ محکم خداوند شروطی دارد و من از جمله آن شروط هستم".[۳۱] پس از شروط و ابواب دخول در دژ خداوند ولایت علی بن موسی الرضا(ع) به عنوان امام بر حق است.
۱۵. باب سلام: باب السلام یعنی بابی که از آن وارد شهر تسلیم میشوند و با این تسلیم شدن در برابر خدا، از حساب شدید خدا و فزع اکبر روز قیامت به سلامتی گذر کرده و نجات مییابند. این بیان را در احادیث متعددی میتوان یافت که به دو مورد از آنها اشاره میکنیم: امام علی (ع) فرمودند: "ما باب حطه هستیم و آن باب السلام است؛ هر کس داخل آن شد سالم ماند و نجات یافت، و هر کس از آن تخلف نمود هلاک شد."[۳۲]امام باقر(ع) ضمن قسم به خدا، فرمودند: "... هیچ عبدی ما را دوست ندارد و ولایت ما را نمیپذیرد تا اینکه خدا قلبش را تطهیر میکند. و خدا قلب کسی را تطهیر نمیکند تا آنکه تسلیم ما شود و جنگ با ما نداشته باشد. پس وقتی اینگونه شد خدا او را از حساب شدید قیامت سالم نگه داشته و از فزع اکبر روز قیامت ایمن میدارد."[۳۳]
ارتباط علم غیب با مقام باب الهی اهل بیت(ع) از سویی باب الله کسی است که فیوضات خدا از طریق او به سایر خلق میرسد پس او هم از این فیوضات خبر دارد و هم از کسانی که این فیضها بدانها میرسد. و این نیز نوعی علم غیب است. و از دیگر سو، از آنچه در قسمت پیش گفته شد مشخص گردید که از لوازم باب الله بودن آن است که اطاعت او بر همگان به طور مطلق واجب باشد؛ که این مقام مستلزم عصمت باب الله است. و از آنجا که در بخش صفات امام ارتباط شدید عصمت با علم غیب را مطرح کردیم روشن میشود که تا وقتی کسی علم غیب نداشته باشد نمیتواند باب الله شود. علاوه بر آنکه اگر بنا باشد راه منحصر ورود به درگاه خداوند ائمه (ع) باشند ناگزیر هر کس بخواهد به آن درگاه راه یابد باید از طریق ایشان اقدام کند و اگر چنین باشد امکان ندارد که ائمه(ع) از احوال کسانی که به واسطه ایشان به خدا تقرب جستهاند، بیخبر باشند. و این نوعی علم غیب است»[۳۴].
↑حسینی زبیدی، محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱، ص۳۱۴
↑ابن المشهدی، المزار الکبیر، ص۱۸۵، الباب (۱۲) التوجه الى مشهد أمیر المؤمنین(ع)
↑مجلسى، محمدتقى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۵، ص۴۱۶، زیارة قبر أمیر المؤمنین ص؛ مازندرانی، محمد صالح، شرح أصول الکافی، ج ۴، ص ۲۲۹ و ۲۳۰
↑مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۹۹، ص ۱۵۹، باب ۸ الزیارات الجامعة التی یزار بها کل إمام صلوات الله علیهم
↑ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، النص، ص ۱۷۷، باب۷۱ ثواب من زار الحسینع یوم عاشوراء
↑صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج۱، ص۶۲، ۳ باب فی الأئمة أنهم حجة الله و باب الله؛ کلینی، محمد، همو، الکافی، ج۱، ص ۱۹۳، باب أن الأئمة ع خلفاء الله عز و جل فی أرضه و أبوابه التی منها یؤتى
↑«خدا ما را آفرید .... و ما را درى که او را نشان دهد و به او راهنمایی کند، قرار داد» همو، الکافی، ج۱، ص۱۴۴، باب النوادر، ح ۵.
↑«شما (اهل بیت) ... ( مردم را ) بسوى خدا میخوانید، و بر او دلالت میکنید»؛ ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص ۶۱۳، زیارة جامعة لجمیع الأئمة.
↑کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۹۰۶، ح ۶۱؛ کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص ۱۴۵، باب النوادر، ح ۷
↑ابن بابویه، الأمالی، النص، ص ۱۱۵، المجلس الرابع و العشرون
↑ابن بابویه، الأمالی، النص، ص ۱۱۵، المجلس الرابع و العشرون